سیروس عزیزی
...برای ایشان راهی خشک در دریا بزن، از پا گذاشتن در آن نترس و بیم مدار . یا: ... برای ایشان راهی خشک در دریا بزن، مباد که از پا گذاشتن درآن و رفتن بهراسی و بیم بداری.
[ همه نکته ها ] نکته های سيروس عزيزي (2 مورد)
  سوره حمد آیه 4 - یوم الدین
در این آیه ی شریفه، خصوصیت روز جزا مجمل بیان شده است و این اجمال در سوره ی مبارکه ی انفطار، آیات شریفه ی 17 تا 19 تفسیر و تبیین شده است:
" وَ ما أَدْراکَ ما یَوْمُ الدِّینِ. ثُمَّ ما أَدْراکَ ما یَوْمُ الدِّینِ. یَوْمَ لا تَمْلِکُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَیْئاً وَ الْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ."
"وتو چه می دانی که روز جزا چیست؟ ، و باز چه می دانی که روز جزا چیست ؟، روزیست که کسی درباره کسی اختیاری ندارد و فرمان در آن روز مختص خداست." (ترجمه ی علامه طباطبایی رحمه الله علیه).
یوم الدین روزی است که:
"... یَوْمٌ لا بَیْعٌ فیهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ ... "( سوره ی مبارکه ی بقره ، آیه ی شریفه ی 254). "روزی که در آن نه داد و ستدی و نه دوستی و رفاقتی و نه میانجیگری و شفاعتی است".
"...وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ." (سوره ی مبارکه ی بقره ، آیه ی شریفه ی 166) "...و همه ی علل و اسباب گسسته شود...". به عبارت دیگرهمه ی روابط و تأثیر و تأثرات بین اسباب عالم منقطع می شود و هیچ سببی نمی تواند مؤثر واقع گردد. بنابراین هیچ شخصی به نفع هیچ شخص دیگر مالک چیزی نمی باشد، ومطلقا همه ی امور و فرمان از آن خداست.
  سوره مدثر آیه 31 - أَصْحابَ النَّارِ
أَصْحابَ النَّارِ
به نظر می رسد هر چه در قرآن " اصحاب النار" آمده مقصود از آن " اهل آتش " است، مگر در آیه ی مبارکه ی: "وَ ما جَعَلْنا أَصْحابَ النَّارِ إِلاَّ مَلائِکَةً... " (سوره ی شریفه مدثر، ابتدای آیه ی مبارکه ی 31) که مقصود و منظور از آن " فرشتگان نگهبان جهنم " است.
[ همه ترجمه ها ] ترجمه های سيروس عزيزي (28 مورد)
  سوره مومنون آیه 5 - پژوهش های شخصی
وکسانی اند که شرم گاه های خود را نگه دارند
  سوره انبیاء آیه 48 - پژوهش های شخصی
و به راستی، به موسی و هارون موهبت تشخیص ( حق از باطل ) را عطا کردیم که برای پرهیز کاران روشنایی بخش و مایه ی یادآوری باشد.
  سوره صافات آیه 117 - پژوهش های شخصی
" و به آن دو(موسی«ع» و هارون«ع») کتاب روشن و روشن کننده (موهبت تشخیص حق از باطل) عطا کردیم ".
توضیح:
مفسران " الْکِتابَ الْمُسْتَبینَ " را همان تورات دانسته اند که در بیان ، بلیغ بوده (بیضاوی، 1418، ج5، ص1 ، سیوطی، 1416، ج1، ص453) و احکام الهی از جمله حلال و حرام در آن به صورت واضح بیان شده است.(فیروزآبادی، بی تا، ج1، ص378 ، مغنیه، 1424، ج6، ص353 ، خطیب، 1383، ج1، ص549).
