تاریخ نگارش : شانزدهم دي 1391
خلاصه ی تدبر در سوره های جزء 29 قرآن کریم همراه ترجمه واستدلال واستناد( سوره مبارکه قلم)
علیرضا یعقوبی سورکی
در پایان، سیاق چهارم، با خبر از خشم و حیرت مکذبان، از موفقیت سوره در مقابله با آنها حکایت می¬کند و با تکرار اتهام ارتباط با جنیان، این بار با جمله¬ای کوتاه اتهام آنها را پاسخ می-دهد: این قرآن سخن جنیان نیست، بلکه تذکاری برای جهانیان است.
جهت هدایتی سوره هدف مشترک همه سیاقها در مقابله با مکذبان است:
جهت هدایتی سوره
مقابله الهی، با تلاش ثروتمندان و قدرتمندان مکذب، برای منفعل کردن پیامبر در رسالت قرآنیش
کلید واژه : ترجمه / قرآن / جزء 29 /تدبر / استدلال/ استناد/ قلم
سوره مبارکه قلم
• تشخیص سیاقهای سوره
آیات سوره مبارکه قلم به 4 سیاق تقسیم می¬شود؛
وجه پیوستگی آیات سیاق اول: آیه 1، سوگند و آیات 2 تا 4، جواب این سوگند است؛ نقطه اصلی و مهم جواب سوگند، رفع اتهام جنون از پیامبر6 است، (ما أنت بنعمه ربک بمجنون)؛ به مناسبت همین جواب، مجموعه آیات 5 تا 7 (فستبصر و یبصرون بأیکم المفتون ....) از آشکار شدن جنون خود اتهام زنندگان خبر می¬دهد و آیات 8 تا 16 (فلا تطع المکذبین .....) در مقام نتیجه¬گیری از این آیات پیامبر 6 را از اطاعت مکذبان نهی می¬کند.
علت جدایی سیاق دوم از ماقبل: از ابتدای آیه 17 سیر مفهومی جدیدی در رابطه با ابتلای الهی و تشبیه آن به جریان اصحاب باغ آغاز می¬شود.
وجه پیوستگی آیات سیاق دوم: روشن است ونیازی به توضیح ندارد.
علت جدایی سیاق سوم از ماقبل: الف). آیه 34 ارتباط ادبی با آیات قبل ندارد. ب). از ابتدای این آیه سیر مفهومی جدیدی آغاز شده است که در نفی توهم بیجای تساوی مجرمان و مسلمانان در قیامت آغاز سخن می¬گوید.
وجه پیوستگی آیات سیاق سوم: اتصال سیاقی این آیات تا آیه 47 روشن است، این آیات به قرینه تکرار «أم» در یک سیر است و مجموعه¬ای از سؤالها را تشکیل می¬دهد؛ آیه 48 به بعد، (فاصبر …) با «فاء» نتیجه¬گیری آغاز شده و با ابتناء به محتوای آیات قبل، پیامبر6 را به صبر و عدم تکرار رفتاری مانند رفتار صاحب حوت دعوت می¬کند. (توضیحات بیشتر چگونگی این نتیجه¬گیری در بیان جهت هدایتی سیاق خواهد آمد).
علت جدایی سیاق چهارم از ماقبل: از ابتدای آیه 51، سیر مفهومی جدیدی در رابطه با خشم مکذبان و تکرار اتهام جنون آغاز شده است.
وجه پیوستگی آیات سیاق چهارم: این سیاق تنها دو آیه دارد: آیه اول، از خشم مکذبان و تکرار اتهام جنون خبر می¬دهد (وإن یکاد … ویقولون إنه لمجنون) و آیه بعد، پاسخ متناسب با آن را مطرح می¬کند (وما هو الا ذکر للعالمین).
