تاریخ نگارش : شانزدهم اسفند 1392
اعجاز بیانی در قرآن
مرتضی هادیزاده
اندیمشندان درباره اعجاز قرآن ، بحثهای دامنه دار و مطالبی گوناگون مطرح کرده اند ؛ البته در این موضوع ، برخی اختلاف نظرها نیز وجود دارد ؛ پیشینیان به گونه ای اندیشیده اند و متأخرین به گونه ی دیگر و بر اقوال گذشته مطلبی افزوده اند .
امروزه اعجاز قرآن در سه بعد مهم و اساسی مطرح است : اعجاز بیانی ، اعجاز علمی و اعجاز تشریعی .
کلید واژه : اعجاز بیانی در قرآن
ناشر : آیت الله معرفت ( علوم قرآنی )
اندیمشندان درباره اعجاز قرآن ، بحثهای دامنه دار و مطالبی گوناگون مطرح کرده اند ؛ البته در این موضوع ، برخی اختلاف نظرها نیز وجود دارد ؛ پیشینیان به گونه ای اندیشیده اند و متأخرین به گونه ی دیگر و بر اقوال گذشته مطلبی افزوده اند .
امروزه اعجاز قرآن در سه بعد مهم و اساسی مطرح است : اعجاز بیانی ، اعجاز علمی و اعجاز تشریعی .
اعجاز بیانی
اعجاز بیانی به جنبه های لفطی ، عبارات به کار رفته ، ظرافتها و نکته های بلاغی نظر دارد ؛ گر چه این نکته ها و ظرافتها در معنا و محتوا نقش اصلی را ایفا می کند .
اعجاز بیانی قرآن را می توان در 5 بخش خلاصه نمود .
الف ) گزینش در کلمات
انتخاب و کلمات و واژه های بکار رفته در عبارتهای قرآنی کاملا حساب شده است ؛ به گونه ای که اگر بخواهیم کلمه ای از جای خود برداریم و کلمه ای دیگری را که در آن موضوع تمام ویژگی های کلمه اصلی را داشته باشد – جایگزین آن کنیم ، یافت نخواهد شد ؛ زیرا در گذینش واژه های قرآن چند مسئله لحاظ شده است .
1 – تناسب آوای حروف کلمات هم ردیف ، به گونه ای که آخرین حرف هر کلمه با اولین حرف کلمه ی بعدی هماهنگ است .
2- تناسب معنوی کلمات با یکدیگر ، به گونه ای که از لحاظ مفهومی نیز بافت منسجمی به وجود آمده است .
3- رعایت فصاحت کلمات ، طبق شرایطی که در علم (( معانی بیان )) قید کرده اند .
این راعیتهای سه گانه با ملاحظه ویژگیهای هر کلمه انجام گرفته و در مجموع ، هر واژه ای در جایگاه مخصوص خود و به بهترین وجه قرار گرفته است . معروفترین شاهد مثال در این زمینه آیه ی قصاص است :
سوره بقره آیه 179 :
وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ
و برای شما- ای صاحبان خرد- در قصاص ، زندگی است ( در پیاده کردن حکم قصاص زندگی جامعه است ) شاید ( از خونریزی به ناحق ) پرهیز کنید.
در اجرای قانون قصاص ، تضمین حیات شده است ، عرب برای سهولت در حفظ قوانین مدنی ، اجتماعی و کیفری خود ، آنها را در قالب جمله های کوتاه ، ظریف و ادبی در می آورد ؛ از این رو برای تنظیم قانون قصاص از فصحای بر جسته ی خود کمک گرفت و پس از نشست و برخاستهای فراوان بر عبارت (( القتل أنفی للقتل )) اتفاق نظر دادند ؛ یعنی کشتن قاتل ، بهترین بازدارنده از قتل است ؛ اما در این عبارت در مقایسه با آیه ی قصاص ، از چند نکته غفتل ورزیدند :
1 – از لحالظ أدبی اشتباه است که واژه ی قتل – به صورت مطلق نافی قتل باشد ؛ زیرا هیچ چیز خود را نفی نمی کند ؛ در صورتی که اگر قتل به عنوان قصاص انجام شود نافی قتا خواهد بود .
