تاریخ نگارش : بیست و یکم تير 1392
عوامل حضور قلب در نماز
مرضیه علمدار .ب
ثمره های نماز شگفت آور است و می تواند، نمازگزار را تا آستان خداوند بار دهد، به شرط آنکه با اخلاص و حضور قلب همراه باشد.



ناشر : برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی حوزه به کوشش زهرا مولایی فر

ارزش و جایگاه نماز

بهترین راه رسیدن انسان به کمال و قرب خدا، نماز است و خداوند نیز تنها بدین منظور نماز را بر آدمی واجب نمود و البته پروردگار جهانیان بی نیاز از نماز آدمیان است. انسان در هر شرایطی بر ادای نماز موظف است، به گونه ای که «حتی کسی که در دریا در حال غرق شدن است، باید در همان حال نماز بخواند و به خداوند، توجه قلبی داشته باشد. گرچه رو به قبله بودن و دیگر شرایط از او ساقط می شود. بدین ترتیب، نماز نقشی اساسی در بالندگی و نیک بختی انسان ایفا می کند».

نماز، از مهم ترین سفارش های پیامبران بوده و از آشکارترین نمونه ها و نشانه های عبادت و بندگی خداست. از این رهگذر، لقمان نیز به فرزندش می گوید: «یا بُنَیَّ اَقِمِ الصّلوةَ؛ پسرم! نماز را به پا دار». (لقمان: 17)

نماز داروی فراموشی و وسیله ذکر خداوند است: «اَقِمِ الصّلوةَ لِذِکری». (طه: 14)

نماز، پیمان خداوند است. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «والصّلوةُ عَهدُاللّه ».

نماز، نور چشم پیامبر عزیز است که فرمود: «قُوَّةُ عَینی فی الصَّلوةِ».

نماز، اهرم مقاومت در غم ها و مشکل ها است. خداوند می فرماید:

«وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ؛ از صبر و نماز (در گرفتاری ها) کمک بگیرید». (بقره: 45)

نماز، داروی تکبر است. امام علی علیه السلام می فرماید: خداوند، نماز را واجب کرد تا انسان را از کبر و خودخواهی دور کند: «والصَّلوة تَنزیها عن الکِبْرِ».

نماز، پایه و ستون دین است: «وَ هِیَ عمودُ دینِکُم».

پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله فرمود: «مَوضعُ الصَّلوةِ مِن الدّین کَمَوضِعِ الرَّأسِ مِن الجَسَدِ؛ نماز نسبت به دین، به منزله سر نسبت به تن است».

شیطان نیز چون به اهمیت و مرتبه نماز و تأثیر بسیار آن در بهروزی آدمیان آگاه است، می کوشد انسان را از نماز دور سازد. به گونه ای که اگر فرد نماز می خواند، نمازی نباشد که خدا از او انتظار دارد. بنابراین، فکرهای بی اساس و بی شماری را به ذهن او می ریزد تا به هر وسیله ای وی را از توجه قلبی به نماز منصرف سازد. با این حال، شیطان چندان قادر نیست که انسان را بر نداشتن حضور قلب در نماز، مجبور کند، بلکه فرد می تواند، با فراهم آوردن عوامل حضور قلب، از برکت های ذاتی نمازی که معراج مؤمن است، بهره مند شود.
ثمره های نماز شگفت آور است و می تواند، نمازگزار را تا آستان خداوند بار دهد، به شرط آنکه با اخلاص و حضور قلب همراه باشد.


عوامل حضور قلب

1. نشاط جسمی

پزشکان معتقدند، اگر آدمی غذا را با شادی میل کند، زودتر و بهتر جذب بدن می شود. طب روحانی نیز خبر می دهد که اگر انسان غذاهای روحانی را از روی اشتیاق صرف کند و از خمودگی دور با شد، آثار پاکی و زدایندگی آن زودتر در قلب پدیدار می شود. نشاط جسمی، از عوامل ایجاد شور و شوق به نماز و در نتیجه، یکی از زمینه های حضور قلب در نماز است. بی گمان، نماز کسی که در سلامت جسمی کامل به سر می برد، با نماز کسی که از بدنی بیمار رنج می برد، در میزان بهره مندی از اشتیاق و حضور قلب در نماز، از برخی جنبه ها با هم متفاوت است. پس سزاوار است، کسانی که دغدغه حضور قلب در نماز را دارند، تندرستی خویش را قدر بدانند و جسم خود را در حال نشاط و آمادگی همیشگی برای بندگی شایسته پروردگار نگه دارند.