• تشخیص فضای سخن و جهت هدایتی هر سیاق
سیاق اول، آیات 1 تا 16
• • • • • • • •• •
فضای سخن
آیه «ما أنت بنعمه ربک بمجنون» اتهام جن زدگی را از پیامبر 6، رد می¬کند، این آیه نشان می¬دهد، فضای سخن آیات این سیاق مقابله با پیامبر6 با اتهام ارتباط با جنیان است؛
با توجه به ادامه آیات که پیامبر را از اطاعت مکذبان نهی کرده¬است، (لا تطع المکذبین)، می¬توان فهمید، فشار مکذبان بر علیه پیامبر با اتهام جن¬زدگی، تا جایی پیش رفته که ایشان را در آستانه قبول شکست و عقب¬نشینی پیش برده است، آنچه مکذبان بدنبال آن هستند، عقب نشینی پیامبر از هدایت با قرآن است، پس اگر پیامبر مرتکب این کار شود از خواسته آنها اطاعت کرده است؛
فشار زیاد این فضا از توصیفات مکذبین که در ادامه آیات آمده است بیشتر مشخص می¬شود، آنها با سوگندهای زیاد، سخن چینی و استفاده از حربه های تبلیغاتی دیگر و با تکیه بر مال و قدرت، فضای سختی را بر علیه پیامبر ایجاد کرده¬اند (حلاف مهین، هماز مشاء بنمیم، ...... عتل بعد ذلک زنیم أن کان ذا مال و بنین)؛
نقطه اصلی دشمنی آنها نیز به قرآن باز می¬گردد (إذا تتلی علیه آیاتنا قال اساطیر الأولین).
ترجمه تدبری و سیر هدایتی آیات
پیامبر اکرم از سوی مکذبان ثروتمند و قدرتمند قرآن کریم، تحت فشار سنگینی قرار گرفته و به جرم خواندن قرآن و ابلاغ پیامهای آن به ارتباط با جن متهم می¬شود، ثروت و قدرت مکذبان از یک سو و اتهام جنون با استفاده از ابزار بد اخلاقی از سوی دیگر فضایی را ایجاد کرده که هر لحظه ممکن است، استقامت در این مسیر سخت و دشوار را غیر ممکن نماید و پیامبر را به انزوای تبلیغاتی و کنار کشیدن از عرصه تبلیغ قرآن وادار کند؛
بخوان این سوره را بنام خدای رحمتگر مهربان
نون . سوگند به قلم و آنچه با قلم مى نویسند ،«1»
که تو در پرتو قرآنی که پروردگارت به تو عطا کرده است ، مجنون نیستى و نخواهى شد .«2»
و قطعاً براى تو پاداشى پایان ناپذیر خواهد بود .«3»
و راستى تو خلق و خویى نیکو و والا دارى .«4»
چنین اتهامی هرگز درباره تو سزاوار نیست؛ بلکه این اتهام سزاوار خود آنهاست!
به زودى تو مى بینى و آنان نیز خواهند دید ،«5»
که کدام یک از شما گرفتار جنونند .«6»
چرا که؛
همانا پروردگارت به کسى که از راه او منحرف شده داناتر است ، و همو به کسانى که ره یافته اند آگاه تر است .«7»
آری جایگاه والای تو از این اتهام مبری است و همان کسانی که از هدایت الهی دور شده اند خود گرفتار جنون هستند؛
پس اى پیامبر ، از این مکذبان پیروی مکن .«8»
عقب نشینی تو از عرصه تبلیغ با قرآن، خواسته قلبی آنها است!
آنان دوست دارند که تو در کارِ دین خود کوتاهى کنى و در این صورت آنان هم مسامحه مى کنند .«9»
و دست از فشارها بر ¬دارند؛
پس در این راه استقامت کن!
تو به لطف پروردگارت، خلقی نیکو داری و به خاطر آنچه در این مسیر متحمل می¬شوی، اجری بی¬پایان در انتظار توست!