2 – در عبارت یاد شده ، (( أفعل التفضیل )) به کار رفته ولی (( مفضّل علیه ) مبهم است و معلوم نیست که قتل از چه چیز بازدارنده تر می باشد .
3 – آیه ی قرآن جنبه ی ایجابی و عبارت یاد شده جنبه ی نفی دارد و در سخن سنجی – به ویژه در تدوین مواد قانون و احکام – عبارت اثباتی برتر از عبارت سلبی است .
4 – به کار بردن لفط ((قصاص )) تداعی کننده این است که این قانون از منشأ عدالت برخاسته است ؛ در صورتی که به کار بردن لفظ قتل ، حالت تنفر و انزجار دارد .
5 – در آیه ، فنّ به کار رفته و جمع بین ضدّین شده است ؛ زیرا قصاص – که نوعی قتل و در ضاهر ضد حیات است – موجب حیات به شمار آمده است .
این دقت قرآن در انتخاب و گزینش کلمات ، به دو شرط اصلی بستگی دارد :
الف : احاطه ی کامل بر ویژگیهای لغت ؛ به طوری که ویژگی هر کلمه به خصوص را در سرتاسر لغت بداند .
ب : حضور ذهن همیشگی ؛ تا در موقع کاربرد واژه ها ، تمام کلمات مد نظر او باشد تا در گزینش الفاط ، دچار حیرت و سردرگمی نشود .
حصول این دو شرط در افراد معمولی غیر ممکن به نظر می رسد .
ب ) سبک و سیوه ی بیان
شیوه ی بیان قرآن با آنکه موجب جزب و کشش عرب گردید با هیچ یک از شیوه های متداول عرب شباهت و غرابتی نداشت .
این از شگفتیهای سخنوری است که سخنور ، سبکی که مورد پذیرش و پسند شنوندگان است بیافریند و از شیوه های متعارف آنان بیرون باشد و شگفت آور تر آنکه از تمامی محاسن شیوه های کلامی متعارف ، بهره گرفته باشد ، بی آنکه از معایب آنها چیزی در آن یافت شود .
انواع کلام – که در میان فصحای عرب نیز متداول بود – عبارتند از : شعر ، نثر و سجع . هر یک از این سه شیوه ، محاسنی دارند و معایبی ؛ سبک قرآنی ، جاذبیت و ظرافت شعر ، آزادی مطلق نثر و حُسن و لطافت سجع ر داراست ، بی آنکه در تنگنای قافیه و وزن دچار شود ( نقص شعر ) یا پراکنده گویی کند ( عیب نثر ) یا تکلّف و دشواری به خود راه دهد ( عیب سجع ) . همین امر مایه ی حیرت سخندانان عرب شد .
ج ) نظم آهنگ قرآن
هنگام گوش دادن به آوای قرآن ، نخستین چیزی که جلب توجه می کند ، نظام بدیع و شیوای صوتی آن است . در این نظام ، حرکات و سکنات واژگان به شکلی آرایش شده است که هنگام شنیدن ، آوای دلنشین به گوش می رسد ؛ آوایی که شوری در دلها می اندازد و نشاطی در جانها می دمد .
این همان نظم آهنگ قرآن است که احساسات آدمی را برمی انگیزد و دلها را شیفته ی خود میسازد . برای مثال در سوره نجم آیات 1 الی 18 :
وَ النَّجْمِ إِذا هَوى1ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوى2وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى3إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى4عَلَّمَهُ شَدیدُ الْقُوى5ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوى6وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلى7ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى8فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى9فَأَوْحى إِلى عَبْدِهِ ما أَوْحى10ما کَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى11أَ فَتُمارُونَهُ عَلى ما یَرى12وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرى13عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى14عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوى15إِذْ یَغْشَى السِّدْرَةَ ما یَغْشى16ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى17لَقَدْ رَأى مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْرى
استاد درّاز می گوید : در این حروف ، گویی یکی می نوازد ، دیگری تنین انداز ، سومی نجوا گر است ، چهارمی بانگ بر آورنده ، پنجمی نفس را می لغزاند و ششمین راه نفس را می بندد و شما آهنگ را در دسترس خود می بابید .
