تاریخ نگارش : سی ام ارديبهشت 1390
پیشنیازهای بهداشت روانی در سوره مبارکه یوسف (رویکردی تربیتی و روانشناختی)
ابراهیم چراغی
مرور بر سوره مبارکه یوسف و بررسی دیدگاههای تفسیری ذیل آن، به برداشتهایی (1) در این مقاله، نویسنده کوشیده استبا به کارگیری شیوه تحلیل محتوا×( روانشناسانه دستیابد.این برداشتها در راستای کشف و اصطیاد پیامهای مربوط به بهداشت روانی خانواده، با پیگیری روابط و رفتارهای اجتماعی حضرتیعقوبعلیه السلام و فرزندان، حضرت یوسف و پدرعلیه السلام و حضرت یوسفعلیه السلام و برادران پردازش شدهاند.نگارنده به عنوان یک پژوهشگر مسلمان، بر این باور است که گذشته از خطاناپذیر بودن محتوای قرآن، حضور دو پیامبر می دادهها و اطلاعات ارائه شده در این داستان قرآنی معتبر و بیخطا هستند.با معصوم و تشابه وقوع حوادث داستان به پژوهشهای دراز مدت، (2) این پیش فرض، هرگونه خطاپذیری به پردازش و تفسیر نویسنده باز میگردد.پس از مرور داستان، برخی از حوادث که حاوی پیامی روانشناختی، به ویژه در ارتباط با پیشگیری از آسیبهای مربوط به رفتار و روابط خانوادگی بودهاند، جمعآوری و ساماندهی شدهاند.چه بسا توجه به یافتههای این پژوهش، راه را برای پژوهشهای کاملتر در آینده هموارتر و امید به دستیابی به موضعگیریهای وحیانی به شکلی مطلوب و درخور را پابرجاتر کند.
ناشر : فصلنامه معرفت
مرور بر سوره مبارکه یوسف و بررسی دیدگاههای تفسیری ذیل آن، به برداشتهایی (1) در این مقاله، نویسنده کوشیده استبا به کارگیری شیوه تحلیل محتوا×( روانشناسانه دستیابد.این برداشتها در راستای کشف و اصطیاد پیامهای مربوط به بهداشت روانی خانواده، با پیگیری روابط و رفتارهای اجتماعی حضرتیعقوبعلیه السلام و فرزندان، حضرت یوسف و پدرعلیه السلام و حضرت یوسفعلیه السلام و برادران پردازش شدهاند.نگارنده به عنوان یک پژوهشگر مسلمان، بر این باور است که گذشته از خطاناپذیر بودن محتوای قرآن، حضور دو پیامبر می دادهها و اطلاعات ارائه شده در این داستان قرآنی معتبر و بیخطا هستند.با معصوم و تشابه وقوع حوادث داستان به پژوهشهای دراز مدت، (2) این پیش فرض، هرگونه خطاپذیری به پردازش و تفسیر نویسنده باز میگردد.پس از مرور داستان، برخی از حوادث که حاوی پیامی روانشناختی، به ویژه در ارتباط با پیشگیری از آسیبهای مربوط به رفتار و روابط خانوادگی بودهاند، جمعآوری و ساماندهی شدهاند.چه بسا توجه به یافتههای این پژوهش، راه را برای پژوهشهای کاملتر در آینده هموارتر و امید به دستیابی به موضعگیریهای وحیانی به شکلی مطلوب و درخور را پابرجاتر کند.
