تاریخ نگارش : دهم آبان 1391
جریان شناسی شیطان پرستی
ندا ولیخانی
با بررسی انواع گرایش ها در شیطان پرستی زمان آن رسیده است تا از ابزارهای جذب در این گروه ها سخن بگوییم. آن چه جالب توجه است نگاه مشترک این گروه ها به ابزار مورد استفاده در تبلیغ و جذب اعضای گروه است. امروزه مهم ترین و در عین حال تاثیرگذارترین ابزار مورد استفاده این گروه ها، موسیقی در معنای خاص آن است. بسیاری از سردمداران گروه های شیطان پرستی سعی می کنند تا در عرصه موسیقی ابراز وجود کنند.موسیقی مورد استفاده این گروه ها عموما دارای وجوه مشترکی است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.


کلید واژه : شیطان پرستی
ابزارهای شیطان پرستی

با بررسی انواع گرایش ها در شیطان پرستی زمان آن رسیده است تا از ابزارهای جذب در این گروه ها سخن بگوییم. آن چه جالب توجه است نگاه مشترک این گروه ها به ابزار مورد استفاده در تبلیغ و جذب اعضای گروه است. امروزه مهم ترین و در عین حال تاثیرگذارترین ابزار مورد استفاده این گروه ها، موسیقی در معنای خاص آن است. بسیاری از سردمداران گروه های شیطان پرستی سعی می کنند تا در عرصه موسیقی ابراز وجود کنند.موسیقی مورد استفاده این گروه ها عموما دارای وجوه مشترکی است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

شعر در موسیقی شیطانی

شعر به عنوان پایه انتقال افکار در موسیقی به کار می رود، آمیختگی شعر و موسیقی ترکیبی مناسب برای ارائه افکار و ایجاد دلبستگی و هیجان، به ویژه در سنین نوجوانی و جوانی بوده و به همین دلیل بهره گیری از شعر ابزاری مناسب در تهییج و ترغیب مخاطب به پذیرش افکار خواننده است.

هرزه گویی و فحاشی

اما باید دانست آن چه به عنوان شعر در موسیقی شیطانی مورد استفاده قرار می گیرد، با آن چه ما، در این سوی عالم ، به عنوان شعر به کار رفته در تصنیف می شناسیم، بسیار متفاوت است. در اشعار شیطانی ، اصل و پایه بیان افکار بر هرزه گویی و فحاشی استوار است. به کاربردن الفاظ زشت و فوق العاده فاسد، رواج تام دارد و به وفور مورد استفاده قرار می گیرد.سیل این الفاظ چنان در شعرهای رایج این نوع گروه ها ، در غرب، جاری است که اگر بنا باشد مترجمی در این سوی عالم دست به ترجمه آن ها بزند، قلمش از نگاشتن الفاظ موجود در آن اشعار شرم خواهد داشت. معروف ترین مدل ارائه شده معاصر در این سبک، اشعار مستهجن مرلین منسون است که در قسمت های بعد به شخصیت او اشاره خواهیم کرد.

حمله به دین

از دیگر مواردی که به فراوانی در این گونه اشعار به چشم می خورد، حمله به اعتقادات الهی، استهزاء و توهین نسبت به دین و متدینین است. تحقیر هر نوع تعلق خاطر به اندیشه های دینی، با توجه به طرز تفکر این گروه ها، یکی از پایه های اشعار در موسیقی شیطانی را شامل می شود. خوانندگان این سبک می کوشند در این سبک، انسان را در برابر خدا قرار دهند. مرلین منسون، خواننده محبوب شیطان پرستان، در شعری تحت عنوان سرود مرگ، در یک کنسرت هیستریک می گوید: «ما روی گلوله ای ایستاده ایم و آن را به سوی خدا نشانه گرفته ایم، حتی او هم می خواهد که این بازی تمام شود...ما سرود مرگ را کودکانه سر داده ایم، زیرا آینده ای در کار نیست(!)»(۱) او در شعر دیگری با همان وضعیت نعره سر می دهد که:«من به سوی خدا رفتم تا تنها ببینم، در خویش نگریستم، دیدم بهشت و دوزخ دروغند؛ وقتی من خدا هستم، هرکسی جز من پوچ و مرده است(!)»(۲).

