تاریخ نگارش : بیست و نهم مهر 1391
راههای نفوذ شیطان برای فریب انسان
مسعود ورزیده
وسوسه ها و فریب های شیطان را نسبت به آدمیزادگان، می توان در شش مرحله خلاصه نمود و آن را بیان کرد .
کلید واژه : شیطان
ناشر : بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
راههای نفوذ شیطان برای فریب انسان
وسوسه ها و فریب های شیطان را نسبت به آدمیزادگان، می توان در شش مرحله خلاصه نمود و آن را بیان کرد .
شیطان
در لغت، یکی از معانی وسوسه، تکرار کاری و استمرار بر آن می باشد.شیطان از آن روزی که در پیشگاه خداوند اعلام نمود که مصمم است جامعه ی بشریت را گمراه و منحرف نماید، سوگند یاد کرد اسلحه ی خود را زمین نگذارد و هیچ گاه در طول پیکار خود خسته و ناامید نگردد، این اعلان، خود دال بر ان است که اصلا" باطل متوقف نمی شود یلکه با سرعت در حال حرکت و توسعه می باشد بمانند سرعت آتشی که با خاشاک و چوب خشک افروخته شده باشد.
رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) می فرماید:«الشیطان جاثم علی قلب ابن آدم، فاذا ذکر الله تعالی خنس، و إذا غفل وسوس» : شیطان بر قلب آدمیزاد چسبیده است پس هرگاه ذکر و یاد خدا را بنماید دور می شود و اگر از یاد خدا غافل ماند او را وسوسه می کند.
بنابراین چون شیطان به طور مداوم در میان آدمیزادگان به ایجاد وسوسه می پردازد و به صورت مستمر فساد و گمراهی را منتشر می سازد ، لذا بر پیروان حق و حقیقت لازم است آنان نیز به طور مستمر به تبلیغ و نشر حق بپردازند و در توسعه و گسترش آن بی تفاوت و ساکت نمانند .
وسوسه ها و فریب های شیطان را نسبت به آدمیزادگان، می توان در شش مرحله خلاصه نمود و آن را بیان کرد، ابن قیم این شش مرحله را چنین ذکر کرده است:
مرحله ی اول – این مرحله عبارت است از شر کفر و شرک، و دشمنی با خدا و رسولش
اگر شیطان در این مرحله موفق شد و توانست به واسطه ی برطرف نمودن ناله های دردمند انسان و آرام گرفتنش از رنج آن بر او چیره شود، به اولین چیزی که از انسان می خواهد نائل شده است. پس به طور دائم او را دنبال می کند تا اینکه به آن هدف خود برسد، و وقتی که به آن نائل گردید، چنین انسانی را جزء سربازان و لشکریان خود می گرداند و در این صورت او یکی از جانشیان و مبلغان فعال شیطان می شود برای فریب انسان .
کسانی که دوست دارند اعمال زشت و ناپسند در میان مۆمنان اشاعه یابد گناهشان هر چند هم بسیار بزرگ باشد باز نزد خدا پایین تر از گناه کسانی است که از طرف شیطان نمایندگی اشاعه ی اعمال زشت را در حق مۆمنان راستین دارند، زیرا آنان که دوست دارند فقط به خود ظلم کنند، اگر از اعمال خود پشیمان شوند و در آستانه ی خداوند توبه کنند و طلب آمرزش نمایند، قطعا" خداوند توبه ی ایشان را می پذیرد و گناهانشان را می بخشد
اما اگر شیطان مأیوس شد و نتوانست او را در این مرحله فریب دهد، و چنین انسانی جزء کسانی بود که خداوند او را در عالم خلقت و در شکم مادرش از رمزه ی مسلمانان راستین قرار داده بود، برای فریب او از مرحله دوم شر استفاده می کند.