پیش درآمد
از نگاه تمامی مسلمانان، قرآن کریم هماره بیبدیلترین و محوریترین منبع شناخت، دانش و معارف اسلامی بوده است.با بهکارگیری رویکردهای گوناگون میتوان به دل این اقیانوس بیکران زد و به استنطاق، پردازش و ساماندهی موضعگیریها، دیدگاهها، مدلها و نظریههای وحیانی، که ناظر به جهتدهی و هدایت رفتارهای اختیاری و آگاهانه انسان است، نائل آمد.از میان رویکردهای موضوعی در مطالعات قرآنی، رویکرد داستانشناختی (4) از چشمگیرترین رویکردها در قلمرو تعلیم و تربیت و روانشناسی تربیتی است.جالب توجه است که در سراسر قرآن، تنها این سوره یوسف است که تمامیت منسجم و درهم تنیده یک داستان را با جزئیات و ریزهکاریهای آن (5) دربرگرفته است.دیگر داستانهای قرآنی به گونه چشمگیری کوتاهتر و مشتمل بر محورها و پیامهای گوناگون است.مهمتر آنکه محتوای داستانی این سوره توسط خود قرآن به عنوان بهترین داستان (احسن القصص) (یوسف: 3) شناسانده شده است.از اینرو، اولین سؤالی که ذهن هر جستوجوگری را به خود مشغول میدارد این است که چه شاخصی در این داستان وجود دارد که آن را به عنوان بهترین داستانها مطرح میکند؟ مفسران به فراخور دیدگاههای خود، پاسخهای گوناگونی به این سؤال دادهاند که به برخی اشاره خواهیم داشت:
از بین شخصیتهای این داستان قرآنی، حضرت یوسفعلیه السلام برجستهترین نقش را ایفا میکند.این نقش برجسته، در عهد باستان، سفر تکوین، (6) و آیات 37 - 50 نیز تقریبا به همین صورت توصیف شده است. (7) با این تفاوت که سفر تکوین، داستان یوسف را در چارچوب داستانهای مربوط به خاندان حضرت ابراهیم و حضرت اسحاقعلیهما السلام و در آغاز داستان حضرت یعقوبعلیه السلام قرار میدهد، در حالی که، در قرآن کریم این داستان به عنوان بخشی از یک تاریخ مستمر مطرح نشده است.داستان یوسفعلیه السلام پیش از آنکه تمامی سوره دوازده به پایان برسد، تمام میشود و از نقطه نظر محتوا به ظاهر ارتباطی با سورههای پیش و پس از خود ندارد. (8)
سوره مبارکه یوسف 111 آیه دارد.دو آیه اول این سوره، مربوط به وحیانی بودن قرآن و اهمیت فهم عقلانی آن است.سومین آیه بر نقش خداوند در وحی قرآن و آسمانی بودن داستان و چه بسا راز بهترین بودن آن تاکید میورزد.این سه کریمه، که به ظاهر از کلیت داستان جدا و بیرون به نظر میآید، از نقطه نظر روششناسی به کلیت اطلاعات مطرح شده در داستان اعتبار وحیانی میبخشد.ضریب اعتبار دادهها در هر مورد بسته به اتقان منابع اطلاعات یا روش جمعآوری دادههاست.از منظر یک پژوهشگر مسلمان، بالاترین ضریب اعتبار به دادههایی مربوط میشود که از منبع وحی سرچشمه گرفته باشد.
سوره یوسف همانند سایر سورههای قرآنی، دارای پیامهای متعددی است که همگی گرد یک محور دور میزند.این پیامها در جای جای داستان و در گذر حوادث آن عرضه میشوند.به گمان نویسنده، مهمترین پیام در این سوره، پیام توحید و تربیت توحیدی است که به گونهای جالب و در اوج داستان هنگامی که حضرت یوسف در زندان به سر میبرد، از زبان خود او بیان شده است:
بر ما (خاندان ابراهیم) روا نبوده است که هرگز چیزی را با خدا شریک گردانیم.ای هم بندان! آیا خدایان متعدد و پراکنده بهتر استیا خداوند یکتا، قاهر و قدرتمند؟ ! (آیه 38 - 39)
تاکید این دو آیه بر محوریت توحید در اوج داستان، هنگامی که شخصیت اصلی به سنگینترین آزمایشها دچار شده است، حکایت از این دارد که در نظام تربیتی قرآن هماره جهتدهی تربیتی به سوی توحید و خدامحوری است.از اینرو، اگر در قلمرو بهداشت روانی خانواده هم، از این سوره مجموعه اصول و هنجارهایی به دست آید، نوعی مجموعه بهداشت روانی توحید محور خواهد بود; چرا که توحید محوری مرز اولیه تفکیک یک نظام تربیتی قرآنی از نظام غیرقرآنی است.
