تاریخ نگارش : سی ام ارديبهشت 1390
مَثَل‌های رایج قرآنی
ابراهیم چراغی
دسته‌ای از حکمت‌های قرآنی هستند که صفت مَثَل بودن را بعد از نزول قرآن به دست آورده‌اند و در وقت نزول قرآن مَثَل نبوده‌اند. این حکمت‌ها عبارتند از یک مجموعه اصول اخلاقی و دینی که مردم از آنها در کلام روزمره و نوشته‌ها و سخنرانی‌ها و اشعارشان استفاده می‌کنند و در میان نویسندگان جدید نام «مَثَل رایج» گرفته‌اند، ولی پیشینیان بر این حکمت‌ها ـ همان گونه که اشاره شد‌ ـ نام «جاری مجرای مَثَل» یا «مشابه» و «مقابل» مَثَل‌ گذاشته‌اند

ناشر : سایت تبیان
مَثَل‌های رایج قرآنی
دسته‌ای از حکمت‌های قرآنی هستند که صفت مَثَل بودن را بعد از نزول قرآن به دست آورده‌اند و در وقت نزول قرآن مَثَل نبوده‌اند. این حکمت‌ها عبارتند از یک مجموعه اصول اخلاقی و دینی که مردم از آنها در کلام روزمره و نوشته‌ها و سخنرانی‌ها و اشعارشان استفاده می‌کنند و در میان نویسندگان جدید نام «مَثَل رایج» گرفته‌اند، ولی پیشینیان بر این حکمت‌ها ـ همان گونه که اشاره شد‌ ـ نام «جاری مجرای مَثَل» یا «مشابه» و «مقابل» مَثَل‌ گذاشته‌اند.
از تعاریف و نمونه‌هایی که نویسندگان و محققان در این باب آورده‌اند، مشخص می‌شود که‌ این عبارات موجز و زیبا در قرآن چه با نام «مَثَل‌های رایج» و چه با نام «ما یجری مجری الامثال»، همان «مَثَل‌های کامن» هستند که قبلاً گفته شد و ظاهراً مصادیق یکسان، و نام‌ها متفاوت است. پس در اینجا آنچه در مورد «مَثَل کامن» گفتیم، در «مَثَل رایج» نیز صادق است. یعنی این آیات نیز جزء مَثَل‌های قرآن نیستند. ما در اینجا به جهت جلوگیری از اشتباه میان این موارد، طبق نظر علما این دسته‌ از آیات قرآن را که به جهت ایجاز و زیبایی در ادبیات کتبی و شفاهی مردم رواج زیادی یافته‌ است، «ما یجری مجرای الامثال» می‌نامیم.
«مَثَل» در زبان به معنای سخن ‌کوتاه ‌است که در هر صحنه و یا موقعیتی که مقتضی باشد گفته می‌شود و در طول زمان به اندازه‌ای رواج می‌یابد که در موقعیت‌های مشابه نیز به کار برده می‌شود. این خصوصیت تنها در مَثَل‌های ملی و قومی‌ وجود دارد و مشابه ‌آنها را در قرآن نمی‌بینیم (با توجه به‌ اینکه ما نام «جاری مجرای مَثَل» بر عبارات قرآنی که دارای خصوصیات فوق الذکر هستند گذاشتیم، نه مَثَل).
چگونه می‌توان پذیرفت که خداوند متعال بعضی آیات قرآن را قبل از نزول مَثَل بنامد، در صورتی که پیامبر(صلی الله علیه و آله)هنوز آنها را دریافت نکرده‌ است و در میان مردم نیز هنوز انتشار نیافته ‌است. چرا که مَثَل زمانی «مَثَل» است که در میان مردم رواج یابد.
«مَثَل قرآنی نوعی دیگر است که قبل از آنکه ‌ادبیات، مَثَل را بشناسد و یا قبل از اینکه مَثَل نوعی از کلام منثور شناخته شود و اصطلاحی برای آن وضع گردد و یا حتی قبل از اینکه ‌ادبا با تعاریفشان مَثَل را معرفی کنند، قرآن آن را مَثَل نامید.» (منیر القاضی،/ ٥؛ نقل از محمد علی الصغیر،/٧٣)

ج) مَثَل‌های قیاسی
مَثَل‌های قیاسی که نام مَثَل‌های «ظاهره» و «مصرّحه» نیز بر آن گذاشته‌اند،4 پایة تمثیلی دارد و دانشمندان بلاغت آن را «تشبیه مرکب» یا «تمثیل» می‌نامند. (قطامش،/30)5 مَثَل قیاسی از تشبیه مرکّب به مرکّب با وجه شبه مرکب به دست می‌آید. ‌مَثَل‌های قرآن می‌خواهند از طریق تشبیه رفتار آدم‌ها یا تشبیه یک مفهوم یا تفکر انتزاعی به رخدادهای طبیعی، تاریخی یا داستانی در قالب تصاویر زیبا، متشکل از اجزاء به هم پیوسته، به تربیت و ارشاد و تأثیر گذاری بر مخاطب بپردازند.
نکتة شایان یاد اینکه همان گونه که در بخش پیش، عامل غرابت، یعنی وصف یا داستان زیبایی که نکاتی بدیع و عجیب در خود دارد را یکی از ویژگی‌‌های مَثَل در نگاه بعضی از محققان یاد کردیم، در قرآن نیز بعضی مفسران داستان‌ها یا توصیف‌های قرآنی را جزء مَثَل‌های قرآنی آورده‌اند. مانند این آیه:
(یَا أَیُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ یَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَیْئًا لا یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوب) (حج/ ٧٣)
«اى مردم! مثلى زده شد، پس بدان گوش فرا دهید؛ کسانى را که جز خدا مى‏خوانید هرگز [حتى] مگسى نمى‏آفرینند، هر چند براى [آفریدن] آن اجتماع کنند و اگر آن مگس چیزى از آنان برباید، نمى‏توانند آن را باز پس گیرند. طالب و مطلوب هر دو ناتوانند.»
زمخشری در ذیل این آیه می‌گوید:
«و اگر بگویی این آیه مَثَل نیست، پس چطور آن را مَثَل می‌نامی‌؟ می‌گویم صفت یا قصه زیبایی که با غرابت همراه باشد در تشبیه به بعضی مَثَل‌های سائره، مَثَل نامیده می‌شود؛ چون که‌ این مَثَل‌ها نیز زیبا و دور از ذهن هستند.» (زمخشری، 4/171)
با توجه به سخن زمخشری اگر بخواهیم تمام داستان‌های قرآن را که دارای صفت زیبایی و غرابت است جزء مَثَل‌ها قرار دهیم، شکی نیست که تمام داستان‌ها و توصیف‌های قرآن شگفت انگیز و زیباست. داستان موسی(علیه السلام)، نوح(علیه السلام)، داستان یوسف(علیه السلام)و سلیمان نبی(علیه السلام)تا داستان اصحاب فیل و غزوات پیامبر(صلی الله علیه و آله)، همه و همه زیبا، شگفت آور و اعجاب انگیز هستند و بررسی آنها نیاز به مقالات و کتاب‌های متعدد دارد. اما مَثَل‌های قرآنی که موضوع بحث ماست، با وجود صفت غرابت در همة ‌آنها دارای ویژگی‌های دیگری مانند «تمثیل» نیز هستند که به‌ آنها عمق و تأثیر دو چندان می‌بخشد. از همین رو مقصود ما از مَثَل قرآنی در این مقاله، «مَثَل قیاسی» است که بر پایة تمثیل استوار است.