تاریخ نگارش : بیست و سوم اسفند 1390
پاسخ گویی به شبهات حجاب
آیت الله مکارم شیرازی
اسلام در مقابل احکام و مبانی اش قادر به پاسخگویی کامل می باشد. در این مطلب نمونه ای از این پاسخ ها را می بینیم.
کلید واژه : حجاب، عفاف، زن در اسلام
استاد مکارم شیرازی در تفسیر نمونه در طی بحثهای تفسیر خود، این عنوان را مطرح نمودهاند و با توجه به آیات دیگر و روایات متععدی که وجود دارد به بررسی چندین شبهه در باب حجاب میپردازند و پاسخهایی ارائه میکنند که میتواند بسیار مفید باشد.
در اینجا به ایرادهایى که مخالفان حجاب مطرح مىکنند که به طور فشرده اشاره میشود:
1- مهمترین چیزى که همه آنان در آن متفقند و به عنوان یک ایراد اساسى بر مساله حجاب ذکر مىکنند این است که زنان نیمى از جامعه را تشکیل مىدهند اما حجاب سبب انزواى این جمعیت عظیم مىگردد، و طبعا آنها را از نظر فکرى و فرهنگى به عقب مىراند، مخصوصا در دوران شکوفایى اقتصاد که احتیاج زیادى به نیروى فعال انسانى است از نیروى زنان در حرکت اقتصادى هیچگونه بهرهگیرى نخواهد شد، و جاى آنها در مراکز فرهنگى و اجتماعى نیز خالى است، به این ترتیب آنها به صورت یک موجود مصرف کننده و سربار اجتماع در مىآیند.
پاسخ: آنها که به این منطق متوسل مىشوند از چند امر به کلى غافل شده یا تغافل کردهاند:
اولا: چه کسى گفته است که حجاب اسلامى زن را منزوى مىکند، و از صحنه اجتماع دور مىسازد؟ اگر در گذشته لازم بود ما زحمت استدلال در این موضوع را بر خود هموار کنیم امروز بعد از انقلاب اسلامى هیچ نیازى به استدلال نیست، زیرا با چشم خود گروه گروه زنانى را مىبینیم که با داشتن حجاب اسلامى در همه جا حاضرند، در ادارهها، کارگاه ها، راهپیماییها و تظاهرات سیاسى، رادیو و تلویزیون، بیمارستانها و مراکز بهداشتى، و در مراقبت هاى پزشکى براى مجروحین جنگى، در فرهنگ و دانشگاه و بالآخره در صحنه جنگ و پیکار با دشمن.
کوتاه سخن اینکه وضع موجود پاسخ دندان شکنى است براى همه این ایرادها و اگر ما در سابق سخن از امکان چنین وضعى مىگفتیم امروز در برابر وقوع آن قرار گرفتهایم و فلاسفه گفتهاند بهترین دلیل بر امکان چیزى وقوع آن است و این عیانى است که نیاز به بیان ندارد.
ثانیا: از این که بگذریم آیا اداره خانه و تربیت فرزندان برومند و ساختن انسان هایى که در آینده بتوانند با بازوان تواناى خویش چرخ هاى عظیم جامعه را به حرکت در آورند کار نیست؟
آنها که این رسالت عظیم زن را کار مثبت محسوب نمىکنند از نقش خانواده و تربیت، در ساختن یک اجتماع سالم و آباد و پر حرکت بىخبرند، آنها گمان مىکنند راه این است که زن و مرد ما همانند زنان و مردان غربى اول صبح خانه را به قصد ادارات و کارخانهها و مانند آن ترک کنند، و بچههاى خود را به شیر- خوارگاهها بسپارند، و یا در اطاق بگذارند و در را بر روى آنها ببندند، و طعم تلخ زندان را از همان زمان که غنچه ناشکفتهاى هستند به آنها بچشانند.
غافل از اینکه با این عمل شخصیت آنها را در هم مىکوبند و کودکانى بى روح و فاقد عواطف انسانى بار مىآورند که آینده جامعه را به خطر خواهندانداخت.
2- اشکال دیگرى که آنها دارند این است که حجاب یک لباس دست و پاگیر است و با فعالیتهاى اجتماعى مخصوصا در عصر ماشین هاى مدرن سازگار نیست، یک زن حجاب دار خودش را حفظ کند یا چادرش را و یا کودک و یا برنامهاش را؟!
پاسخ: این ایراد کنندگان از یک نکته غافلند و آن اینکه حجاب همیشه به معنى چادر نیست، بلکه به معنى پوشش زن است، حال آنجا که با چادر امکان پذیر است چه بهتر و آنجا که امکان آن نیست، به پوشش قناعت مىشود.
زنان کشاورز و روستایى ما، مخصوصا زنانى که در برنج زارها مهمترین و مشکل ترین کار کشت و برداشت محصول برنج را بر عهده دارند عملا به این پندارها پاسخ گفتهاند و نشان دادهاند که یک زن روستایى با داشتن حجاب اسلامى در بسیارى از موارد حتى بیشتر و بهتر از مرد کار مىکند بدون آنکه حجابش مانع کارش شود.
3- ایراد دیگر اینکه آنها مىگویند حجاب از این نظر که میان زنان و مردان فاصله مىافکند طبع حریص مردان را آزمندتر مىکند، و به جاى اینکه خاموش کننده باشد آتش حرص آنها را شعلهورتر مىسازد که الانسان حریص على ما منع!
پاسخ: این ایراد یا صحیح تر سفسطه و مغلطه را مقایسه جامعه امروز ما که حجاب در آن تقریبا در همه مراکز بدون استثناء حکمفرما است با دوران رژیم طاغوت که زنان را مجبور به کشف حجاب مىکردند مىدهد. آن روز هر کوى و بر زن مرکز فساد بود، در خانواده ها بى بند و بارى عجیبى حکم فرما بود، آمار طلاق فوق العاده زیاد بود، سطح تولد فرزندان نامشروع بالا بود و...
نمىگوئیم امروز همه اینها ریشه کن شده اما بدون شک بسیار کاهش یافته و جامعه ما از این نظر سلامت خود را باز یافته، و اگر به خواست خدا وضع به همین صورت ادامه یابد و سایر نابسامانیها نیز سامان پیدا کند، جامعه ما از نظر پاکى خانواده ها و حفظ ارزش زن به مرحله مطلوب خواهد رسید.