تو نباید پیروى کنى از هر (بداخلاقی) که بسیار قسم مى خورد ، کم خرد و کوته اندیش است ،«10»
بسیار عیبجو و سخن چین است و حرفِ این و آن را براى فسادگرى به دیگران مى رساند;«11»
بازدارنده مردم از کار خیر است و تجاوزکار و گناه پیشه است;«12»
علاوه بر این صفات زشت ، درشت خوى و بى ریشه است .«13»
او به سبب این که مال دارد و از پسرانى چند برخوردار است ، گرفتار این صفات زشت شده است .«14»
هنگامى که آیات ما بر او تلاوت شود مى گوید : اینها افسانه هایى است که مردم نخستین بافته اند .«15»
بزودی این عزت پوشالی او که در گرو مال و فرزند بدست آورده است، نابود خواهد شد!
به زودى در آخرت بر بینىِ چنین کسى نشانه آشکار ذلّت و حقارت مى نهیم .«16»
کشف جهت هدایتی
با توجه به فضای پیش گفته:
نخست (آیات 1 تا 7) در قالب تأکید با قسم، از شخصیت والای پیامبر دفاع کرده و ایشان را از اتهام ناروای جنون مبرا می¬کند، (ما أنت بنعمت ربک بمجنون)، تا فشار حاصل از تبلیغات مکذبان در مورد آن حضرت را خنثی کند، آیات در کنار این رفتار مدافعانه از ساحت پیامبر اکرم، با استناد به علم خدای متعالی از رهیافتگان و گمراهان، وعده می¬دهد که بزودی مکذبان خواهند دانست که چه کسی گرفتار جنون بوده است، (فستبصر و یبصرون بأییکم المفتون، إن ربک هو اعلم بمن ضل عن سبیله و هو اعلم بالمهتدین)، این آیات فشار تبلیغاتی سوء مکذبان نسبت به پیامبر را در هم می¬شکند و با تجلیل از جایگاه پیامبر و منش رفتاری آن حضرت، بر اطمینان خاطر آن حضرت می¬افزاید.
آیات بعد (8 تا 16) در مقام نتیجه گیری از سخن قبل، با نهی «فلاتطع المکذبین» آغاز می¬شود و پیامبر را به مقاومت هر چه بیشتر در مقابل مکذبان دعوت می¬کند، این آیات بار دیگر نهی «لاتطع» را تکرار می¬کند، تکرار این دستور دستور قبل را تأکید می¬کند و با بیان اوصاف زشت به پشتوانه مال و قدرت(حلّاف مهین، هماز مشاء بنمیم، ...... عتل بعد ذلک زنیم أن کان ذا مال و بنین)، هیمنه پوشالی مکذبان را در هم می¬کوبد و در ادامه با بیان مصداق اصلی تکذیب مکذبان، ایشان را به عذاب خار کننده الهی در قیامت موکول می¬کند، «سنسمه علی الخرطوم».
وجه مشترک آیات این سیاق، دفاع و یاری از پیامبر6 برای مقاومت در برابر مکذبان است؛ این آیات از سویی اتهام جنون را از ایشان دفع کرده و از سوی دیگر همراه با فرمان عدم اطاعت از مکذبان، هیمنه پوشالی مکذبان را در هم می¬کوبد، تا به اطمینان خاطر پیامبر برای مقاومت در این مسیر بیفزاید.
جهت هدایتی این سیاق به این بیان قابل ذکر است:
جهت هدایتی آیات 1تا 16
یاری رسول خدا، برای مقاومت، در برابر ثروتمتدان و قدرتمندان مکذب قرآن.
تو را به جنون متهم میکنند و هدفی جز عقب نشینی تو ندارند، هرگز عقب نشینی نکن.
• • • • •
فضای سخن
فضای سخن این سیاق نیز همان فضای سخن سیاق قبل است؛ اما از میان ابعاد مختلف فضای قبل، تکیه مکذبان بر قدرت و ثروت، مورد توجه قرار گرفته است، زیرا آیات این سیاق از ابتلایی بودن مال دنیا سخن گفته و جریان اصحاب باغ که به مال و قدرت خود تکیه داشتند را مطرح می¬کند.
