تاریخ نگارش : سی ام ارديبهشت 1390
خشونت خانوادگى از منظر قرآن 2
ابراهیم چراغی
فقریکى از عوامل مهم و اساسى خشونت خانوادگى است. بسیارى از خشونت‏ها به خصوصخشونت مالى نتیجه ناتوانى سرپرست خانوار از تأمین هزینه‏هاى زندگى است.سرافکندى سرپرست خانوار در برابر خانواده و مشکلات روحى و روانى بسیارى کهاز این سرافکندى سر باز مى‏کند، گاه به اندازه‏اى شدت پیدا مى‏کند کهسرپرست خانوار به خشونت مى‏پردازد و با خشونت خویش را تسکین مى‏دهد. براین اساس اعضاى خانواده به اندک بهانه به شدت قربانى خشونت پدر یا مادرمى‏شوند یا یکدیگر را مورد خشونت قرار مى‏دهند. دخترفروشى رواج مى‏یابد،براى کاهش بار اقتصادى خانواده دختران نوجوان را به عقد پیران در آستانهمرگ در مى‏آیند و پسران تحت فشار شدید قرار مى‏گیرند و زن خانواده واداربه کسب درآمد مى‏شود.


ناشر : سایت تبیان
ج: مشکلات اقتصادى
فقریکى از عوامل مهم و اساسى خشونت خانوادگى است. بسیارى از خشونت‏ها به خصوصخشونت مالى نتیجه ناتوانى سرپرست خانوار از تأمین هزینه‏هاى زندگى است.سرافکندى سرپرست خانوار در برابر خانواده و مشکلات روحى و روانى بسیارى کهاز این سرافکندى سر باز مى‏کند، گاه به اندازه‏اى شدت پیدا مى‏کند کهسرپرست خانوار به خشونت مى‏پردازد و با خشونت خویش را تسکین مى‏دهد. براین اساس اعضاى خانواده به اندک بهانه به شدت قربانى خشونت پدر یا مادرمى‏شوند یا یکدیگر را مورد خشونت قرار مى‏دهند. دخترفروشى رواج مى‏یابد،براى کاهش بار اقتصادى خانواده دختران نوجوان را به عقد پیران در آستانهمرگ در مى‏آیند و پسران تحت فشار شدید قرار مى‏گیرند و زن خانواده واداربه کسب درآمد مى‏شود.
مدیر کل کمیته امداد امام در سال 1377 اعلام کرد:
«مردم مناطق شمال خراسان به علت فقر شدید مالى دختران نوجوان خود را با دههزار تومان مى‏فروشند. دخترفروشى در دیگر استان‏هاى کشور مانند استانسیستان و بلوچستان و خوزستان نیز به علّت فقر مادى وجود دارد.»
این مقام آگاه افزود:
«برخى از خانواده‏ها نیز به علت فقر مادى دختران نوجوان خود را به عقد مردان مسن در مى‏آورند.»29
هر چند فقر و خشونت خانوادگى لازم و ملزوم یکدیگر نیستند، اما پیش ازاسلام وقتى عرب جاهلى خویش را ناتوان از تأمین مخارج خانواده مى‏دید بهخشونت پناه مى‏برد و فرزندانى که توان کار و کسب نداشتند از میان مى‏برد ویا ایشان را به دیگران مى‏فروخت:
«و لا تقتلوا اولادکم خشیة املاق نحن نرزقهم و ایّاکم إنّ قتلهم کان خطأً کبیراً» (اسراء/ 31)
«و فرزندانتان را از ترس فقر نکشید! ما آنها و شما را روزى مى‏دهیم؛ مسلماً کشتن آنها گناه بزرگى است.»
«و لا تقتلوا اولادکم من إملاق نحن نرزقکم و ایّاهم» (انعام/ 151)
فخر رازى نویسنده برجسته اهل سنت در تفسیر آیه شریفه «و اذا بُشرّ احدهمبالأنثى ظلّ وجهه مسوّداً» (نحل/ 58) یکى از عوامل این گونه خشونت‏ها رافقر اقتصادى مى‏داند: «و تارة خوفا من الفقر و الفاقه و لزوم النفقه».30


د: بیمارى
یکى از عوامل مهم خشونت‏هاى خانوادگى، بیمارى خشونت گرا است و در این بیماران روانى بیش از بیماران جسمى خشونت مى‏کنند.
بر اساس آمار سازمان جهانى بهداشت 1% مردم جهان بیمارى روانى شدید دارند وبین 15-5% از بیمارى روانى خفیف رنج مى‏برند. همین سازمان ادعا کرد یکمیلیون و 200 هزار نفر از ایرانیان مبتلا به بیمارى‏هاى شدید روحى هستنداما یک مقام آگاه وزارت بهداشت 0/6 درصد جمعیت کشور را بیمار روانى شدیدمى‏خواند. از این تعداد حدود 85000 نفر بیمارى روانى شدید دارند که تنها5200 نفر در مراکز شبانه روزى بهزیستى نگهدارى مى‏شوند و نزدیک 80000 نفربقیه در محیط خانواده نگهدارى مى‏شوند.31
بنابراین دست کم 80000خانواده به شکل مستقیم در معرض خشونت این افراد مى‏باشند و بدترین شکلخشونت را مى‏بینند. آمار و ارقام نشان مى‏دهد که در میان خشونت گرایان،گروهى که از بیمارى روانى رنج مى‏برند به بدترین شکل به اعضاى خانوادهخشونت مى‏کنند و به نظر مى‏رسد یک نوع رابطه عمیق میان نوع خشونت و بیمارىخشونت گرا وجود دارد.
بر این اساس وقتى آن عرب جاهلى با دستان خویشقبر دختر خود را مى‏کند و دختر او گرد و غبار از چهره پدر مى‏زداید ورهایى خویش را مى‏طلبد و پدر به التماس و درخواست او وقعى نمى‏نهد و باسنگدلى تمام او را زنده به گور مى‏سازد، این پدر مسلماً از یک بیمارىروانى مزمن رنج مى‏برد.
بیمارى جسمى نیز چونان بیمارى روحى عامل برخىاز خشونت‏ها مى‏شود. درد شدید، بیمار جسمى را کم حوصله و ناشکیبا مى‏کند؛به گونه‏اى که این نوع از بیماران به سرعت خشمگین مى‏شوند و افراد خانوادهرا مورد خشونت قرا مى‏دهند.
براى نمونه ایوب‏علیه السلام که به شدت ازبیمارى رنج مى‏برد، ناملایمات بسیارى از مردم دیده بود، از رنج و آزار واذیت مردم به ستوه آمده بود و به صحرا پناه برده بود. وقتى همسرش سخنشیطان را براى او نقل کرد، به شدت به خشم آمد و همسرش را به خشونت جسمىتهدید کرد:
«فحلف باللَّه لئن عافاه اللَّه لیجلدنّها مائة جلدة»32
و پس از بهبودى به عهد خویش وفادار ماند و همسر خویش را تازیانه زد:
«و خذ بیدک ضعثاً فاضرب به و لا تحنث إنّا وجدناه صابراً نعم العبد إنّه أوّاب» (ص/ 44)