ترویج زندگی سیاه

الگویی که به طور جدی ، علاوه بر موضوعات قبلی، در اشعار این شیطان پرستان به چشم می خورد، ترویج نوعی زندگی سیاه است پوچ انگاری دنیا، گریز از امید به آینده و لاجرم در افتادن در دنیای بی بند و باری و نهایتا تلاش برای خاتمه دادن به این زندگی پوشالی، یعنی پدیده منحط خودکشی! گاهی این ایده در تلاش برای پیوستن به شیطان تجلی می کند. به عنوان مثال مرلین منسون در شبه ترانه«خدای منعکس شده» می گوید: «هیچ دلیلی برای زندگی وجود ندارد... ای مادر به خطا! شلیک کن!شلیک کن! رستگاری وجود ندارد، مغفرت و بخششی در کار نیست! مغفرت و بخشش چیزی ورای تجربه و عقلانیت است.»(۳) این گونه تصاویر در اشعار سایر خوانندگان این سبک و نیز سردمداران فلسفی این اندیشه ها نظیر آنتوان لاوی بسیار به چشم می آیند.

سبک موسیقی شیطانی

شیطان پرستان برای بیان اشعار خود که متضمن اعتقادات درونی آن هاست سبکی از موسیقی را برگزیده اند که ناهنجارترین نوع موسیقی دنیای معاصر را در بر می گیرد. این موسیقی که نوع سنتی آن «راک» نامیده می شود، امروزه به نام«هوی متال» شهرت یافته و به شدت مورد توجه گروه های شیطان پرست در غرب و به تبع آن ها ، شرق است. قبل از آن که درباره اصول ترکیبی موسیقی «راک» و اشعار شیطانی سخن بگوییم، بد نیست برای روشن شدن بیشتر موضوع موسیقی «راک» را به صورتی مختصر معرفی کنیم.موسیقی راک چیست؟ موسیقی «راک» سبکی از موسیقی است که در دهه ۵۰ و ۶۰ قرن بیستم در آمریکا رواج پیدا کرد. واژه «راک» از عبارت Rock Roll(به معنای جنبیدن و تکان خوردن) گرفته شده است. این موسیقی خود ریشه در سبکی قدیمی از موسیقی آمریکا دارد که به «بلوز» موسوم است، سبکی متعلق به بردگان سیاه پوست که ره آورد و سوغات آن ها از سرزمین مادری خود (آفریقا)است.این سبک موسیقی به دلیل در هم ریختگی و عدم نظم دقیق در محتوای آن به شدت مورد توجه گروه هایی قرار گرفت که به نوعی آنارشیسم و قرار گرفتن در برابر قانون و نظم اجتماعی را ایده و رویای خود می دانستند. گروه هایی مانند بیتل ها(در دهه ۶۰) ، هیپی ها (در دهه ۷۰)، پانک ها (در دهه ۸۰) ، رپ ها(در دهه ۹۰) و نهایتا شیطان پرستان (از سال ۲۰۰۰ تاکنون )، سبک خود را بر پایه این نوع از موسیقی بنیان گذاردند. این سبک بعدها به انواع متعددی تبدیل شد که تفاوت بنیادینی با هم نداشتند، «هوی متال» که نام آن برای بسیاری آشناست، متعلق به همین نوع موسیقی است(۴)

بازوی شیطان

«در قسمت قبل به بنیادهای موسیقی شیطان پرستی پرداختیم و در خلال آن درباره شعر و موسیقی مورد استفاده در این نوع گروه ها اندکی سخن گفتیم.»

گروه هایی که معترض بودند!

در قسمت پیشین به برخی از گروه های به اصطلاح اجتماعی که در متن فرهنگ آمریکایی متولد شدند اشاراتی داشتیم. این گروه ها عموما بر پایه یک خواست اجتماعی بنیان نهاده شده اند، اما در مدت کوتاهی مسیر خود را از خواست اصلی منحرف کرده و به مرکزی برای شنیع ترین اعمال غیرانسانی مبدل شده اند. تولد این نوع گروه ها به بیتل ها باز می گردد، گروهی که به اوضاع آمریکا پس از جنگ دوم جهانی معترض بودند(۱)، اما چنان که گفتیم در اندک زمانی به یک قلب ماهیت عجیب مبتلا شدند. انگار نظام سلطه در غرب برای تمامی ایده هایی که به این منظور متولد می شوند چنین راهکاری دارد. بر همین اساس مدل های اعتراضی گروه های اجتماعی به سرعت در مجله های مد، رنگ و بویی تازه یافته و درآمدزا می شدند.