ترجمه تدبری و سیر هدایتی آیات
ای پیامبر، قدرت و ثروتی که در اختیار مکذبان است، دست مایه آزمایش آنها است!
ما تکذیب کنندگان رسالت را با قدرت و ثروت آزمایش کردیم; چنان که صاحبان آن بوستان را آزمایش کردیم ، آن گاه که سوگند یاد کردند که بامدادان میوه هاى باغشان را براى خود بچینند ،«17»
و سهمى براى تهیدستان استثنا نکنند .«18»
آنها در ابتلای الهی شکست خوردند،
پس همان شب ، در حالى که خفته بودند ، بلایى از جانب پروردگارت بر گرد آن بوستان به گردش درآمد .«19»
و آن باغ به باغی چیده شده تبدیل شد. «20»
و صبحگاهان بى خبر از آنچه روى داده ، یکدیگر را ندا دردادند ،«21»
که اگر قصد چیدن میوه ها را دارید ، در این پگاه به مزرعه خود درآیید .«22»
پس به راه افتادند در حالى که آهسته باهم مى گفتند ،«23»
که امروز نباید هیچ بینوایى در بوستانتان بر شما در آید .«24»
پس صبحگاهان با این تصمیم که بینوایان را باز دارند ، به باغ خود روى آوردند .«25»
وقتى دیدند باغشان سوخته است ، گفتند : قطعاً ما از راه صواب منحرف شده ایم;«26»
بلکه از مزرعه خود نیز محروم گشته ایم .«27»
بهترینشان گفت : آیا به شما نگفتم : چرا خدا را به پاکى یاد نمى کنید و از این تصمیمِ نادرست به درگاه او توبه نمى کنید ؟«28»
گفتند : پروردگارِ ما از هر عیب و نقصى پیراسته است ، به یقین ما ستمکار بودیم .«29»
پس روى به یکدیگر آوردند و زبان به ملامتِ هم گشودند .«30»
گفتند : اى واى بر ما که سرکشى کردیم ، ما از مرز بندگى خدا خارج شدیم ،«31»
امید است پروردگارمان بهتر از این باغ را به ما عوض دهد ، زیرا که ما از غیر او روى برتافته و با رغبت به پروردگار خویش گرویده ایم .«32»
آری، نتیجه شکست در ابتلای قدرت و ثروت این گونه است، خدایی که قدرت و ثروت را در اختیار مکذبان گذاشته، توان نابودی آن را نیز دارد!
عذاب این گونه است و عذاب آخرت قطعاً بزرگ تر است . اى کاش مى دانستند .«33»
کشف جهت هدایتی
توجه به شروع آیات (إنا بلوناهم کما بلونا ....)، نشان می¬دهد، که سیر سخن خدا خطاب به پیامبر6 در این آیات نیز ادامه یافته است، چرا که این آیات برای مکذبان از ضمیر غایب «هم» استفاده کرده است، علاوه بر اینکه آیه پایانی سیاق نیز با «کاف» خطاب، پیامبر را مخاطب قرار داده است، (کذلک العذاب)؛ بنابراین تأثیر گذاری هدایتی این سیاق متوجه پیامبر 6است؛
سیاق قبل ایشان را به مقاومت در برابر مکذبان دعوت کرده بود و این سیاق به جنبه ابتلایی قدرت و ثروت مکذبان و قدرت خدا در نابود کردن آن اشاره کرده¬است تا اطمینان خاطر ایشان برای مقاومت را بیشتر کند، جهت هدایتی این سیاق به این بیان قابل ذکر است:
جهت هدایتی آیات 17 تا 33
اطمینان بخشی به رسول خدا، برای مقاومت در برابر مکذبان متکی بر ثروت و قدرت
قدرت و ثروتشان دستمایه ابتلای آنها است و نمیتوانند برای عاجز کردن خدا از آن استفاده کنند مانند صاحبان باغ که محروم شدند.