ه: بدآموزى
یکىدیگر از عوامل مهم خشونت خانوادگى بدآموزى افراد بزرگتر به خصوص والدیناست. وقتى والدین با خشونت جسمى و روحى و روانى، خواسته خود را بر قربانىخشونت تحمیل مى‏کنند و او را ناگزیر از پذیرش خواست خود مى‏کنند، دیگرافراد خانواده نیز با الگوگیرى از والدین به خشونت در خانواده مى‏پردازندو با خشونت، خواست خود را بر دیگر اعضا تحمیل مى‏کنند و گاه دامنه خشونتبه گونه‏اى وسعت مى‏یابد که پدر و مادر خود قربانى خشونت فرزندان مى‏شوند.
بر اساس آمار 61% همسر کشى‏ها در حضور فرزندان صورت مى‏گیرد33 و اعضاىخانواده ناظر بسیارى از خشونت‏هاى خانوادگى یا تمامى این خشونت‏ها هستند.بنابراین بسیار طبیعى است که در حدود 40% خشونت گرایان از وجود خشونت درخانواده پدرى خود مى‏گویند و خویش را متأثّر از محیط خانواده پدرىمى‏دانند.
فیلم‏ها، مطبوعات، کتب، دوستان و... از دیگر وسایل بروز وگسترش خشونت در محیط خانواده خوانده مى‏شوند. فیلم‏هاى سینمایى وتلویزیونى به خصوص آن گره از فیلم‏ها که اکشن، حادثه‏اى، پلیسى و...نامیده مى‏شوند بیشترین تأثیر را در گسترش خشونت در خانواده دارد تا آن جاکه گروهى از نظریه پردازان یادگیرى اجتماعى، بخشى از خشونت‏هاى خانوادگىرا به دیدن فیلم‏هاى وحشتناک و خشن ارتباط مى‏دهند.
مطالعات هوسر وبلومر نشان مى‏دهد که بخشى از مشکلات خانوادگى ناشى از فیلم‏هاى حادثه‏اىاست و تقریباً 50% از خشونت‏ها در محیط خانواده بازتاب فیلم‏هاى حادثه‏اىو پلیسى و... است. به باور این گروه اثرات غیرمستقیم این گونه فیلم‏هابسیار زیانبار از اثرات مستقیم است، چه این که این نوع فیلم‏ها مخاطبانخویش را بسیار تحریک مى‏کنند و فکر ارتکاب جرم را در وجود ایشانمى‏افکند.34
در عصر جاهلى نیز انواع خشونت در خانواده را عرب جاهلى ازپدران خویش مى‏آموخت. به همین جهت در جاى جاى قرآن این گروه خویش را پیروپدران خود مى‏دانستند و درس‏هاى ایشان را در محیط خانواده پیاده مى‏کردند.



و: بد گمانى
یکىدیگر از عوامل خشونت خانوادگى بدبینى افراد خانواده نسبت به یکدیگر است.بر این اساس بسیارى از خشونت‏هاى جسمى، روحى و روانى و قتل‏هاى ناموسى درشهرهاى جنوبى کشور نتیجه بد گمانى پدر، برادر، شوهر و حتى خویشاوندان درجهدوم است.35
برخى ادعا دارند که پژوهش‏ها نشان از آن دارد که 90% مردانى که همسران خویش را مى‏کشند از روى بدگمانى اقدام به قتل مى‏کنند.36
در آیات وحى نیز نشانه هایى از وجود بدگمانى در خشونت روحى و روانى وجوددارد. براى نمونه در داستان یوسف‏علیه السلام آن گاه که قدح از باربنیامین بیرون کشیده شد، برادران در محضر یوسف‏علیه السلام از روى بدبینىبنیامین و یوسف را دزد خواندند و یوسف و بنامین را آزار روحى و کلامىدادند:
«قالوا إن یسرق فقد سرق أخ له من قبل فاسرّها یوسف فى نفسه و لم یبدها لهم» (یوسف/ 77)
«برادران( گفتند: اگر او دزدى کند، (جاى تعجب نیست) برادرش (یوسف) نیز قبلاز او دزدى کرد! یوسف (سخت ناراحت شد، و) این (ناراحتى) را در درون خودپنهان داشت، و براى آنها آشکار نکرد.»
در قصه موسى‏علیه السلام نیزخشم موسى بر هارون از آن جهت بود که موسى‏علیه السلام تصور کرد که هاروندر مسؤولیت خود کوتاهى کرده است؛ چه اینکه وقتى موسى سر هارون را با خشمبه سوى خویش کشید هارون در جواب گفت:
«قال ابن امّ إنّ القوم استضعفونى و کادوا یقتلوننى فلاتشمت بى الاعداء و لا تجعلنى مع القوم الظالمین» (اعراف/ 150)
«او گفت: «فرزند مادرم! این گروه، مرا در فشار گذاردند و ناتوان کردند؛ ونزدیک بود مرا بکشند؛ پس کارى نکن که دشمنان مرا شماتت کنند! و مرا باگروه ستمکاران قرار مده!»
این جواب نشان مى‏دهد که دست کم هارون نگرانبرخورد سخت موسى‏علیه السلام بود به این جهت «ابن ام» گفت تا نسبت خود رایادآور شود و از خشم موسى بکاهد و «واستضعفونى و کادوا یقتلوننى» مى‏گویدتا نشان دهد که تمام سعى و تلاش خود را براى جلوگیرى از گوساله پرستى قومانجام داده است و «فلا تشمت بى الاعداء و لاتجعلنى مع القوم الظالمین»مى‏گوید از آن جهت که مى‏ترسد موسى نتواند خشم خویش را کنترل کند. افزونبر این سخن موسى‏علیه السلام، «ربّ اغفرلى» نیز نشان مى‏دهد که آن حضرت ازاین که با تصور خاصى بر هارون خشم کرده است و او را مورد خشونت قرار دادهپشیمان شده است و طلب آمرزش مى‏کند نه از آن جهت که بر هارون خشم کرده استچه این که خشم امرى طبیعى است چنان که طلب آمرزش براى هارون «و لاخى» نیزنشان مى‏دهد که موسى‏علیه السلام عذر هارون را به صورت کامل نپذیرفته استو احتمال مى‏دهد که او در انجام وظیفه خویش کوتاهى کرده است و تمام سعىخویش را براى جلوگیرى از انحراف قوم به کار نگرفته است.
در عصر نزولوحى نیز برخى از مردان از روى بدبینى همسر و دختر خویش را قربانى خشونتروحى و کلامى قرار مى‏دادند و ایشان را هرزه مى‏خواندند.