رپ و فرزندان نامشروعش

در دهه ۹۰ قرن بیستم میلادی، گروهی به نام رپ (RAP) توسط دکتر آلباین، یک دندانپزشک سیاه پوست به وجود آمد. گروهی اعتراضی که ریشه های اعتراض آن به تبعیض نژادی موجود در جامعه و حکومت آمریکا بود. آن ها برای بیان ایده و افکار خود موسیقی را در شکل و صورت کاملا جدید و جدی برگزیدند. سبک موسیقی آن ها همان موسیقی راک بود، اما متن آن به وسیله اشعار خاصی تقویت می شد. رپ به سرعت در گرداب اندیشه سرمایه داری غربی مستحیل شد و آلباین مدعی صلح و دوستی، به عنوان بنیان گذار آن، خود به کلی در این نوع جدید از اندیشه که موجی از ارضای شهوت، آن هم به شکلی کثیف، را دربر می گرفت غرق شد. پس از مدتی از درون رپ گروه های تازه ای متولد شدند که هر یک نمادهای بارزتری را از اندیشه جدید بروز می دادند. برخی محققین تعداد این گروه ها را تا دوازده رسانده اند. نام هایی مانند متالیکا، هوی متال و وسپ (WASP) از جمله همین گروه ها محسوب می شوند.(۲)

هوی متال اوج می گیرد

در این میان برخی از این گروه ها بیشتر سمت و سوی موسیقایی به خود گرفتند (مانند هوی متال) و برخی پای در عرصه شناعت جنسی نهادند و مانند گروه WASP خود را پیام آور سکس نام گذاری کردند.(۳) در سرآغاز قرن ۲۱، با رشد سریع نحله های شیطان پرستی در سراسر آمریکا و سپس دنیا، موسیقی و آداب این گروه ها در خدمت شیطان پرستی درآمد و به این ترتیب سبک هوی متال به عنوان سبک جدی گروه های شیطان پرست مورد توجه قرار گرفت و فریادهایی که قرار بود پیش تر از دهان خوانندگان این گروه ها برای اعتراض به شرایط اجتماعی خارج شود، یکسره به فحش و ناسزا نسبت به دین، خداوند، اعتقادات مذهبی و موضوعاتی از این دست مشغول شد. آن ها عملا بازگشت به تاریکی را تجویز می کردند.

نکته ای که نباید در این وادی فراموش کرد آن است که تمامی گروه های خوانندگی هوی متال لزوما شیطان پرست نیستند، بلکه شیطان پرستان برای القای اندیشه خود موسیقی متال را برگزیده اند.

مرلین منسون و شبح شیطان

برای بسیاری از علاقه مندان به موسیقی هوی متال، مرلین منسون نام آشنایی است، اما شاید کمتر کسی او را درست بشناسد.

برایان وارنر که نام مستعار مرلین منسون را برای خود برگزیده است، در سال ۱۹۶۹ در خانواده ای فقیر و تهیدست که از نبود یک سطح مناسب فرهنگی به شدت رنج می برد، در منطقه کانتون اوهایو آمریکا متولد شد. دوران پرمشقت کودکی او همواره با میل جدی به تصاحب ثروتی که در نقاط خاصی از جامعه آمریکا متمرکز بود گذشت. این فقر و حرمان تاثیری شدید بر روی او گذارد.

در نوجوانی مدتی به یک مدرسه مذهبی شبانه روزی که برای کودکان مانند او ساخته شده بود رفت، اما از آن جا گریخت. در ۱۸ سالگی به فلوریدا رفت و به کار نوشتن در روزنامه روی آورد. موضوع نوشته های او که به واسطه قلم بسیار ضعیف و سطحی نگر معمولا به چاپ نمی رسید، نقد اشعار موسیقی های راک و متال بود. در این سال ها وارنر جوان اندک اندک در فضای گروه های شیطان پرستی که در جامعه آمریکا رو به رشد بودند قرار گرفت. فضای مسموم آمریکا، فقر مادی و فرهنگی و سواد ابتدایی، وارنر را سخت مجذوب گروه های شیطان پرستی کرد. او به شدت عاشق شهرت بود و برای به دست آوردن و حفظ آن هر کاری می کرد.