گرچه برخی معتقدند ایتای کتاب به حضرت هارون(ع) در این آیه مجازی است و از آنجا که ایشان یاور حضرت موسی(ع) در رسالت بوده، ایتای کتاب در مورد ایشان نیز به کار رفته است(ابن عاشور، بی تا، ج23، ص5).
ولی باید به دو نکته توجه داشت:
اول این که در آیه ی مذکور کتاب همراه با صفت " مُسْتَبینَ " آمده است. مُسْتَبینَ از ریشه ی "بَ یَ نَ " به معنای قطع (فراهیدی، 1410، ج8، ص380)، جدایی و دوری از چیزی (ابن فارس، 1399، ج1 ، ص32) و وضوح بعد از ابهام و اجمال به واسطه جدا کردن است. (مصطفوی، 1360، ص366) و با کلمه ی "فرقان" اشتراک معنایی دارد و هر دو بر جدایی و تفریق دلالت می کنند.
دوم اینکه در تمامی آیات قرآن کریم، ایتای تورات تنها به حضرت موسی(ع) اختصاص یافته و اشتراک این دو بزرگوار (ع) در ایتای "فرقان" است.
بر این اساس به نظر می رسد واژه ی "فرقان" نیز به کتاب آسمانی اختصاص ندارد و ممکن است منظور از آن معجزات، براهین عقلی و...باشد.(جوادی آملی، 138، ج4، ص427). توجه به داستان حضرت موسی و هارون(ع) در سوره های یونس، مومنون، طه، و قصص این مفهوم را تقویت می کند، زیرا در این سوره ها ، حضرت موسی و هارون(ع) به همراه "آیات" و "سلطان مبین" به سوی فرعونیان فرستاده شدند. بیشتر مفسران معتقدند که مراد از "آیات" و "سلطان مبین" معجزات و حجت های واضحی است که به هردوی این دو بزرگوار(ع) داده شد و صرف کتاب تورات نیست.(رازی، 1420، ج23، ص101، زحیلی، 1418، ج18، ص51).
بنابراین با توجه به معانی لغوی واژه ها و هم چنین روابط جانشینی در آیات مذکور به نظر می رسد که "فرقان" همان " الْکِتابَ الْمُسْتَبینَ " به معنای جدایی و موهبت شناسایی یا تشخیص است.
و در مواردی که این واژه در باره ی انسان به کار رفته است، واژه ی "تشخیص" مناسب ترین معادل به نظر می رسد.
[ همه لغت ها ] لغت های سيروس عزيزي (30 مورد)
  سوره حشر آیه 23 - پژوهش های شخصی
«سلام» : «سلامتی»، «امان» ، «امنیت»، «صلح»، «عافیت»، «آرامش» و «رهایی از هرگونه نقص و عیب»
 توضيح : در فرهنگ قرآنی، واژه «سلام» مفهومی چندبعدی و جامع دارد که محور اصلی آن «امان» ، «امنیت»، «آرامش»، «سلامت» و «رهایی از هرگونه آسیب و گزند» است. این واژه در قرآن هم به عنوان تحیت و نشانه دوستی و احترام میان انسان‌ها به کار رفته و هم به عنوان یکی از اسماء الهی، بیانگر ذات مطلق و مبارکی است که سرچشمه‌ی امنیت و سلامت بندگان خداوند می‌باشد. واژه «سلام» با مشتقات مختلف آن، تقریباً ۴۲ بار در قرآن کریم تکرار شده است و در قالب‌هایی چون «السلام»، «سلام»، «سلاماً» و غیره آمده است که هر یک مفاهیمی چون تحیت الهی، صلح و امنیت را منتقل می‌کنند. در ادامه به بررسی جامع این واژه، کاربردهای آن در آیات قرآن، واژگان هم‌ریشه و احکام مربوط پرداخته می‌شود.