ز: کبر و خودبینى
کبرو خودبینى یکى دیگر از عوامل بروز خشونت خانوادگى است. انسان‏هاى متکبربیش از دیگر افراد به خشونت مى‏پردازند و بیشتر از دیگران به اذیت و آزاراعضاى خانواده اقدام مى‏کنند. روحیه این افراد به گونه‏اى است که مخالفتدیگران را بر نمى‏تابند و به شدت مخالفان را سرکوب مى‏کنند و بر ایشانخشونت مى‏کنند. حضرت عیسى‏علیه السلام در این باره مى‏گوید: کبر،خودکامگى، خوار شمردن دیگران خاستگاه غضب است.
براى این عامل خشونت،مى‏توان از داستان نوح‏علیه السلام بهره گرفت. در این داستان کنعان خشونتگفتارى بر پدر دارد و عامل این خشونت کبر و خودبینى اوست: «قال سآوى الىجبل یعصمنى من الماء» (هود/ 43)



ح: حبّ دنیا
یکىدیگر از عوامل خشونت خانوادگى، دنیادوستى و دنیاپرستى خشونت گرا است.علاقه مفرط خشونت گرا به مادیات گاه او را از کمک به اعضاى خانواده وتأمین مخارج و نیازمندیهاى ایشان بازمى‏دارد. چه بسیارند پدرانى که باثروت بسیار از کمک به فرزندان خوددارى مى‏کنند و حاضر نیستند نیازهاى مادىایشان را تأمین کنند و چه بسیارند زنانى که مطالبات بسیار دارند و شوهرانخویش را با درخواست‏هاى بسیار خود شرمنده مى‏کنند و خشونت کلامى بسیار برایشان دارند.
این عامل خشونت نیز در برخى آیات قرآن آمده است. براىنمونه در خانواده پیامبر اسلام‏صلى الله علیه وآله وسلم همسران آن حضرت بىتوجه به موقعیت آن حضرت مطالبات بسیار مادى داشتند و با این خواست‏هاىناحق و ناشایست پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم را آزرده مى‏ساختند تا آنجا که در این باره آیه شریفه زیر فرود آمد:37
«یا ایّها النّبىّ قل لازواجک إن کنتنّ تردن الحیاة الدنیا و زینتها فتعالین امتّعکنّ و أسرّحکنّ سراحاً جمیلا» (احزاب/ 28)
«اى پیامبر! به همسرانت بگو: اگر شما زندگى دنیا و زرق و برق آن رامى‏خواهید بیاید با هدیه‏اى شما را بهره‏مند سازم و شما را به طرز نیکویىرها سازم!»



ط: شهوت
تمایلاتجنسى شدید یکى دیگر از عوامل خشونت خانوادگى است. بر اساس آمار و ارقامبخشى از خشونت‏هاى خانوادگى از تمایلات جنسى خشونت گرا نشأت مى‏گیرد. هرچند آمار خشونت‏هاى جنسى در خانواده ایرانى بسیار کم است و در میان زن وشوهر خشونت جنسى بسیار ناچیز است، اما این نوع خشونت میان پدر و دختر یابرادر و خواهر در خور توجه است؛ به گونه‏اى که معاون اول دادستان کل کشوراز افزایش روابط نامشروع میان محارم خبر مى‏دهد: «متأسفانه ما هم آمارىداریم که از افزایش جرایم این چنینى و روابط نامشروع بین محارم خبرمى‏دهد.»38
رئیس انجمن آسیب‏هاى رفتارى نیز مى‏گوید: هم اکنون چهارهزار پرونده در خصوص تجاوز برادر به خواهر و هزار و دویست پرونده در خصوصتجاوز پدر به دختر در دست بررسى دارم.»39
در آیات وحى نیز نمونه‏هایىاز خشونت خانوادگى و از نوع جنسى آن که از شهوت خشونت‏گر مایه مى‏گیرد،وجود دارد. براى نمونه در صدر اسلام برخى از مردان مسلمان با نامادرى خویشازدواج مى‏کردند. براى نمونه حسن بن ابى قیس، اسود بن خلف، صفوان بن امیهبن خلف، و منصور بن ماذن با نامادرى خود روابط نامشروع برقرار کردند و براین اساس آیه شریفه زیر در تحریم این نوع روابط فرود آمد:
«و لا تنکحوا ما نکح آباؤکم من النساء الا ما قد سلف انّه کان فاحشةً و مقتاً و ساء سبیلاً» (نساء/ 22)
«با زنانى که پدران شما با آنها ازدواج کرده‏اند هرگز ازدواج نکنید! مگرآن چه در گذشته (پیش از نزول این حکم) انجام شده است؛ زیرا این کار، عملىزشت و تنفّرآور و راه نادرستى است.»