سیاق سوم، آیات 34 تا 50
• • • • • • • •
فضای سخن
در این سیاق فضای تکذیب، ادامه دارد؛ علاوه بر این، آنچه به طور خاص¬تر می¬توان آن را فضای سخن این سیاق دانست، توهم مکذبان در مورد عاقبت نیکوی خود در جهان دیگر است؛ این فضا از سؤال تعجب آمیز خدای متعالی از آنها فهمیده می¬شود، «أفنجعل المسلمین کالمجرمین»؟!؛
اما چرا چنین تصوری داشتند؟
به شهادت آیه «سنستدرجهم من حیث لا یعلمون» که نوع عذاب آنها را عذاب تدریجی و مهلت دار مطرح کرده است، قدرت و ثروت آنها در دنیا رو به افزایش بوده و به همین سبب گمان می-کردند، اگر جهان دیگری نیز برپا شود آنها مانند این دنیا از قدرت و ثروت برخوردار خواهند بود؛
مکذبان با تکیه بر همین امر یعنی قدرت ثروت روزافزون و تصور بقای آن در صورت برپایی قیامت، فشار خود را بر علیه رسول خدا و جبهه ایمان سخت¬تر می¬کردند، همین حربه یعنی تکیه بر قدرت و ثروت در مقابله با رسول¬خدا نشان می¬دهد که جبهه ایمان از قدرت و ثروت کافی برخوردار نبوده و با این فشار تحت تأثیر قرار گرفته است، این فضا نیز با توجه به فرمان «فاصبر»، قابل استفاده است.
ترجمه تدبری و سیرهدایتی آیات
همانا براى تقواپیشگان نزد پروردگارشان بوستان هایى بهشتى سرشار از نعمت است که به هیچ رنج و محنتى آمیخته نیست .«34»
آری، ملاک رفتن به بهشت، تقوا پیشگی و فرمانبرداری است! نه ثروت و قدرت!
آیا شما مکذبان گمان کرده اید، بخاطر ثروت و قدرتی که در اختیار دارید، هرچند گناه پیشه باشید به بهشت خواهید رفت؟
آیا مى پندارید که ما فرمانبرداران را همچون گناهکاران قرار مى دهیم ؟«35»
شما را چه شده است ؟ چگونه داورى مى کنید ؟«36»
یا مگر شما کتابى آسمانى دارید که در آن چنین مى خوانید ،«37»
که براى شما در آخرت همان چیزى خواهد بود که آن را برمى گزینید و آن چیز بهشت است ؟«38»
یا مگر شما تا روز قیامت پیمان هایى بى نهایت استوار برعهده ما دارید که هر چه شما حکم مى کنید همان حقِ شما باشد ؟«39»
اى پیامبر ، از مشرکان بپرس کدام یک از آنان بر عهده مى گیرد که روز قیامت میان فرمانبرداران و گناهکاران برابرى برقرار کند ؟«40»
یا مگر مجرمان را خدایانى است شریک خداوند که به شفاعتشان خداوند آنان را با فرمانبرداران برابر مى کند ؟ اگر راست مى گویند ، شریکانى را که براى خدا پنداشته اند بیاورند و معرفى کنند، «41»
در روزى که کار به شدت دشوار مى شود ، آن روز چیزى جز سجده و بندگى خدا کارساز نیست و مشرکان به سجده در برابر خدا فراخوانده مى شوند ولى نمى توانند سجده کنند .«42»
این در حالى است که دیدگانشان فرو افتاده و خفّت و خوارى بر تمام وجودشان چیره شده است. آنان در آن روز توانِ سجده کردن ندارند ، زیرا در دنیا به سجده براى خدا فراخوانده مى شدند و تندرست هم بودند ولى از سر تکبّر امتناع می¬ورزیدند .«43»
آنها گمان می¬کردند که دنیای پر زرق و برقشان نشان از آخرتی آسوده است! از هیمن رو تکبر ورزیدند ونیازی به سجده ندیدند!
