تاریخ نگارش : بیست و دوم فروردين 1391
تقدیرهاى خداوند
حاجیه تقی زاده فانید
هرگاه با تقدیرهاى الهى آشنا شویم، خواهیم دید که در صفحه هستى عامل و محرّکى به نام قضا و قدر که خارج از محیط زندگى و اراده فاعل باشد، نیست;
مقصود از تقدیرهاى خداوند همان سنّت هاى قطعى است که بر ما و جهان حکومت مى کنند و تأثیر این سنّت ها در خوشبختى و بدبختى مردم - به اصطلاح در نیک فرجامى و بد فرجامى شخص - قطعى و تخلّف ناپذیر است و ما در انتخاب هر سنّتى از این سنن مختار و آزاد مى باشیم;
کلید واژه : تقدیرهاى خداوند
هرگاه با تقدیرهاى الهى آشنا شویم، خواهیم دید که در صفحه هستى عامل و محرّکى به نام قضا و قدر که خارج از محیط زندگى و اراده فاعل باشد، نیست;
مقصود از تقدیرهاى خداوند همان سنّت هاى قطعى است که بر ما و جهان حکومت مى کنند و تأثیر این سنّت ها در خوشبختى و بدبختى مردم - به اصطلاح در نیک فرجامى و بد فرجامى شخص - قطعى و تخلّف ناپذیر است و ما در انتخاب هر سنّتى از این سنن مختار و آزاد مى باشیم;
براى توضیح این مطلب به مثال هاى زیر توجّه کنید:
1- تقدیر الهى درباره ملّتى که تن به تنبلى و بیکارى در دهند و با یکدیگر به اختلاف و نزاع برخیزند و نیروهاى خداداد را در مسیرهاى غلط به هدر دهند و از وضع زمان و محیط خود آگاهى نداشته باشند و با فرو رفتن در منافع شخصى از حال همنوعان خود بى خبر بمانند، آن است که دیر یا زود از هم متلاشى گردند.
ولى تقدیر خداوند درباره ملّتى که به فکر محرومان زحمتکش باشد و با کم کردن فاصله طبقاتى، آنان را از یک زندگانى آبرومند که در خور یک انسان است برخوردار سازند و حقوقى را که خداوند در اموال ثروتمندان براى ترمیم زندگى افتادگان قرار داده است بپردازند - خلاصه، ملّتى عاطفى و دادگر باشند - این است که همواره از ثبات و آرامش و ترقّى و پیشرفت و تحرّک و سازندگى برخوردار شوند و این دو تقدیر آن چنان واضح و ملموس است که احدى در آن تردید ندارد.
تمام ملل جهان در برابر این دو تقدیر برابر و یکسانند و هیچ عاملى خارج از اراده ملت ها آنها را در انتخاب یکى از دو تقدیر مجبور نمى سازد، این ما هستیم که به پیروى از خودخواهى و یا به حکم عقل و خرد، یکى را انتخاب مى کنیم و در هر حال نتیجه اى که از این انتخاب عاید ما مى گردد، تقدیر و قضاى او خواهد بود; زیرا اوست که این سنّت ها را پدید آورده و امضا نموده و ما را در انتخاب هریک آزاد گذاشته است.
2- جوانى که زندگى خود را با امکانات زیاد و اعصاب پولادین و فهم و هوش سرشار آغاز کند، دو تقدیر و دو سرنوشت که هر دو به حکم قضاى الهى است در انتظار اوست تا کدام یک از آنها را انتخاب کند;
هرگاه امکانات مادّى و معنوى خود را در راه تحصیل علم و دانش یا بازرگانى به کار اندازد، یک عمر با سعادت و تندرستى به سر خواهد برد;
ولى هرگاه از این سرمایه هاى مادّى و فکرى سوء استفاده نماید و امکانات خود را در راه میگسارى و قمار بازى و نافرمانى هاى دیگر که موجب تباهى زندگى و عمر است مصرف نماید، قطعاً باید پس از مدّتى با بدنى رنجور و بیمار و اعصابى کوفته، در گوشه اى بیفتد و عمرى را با درد و رنج به سر ببرد، هر دو تقدیر مربوط به خداست، ولى او در انتخاب هر یک آزاد است و نتیجه اى که از انتخاب هریک دامنگیر او مى شود به تقدیر و خواست خداست;
چنان که از نیمه راه باز گردد، سرنوشتى را جاى سرنوشت دیگرى نشانده است و این نیز به تقدیر خداوند است; زیرا او ما را آفریده و به ما اجازه داده است که از نیمه راه باز گردیم و از کرده خود پشیمان شویم، در نتیجه سرنوشتى را جاى سرنوشت دیگرى جایگزین سازیم.