ى: خستگى
یکى دیگر از عوامل خشونت خانوادگى خستگى مفرط خشونت گرا است. دکتر ورا پیفر مى‏نویسد:
«نوع دیگر عصبانیت ناشى از خستگى یا آزردگى مفرط است. ممکن است در مدتىبسیار طولانى با مشکلى خاص کلنجار بروید و با همه وجود از آن خسته شدهباشید، یا با عقل و فکر خود نتوانید کارى براى حل آن انجام دهید.»40


کنترل خشونت

برخىخشونت را امرى ناپسند دانسته و خشم خود را فرو مى‏خورند. گروهى دیگر بهسرعت خشونت نشان مى‏دهند و با دیگران به زد و خورد مى‏پردازند یا دیگرانرا قربانى خشونت روحى یا کلامى خود قرار مى‏دهند و شمارى دیگر راه میانهرا انتخاب کرده و خشم خود را کنترل مى‏کنند.
گروه اول با فروخوردن خشمخویش و تکرار بسیار این عمل بسیار آسیب‏پذیر و آسیب رسان خواهند شد و باکوچکترین حادثه از کوره در مى‏روند و کنترل خود را به کلى از دست مى‏دهندبه گونه‏اى که کنترل ایشان دشوارتر از گروه دوم مى‏شود.
دکتر هاریت گلدهورلرنر در این باره مى‏گوید:
«این فرو خوردن خشم و مدارا کردن با اعضاى خانواده هر چند در کوتاه مدتکارساز است اما به ختم مشکلات نمى‏انجامد و از جایى دیگر سر مى‏زند. ممکناست با همسر و یا با فرزندانمان اشکالاتى بروز کند یا در روابط با دیگراندچار مشکل شویم.»41
و دکتر ورا پیفر فروخورى خشم را که از دوران کودکىبر فرزندان تحمیل مى‏شود ناپسند مى‏شناسد و آن را سبب فرسایش و تضعیفاعتماد به نفس معرفى مى‏کند.42 به باور پیفر آنان که خشم خویش را فرومى‏خورند و از خشم خود به صورت سازنده استفاده نمى‏برند، کوهى از خشممى‏شوند و این خشم ممکن است در زمان و مکانى کاملاً نامناسب منفجر گردد ویا این که به افسردگى و بیمارى ختم گردد.43
باید از خشم استفادهسازنده شود و هنگام ناراحتى با فردى که از ناحیه او ناراحتى پیدا شده است،سخن گفته شود و مؤدبانه با او برخورد گردد و خشم فرو خورده نشود. اگر بهطور سازنده از خشم سود نبرید روى هم انباشته مى‏شود و با یک اشاره‏ى انگشتمنفجر مى‏شود.
گروه دوم نیز جو خانواده را بسیار ملتهب مى‏کنند و تحملمحیط خانوادگى را براى دیگران سخت و دشوار مى‏سازند و در این میان تنهاگروه سوم بر رفتار و کردار خود کنترل دارند و مى‏توانند خشونت خود راکنترل کنند و محیط خانوادگى را آلوده خشونت نکنند.
بر این اساس تمامىافراد خانواده ناگزیر از کنترل و مدیریت خشم هستند و نهادهاى اجتماعى نیزناگزیر از حمایت از خانواده و قربانیان خشونت است.
یک خانواده هسته‏اىاز والدین و فرزندان تشکیل شده است. بنابراین در مدیریت خشم، هر یک از اینافراد وظایفى را بر دوش دارند چنان که نهادهاى اجتماعى و دینى نیز وظایفىبر دوش دارند.


وظایف والدین

الف: نیکو رفتارى
یکىاز وظایف مهم والدین نیکو رفتارى با یکدیگر و یا دست کم نمایش نیکو رفتارىو دورى از هر گونه رفتار خشونت‏آمیز در حضور فرزندان است. ناسازگارىوالدین با یکدیگر هر چند طبیعى است و نمک زندگى خوانده مى‏شود، اما ایننمک نباید در منظر دیگر اعضاى خانواده پاشیده شود. خشونت والدین که بیشترخشونت مرد علیه زن است تا زن علیه مرد، به دیگر اعضاى خانواده نیز سرایتمى‏کند؛ به گونه‏اى که پسران خانواده نسبت به دختران خشونت مى‏کنند وفرزندان بزرگتر به فرزندان کوچکتر ستم مى‏کنند و این شیوه به مرور یک رویهمى‏شود و به مراحل حادتر کشیده مى‏شود تا آن جا که در برخى خانواده‏هاشدیدترین شکل خشونت به ظهور مى‏رسد و پدر کشى و فرزند کشى نمایان مى‏گردد.
بر اساس آمار درصد قابل توجهى از خشونت گرایان شاهد خشونت خانوادگىبوده‏اند و گروه عمده‏اى از ایشان خشونت دیده هستند. دکتر خوشابى مى‏گوید:34% والدین کودک آزار، خود در کودکى قربانى خشونت قرار گرفته‏اند.»44
در قصّه ابراهیم‏علیه السلام زیباترین شکل نیکورفتارى دیده مى‏شود.ابراهیم‏علیه السلام با ساره که نازا بود بسیار نیکورفتار بود و هیچ گاهمشکلات و ناتوانى او را به رخ نمى‏کشید. ساره نیز سپاس‏گذار رفتار نیکوىابراهیم بود و گویا به همین جهت کنیز خویش (هاجر) را به آن حضرت بخشید.



