تاریخ نگارش : شانزدهم شهريور 1391
مریم و یوسف دو مظهر عفاف
حاجیه تقی زاده فانید
قرآن کریم در معرفى ملکه عفاف هم تمثیل از مرد مىآورد وهم از زن، حال باید دید که آیا مرد در این صحنه عفیفانه تر تجلى نموده، یا زن در این مقام بیان عفیفانه تر آورده است؟
کلید واژه : مریم و یوسف دو مظهر عفاف
قرآن کریم در معرفى ملکه عفاف هم تمثیل از مرد مىآورد وهم از زن، حال باید دید که آیا مرد در این صحنه عفیفانه تر تجلى نموده، یا زن در این مقام بیان عفیفانه تر آورده است؟
یوسف صدیق سلام الله علیه وحضرت مریم سلام الله علیها مزایاى ارزشى فراوانى داشتند که قرآن نقل مىکند. اما آنچه در این مبحث مورد توجه است، وجود ملکه عفاف در آنها است. هم یوسف مبتلا شد ودر اثر عفاف، نجات پیدا کرد، وهم مریم امتحان شد ودر پرتو عفاف نجات یافت، مهم این است که عکس العمل هریک از این دو معصوم چگونه بوده است.
هنگامى که وجود مبارک یوسف سلام الله علیه آزمون مىشود، قرآن تا این جا تعبیر دارد که مىفرماید:
«همتبه وهم بها لولا ان راى برهان ربه» (1)
آن زن قصد او کرد واو نیز اگر برهان پروردگار را ندیده بود آهنگ او مىکرد.
یعنى سخن در مقام فعل نیست، در مرحله مقدمات هم نیستبلکه در نشئه اهتمام است واین مرحله سوم است. مردا از مرحله اهتمام در این جا، همان است که آن زن مصرى، همت گماشت وهمتش در حد تعقیب یوسف... به فعلیت رسید. ولى یوسف صدیقعلیه السلام نه تنها مرتکب حرام نشد ونه تنها مقدمات حرام را آماده نکرد، بلکه قصد وهمت وخیال هم در میان نبود. به دلیل این که آیه شریفه، همت وقصد حضرت را تعلیق به چیزى کرد که حاصل نشد وفرمود: «وهم بها لولا ان راى برهان ربه» چون برهان رب را دید، قصد نکرد.
شواهد فراوان دیگرى هم هست که ذات اقدس آله از یوسف... به عنوان بنده طاهر ومعصوم یاد کرده است. مثل آنجا که فرمود:
«انه من عبادنا المخلصین» (2)
این صغراى قیاس است، وکبراى قیاس همان است که شیطان گفت: من نسبتبه بندگان مخلص تو راه نفوذ ندارم.
الا عبادک منهم المخلصین (3)
بنابراین، به اعتراف شیطان، یوسف صدیق منزه از این گزند بود، چه این که وقتى مفتریان دامن پاک یوسف را متهم کردند، سرانجام اعتراف نمودند وگفتند:
«الان حصص الحق انا راودته عن نفسه» (4)
اکنون حق پدیدار گشت، من، از او کام خواستم.
وذات اقدس اله نیز به نزاهت وقداستیوسفعلیهالسلام شهادت داد وفرمود:
نه تنها یوسف به طرف بدى نرفت، بلکه بدى به طرف یوسف نرفت، در آنجا که فرمود:
کذلک لنصرف عنه السوء والفحشاء (5)
اینگونه بدى وپلیدى را از او برگردانیم.
قرآن نمىگوید: «لنصرفه عن السوء» ، ما او را از گناه باز داشتیم بلکه مىگوید: به گناه اجازه ندادیم که به سراغ او برود.
مریم، آموزگار عفتحضرت مریم از لحاظ ملکه عفاف بودن، یاهم سطح یوسف صدیقعلیهالسلام است که خدا از او به عنوان عبد مخلص یاد کرد وفرمود: انه من عبادنا المخلصین ویا از او بالاتر اس
توضیح مطلب این است که وقتى از عفاف مریم سخن به میان مىآید، سخن از همتبه وهم بها لولا ان راى برهان ربه نیست. سخن این نیست که اگر مریم، دلیل الهى را مشاهده نمىکرد، مایل بود. بلکه سخن آن است که:
قالت انی اعوذ بالرحمن منک ان کنت تقیا (6)
مریم گفت: اگر پرهیزکارى، از توبه خداى رحمان پناه مىبرم.
نه تنها خودش میل ندارد، آن فرشته را هم که به صورت بشر متمثل شده، نهى از منکر مىکند ومىگوید: اگر تو با تقوایى، دستبه این کار نزن. وقتى ذات اقدس اله مىفرماید:
فارسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشرا سویا (7)
پس روح خود را به سوى او فرستادیم. پس چون بشرى خوش اندام بر او نمایان شد.
این گونه ادامه نمىدهد که اگر او دلیل الهى را نمىدید، میل پیدا مىکرد وقصد مىنمود، بلکه مىفرماید: قالت انی اعوذ بالرحمن منک ان کنت تقیا این کلمه ان کنت تقیا به عنوان امر به معروف ونهى از منکر است، یعنى تو بپرهیز. مثل این که ذات اقدس اله به ما مىفرماید: این کار را انجام ندهید ان کنتم مؤمنین (8) ما این تعبیر را در قرآن زیاد داریم، که به نوبه خود تعبیر ارشادى وراهنمایى است. یعنى اگر مؤمنید، برابر ایمانتان عمل کنید. در این جا نیز مریم به فرشته متمثل مىفرماید: اگر باتقوایى دستبه این کار نزن، من که دستم بسته است، تو هم دستت را ببند. آیا این تعبیر لطیفتر از تعبیر یوسف نیست؟
درباره یوسف، ذات اقدس اله فرمود: اگر برهان رب را نمىدید، قصد گناه مىکرد، ولى چون برهان رب را دید، قصد نکرد، اما درباره مریم نه تنها نسبت به خودش، سخن از قصد نیست، بلکه فرشته متمثل را نیز از این قصد نهى مىکند.
-------------------------------------------
پینوشت:
-1 یوسف، 24.
-2 یوسف، 24.
-3 حجر، 40.
-4 یوسف، 51.
-5 یوسف، 42.
-6 مریم، 18.
-7 مریم، 17.
-8 آل عمران، 571.
کتاب: زن در آینه جلال و جمال، ص 144
نویسنده: آیة الله جوادى آملى