مرحله دوم- از شر بدعت و بدعت سازی
در نظر شیطان بدعت از فسق و نافرمانی خوش آیندتر است، به خاطر اینکه ضرر و زیان آن متوجه خود دین می شود، در حالی که زیان فسق و نافرمانی به خود انسان برمی گردد، و بدعت چیزی است مخالف با دعوت پیامبران، و فراخوانی است به سوی آنچه که منافی با احکام و دوستوراتی است که پیامبران آورده اند، و بالاخره بدعت و بدعت سازی دروازه ی کفر و شرک می باشد.
اگر شیطان در این مرحله هم ناتوان ماند، و موفق به فریب انسان نگردید، به خاطر اینکه آن فرد از جمله کسانی بود که مورد موهبت فضل خدا قرار گرفته بود، بطوریکه سخت دشمن بدعت و بدعت سازانو مخالف با گمراهی و افراد گمراه بود، برای فریب او از مرحله ی سوم شر وارد عمل می شود.
مرحله سوم- از شر گناه کبیره بر حسب اختلاف انواع آنها
مسلما " شیطان بسیار حریص و علاقمند می باشد به اینکه شخص مۆمن را مرتکب گناهان کبیره نماید به ویژه وقتی که شخص مۆمن، عالمی باشد که از او پیروی کنند، پس شیطان سخت می کوشد که او را مرتکب کبائر سازد، تا اینکه مردم از او متنفر شوند و از گرد او پراکنده گردند، و آنگاه گناهان و نافرمانیهایش را برای مردم فاش و اشاعه نماید. و سپس در میان آنان فردی را به عنوان نماینده ی خود تعیین و مأمور می کند تا گناهان و لغزشها را اشاعه و گسترش دهد، و به گمان خود این کار را برای دین و به خاطر تقرب جستن به خدا انجام می دهد، در حالی که او نماینده ی شیطان است و این را هم درک نمی کند: آنان که دوست دارند اعمال زشت در حق مۆمنان اشاعه یابند، در دنیا و آخرت دارای عذاب سختی خواهند بود و باید دانست که این عذاب شدید برای کسانی است که اگر اشاعه ی گناهان را دوست داشته باشند، پس عذاب آنان که مسئولیت اشاعه ی آنها را نه برای نصیحت مۆمنان بلکه به خاطر اطاعت از شیطان ، و به عنوان نماینده ی او بر عهده می گیرند باید چگونه باشد!!! و تردید نیست مسئولیت این گونه افراد صرفا " برای دور ساختن مردم از فرد عالم و آگاه و استفاده ننمودن از رهنمودهی خیر خواهانه ی اوست .
توبه
امری است واضح کسانی که دوست دارند اعمال زشت و ناپسند در میان مۆمنان اشاعه یابد گناهشان هر چند هم بسیار بزرگ باشد باز نزد خدا پایین تر از گناه کسانی است که از طرف شیطان نمایندگی اشاعه ی اعمال زشت را در حق مۆمنان راستین دارند، زیرا آنان که دوست دارند فقط به خود ظلم کنند، اگر از اعمال خود پشیمان شوند و در آستانه ی خداوند توبه کنند و طلب آمرزش نمایند، قطعا" خداوند توبه ی ایشان را می پذیرد و گناهانشان را می بخشد.
اما اینان که از طرف شیطان نمایندگی دارند و مسئولیت اشاعه ی اعمال زشت و ناپسند را برعهده گرفته اند، به مۆمنان ظلم می کنند، چون افشای حیثیت و آبروی آنان را جستجو می نمایند و قصد رسوا ساختن ایشان را دارند، در حالیکه خداوند ناظر اعمال ایشان است و به هر نوع فریب و به هر گونه دسائس و توطئه های شیطان و شیطان صفتان آگاه می باشد.اگر چنانچه شیطان از این مرحله نیز ناتوان ماند و موفق نشد، به مرحله ی چهارم روی می آورد،
مرحله چهارم- از شر گناهان صغیره
آنها گناهانی هستند هرگاه تکرار شوند و جمع گردند شخص مرتکب به آنها را نابود می کنند چنانکه پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرموده است:« ایاکم و محقرات الذنوب فإنما مثل محقرات الذنوب کمثل قوم نزلوا بطن واد، فجاء بعود، وجاءذا بعود حتی حملوا أنضجوا بهی خبزهم، و إن محقرات الذنوب متی یأخذ بها صاحبها تهلکه»:از گناهان صغیره بپرهیزید، چرا که چگونگی گناهان صغیره به مانند گروهی است که وارد دره ای می شوند و هر کدام مقداری هیزم بیاورد و این هیزم ها را می آورند تا آنها را روی هم بگذارند و به وسیله ی آنها نان و غذا بپزند، بی گمان گناهان صغیره(همین طور هستند) هرگاه شخص مرتکب آنها شود(و آنها را تکرار و روی هم جمع شوند)او را نابود خواهند کرد.