ب: شناخت اعضاى خانواده
وظیفهدوم والدین، شناخت مشکلات و زمینه‏هاى بروز خشونت میان افراد و مدیریتآنها است. در یک خانواده هسته‏اى که امروزه رایج‏ترین شکل زندگى خانوادگىاست و نوشتار پیش رو نیز ناظر به این نوع خانواده سامان یافته است،فرزندان در سنین مختلف سنى قرار دارند: برخى کودک، شمارى نوجوان و عدّه‏اىجوان هستند. بنابراین هر یک از اعضاء ویژگى‏هاى خاصى دارد که این ویژگى‏هاگاه با خصوصیات دیگران در ناسازگارى قرار مى‏گیرد و براى دیگران مشکلاتخاصى مى‏آفریند و بستر مناسبى براى خشونت فراهم مى‏آورد. این خصوصیات اگراز سوى والدین هدایت و مدیریت نشود، درگیرى میان اعضاى خانواده قطعى خواهدبود.
پدر و مادرى که ویژگى‏ها و خصوصیات نوجوان و جوان خویش رانمى‏شناسند و انزواطلبى، خستگى و ملالت، ناسازگارى، عواطف شدید، یارىنرساندن به دیگران، زود رنجى، قهر و... فرزند خود را دشمنى و ناسازگارى باخود مى‏بیند، به سرعت به رودررویى با فرزند کشیده مى‏شود و به گمان خودبراى اصلاح فرزند به خشونت پناه مى‏برند؛ غافل از آن که این خشونت تیغ دودمى است که والدین و فرزندان را قربانى خواهد ساخت و فضاى خانواده را چنانسرد و بى روح مى‏سازد که تحمل آن براى تمامى اعضاء ناممکن مى‏گردد. در اینشرایط دختران که کمبود محبت را بیشتر از پسران احساس مى‏کنند به دامفریبکارانى مى‏افتند که به دروغ و نیرنگ، ابراز محبت و عشق و علاقهمى‏کنند و وقتى خانواده را مخالف یافتند اقدام به فرار از خانه مى‏کنند وپسران نیز مانند دختران به دوستان ناباب و ناسالم پناه مى‏برند.
براساس این اصل شعیب‏علیه السلام که ویژگى‏ها و خواسته‏هاى دختران خویش رابه خوبى مى‏شناخت وقتى پیشنهاد استخدام موسى‏علیه السلام را از طرف صفوراشنید:
«قالت إحداهما یا أبت أستاجره انّ خیر من استأجرت القوىالامین» (قصص /26) و علاقه‏مندى صفورا به موسى را دریافت در برابر صفوراموضع‏گیرى نکرد و بر او خشونت نکرد بلکه به خواست او تن داد و بهموسى‏علیه السلام گفت:
«قال إنّى اُرید ان أنکحک احدى ابنتىّ هاتین على ان تأجرنى ثمانى حجج» (قصص/ 27)
«(شعیب) گفت: من مى‏خواهم یکى از این دو دخترم را به همسرى تو درآورم به این شرط که هشت سال براى من کار کنى».



ج- حمایت از قربانى خشونت
یکىاز وظایف مهم والدین حمایت از خشونت دیده است. فرزندانى که قربانى خشونتمى‏شوند، از لحاظ روحى و عاطفى بسیار صدمه‏پذیر خواهند شد و زندگىخانوادگى و اجتماعى موفقى نخواهند داشت، این گروه به سرعت در برابر مشکلاتسرفرود مى‏آورند و دیگر آزارى پیشه مى‏کنند. بنابراین یکى از وظایف مهموالدین جبران کمبودهایى است که خشونت دیده در وجود خود احساس مى‏کند.
در قصه یوسف‏علیه السلام حمایت پدر از فرزند خشونت دیده پیش از خشونت و پساز آن به روشنى دیده مى‏شود. یعقوب‏علیه السلام در مرحله نخست با رفتنیوسف‏علیه السلام همراه برادران مخالفت کرد و برادران یوسف را اهل هوا وهوس خواند:
«قال إنى لیحزننى أن تذهبوا به و اخاف أن یأکله الذئب» (یوسف/ 13)
«قال بل سوّلت لکم انفسکم امراً» (یوسف/ 18)
پس از خشونت برادران بر یوسف‏علیه السلام نیز همیشه پدر حامى یوسف‏علیهالسلام بود و برادران او را مذمّت مى‏کرد و بى اعتمادى خویش را به ایشاناعلام مى‏داشت.



د- برخورد با خشونت گر
وظیفهدیگر پدر و مادر برخورد منطقى با خشونت گر است. والدین در مواجهه با خشونتخانوادگى چند گزینه پیش رو دارند: گزینه نخست آنکه والدین، خشونت گر راقربانى خشونت جسمى خویش قرار دهند. گزینه دوم آن که در برابر خشونت گرسکوت اختیار کنند و خشونت دیده و خشونت گرا را آزاد گذارند. گزینه سوم آناست که خشونت دیده را تشویق و ترغیب به ایستادگى در برابر خشونت‏گر کنند.گزینه چهارم با خشونت گر خشونت گفتارى داشته باشند و او را تهدید به خشونتکنند. گزینه پنجم این است که عوامل خشونت را شناسایى کنند و از این طریقخشونت گرا را درمان کنند. گزینه ششم آن که والدین تلفیقى از گزینه‏ها رامد نظر قرار دهند و با انواع خشونت گر شکل‏هاى متفاوتى از خشونت داشتهباشند و عوامل خشونت را از وجود ایشان پاک کنند.
از میان گزینه‏هاىیاد شده گزینه نخست به هیچ روى پیشنهاد نمى‏شود؛ چه این که این گزینهخشونت خانوادگى را تشدید مى‏کند و محیط خانواده را مملو از کینه و دشمنىمى‏سازد.
گزینه دوم نیز خشونت بیشتر را در پى خواهد داشت و خشونت گر را هر روز جرى‏تر از روز قبل مى‏کند.
گزینه سوم نیز مناسب نیست و خشونت بیشترى بر قربانى خشونت وارد مى‏کند؛ چهاین که خشونت دیدگان در اکثر موارد از خشونت گران ضعیف‏تر هستند و توانایستادگى در برابر خشونت گر را ندارند.
گزینه چهارم هر چند در مواردىجواب مى‏دهد و گروهى از خشونت گرایان را از خشونت بازمى‏دارد، اما بسیارىاز خشونت گرایان به این درمان‏ها پاسخ نمى‏دهند.
گزینه پنجم بسیار مناسب است، اما همه خشونت گرایان را از خشونت باز نمى‏دارد.
گزینه ششم بهترین گزینه است و خشونت خانوادگى را از میان مى‏برد و یا دست کم بسیار کاهش مى‏دهد.