برایان پس از آشنایی با یک گیتاریست به نام میچل، گروه متالیکای خود را تشکیل داد. او برای خود نام مرلین منسون را انتخاب کرد. ترکیبی از نام یک زن بازیگر در فیلم های بسیار مستهجن به نام مرلین مونرو، و منسون، کشیشی معترض و فرقه گرا در قرن نوزدهم.(۴)

او بعدها تعداد بیشتری از نوازندگان را به خدمت گرفت و اندک اندک به واسطه اعمال وقیحانه و هنجارشکنانه اش در صحنه موسیقی، مطرح شد و مورد توجه قرار گرفت. در قسمت بعد به توضیح تکمیلی در مورد او و اعمالش خواهیم پرداخت.

در حال حاضر منسون به نماینده نسلی افسارگسیخته در آمریکا تبدیل شده است. نسلی که به شدت مایل است تا به دنیا از دید شهوانی اش بنگرد. انگاره هایی که او با شدت و حدت به تبلیغ آن ها می پردازد. شهوت رانی بی قید و شرطی که او از آن سخن می گوید، همراه با قیافه عجیب و گریم دهشتناک صورتش، او را به نماد جدی گروه های شیطان پرستی تبدیل کرده است تاجایی که برخی به او لقب شیطان مجسم را داده اند.

«در قسمت قبل به بررسی تاثیر موسیقی متال و استفاده شیطان پرستی مدرن از آن پرداختیم و از مرلین منسون به عنوان یکی از خوانندگان مطرح این نوع گروه ها سخن به میان آوردیم.»

وارنر و هنجارشکنی

محیطی پر از دود و بوی تعفن، جمعیتی که بی هدف فریاد می کشند، صحنه ای فرورفته در دود که نورهای رنگارنگ گاه به گاه فضایش را روشن می کنند، خواننده ای که نعره زنان میکروفن را می بلعد، صدایی خشک با موسیقی تند راک و رقاصانی که با تکیه بر جاذبه های جنسی بیننده را می فریبند؛ اما این تمام ماجرای کنسرت های برایان وارنر- مرلین منسون- نیست! او برای جلب نظر نسل افسارگسیخته غرب هر کاری می کند، از پاره کردن انجیل، تا عریان شدن کامل و...(۱)منسون و گروهش سردمدار یکی از وسیع ترین برنامه های هنجارشکنانه در غرب هستند. گروهی که متاسفانه در کشور خود ما هم -بدون شناخت کافی- مورد توجه قرار گرفته است. اما در پس پرده این گروه هوی متال مدعی شیطان پرستی چه می گذرد؟ آیا این تصور گروهی از جوانان بی خبر ما صحیح است که: زیر این دشنام ها، هتک حرمت ها و هنجارشکنی ها «فلسفه ای وجود دارد؟»تاریخ بسیاری از انسان ها و افراد را در حافظه خود ثبت کرده، که در برابر نظام وقت خود به پاخاسته اند، برخی از آن ها قهرمان ملت خود محسوب شده اند و تعدادی نیز از خود نام نیکی به یادگار نگذاشته اند، اما در میان تمام آن ها اطوارهای شیطان پرستی در نوع خود بی مانند است. فحاشی به مردمی که زیرمجموعه جامعه آن ها را تشکیل می دهند، رواج شنیع ترین رذالت های انسانی موجود در عالم! منسون همچون سایر همپالگی های مثل و مانند خود که سر در آخور نفسانیات دارند، کوشیده است تا برای اطوارهایش، فلسفه ای ببافد سترگ و مرموز، برای بیننده آمریکایی و اروپایی که اصولا در حیات اومانیستی اش فلسفه ای دارد به نام لذت محض و دیگر هیچ! لذتی که پس از پایانش، رخوتی نامحدود و کشنده به وجود خواهد آورد. منسون معتقد است «هر کس او را نمی فهمد خودش دچار مشکل فکری است(!!!!)» او معتقد است «هر کس برداشت بدی از آثار وی دارد، خودش دچار رذایل اخلاقی است.»(۲)