3- اگر شخص بیمار به پزشک مراجعه کند و دارو بخورد، خوب مى شود و اگر به پزشک مراجعه نکند و یا دارو نخورد، یا مى میرد یا رنجور و دردمند در گوشه اى مى افتد;
در هر حال، هر دو سرنوشت به حکم خداست و انتخاب هریک با ماست و هر کدام را انتخاب نمودیم، اثر آن به حکم خداوند و قضاى اوست.
شما مى توانید با مراجعه به سنن الهى در جهان آفرینش، صدها مثال براى قضا و قدر مربوط به افعال بشر پیدا نمایید و معناى تقدیر را درباره کارهاى انسان به دست آورید.
سخنانى از پیشوایان بزرگ
آنچه با طرح این مثال ها بیان شد، در واقع توضیح احادیثى است که از پیشوایان بزرگ اسلامى - یعنى آنان که مسأله قضا و قدر را براى ما مطرح ساخته اند - به دست ما رسیده است.
پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) مى فرماید: «پنج طایفه اند که دعاى آنها مستجاب نمى شود، یکى از آنان کسى است که از زیر دیوار کج که در حال ریختن است، فرار نکند و دیوار فرو ریزد!»(2)
نکته عدم استجابت دعاى چنین فردى روشن است، زیرا سرنوشت کسى که از دیوار کج بگذرد و فرار نکند مرگ است، ولى با اختیار خود به استقبال این سرنوشت رفته است در صورتى که مى توانست تقدیر دیگرى را انتخاب کند.
امیرمؤمنان(علیه السلام) از زیر دیوار خراب و شکسته اى که مشرف بر ریختن بود فرار مى کند، وقتى که به او اعتراض مى شود که: آیا از قضا و قدر خداوند فرار مى کنى؟
مى فرماید: «اَفِرُّ مِنْ قَضاءِ اللهِ اِلى قَدَرِ الله; از قضایى به قضاى دیگر و از سرنوشتى به سرنوشت دیگر فرار مى کنم و هر دو تقدیر خداوند است!»(3) من در انتخاب هر دو آزاد و مختار هستم، اگر در زیر دیوار بنشینم و فرو ریزد و بمیرم، به حکم سرنوشت است و اگر فرار کنم و سالم بمانم، آن نیز به حکم سرنوشت خواهد بود.
هنگامى که از امام هشتم(علیه السلام) سؤال مى شود که تقدیر خداوند درباره افعال خوب و بد بندگانش چیست؟ امام(علیه السلام) مى فرماید: «هر نوع عملى که بندگان خدا از خوب و بد انجام دهند، به تقدیر خداست!» سپس امام یک چنین تقدیر گسترده را - آن هم در تمام اعمال بشر، اعم از خوب و بد - با نتایجى که در دنیا و آخرت دامنگیر انسان مى گردد تفسیر مى کند و مى فرماید:
«الحکم علیهم بما تستحقّوه على افعالهم من الثّواب و العقاب فى الدّنیا و الآخرة»(4) یعنى، تقدیر خداوند همان نتایج و پاداش ها و کیفرهایى است که در دنیا و آخرت دامنگیر انسان مى شود!
این احادیث روشنگر حقیقتى است که درباره قضا و قدر گفته شد و آشکارا مى رساند که قضا و قدر عاملى جدا از زندگى و اراده و خواست انسان نیست;
بلکه تقدیر همان سنن الهى است که بر صفحه هستى حکومت مى کند و انسان در انتخاب هریک از آنها مختار است و پس از انتخاب یکى از آنها هر نوع نتیجه اى که به انسان بازگشت مى کند، به حکم خداوند و تقدیر اوست و هیچ عملى از اعمال انسان از حیطه تقدیر الهى خارج نیست;
اگر بذر خوبى بیفشاند، به حکم قضاى الهى نتایج مثبت و نیک آن را خواهد دید; اگر نهال نفاق و بدى غرس کند، به حکم سرنوشت، میوه تلخ آن را خواهد چید و هر دو به تقدیر خداست و هیچ کارى از خوب و بد، از دایره قضا و قدر او بیرون نمى باشد.
1-پرشین مکارم-http://www.tebyan-zn.ir
2-بحار، ج 5، ص 105، نقل از خصال صدوق.
3. اِنَّ اَمیرالْمُؤْمِنین عَدَلَ مِنْ عِنْدِ حائِط آخر فَقیلَ لَهُ یا اَمیرُالْمُؤْمنین اَتَفِرُّ مِنْ قَضاءِ اللهِ؟ فقالَ اَفِرُّ مِنْ قَضاءِ الله الى قَدَر الله. (توحید صدوق، چاپ کتابخانه صدوق، ص 369).
4. عیون اخبار الرّضا، ص 78، و بحار، ج 5، ص 12.