۱. تعریف لغوی و معنای اصطلاحی «سلام»
لغوی:
«سلام» از ریشه «سَ- لَ- مَ» گرفته شده و به معانی «سلامتی»، «امان» ، «امنیت»، «صلح»، «عافیت»، «آرامش» و «رهایی از هرگونه نقص و عیب» اشاره دارد. ابن منظور در «لسان العرب» این واژه را به معنای برائت، درود و سخن خالی از لغو و زیان بیان می‌کند.

اصطلاحی در قرآن:
در متون قرآنی، «سلام» فراتر از یک تحیت زبانی است؛ بلکه مفهومی بنیادین از امنیت و آرامش است. همانگونه که علامه طباطبایی در «المیزان» می‌نویسد:

«سلام در معنا نزدیک به "امن" است؛ با این تفاوت که "امن" یعنی مکان از هرگونه ترس خالی باشد، اما "سلام" یعنی محیط و شرایطی که کاملاً موافق با طبع و خواست انسان باشد.»
همچنین، راغب اصفهانی بر این نکته تأکید می‌کند که «سلام به معنای سلامتی و پیراستگی از آفات ظاهری و باطنی است.»

۲. کاربردهای واژه «سلام» در قرآن
الف) سلام در دنیا
سلام در مواجهه با یکدیگر:
«وَلَقَدْ جَاءتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِیمَ بِالْبُـشْرَى قَالُوا سَلاَمًا قَالَ سَلاَمٌ» (هود/ 69)
فرشتگان هنگام برخورد با حضرت ابراهیم (ع) سلام می‌گویند؛ این امر نشانه ادب، احترام و اعلام اطمینان از عدم آسیب‌رسانی است.

سلام هنگام ورود به خانه یا محافل:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتًا غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا...»(نور/2)
«فَإِذَا دَخَلْتُم بُیُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنفُسِکُمْ تَحِیَّةً مِنْ عِندِ اللَّهِ مُبَارَکَةً طَیِّبَةً» (نور/61)
این آیات تأکید بر این دارند که ورود به مکان‌های دیگر باید با سلام و تحیت همراه باشد تا از برکات الهی بهره‌مند شویم و محیطی امن و آرام ایجاد شود.

سلام پیامبر به مؤمنان خطاکار:
«وَإِذَا جَاءکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِآیَاتِنَا فَقُلْ سَلاَمٌ عَلَیْکُمْ...» (انعام/54)
این آیه نشان می‌دهد که حتی کسانی که در گناه فرو رفته‌اند (اما سپس توبه و اصلاح می‌کنند) باید با رحمت و لطافت به آن‌ها سلام گفته شود.

سلام در برخورد با جاهلان:
«وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا» (فرقان/63)
مؤمنان در مواجهه با کلام جاهلان با ادب و بدون درگیری، پاسخ سلام می‌دهند که این رفتار نشانه بزرگواری و حفظ اتحاد اجتماعی است.

ب) سلام در آخرت
تحیت الهی به اهل ایمان در قیامت:
«تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سَلَامٌ...» (احزاب/44)
در روز ملاقات خداوند، تحیت مؤمنان به صورت «سلام» است که نشانه آرامش و رستگاری آن‌ها خواهد بود.

سلام فرشتگان هنگام ورود بهشت:
«وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِینَ» (زمر/73)
فرشتگان بهشتیان را با سلام استقبال می‌کنند که نشان‌دهنده امنیت و آرامش ابدی در بهشت است.

سلام در هنگام قبض روح:
«الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکَةُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَیْکُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ» (نحل/32)
در لحظه مرگ، فرشتگان با گفتن سلام، بشارت ورود به بهشت و اطمینان از آرامش نهایی را به مؤمنان می‌دهند.

ج) سلام در حوزه الهی
اسماء الهی:
«هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلْمَلِکُ ٱلْقُدُّوسُ ٱلسَّلَٰمُ ٱلْمُؤْمِنُ...» (حشر/23)
در این آیه، «السلام» یکی از اسماء خداوند است؛ به این معنا که خداوند از هر نقص و عیب مصون است و سرچشمه‌ی امنیت و سلامت بندگانش می‌باشد.

پیامد این نام الهی:
خداوند ذاتاً از هر نقصی پاک و بی‌عیب است.
او به بندگان خود امنیت، آرامش و سلامت عطا می‌کند.
به همین دلیل، بهشت به عنوان «دارالسلام» (خانه‌ای از امنیت و صلح) معرفی شده است.
«لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِندَ رَبِّهِمْ...» (انعام/127)
که بیانگر این موضوع است.

۳. واژگان مشابه و مرتبط با «سلام»
تحیت (تَحِیَّه):
از ریشه «حیات» به معنای دعا برای حیات و سلامتی دیگران است.
«...وَإِذَا حُیِّیْتُم بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا...» (نساء/86)

أمان (امنیت و آرامش):
به معنای محیطی که از هرگونه ترس و نگرانی خالی است.
«أُو۟لَـٰئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ...» (انعام/82)

سِلْم (صلح و آشتی):
هم‌ریشه با «سلام» و به معنای صلح و دوستی است.
«...ادْخُلُوا فِى السِّلْمِ کَآفَّةً» (بقره/208)

۴. احکام مربوط به سلام در اسلام
وجوب پاسخ به سلام:
قرآن دستور می‌دهد که هرگاه به فردی سلام گفته شد، پاسخ آن باید با تحیتی نیکوتر یا حداقل به همان صورت ادا شود.
«...فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا». (نساء/86)

۵. نتیجه‌گیری: معنای محوری «سلام» در قرآن
در قرآن، واژه «سلام» محوری‌ترین مفهوم امنیت، آرامش، سلامت و رهایی از هرگونه ترس و نقص است. این واژه در ابعاد مختلف به کار رفته و به شرح زیر است:

در روابط انسانی:
«سلام» به عنوان تحیت و نشانه احترام و محبت، زمینه‌ای برای ایجاد امنیت و صلح متقابل در اجتماع فراهم می‌آورد.

