تاریخ نگارش : شانزدهم آذر 1392
علوم و تکنولوژی در عصر ظهور
سیدابراهیم غیاث الحسینی
علوم و تکنولوژی در عصر ظهور


اوّل اینکه: وقتی حضرت ظهور می‌فرمایند چگونه بر دشمنانی که دارای پیشرفته‌ترین امکانات نظامی و غیره می‌باشند پیروز می‌شوند که ما این بحث را به نام (ظهور و امکانات پیشرفته) می‌نامیم.
و دوّم اینکه: پس از تشکیل حکومت و از بین رفتن ظالمین چگونه با این امکانات رفتار می‌کنند که ما آن را تحت عنوان (حکومت جهانی حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ و امکانات پیشرفته) از آن یاد می‌کنیم، و چون آنچه که از سؤال شما بر می‌آید مربوط به جهت دوّم است و ما به‌ آن می‌پردازیم و با یاری گرفتن از حضرت امام عصر ـ علیه السلام ـ عرض می‌کنیم که: وقتی که حضرت ظهور کردند و با ظالمین جنگیدند و زمین را از وجودِ ناپاک آنان پاک کردند و حکومتی بر مبنای عدل تشکیل دادند دیگر در جهان جنگی وجود ندارد و تجاوز هم از بین خواهد رفت و همه دنیا را صلح و امنیّت فرا می‌گیرد لذا آن دسته از تجهیزاتی که مربوط به امور نظامی می‌باشد. خود به خود از صفحه کنار می‌رود چرا که احتیاجی به آنها نیست و اسلام دین صلح و آرامش است امّا دسته دیگر از امکانات و پیشرفتها و تجهیزات بشری که مربوط به امور صنعتی و کشاورزی و بهداشتی و غیره می‌باشند نه تنها باقی می‌مانند و بیش از آنها استفاده بهینه می‌کنند بلکه آنچه که از روایات بر می‌آید آنست که به برکت وجود حضرتش این گونه امکانات گسترش هم می‌یابد و اساساً باید گفت که اسلام دین تکامل و پیشرفت در همه زمینه‌های مادی و معنوی، دنیوی و اخروی می‌باشد در مورد تکامل امور دنیوی آیات و روایات فراوانی داریم مثل اینکه خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: (خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً)[1] و ما به بعضی از این پیشرفتها در زمان حضرتش اشاره می‌کنیم.
الف: پیشرفت و رشد علوم مادی و معنوی
علم در این زمان به بالاترین حدّ پیشرفت می‌رسد به گونه‌ای که طبق روایات امام باقر ـ علیه السلام ـ در روزگار آن حضرت زنان در خانه‌هایشان به طریق کتاب خدا و سنت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ قضاوت می‌کند[2]، و در روایت دیگری از امام صادق ـ علیه السلام ـ است که فرمودند: دانش 27 حرف است و مجموع آنچه پیامبران آورده‌اند دو حرف است و مردم تا آن روز بیش از آن دو حرف را نمی‌دانند و چون قائم قیام کند 25 حرف باقیمانده را بیرون آورده و در میان مردم منتشر می‌سازد و بدین سال مجموعه 27 جزء دانش را نشر می‌دهد.[3]
نخست باید توجه داشت که امام صادق ـ علیه‎ السلام ـ می فرماید: (علم و دانش بیست و هفت حرف است و همه آن چه پیامبران آورده اند، تنها دو حرف آن است و مردم تاکنون جز با آن دو حرف، با حرفهای دیگر آشنایی ندارند و هنگامی که قائم ما قیام کند، بیست و پنج حرف دیگر را بیرون آورده، آن را بین مردم نشر و گسترش می دهد. وآن دو حرف را نیز ضمیمه می کند و مجموع بیست و هفت حرف را در میان مردم منتشر می سازد.)[4]
این روایت و روایات هم خانواده اش نمی گویند همه مردم فوری، بیست و هفت حرف علم را یاد می گیرند بلکه می گوید حضرت حجت(عج) بقیه حروف علم را در می آورد و بین مردم گسترش می دهند.