ه - ایجاد مهر و محبت
پنجمینوظیفه والدین ایجاد مهر و محبت میان اعضاى خانواده است. اگر پدر و مادربتوانند میان فرزندان دوستى و محبت برقرار کنند و آن را نهادینه سازندخشونت در محیط خانواده به کمترین میزان آن خواهد رسید، اما هیچ گاه ازمیان نخواهد رفت؛ چه این که عوامل بسیارى در گرایش فرزندان به خشونت گرایىدخیل است و برخى از این عوامل از حوزه مدیریت پدر و مادر و خانواده بیروناست و پدر و مادر نمى‏توانند تلاش موفقى در جهت زدودن این عوامل داشتهباشند. براى نمونه خشونت گرایى میان دوستان مدرسه‏اى یا میان معلمان ودانش‏آموزان مى‏تواند همان تأثیر خشونت‏گرایى میان پدر و مادر را داشتهباشد و دانش‏آموز را به خشونت گرایى رهنمون سازد. وقتى این دانش‏آموزآموزه خویش را به محیط خانواده مى‏برد والدین نمى‏توانند نسبت به این عاملفعالیت در خورى داشته باشند.



راههاى کنترل خشم

کنترلخشم که همان حلم و بردبارى است، در آیات وحى بسیار توصیه شده است ومخاطبان قرآن به خویشتن دارى و نیکورفتارى با دیگران فرا خوانده شده‏اند:
«و الکاظمین الغیظ و العافین عن النّاس و اللَّه یحبّ المحسنین» (آل عمران/ 134)
«و خشم خود را فرو مى‏برند و از خطاى مردم در مى‏گذرند و خدا نیکوکاران را دوست دارد.»
«و لیعفوا و لیصفحوا ألا تحبّون ان یغفر اللَّه لکم» (نور/ 22)
«عفو کنند و چشم بپوشند آیا دوست نمى‏دارید خداوند شما را ببخشد.»
«ادفع بالّتى هى احسن فاذا الّذى بینک و بینه عداوة کانّه ولىّ حمیم. و مایلقّاها إلاّ الّذین صبروا و ما یلقّاها إلا ذو حظٍ عظیم» (فصلت/ 34-35)
«بدى را با نیکى دفع کن، ناگاه (خواهى دید) همان کس که میان تو و او دشمنىاست، گویى دوستى گرم و صمیمى است! اما جز کسانى که داراى صبر و استقامتندبه آن مقام نمى‏رسند و جز کسانى که بهره عظیمى (از ایمان و تقوا) دارند بهآن نایل نمى‏گردند.
در سخنان پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم نیز مسلمانان به مدیریت خشم دعوت شده‏اند:
«اشدّکم من ملک نفسه عند الغضب»45
«پرتوان‏ترین شما کسى است که به هنگام غضب نفس خود را کنترل کند.»
اما پرسش اساسى در باب مدیریت خشم این است که چگونه فردى که به خشم آمدهاست، خشم خود را کنترل کند و دیگران را مورد آزار و اذیت قرار ندهد؟
راههاى گوناگونى براى هدایت خشم و رسیدن به حلم و بردبارى وجود دارد. برخى از این روش‏ها عبارتند از:



الف: تغییر وضعیت
یکى از روش‏هاى مهم کنترل خشم، تغییر وضعیت است. در روایت پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم مى‏خوانیم:
«اذا غضب احدکم و هو قائم فلیجلس فان ذهب عنه الغضب و الا فلیضطجع»46
و امام باقرعلیه السلام مى‏فرماید:
«ان الرجل لیغضب فما یرضى أبدا حتى یدخل النار، فأیما رجل غضب على قوم وهو قائم فلیجلس من فوره ذلک، فأنّه یذهب عنه رجز الشیطان، و أیما رجل غضبعلى ذى رحم فلیدن منه فلیمسه فان الرحم اذا مست سکنت»47
«هر گاه مردىغضب کند هیچ گاه راضى نمى‏شود تا این که داخل آتش شود. پس هر مردى که برقومى غضب کند در حالى که ایستاده است پس به سرعت بنشیند چه این که نشستنرجز شیطان را از او دور مى‏کند و هر گاه غضب کند بر خویشاوندى پس به آنخویشاوند نزدیک شود و او را لمس کند زیرا مس خویشاوند غضب را فرومى‏نشاند.»
و در روایت دیگرى مى‏خوانیم:
«هر زمان مردى غضب کرد پساگر ایستاده است بنشیند و اگر نشسته است بایستد و هر گاه مردى بر خویشاوندخود غضب کرد، پس بهترین کار آن است که به خویشاوند خود نزدیک شود و او رادر آغوش گیرد؛ چه این که هر گاه خویشاوندى خویشاوندى را در آغوش گیردآرامش مى‏یابد.»48
در روایات یاد شده تغییر وضعیت جسمانى مورد توجهقرار گرفته است که طبیعتاً این تغییر وضعیت تغییر وضعیت روحى را به دنبالخواهد داشت. اما بر اساس آیات قصه موسى‏علیه السلام تغییر وضعیت روحى نیزنمى‏تواند خشونت را از میان ببرد یا از شدت آن بکاهد. وقتى موسى‏علیهالسلام با غضب سر و ریش هارون را مى‏گیرد، هارون با گفتن «یا ابن ام» نسبتخود را با موسى یاد مى‏کند و احساسات موسى‏علیه السلام را تحریک مى‏کند بهاین امید که موسى از خشونت دست بردارد یا خشونت بیشتر نکند.
علاّمه طباطبایى در این باره مى‏نویسد:
«و هى کلمة استرحام و استرآف قالها لاسکات غضب موسى».49
در دانش پزشکى نیز این رهنمود پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم و اهل بیت‏علیهم السلام به روشنى یاد شده است.