در ارتباط با خداوند:
خداوند به عنوان «السَّلَامُ»، از هر نقص و عیب مصون است و سرچشمه‌ی سلامت و آرامش برای بندگان خود می‌باشد؛ همین امر در نام بهشت «دارالسلام» منعکس شده است.

در آخرت:
تحیت الهی، پیام فرشتگان به اهل ایمان در لحظات مرگ و ورود به بهشت، همگی بیانگر آرامش ابدی و امنیت نهایی است.

واژگان مرتبط:
واژگان «تحیت»، «أمان» و «سِلْم» نیز به جنبه‌های مختلف این مفهوم اشاره دارند؛ از دعا برای حیات و سلامت دیگران گرفته تا دعوت به صلح و آشتی در جامعه.

احکام اخلاقی:
پاسخ دادن به سلام واجب است و باید با تحیتی نیکوتر انجام شود؛ تقدم در سلام گفتن و رعایت ادب از اصول مهم اخلاق اسلامی محسوب می‌شود.

📌 نتیجه نهایی:
قرآن کریم «سلام» را به عنوان یک شیوه زندگی معرفی می‌کند که شامل تحیت انسانی، تأمین امنیت و آرامش در دنیا و آخرت، و تجلی کمال و پاکی الهی در اسماء خداوند می‌باشد. این مفهوم بنیادین، نه تنها زمینه ارتباط و محبت متقابل را فراهم می‌آورد، بلکه نشان‌دهنده اصول اخلاقی و اجتماعی است که برای حفظ صلح و امنیت در جامعه اسلامی ضروری است.
  سوره آل عمران آیه 39 - پژوهش های شخصی
«حَصُور» : در متن آمده است
 توضيح : «حَصُور»
حَصُور صیغه فعول از ریشه «حَ صَ رَ» است که در زبان عربی دلالت بر بازداشتن، محدود کردن و خودداری از چیزی دارد. این واژه در قرآن کریم تنها یک‌بار، در آیه ۳۹ سوره آل‌عمران، درباره حضرت یحیی (علیه‌السلام) به کار رفته است و در فرهنگ قرآنی معنای خاصی پیدا می‌کند که با شخصیت معنوی حضرت یحیی (ع) تناسب دارد:

۱. خوددار در برابر شهوت و میل جنسی
برخی مفسران، از جمله طبری و فخر رازی، «حصور» را به معنای کسی که از زنان و روابط زناشویی دوری می‌کند تفسیر کرده‌اند. این معنا از آنجا نشأت می‌گیرد که حضرت یحیی (ع) در روایات اسلامی و منابع تاریخی به عنوان پیامبری پاکدامن و منزّه از لذات دنیوی معرفی شده است.

۲. بازدارنده از گناه و فساد
برخی دیگر از مفسران، مانند طبرسی در "مجمع البیان"، معتقدند که "حصور" به معنای کسی است که خود را از هرگونه گناه و انحراف اخلاقی بازمی‌دارد، نه لزوماً کسی که از ازدواج یا روابط زناشویی امتناع می‌ورزد.

۳. مهارکننده نفس و دارای ملکه عفّت و تقوا
در تفاسیر دیگر، مانند المنار، واژه «حصور» به کنترل‌کننده کامل نفس و کسی که در برابر شهوات و تمایلات دنیوی مقاومت می‌کند، تعبیر شده است. این تفسیر به جنبه اخلاقی و روحانی این واژه توجه بیشتری دارد.