پس مرا با کسانى که این سخن ( قرآن ) را دروغ مى انگارند واگذار که به تدریج آنان را از جایى که درنمى یابند ، به ورطه هلاکت فرو خواهیم افکند .«44»
از راه همین ثروت و قدرتی که آن را نشان برتری خود می¬دانند!
هر روز بر آن خواهم افزود تا در گمراهی خود غوطه ور شوند!
و به آنان مهلت مى دهم تا هر چه بخواهند نافرمانى کنند ، و این تدبیر من درباره آنهاست ، قطعاً تدبیر من استوار است .«45»
حال که دانسته شد، آنها برای برابری با تقواپیشگان در بهشت، نه از طرف خدا وعده¬ای دارند و نه شریکانی که برای خدا می¬پندارند بر این کار قدرت دارند؟
براستی چرا حقیقت را تکذیب می¬کنند؟ و ثروت و قدرتشان را پشتوانه عاقبت نیکوی آخرت می¬دانند؟
یا مگر از آنان براى تبلیغ رسالتت مزدى مى طلبى که در نتیجه زیان مى بینند و بر اثر آن گرانبار مى شوند و براى رهایى از آن ، حقیقت را نمى پذیرند و مى گویند : فرمانبرداران و مجرمان در روز رستاخیز باهم برابرند ؟«46»
یا مگر جهان غیب که خاستگاه پدیده ها و مقدرات است در اختیار آنان است تا آنچه را مى پسندند تثبیت کنند و مقدر سازند ؟«47»
نه! برخلاف خیال خام آنها، ادعای بهشتی شدنشان برهیچ پایه¬ای استوار نیست و ثروت و قدرت روزافزون آنها سودی به حال آخرتشان ندارد!
بلکه افزوده شدن بر قدرت و ثروت آنها حکم پروردگارتو ست تا به تدریج آنها را از جایی که گمان نمی¬کنند عذاب کند!
پس در برابر حکم پروردگارت که به آنان مهلت مى دهد و به تدریج آنان را به سقوط مى کشاند ، شکیبا باش و در عذابشان شتاب مخواه و مانند یونس آن همدم ماهى مباش ، آن گاه که در شکم ماهى خدا را ندا داد و به تقصیر خود اعتراف کرد در حالى که آکنده از غم و اندوه بود .«48»
اگر لطفى از جانب پروردگارش شامل حال او نمى شد و توبه اش پذیرفته نمى گشت ، از شکم ماهى ، نکوهش شده به زمینى بى گیاه افکنده مى شد .«49»
ولى با پذیرفته شدن توبه اش ، دیگر درخور نکوهش نبود ، بلکه پروردگارش او را برگزید و از شایستگانش گردانید .«50»
کشف جهت هدایتی
آیات این سیاق در فضای پیش گفته از عذاب بودن ثروت و قدرت مکذبان خبر می¬دهد، (سنستدرجهم من حیث ... و أملی لهم ...)، این بیان، مهمترین پشتوانه مکذبان در مقابله با پیامبر6 را در هم می¬شکند، از همین رو خدای متعالی با ابتناء به این آیات، پیامبر 6 را به صبر در برابر فشارهای مکذبان دعوت می¬کند و ایشان را از رفتاری مانند رفتار صاحب حوت (حضرت یونس) برحذر می¬دارد؛
جهت هدایتی این سیاق به این بیان قابل ذکر است:
جهت هدایتی آیات 34 تا 50
تهدید مکذبان قرآن به استدراج و دعوت پیامبر به صبر
ثروت روز افزون آنان تنها نشانه استداراج و املا و کید خداست و نه دلیل برتری عاقبت آنان از مسلمانان متقی.