موسیقی بیرونی حاصل صنایع مانند قافیه ، سجع و وزن است ؛ اما (( نظم آهنگ درونی )) – که مختص قرآن است – دستاورد جلالت تعبیر و پدید آمده از مغز و کنه کلام است . زیبایی لفظ و شکوهمندی معنا ، نوایی احساس انگیز پدید می آورد و نسیمی روح نواز را به وزیدن وا می دارد و درون آدمی را به خلجان می نشاند .
هنگامی که آیه 1-2 سوره ضحی :
وَ الضُّحى1وَ اللَّیْلِ إِذا سَجى2
را تلاوت می کنیم ، با بخشی روبه رو هستیم که از قافیه ، وزن و مصراع بندی قرار دادی تهی است ولی سرشار از موسیقی است و از هر حرف آن نوایی دلپذیر می تراود . این همان نظم آهنگ و موسیقی درونی است . نظم آهنگ درونی رازی از رازهای قرآن است و هیچ ساختار ادبی یارای برابری با آنرا ندارد .
د ) وحدت موضوعی ( تناسب معنوی آیات )
آیات قرآن به صورت پراکنده و مناسبتهای گوناگون در طی 20 سال ، نازل شده اند و طبیعتا نباید میان آیات رابطه و تناسب وجود داشته باشد در صورتی که با دقتی دانشمندان – به ویژه در عصر اخیر – در محتوای هر صوره انجان داده اند ، به این نتیجه رسیده اند که هر سوره ، هدف یا اهداف خاصی را – که جامع میان آیات هر سوره است دنبال می کند و مسئله اعجاز در همین نکته است .
امروز این به وحدت سیاق – که در هر سوره وجود دارد – (( وحدت موضوعی )) می گویند .
تذکر لازم : برخی علاوه بر تناسب آیات ، مسأله ی تناسب سوره ها را نیز مطرح ساخته و می گویند : (( ترتیب سوره ها نیز با تناسب انجام گرفته است . )) ؛ حتی برخی از این فراتر رفته و آ نرا شاهدی بر اعجاز قرآن در ترتیت سوره ها دانسته اند . لذا متذکر می شویم که : هیچ تناسبی معنوی میان سوره ها با یکدیگر وجود ندارد و هرگز ترتیب موجود بین سوره ها توفیقی نیست ؛ بلکه پس از رحلت پیامبر اکرم صلوة الله علیه و آله به دست صحابه و از روی برخی مناسبتها اعتباری ( مانند بزرگی و کوچکی سور ها و از این قبیل ) انجام گرفته است .
و ) نکته ها و ظرافتها
در قرآن انواع استعاره ، تشبیه ، کنایه ، مجاز و نکته های بدیع به حد وفور به کار رفته است ؛ در تمامی موارد ، چهار چوب شیوه های متعارف عرب رعایت شده ، ولی مورد کاربرد با چنان ظرافت و دقت انجام شده است ، که موجب حیرت ارباب سخن و نکته سنجان گردیده است . سخندانان پذیرفته اند که تشبیهات قرآن متین ترین تشبیهاتی است که در کلام عرب یافت می شود ، جامع محسان نکات بدیع و رسا ترین بیان در ارائه فن ترسیم معانی است .
ابن اثیر ، ادیب بزرگ جهان عرب ، درباره تشبیه ، آیه ی 10 سوره نبأ :
وَ جَعَلْنَا اللَّیْلَ لِباساً
و شب را پوششی ( بر اشیاء و کارهای شما ) قرار دادیم.
را مثال می آورد ؛ به گفته وی تشبیه شب به لباس به این جهت است که تاریکی شب ، افراد را از دید یکدیگر پنهان می دارد تا اگر از دشمنی بخواهد بگریزد یا در کمین او بنشیند یا چیزی را از دید دیگران پنهان دارد ، از تاریکی فراگیر شب به بهترین شکل بهره ببرد . این تشبیه از جمله ظرافتهایی است که تنها قرآن به آن آراسته است و در دیگر کلام منثور و منظوم عرب یافت نمی شود ... )) .