ب: سکوت
یکى دیگر از راههاى کنترل خشم سکوت است. ابن عباس از پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم نقل مى‏کند که آن حضرت فرمود:
«اذا غضبت فاسکت و اذا غضبت فاسکت و اذا غضبت فاسکت»50
«هر گاه غضب کردى سکوت کن و هر گاه غضب کردى سکوت کن و هر گاه غضب کردى سکوت کن.»
دکتر پیفر از روان شناسان باتجربه در این باره مى‏نویسد:
«اگر خیلى عصبانى هستید چیزى نگویید تا آرام گیرید. اگر آرام باشید شما رابیشتر جدى مى‏گیرند. طورى رفتار نکنید که دیگران حربه‏اى علیه شما به دستآورند و به گفته هایتان برچسب غیرمنطقى، احساسى یا هیجانى بزنند. این امرفقط خشم شما را بیشتر مى‏کند. داد زدن اوضاع را بهتر نمى‏کند.»51


ج: گوش فرا دادن به سخنان خشونت گرا و مجاب ساختن وى
عنادو لجبازى با فردى که غضبناک است و بى توجهى به خواسته‏ها و سخنان وى او راناگزیر از برخورد خشونت‏آمیز مى‏کند. بنابراین شنیدن سخنان فرد خشمگین ومجاب ساختن او از بهترین راههاى کنترل خشم است.
بر این اساس هارون دربرابر خشم موسى‏علیه السلام خویش را پاسخگو نشان داد و با برانگیختناحساسات موسى و یادآورى نسبت خویش با موسى خشم وى را فرو کاست:
«قال یبنؤمَّ لاتأخذ بلحیتى و لابرأسى انّى خشیت ان تقول فرّقت بین بنى اسرائیل و لم ترقب قولى» (طه/ 94)
«(هارون) گفت: «اى فرزند مادرم! ]= اى برادر![ ریش و سر مرا مگیر! منترسیدم بگویى تو میان بنى‏اسرائیل تفرقه انداختى، و سفارش مرا به کارنبستى!»



د: ترک مشاجره و جر و بحث
مشاجرهو جر و بحث با فرد خشمگین جز افزودن خشم نتیجه‏اى نخواهد داشت. بنابراینیکى از راههاى مدیریت خشم ترک مشاجره با این گونه افراد است.



ه : توجه به آثار زیانبار جسمى و روحى خشونت بر دیگران
یکىدیگر از راههاى کنترل خشم توجه به پیامدهاى خشونت گرى است. فرد خشمگین باخشونت بر دیگران خود را در معرض انواع آسیب‏هاى جسمى و روحى قرار مى‏دهد:خود را به هلاکت مى‏افکند، زشتى‏ها و پلیدیهاى خود را آشکار مى‏سازد،ایمان خویش را فاسد مى‏کند، بر عقل خویش کنترل ندارد و به سایر زشتى‏ها وپلیدیها کشیده مى‏شود.
امام على‏علیه السلام مى‏فرماید:
«الغضب یردى صاحبه و یبدى معایبه»52
«خشم و غضب صاحبش را هلاک مى‏کند و زشتى هایش را آشکار مى‏کند.»
پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم فرمود:
«الغضب یفسد الایمان کما یفسد الخلّ العسل»53
«غضب ایمان را فاسد مى‏کند همان گونه که سرکه عسل را تباه مى‏سازد.»
و امام باقرعلیه السلام مى‏فرماید:
«ان هذا الغضب جمرة من الشیطان توقد فى قلب ابن آدم، و ان احدکم اذا غضباحمرّت عیناه و انتفخت اوداجه و دخل الشیطان فیه فاذا خاف احدکم ذلک مننفسه فلیلزم الارض فان رجز الشیطان لیذهب عنه عند ذلک»54
«غضب پارهآتشى است از شیطان که در باطن فرزند آدم است، و هر گاه یکى از شما غضب کندچشمهایش سرخ مى‏گردد و رگهاى گردنش باد مى‏کند و شیطان در وجودش واردمى‏شود. پس هر زمان کسى از شما از این حالت خویش بترسد به زمین بچسبد زیراوسوسه شیطان در آن زمان از وى دور مى‏گردد.»
«من لم یملک غضبه لم یملک عقله»55
«هر کسى غضب خویش را مالک نیست عقل خویش را نیز مالک نمى‏باشد.»



و: وضو
وضو گرفتن یکى از راههاى کنترل خشم است. پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم مى‏فرماید:
«إن الغضب من الشیطان، و إن الشیطان خلق من النار، و إنما تُطْفا النار بالماء، فإذا غضب أحدکم فلیتوضّأ.»56
دوش گرفتن و شنا کردن نیز به حکم این روایت که آب خشونت را کنترل مى‏کند، چون وضو گرفتن است.