در نظر شیطان بدعت از فسق و نافرمانی خوش آیندتر است، به خاطر اینکه ضرر و زیان آن متوجه خود دین می شود، در حالی که زیان فسق و نافرمانی به خود انسان برمی گردد، و بدعت چیزی است مخالف با دعوت پیامبران، و فراخوانی است به سوی آنچه که منافی با احکام و دوستوراتی است که پیامبران آورده اند، و بالاخره بدعت و بدعت سازی دروازه ی کفر و شرک می باشد
مرحله ی پنجم- شیطان شخص را فریب می دهد به اینکه او را مشغول سازد به کارهای مباحی که نه ثوابی در بر دارند و نه عقابی
نتیجه ی آنها از دست دادن ثوابی است که شخص با مشغول شدنش به آنها از دست می دهدف پس اگر شخص مسلمان در این مرحله تسلیم شیطان نشد و گول او را نخورد و برای وقت خود ارزش قایل می شد و بر حفظ آن بسیار حریص بود، و در اجتناب از مشغول شدن به کارهای مباح بی فایده و در پرهیز از اتلاف وقت خیلی جدی بود، در این صورت شیطان به سراغ مرحله ی ششم می رود.
مرحله ی ششم- مشغول شدن به کار اضافی و غیر ضروری و کنار گذاردن کار بهتر از آن
به این صورت که شیطان شخص را وسوسه می کند به اینکه: او را به یک کار اضافی مشغول سازد و از انجام کار ضروری و بهتر از آن دور نماید تا او را از ثواب آن کار نیک و بهتر محروم کند.
به عبارت دیگر اگر دو عمل خیر وجود داشته باشد به گونه ای که یکی از آن دو، اضافی و غیر ضروری باشد و دیگری بهتر و ضروریتر، در این هنگام شیطان عمل اضافی را در نظر او زیبا و بهتر می سازد و او را تشویق و وادار به انجام دادنش می کند، تا اینکه او را از انجام عمل بهتر و ضروری تر بازدارد و از ثواب آن بی نصیب نماید و در واقع کم هستند افرادی که به این نیرنگ شیطان پی ببرند و آن را درک کنند زیرا وقتی شخص مسلمان در آن عمل، دلیل قوی و محرک واضحی را دید که او را به سوی طاعت و فرمانبرداری خدا فرا می خواند، بدون تردید از آن امر اطاعت می کند و به آن نزدیک می شود، چون بعید است که بگوید: این امر خیر از جانب شیطان است، چرا که او می داند شیطان دستور انجام امر خیر را نمی دهد در حالیکه این یک امر خیر میباشد پس در این صورت داعی مسلمان می گوید: حتما" این امر خیر از جانب خداست و او نیز ملزم به انجام دادنش می باشد، دیگر علم و آگاهیش به این نمی رسد که شیطان از هفتاد در از درهای خیر دستور می دهد تا اینکه به یک در شر برسد و خیر و ثوابی که انسان از این در شر از دست می دهد بیشتر و مهم تر و با برکت تر از آن هفتاد در می باشد و انسان درک چنین امری را نمی کند مگر به وسیله ی نوری که خداوند در قلب او بیندازد.
منبع :
مقاله ؛ دکتر عبدالحمید بلالی ؛ مترجم:محمد صالح سعیدی