سیاق چهارم، آیات 51 تا 52
فضای سخن
این سیاق نیز در فضای تکذیب سخن گفته است، اما فضای تکذیب در این سیاق، تحت تأثیر سخنان خدای متعالی در سیاقهای قبل است؛
آیه 52 (وان یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوالذکر و یقولون إنه لمجنون)، بوضوح از این فضا خبر می¬دهد: سخنان کوبنده و درهم شکننده خدای متعالی در سیاقهای قبل، مکذبان را بسیار خشمگین کرده است و اکنون هنگام شنیدن قرآن با خشم و غیظ زیادی به پیامبر نگاه می¬کنند و بار دیگر اتهام جنون را تکرار می¬کنند!
ترجمه تدبری و سیر هدایتی آیات
قرآنی که صاحب آن را مجنون می¬دانند، با بیانی کوبنده، همه پشتوانه آنها در تکذیب را در هم شکسته است! تا جایی که،
وقتی آیات قرآن را که کتابى یادآور است شنیدند ، نزدیک بود با چشمان خود تو را بلغزانند (و از پای دربیاورند) و مى گویند : قطعاً او گرفتار جنون، و قرآنش الهام شیاطین است;«51»
در صورتى که آن جز تذکارى براى جهانیان نیست .«52»
کشف جهت هدایتی
آیات این سیاق، با خبر از خشم و حیرت مکذبان از موفقیت سوره در مقابله با آنها حکایت می-کند؛ این آیات بار دیگر فضا را به ابتدای سوره که پیامبر 6 با اتهام جنون برابر بود، بازگردانده و این بار تنها با جمله¬ای کوتاه اتهام آنها را پاسخ می¬دهد: این قرآن سخن جنیان نیست، بلکه تذکاری برای جهانیان است.
جهت هدایتی این سیاق به این بیان قابل ذکر است:
جهت هدایتی آیات 51 تا 52
باز هم حیرت زده و عصبانی تو را مجنون میخوانند در حالی که قرآن ذکری است برای جهانیان
• تشخیص فضای سخن و جهت هدایتی سوره
فضای سخن سوره
فضای سخن سوره از مجموعه سیاقهای آن بویژه سیاق اول قابل استفاده است: مکذبان با تکیه بر قدرت و ثروت خود و با حربه اتهام جنون، به مقابله با پیامبر برخواسته اند و برای عقب نشینی او در عرصه رسالت قرآنی تلاش می¬کنند.
کشف جهت هدایتی سوره
وجه مشترک سیاقهای سوره، مقابله با تلاش مکذبان برای عقب نشینی پیامبر6 در عرصه رسالت قرآنی است:
سیاق اول، با تأکید اتهام جنون را از پیامبر6 دفع کرده و ایشان را به مقاومت در برابر مکذبان دعوت می¬کند.
سیاق دوم، با اشاره به جنبه ابتلایی ثروت و قدرت مکذبان اطمینان خاطر پیامبر6 را برای مقاومت در برابر مکذبان افزایش می¬دهد.
سیاق سوم، توهم مکذبان در برتری عاقبتشان نسبت به مؤمنان را درهم شکسته و از آنجا که این توهم ناشی از تکیه آنها بر قدرت و ثروت روز افزونشان بوده است، آنان را به عذاب تدریجی با افزودن بر ثروت و قدرتشان تهدید می¬کند و در ادامه پیامبر6 را به صبر در برابر فشارهای مکذبان دعوت می¬کند.
و در پایان، سیاق چهارم، با خبر از خشم و حیرت مکذبان، از موفقیت سوره در مقابله با آنها حکایت می¬کند و با تکرار اتهام ارتباط با جنیان، این بار با جمله¬ای کوتاه اتهام آنها را پاسخ می-دهد: این قرآن سخن جنیان نیست، بلکه تذکاری برای جهانیان است.
جهت هدایتی سوره هدف مشترک همه سیاقها در مقابله با مکذبان است:
جهت هدایتی سوره
مقابله الهی، با تلاش ثروتمندان و قدرتمندان مکذب، برای منفعل کردن پیامبر در رسالت قرآنیش