به این معنا که آن حضرت بیست و هفت حرف علم را برای یادگیری مردم به عرصه ظهور می رساند و سفره علم را در این حد می گستراند اما آیا هر کسی بیست و هفت حرف را یاد می گیرد و به مرتبه بالای علمی می رسد؟ این بستگی به تلاش و کوشش افراد دارد و به یقین تعدادی به مرتبه بالایی که ذکر شد می رسند ولی چه بسیارند که از نظر علمی در آن زمان نیز فقیرند و خاصانی که به مرتبه بالای علمی رسیده اند، حلقه های علمی و کلاس های دانش اندوزی را تشکیل می دهند و بر دانش دیگران می افزایند و کسانی که طالب علمند در کلاس آنها شرکت می کنند. از اینرو در روایت آمده است که امام صادق، ـ علیه‎ السلام ـ می فرماید: (گویا می بینیم که شیعیان علی ـ علیه‎ السلام ـ قرآنها را در دست دارند و مردم را آموزش می دهند.)[5] یا اینکه اصبغ بن نباته می گوید: ازعلی ـ علیه‎ السلام ـ شیندم که می فرمود: «گویا عجم (نژاد غیرعرب) را می بینم که چادرهایشان را در مسجد کوفه برافراشته شده است و به مردم قرآن می آموزند؛ به همان گونه که فرود آمده است.»[6]
بنابراین گرچه حضرت با ظهورشان مکان یادگیری بیست و هفت حرف علم را فراهم می کند ولی در همان عصر هم چه بسیارند که به قله علمی مذکور نمی رسند و رسیدن به قلّه علمی نیازمند تلاش آنهاست عیناً همانند مرتبه بالای تقوایی که هر کس می تواند با تلاش و کوشش آنرا به دست آورد ولی در عمل همه مردم چنین توفیقی را ندارند پس همان طور که رسیدن به قله تقوا نیازمند مجاهدت است رسیدن به درجه بیست و هفتم علم نیز نیاز به تلاش و پیگیری دارد.
توجه به این نکته نیز لازم است که علم دارای مراتبی است و مرتبه آخر علم از آن خداست و پیامبر عزیز اسلام و امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ نیز مرتبه ای ازعلم را دارا هستند و نه پیامبران قدرت و این ظرفیت را دارا هستند که به محدوده علم الهی که اختصاص به او دارد وارد شوند و بر معلومات خود بیفزایند و نه توده مردم این شایستگی و ظرفیت را دارند که علمشان را به درجه علم معصومان ـ علیهم السلام ـ برسانند. بنابراین اگر ما نمی توانیم در حد معصومان ـ علیهم السلام ـ عالم شویم این از باب راکد بودن علم نیست بلکه از بی ظرفیتی ماست.
بنابراین اگر کمالِ دانش بشرِ (غیر معصوم) در بیست و هفت حرف باشد و در زمان ظهور آن امام معصوم همه مردم با جد و جهدشان و با کمک گرفتن از امامانشان این مرتبه از کمال علمی که برای او تعیین شده است را به دست آوردند چه اشکال دارد در همان مرتبه که بالاترین مرتبه کمال است (مثلاً) باقی بمانند و یا چنین دانشی به تکالیف شرعی خویش بپردازند و در بُعدهای دیگری قدم بردارند و به یقین با چنین دانشی و بینشی زندگی کردن و قرآن خواندن صفای دیگری دارد و ثواب دیگری را می طلبد. هر چند از نظر فراگیری دانش بیشتر از آن حد راه بسته باشد و این به معنای راکد بودن علم نیست بلکه به منزله به مقصد رسیدن است.