وظایف نهادهاى اجتماعى

یکىاز وظایف مهم حکومت‏ها وضع قوانین و مقررات در راستاى حمایت از قربانیانخشونت و برخورد قانونى با خشونت گرایان است. در این راستا قانون‏گذاران وحقوقدانان مى‏توانند از حقوق کیفرى اسلام و دیگر قوانینى که ناظر به خشونتروحى و روانى و اقتصادى و... سود ببرند.
براى نمونه در مورد خشونتجسمى مى‏توان از آیاتى که دلالت بر قصاص جانى و دریافت دیه دارد بهره گرفتو خشونت گر را ناگزیر از تن دادن به قصاص یا پرداخت دیه به مجنى علیه کرد:
«یا ایّها الّذین آمنوا کتب علیکم القصاص فى القتلى الحرّ بالحرّ و العبد بالعبد و الانثى بالانثى» (بقره/ 178)
«اى افرادى که ایمان آورده‏اید! حکم قصاص در مورد کشتگان، بر شما نوشتهشده است: آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده، و زن در برابر زن.»
«و من قتل مؤمناً خطأً فتحریر رقبةٍ مؤمنةٍ و دیةٌ مسلّمة إلى اهله» (نساء/ 92)
«کسى که مؤمنى را از روى خطا به قتل رساند، باید یک برده مؤمن را آزاد کند و خون بهایى به کسان او بپردازد.»
در مورد خشونت جسمى بر فرزند نیز هر چند برخى روایات دلالت بر عدم قصاصپدر دارد، اما مجازات دیگرى چون تبعید، زندان، تعزیر و... پدران را ازخشونت بر فرزندان باز مى‏دارد.
در مورد خشونت روحى و روانى نیزمى‏توان از برخى روایات و آیات سود گرفت و خشونت گر را مجازات کرد. براىنمونه قذف نوعى خشونت روحى و روانى است و فردى که چنین خشونتى دارد بایدهشتاد تازیانه بخورد:
«و الّذین یرمون المحصنات ثم لم یأتوا باربعة شهداء فاجلدوهم ثمانین جلدة» (نور/ 4)
«و کسانى که زنان پاکدامن را متهم مى‏کنند سپس چهار شاهد (بر مدعاى خود) نمى‏آورند آنها را هشتاد تازیانه بزنید.»
در مورد خشونت اقتصادى نیز قانون گذار مى‏تواند از روایات سود ببرد وخشونت گر را ناگزیر از انجام وظیفه خود کند. براى نمونه مردى که نفقه همسرخویش را نمى‏دهد، یک خشونت گر است و قاضى مى‏تواند با تهدید او را ناگزیراز پرداخت نفقه کند و اگر تهدید نتیجه نداد او را ناگزیر از پرداخت نفقهکند.



پی نوشت‌ها:



--------------------------------------------------------------------------------
1 - WWW.hadj.ir/fa/default/php?part
2- روزنامه مردم سالارى، 1383/7/27.
3- روزنامه قدس، 86/2/5.
4- روزنامه جوان، 84/4/13.
5- روزنامه اعتماد، 1385/2/23.
6- همان، 1385/2/19.
7- روزنامه همشهرى، 1385/2/25.
8- روزنامه شرق، 1383/12/16.
9 - WWW.madarzan.com/archives/003665.php
10 - اعزازى، شهلا، زنان کتک خورده، اوّل، تهران، سالى، 24/ 1380.
11 - همان.
12- معظمى، شهلا، همسرکشى از مجموعه مقالات آسیب‏هاى اجتماعى، تهران، نشر آگاه 1383.
31 - WWW.rahenejatdaily.com/990/85090903.html
41 - www.2rna.com/archives/005086.php
15- کارگزاران 1385/7/9.
61 - www.womenrc.com/namaye.asp?h
17- فخر رازى، الکبیر، سوم، بیروت، داراحیاء التراث العربى، 50/30.
18- همان.
19- همان، 203/9.
20- ابوالفتوح رازى، روض الجنان و روح الجنان، مشهد، بنیاد پژوهش‏هاى اسلامى، 286/11.
21- فخر رازى، الکبیر، 204-203/11.
22- المراغى، احمد مصطفى، تفسیر المراغى، دوم، بیروت، دار احیاء التراث العربى، 118/12 1985.
23- طباطبایى، محمدحسین، المیزان، دوم، قم، اسماعیلیان، 84/13.
24- فخر رازى، الکبیر، 196/20.
25- واحدى نیشابورى، اسباب النزول.
26- سیوطى، لباب النقول.
27- مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، دوم، بیروت، الوفاء، 405/21.
28- ابن براج، المهذب، دوم، قم، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 685/3.
92 - www.gozaar.org/template1
30- فخر رازى، الکبیر، 56/20.
13 - www.Forum.persiantools.com/t38296-page101.html
32- فخر رازى، الکبیر 212/26.
33 - www.sirab.blogfa.com/post-55.aspx
43 - www.dadsetani.ir/newver/detail
35- روزنامه شرق، 1382/8/6.
63 - http://www.weforchange.info/spip.php?article.
37- طوسى، محمد بن حسن، التبیان فى تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربى، 334/8.
83 - http://www.isna.ir/Main/NewsXML.aspx?ID=
39- همان.
40- پیفر، ورا، استرس و روش‏هاى مقابله، مترجم: آزاده افروز و منا نقیبى‏راد، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى /184.
41- گلدهورلرنر، هاریت، شعله‏هاى خشم، مترجم مهدى قراچه داغى، تهران، البرز، 64/ 1375.
42- پیفر، ورا، استرس و روش‏هاى مقابله، /182.
43- همان، / 184.
44- صداى عدالت 1382/12/23.
45- علامه مجلسى، بحارالانوار، سوم، بیروت، دار احیاء التراث العربى، 147/74.
46- ابن کثیر، تفسیر ابن کثیر، بیروت، دارالمعرفة، 414/1.
47- حر عاملى، وسائل الشیعه قم، آل البیت، 359-358/15 1412.
48- همان، 363/15.
49- طباطبایى، محمدحسین، المیزان، 193/14.
50- مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، الطبعة الثالثة، بیروت، دار احیاء التراث العربى، 1403 ه ، 272/70.
51- پیفر، ورا، استرس و روش‏هاى مقابله/ 186.
52- حر عاملى، وسائل الشیعه، 358/15.
53- همان.
54- همان، 361/15.
55- همان، 360/15.
56 - مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، 272/70.