نتیجه‌گیری:
در فرهنگ قرآن، "حَصور" صفتی برای فردی است که دارای ملکه خویشتن‌داری، پاکدامنی و تقوای شدید است، به‌گونه‌ای که نفس خود را از هرگونه گناه و لغزش اخلاقی بازمی‌دارد و در برابر خواهش‌های نفسانی تسلیم نمی‌شود. این ویژگی در چارچوب مفاهیم قرآنی، مقامی والا از عفاف و تزکیه نفس را نشان می‌دهد که متناسب با شأن یک پیامبر الهی مانند حضرت یحیی (ع) است.
  سوره آل عمران آیه 39 - پژوهش های شخصی
«سَیِّد» : در متن آمده است
 توضيح : «سید» در قرآن و کاربردهای آن
۱. معنای لغوی و اصطلاحی «سید»
واژه «سَیِّد» در زبان عربی از ریشه «سَ وَ دَ» گرفته شده و به معنای رئیس، سرور، پیشوا و بزرگ قوم به کار می‌رود. در اصل، این واژه «سَیوِد» بوده که به «سید» تخفیف یافته است. در متون لغوی، «سید» به شخصی گفته می‌شود که در میان قوم خود برتری و نفوذ دارد و مردم او را محترم می‌شمارند. راغب اصفهانی در المفردات اشاره می‌کند که «سید» به کسی گفته می‌شود که بر «سواد اعظم» (گروه بزرگی از مردم) حکومت دارد و از آنجا که رهبر باید دارای فضایل اخلاقی باشد، هر فرد برجسته‌ای را «سید» می‌نامند.

۲. کاربردهای قرآنی واژه «سید»
واژه «سید» و مشتقات آن در چند آیه قرآن کریم به کار رفته است که هر کدام دارای معنای خاصی هستند:

۲.۱. «سَیِّداً» در وصف حضرت یحیی (ع)
📖 آیه ۳۹ سوره آل عمران:
"فَنادَتْهُ الْمَلائِکَةُ وَهُوَ قائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیى مُصَدِّقاً بِکَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ سَیِّداً وَ حَصُوراً وَ نَبِیًّا مِنَ الصَّالِحِینَ"

🔹 در این آیه ، خداوند حضرت یحیی (ع) را «سید» نامیده است . این تعبیر نشان می‌دهد که حضرت یحیی از لحاظ فضیلت، مقام معنوی، شرافت، عقل و اخلاق بر دیگران برتری داشته است. بسیاری از مفسران، این آیه را نشانه‌ای بر ریاست علمی، بزرگی، فضیلت ، زهد و تقوا در شخصیت حضرت یحیی دانسته‌اند.

۲.۲. «سَیِّدَها» در اشاره به همسر زلیخا
📖 آیه ۲۵ سوره یوسف:
"وَاسْتَبَقَا الْبابَ وَقَدَّتْ قَمِیصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَ أَلْفَیا سَیِّدَها لَدَى الْبابِ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرادَ بِأَهْلِکَ سُوءًا إِلَّا أَنْ یُسْجَنَ أَوْ عَذابٌ أَلِیمٌ"

🔹 در این آیه ، «سیدها» به شوهر زلیخا (عزیز مصر) اشاره دارد . مفسران توضیح داده‌اند که «سید» در اینجا به معنای شوهر و سرپرست خانواده است، زیرا مدیریت و تدبیر امور خانه بر عهده مرد بوده است. این کاربرد نشان می‌دهد که سید علاوه بر معنای کلی «رئیس»، در موارد خاص می‌تواند به معنای «سرپرست» نیز به کار رود.

۲.۳. «سَادَتَنَا» در اشاره به رهبران گمراه‌کننده
📖 آیه ۶۷ سوره احزاب:
"وَقالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سادَتَنَا وَکُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِیلَا"

🔹 در این آیه ، «سادَتَنا» جمع «سید» به معنای رهبران و سران جامعه است . گمراهان در روز قیامت اعتراف می‌کنند که از رهبران و بزرگان خود پیروی کرده‌اند، اما این اطاعت منجر به ضلالت و گمراهی آنان شده است. این آیه نشان می‌دهد که «سید» لزوماً بار معنایی مثبت ندارد، بلکه بسته به سیاق آیه، می‌تواند به رهبران صالح یا فاسد اشاره کند.

۳. جمع‌بندی و نتیجه‌گیری
واژه «سید» در قرآن سه کاربرد اصلی دارد:

ریاست و بزرگی همراه با فضیلت و تقوا، مانند حضرت یحیی (ع) (آل عمران: ۳۹).
سرپرستی و مدیریت خانه، مانند همسر زلیخا (یوسف: ۲۵).
رهبری اجتماعی که می‌تواند مثبت یا منفی باشد، مانند رهبران گمراه‌کننده (احزاب: ۶۷).
این واژه در قرآن به عنوان نشانه‌ای از عظمت مقام فردی، سرپرستی خانوادگی، و رهبری اجتماعی استفاده شده است.