سایر محورهای مهمتر سوره عبارت است از: رؤیاها، طبقهبندی رؤیاها، تحلیل و تعبیر آنها، اهمیت و ویژگی پیراهن حضرت یوسف در بازگرداندن بینایی به حضرت یعقوبعلیه السلام، روابط و رفتارهای اجتماعی شخصیتهای داستان، که دارای پیامهای تربیتی، بهداشت روانی و روانشناختی است، استمرار و تداوم نبوت در میان نیاکان حضرت یوسفعلیه السلام، راز بهترین داستان بودن و رابطه بین پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله و حضرت یوسفعلیه السلام در این داستان.هر یک از این محورها و سایر موضوعات مطرح در این آیه، نیازمند پژوهش مستقل است. شخصیتخود حضرت یوسف به عنوان برترین چهرهی داستان، موضوع بسیاری از متون دینی مسیحی و یهودی بوده است.برخی از پژوهشگران علاقمند به پژوهشهای تطبیقی مایلند این شخصیت را در متون گوناگون دینی ردیابی و شناسایی کنند تا از این رهگذر، به نقاط مشترک و جدایی در این متون دستیابند.در این پژوهش، نویسنده کوشیده استبا تکیه بر دادههای قرآنی روابط بین حضرت یوسفعلیه السلام و سایر شخصیتهای داستان را با رویکردی تربیتی و روانشناختی مطالعه و تحلیل کند.روش اصلی در این مطالعه، روش تحلیل محتوا در بستر قرآنپژوهی همراه با استفاده از دادهها و مفاد احادیثی است که پیرامون آیات مورد بحث، از امامان معصومعلیهم السلام رسیده است.در این رهگذر دیدگاههای برخی از مفسران مسلمان نیز، مورد توجه قرار گرفته است.به هدف آشنایی با برخی از یافتههای مطالعات برون دینی مستشرقین و نقد آنها، به برخی از دیدگاههای این پژوهشگران نیز اشارت رفته است.
داستانشناسی در قرآن
داستانهای قرآن کریم را میتوان از منظرهای گوناگون مورد مطالعه قرار داد. برخی با هدف کشف سنن و قوانین الهی حاکم بر تاریخ و جامعه این داستانها را مرور و مطالعه کردهاند (9) و برخی نیز ممکن استبا رویکردهای تربیتی و روانشناختی این داستانها را مرور کنند.روانشناسان یادگیری، داستان را یکی از ابزارهای مناسب برای تحقق و تثبیت فرایندهای یادگیری و همانندسازی با شخصیتهای برتر داستان دانستهاند.برخی، از داستان به عنوان ابزاری برای رواندرمانی در کودکان و نوجوانان بهره جستهاند.در این موارد، روانشناس درمانگر، با دادن زمینههای ایفای نقش به درمانجو، میکوشد تا ناکامیهای وی و نیز ریشههایی را که به آسیبروانی خاصی منجر شدهاند، شناسایی و درمان کند.این روش، به ویژه در مورد کودکانی که در یک بازی قصهگویی، ایفای نقش و ابراز آرزو و یا حکایت ناکامیها میکنند، کارآیی چشمگیری دارد.
کارشناسان در روانشناسی تربیتی ممکن است از داستان برای ارائه آموزههای اخلاقی، تربیتی و یا عرضه مدل و الگویی که نقشهای رفتاری متربی و فراگیر را تصحیح یا تعدیل میکند، استفاده کنند.گاهی مربی ترجیح میدهد راههای صحیح و مؤثر مقابله با یک بحران یا ناهنجاری را در قالب ایفای نقش شخصیتها و چهرههای موفق یک داستان به فراگیر آموزش دهد.در این موارد، فراگیر داستانی را مرور میکند که نقشهای مورد نظر در آن برجسته و مورد توجه قرار گرفتهاند.
داستانها همچنین میتوانند دارای کاربرد مؤثری در آموزش و پرورش باشند.گاهی مربیان میکوشند در چارچوب مواجه ساختن فراگیران با داستانها، ارزشهای (1995) و تاپان و برون (11) (1991) در مقالات خود به نمونههایی از این کاربردهای داستان اشاره داشتهاند. تاپان و برون همچنین افزودهاند که بازگویی و مطالعه داستانها میتواند فرایند رشد اخلاقی و تربیت اخلاقی کودک و نوجوان را تسهیل و هموار کند.بهرهگیری از داستان برای مواجهسازی فراگیر با یک بحران تنشزای اخلاقی روشی بود که لورنس کلبرگ از آن کمکمیگرفتتافرایندومقطعرشداخلاقی نوجوانان را توصیف و اندازهگیری کند. (12)