ب: شکوفایی اقتصادی و رفاه اجتماعی
آفریدگار انسان زمین و آسمان و آنچه که در آنهاست را برای انسان آفریده است و از انسان فقط عبودیت را طلب کرده است که اگر عبودیت کند علاوه بر جزای اخروی دنیای او را نیز آباد می‌کند که فرمود: (لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ)[7] (اگر مردم شهرها و دیارها ایمان آورند و تقوا پیشه کنند ما برکات زمین و آسمان را بر آنها نازل می‌کنیم) و چون در زمان حکومت آن حضرت عبودیّت محض زمین را فرا می‌گیرد این وعده الهی مُحَقَّق می‌شود در روایتی از پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ است که فرمود: (یخرج رجل من امتی یعمل بسنّتی ینزل الله له البرکه من السماء و تخرج له الارض برکاتها)[8] (مردی از امت من ظهور می‌کند که به سنّت من عمل می‌کند خداوند برکت را از آسمان برای او فرو خواهد فرستاد و زمین برکات خود را برای او بیرون خواهد ریخت) و در روایت دیگری از آن حضرت است که فرمود: (ساکنین آسمان و زمین از او راضی و خشنودند آسمان تمام بارانش را فرو می‌ریزد و زمین تمام گیاهانش را خارج می‌سازد تا جایی که زنده‌ها آرزو می‌کند که کاش مرده‌ها زنده بودند و وضع ما را از فراوانی نعمت می‌دیدند)[9] و در روایتی دیگر است که زمین گنجهای خود را برای آن حضرت ظاهر می‌کند[10] و حضرت به مردم مشت مشت عطا می‌کند بدون اینکه آنها را شمارد یا آنچه که بخشیده را پس بگیرد[11] و امنیت عمومی همه جا را فرا می‌گیرد که در روایت است که در زمان آن حضرت درندگان و چهارپایان از در آشتی وارد می‌شوند و مرم با یکدیگر کاری ندارند و آزار نمی‌رسانند.[12]
ج: رشد کشاورزی و دامداری
در زمان آن حضرت استعدادهای درونی زمین آشکار می‌شود و گیاهان و حیوانات با تمام وجود به خدمت بشر در می‌آیند به گونه‌ای پیشرفتهای کشاورزی و دامداری قبل از ظهور نسبت به بعد از آن چیزی محسوب نمی‌شوند در روایت است که کشاورز از هر من (3 کیلو) صد من محصول بدست می‌آورد و در هر سنبلی صد دانه عمل ‌می‌آید و خداوند برای هر کس که اراده کند زیادتر می‌کند[13] و در روایت است که «و تکثر المواشی» یعنی دامها زیاد می‌شوند.
د: پیشرفت پزشکی
در آن عصر هیچ بیماری بدون درمان باقی نمی‌ماند امام باقر ـ علیه السلام ـ در این باره می‌فرمایند: هر کس قائم اهل بیت مرا درک کند اگر به بیماری دچار باشد شفا یابد و چنانچه دچار ناتوانی باشد توانا و نیرومند می‌شود.[14]
هـ : پیشرفت صنایع و مسأله انرژی:
امام صادق ـ علیه السلام ـ می‌فرمایند: هنگامی که قائم ما قیام کند زمین به نور پروردگارش روشن می‌شود و بندگان خدا از نور آفتاب بی‌نیاز می‌شوند.[15]
و: پیشرفت دستگاههای اطلاعاتی و ارتباط مردم با یکدیگر:
در آن عصر ارتباط مردم با یکدیگر بسیار راحت می‌شود. و مردم می‌توانند به راحتی با آن حضرت نیز ارتباط برقرار کنند که در روایت است که در زمان آن حضرت (مؤمن که در شرق است برادر خود را که در مغرب است خواهد دید و نیز مؤمنی که در مغرب است برادر خود را در مشرق می‌بیند)[16] و در روایت دیگری از امام صادق ـ علیه السلام ـ است که فرمود: (زمانیکه قائم ما ظهور نماید خداوند گوشها و چشمان شیعیان ما را بگونه‌ای تقویت می‌کند که میان آنان وقائم ـ علیه السلام ـ نیاز به پیک نیست آن حضرت با آنان سخن می‌گوید و آنها سخن او را می‌شنوند و در حالی که وی در جایگاه خویش قرار دارد او را می‌بینند.[17])
[1] . سوره بقره، آیه 29.
[2] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 53، ص 352،
[3] . بحار الانوار، ج 52، ص 336.
[4] . بحارالانوار، ج 52، ص 326 .
[5] . نعمانی، غیبه، 360 هـ ق، ص 318 - بحارالانوار، ج 52، ص 364. .
[6] . محمد بن محمد بن النعمان، الارشاد، ص 365.
[7] . اعراف/ 59.
[8] . کشف الغمه، ج 2، ص 262.
[9] . الملاحم، ص 69.
[10] . الملاحم، ص 72.
[11] . فوائد السمطین، ج 2، ص 310.
[12] . بحارالانوار، ج 52، ص 224.
[13] . مستدرک الوسائل ، ج 12، ص 283.
[14] . بحار الانوار، ج 52، ص 335.
[15] . الصراط المستقیم، علامه زین الدین ج 2، ص 262،
[16] . بحارالانوار، ج 52، ص 391.
[17] . الکافی، ج 8، ص 240.