فلسفه شهوانی

فلسفه من درآوردی او که بر پایه امیال شهوانی و ارضاء هر نوع حس حیوانی و غریزی استوار است و پیش از هر چیزی بیان گر روح بیمار و روان پریشان اوست، محمل خوبی برای افسارگسیختگان جوامع مختلف مهیا می کند، تا با عنایت به سرخوشی های اپیکوری، قید اخلاق را در جامعه بزنند. گمان نمی کنم حتی بنیاد گرایان نظریه اخلاق نسبی، نظیر برتراند راسل هم تا این حد رذالت را در نسبی بودن اخلاق تجویز کرده باشند. در قاموس افراد بیماری نظیر منسون، اخلاق و خوبی همان چیزی است که شخص آن ها، از آن لذت و تمتع ببرند و از آن ها که گذشت، دیگر حیات و ممات مردم تفاوت چندانی ندارد.

عواید شیطانی!

اما این همه برای چیست؟ منسون به دنبال چه می گردد؟ آیا موضوع تنها بیان یک اعتراض است؟ یا بیان یک عقیده؟ روزی که منسون پای در عرصه هوی متال و موضوع شیطان پرستی گذارد، انسان فقیری بود، که پشت سر خود سال ها ولگردی و بدبختی را یدک می کشید، اما او امروز به یکی از ثروتمندترین مردان ایالات متحده بدل شده است و در عین حال و با وجود اعتراض گروه های مذهبی مسیحی و در زیر سایه مرموز عوامل سرمایه داری که در پی کسب درآمد از هر مجرا و مسیری هستند -ولو به بازی گرفتن حیات انسانی- همیشه تیتر اول را در روزنامه ها و تصاویر تلویزیونی اشغال می کند و این ها تنها بخشی از درآمدی است که منسون از قبال نعره های بی پایان و خشکش به دست آورده است. نکته بارز و درخور توجه در مورد این عروسک خیمه شب بازی سرمایه داری غرب آن است که در گروهش تنها باید او دیده شود؛ آرایش ظاهری و لباس های هنجارشکنانه در گروه تنها به او تعلق دارد و اگر کسی از اعضای گروه بخواهد خودی نشان دهد به سرعت حذف خواهد شد. او برای جلوگیری از شهرت اعضای گروهش مرتب آن ها را تغییر می دهد و بر نظریه بیماری روحی و روانی اش مهر تایید می نشاند.

نتایج شیطانی!

آثار مخرب کارهای او بر نسل جوان آمریکا سال ها است که خودنمایی می کند و دولت ایالات متحده با سکوت پرمعنایی از کنار آن می گذرد. با تلقین موسیقی هوی متال شیطانی منسون است که برخی نوجوانان آمریکایی اسلحه به دست وارد محیط های عمومی می شوند و کشتار به راه می اندازند، واکنش منسون به این اعمال بسیار ساده و شیطانی است، زمانی که مایکل مور- کارگردان و مستندساز معروف آمریکایی- در یک مصاحبه با منسون موضوع یکی از جوانان قاتل را پیش کشید که در اعترافاتش ترانه های منسون را سرمشق کارش دانسته بود؛ او به راحتی شانه بالا انداخت و گفت: «او خودش خواسته که این کار را بکند، من او را مجبور نکرده بودم!»(۳) و چه شباهتی دارد این گفته با سخنی که از زبان شیطان در دادگاه عدل الهی شنیده می شود: «خداوند به شما وعده حق داد؛ و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلف کردم! من بر شما تسلطی نداشتم، جز این که دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید! بنابراین، مرا سرزنش نکنید، خود را سرزنش کنید! نه من فریادرس شما هستم و نه شما فریادرس من! من نسبت به شرک شما درباره خود، که از قبل داشتید، (و اطاعت مرا هم ردیف اطاعت خدا قرار دادید) بیزار و کافرم!». (ابراهیم، آیه ۱۴ )

پی نوشت ها:

-Death Song، ترانه ای از مرلین منسون۲ -Reflecting God(خدای منعکس شده)، مرلین منسون۳ -همان۴ -نگاه کنید به : ویکی پدیای فارسی، زیرعنوان موسیقی راک
- عصر شیطان پرستی- غرب شناسی عمومی، حسن عباسی، موسسه نرم افزاری آرمان

- همان

۳ همان

۴ - جامعه شناسی شیطان پرستی، مریم سعادتی، نشریه جامعه شناسی ایران،