2. پرهیز از دنیادوستی

از جمله مواردی که رسیدن به مقام قرب الهی را مانع می شود و انسان را از لذت مناجات با خداوند باز می دارد و نیز قلب را به تاریکی می کشاند، دوستی با دنیاست که در سخنان گهربار ائمه معصومین علیهم السلام بسیار نکوهش شده است.

امام صادق علیه السلام می فرماید: «رَأسُ کُلِّ خَطیئةٍ حبُّ الدّنیا؛ منشأ هر خطایی، دوستی دنیاست».

قلب آدمی، چون پرنده ای است که پیوسته از شاخه ای به شاخه دیگر می پرد و تا هنگامی که درخت حبّ دنیا در وجود انسان پا برجاست، پرنده قلب نیز بر شاخه های آن آویزان است. اگر انسان با اندیشیدن در پی آمدهای دوستی دنیا از خلال آیات و روایات و حالت های اولیای خدا بتواند این درخت را از وجود خویش ریشه کن سازد، آن زمان است که قلب او آرامش و به حضور قلب در نماز توفیق می یابد. ولی تا زمانی که قلب انسان در نماز به جاذبه های دنیایی توجه دارد، از یاد خدا و حضور قلب در نماز باز خواهد ماند و از درک فیض نزدیک شدن به خداوند محروم خواهد بود.


3. پرهیز از وسواس

وسواس، قلب را در نماز به سوی اموری جز خدا می کشاند. بدون شک، وسواس از القائات شیطان است تا حضور قلب را از انسان بگیرد و او را از حال توجه به خداوند یگانه و رحمان باز دارد. شخصی که در نماز، پیاپی در رکعت ها و رکن های نماز شک می کند و همه توجهش را در درست به کار بردن واژه ها صرف می کند، خود را از فیض درک محضر پروردگار محروم می سازد و از برکت و روشنی نماز نصیبی نمی گیرد.


4. توجه داشتن به خداوند در همه حال

بزرگان اخلاق، برای توفیق یافتن بر حضور قلب در نماز، به افراد چنین سفارش می کنند که در طول روز نیز در همه حال متوجه حضرت حق باشند.

انسان به هر چیز بیشتر توجه کند، همان چیز، قوی تر و پررنگ تر در روح او نقش می بندد. پس به گاه خواندن نماز نیز یاد او از آن پر و توجهش بدان سوست. بدین ترتیب، شاید یکی از ثمره های این آیه شریفه که می فرماید: «اذْکُرُوا اللّه َ ذِکْرا کَثِیرا؛ بسیار خداوند را یاد کنید.» (احزاب: 41)، همین باشد که: یاد فراوان خدا در طول شبانه روز، تأثیر بسزایی در ایجاد حضور قلب در نماز خواهد داشت.


5. یقین کردن به بزرگی خدا

آن گاه که بنده به عظمت خداوند و گستردگی فرمانروایی و قدرت او معرفت یافت و با جان و دل فهمید که خود، در حقیقت، هیچ است و به اندازه ذره ای مالک خیر و شر خود نیست و زندگی و مرگ و حشر و نشرش به دست برترینِ عالم یعنی خداست، عقل و اندیشه اش در برابر این عظمت و شکوه زانو می زند. پس در پیشگاه حضرت حق، به فروتنی می افتد و قلبش از مشاهده شکوه بزرگی و فرمانروایی او، بیش از حد و وصف خاضع و خاشع می شود و مراقب حضور و نظر پروردگار و رد و پذیرش او خواهد بود؛ با مراقبتی که یک چشم به هم زدن از آن غافل نخواهد شد.

امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرمایند:

ولو فَکَّروا فی عَظیمِ القُدرةِ وَ جَسیمِ النّعمةِ لَرَجَعُوا إلی الطّریق و خافُوا عذابَ الحریقِ.

اگر مردم در عظمت قدرت خدا و بزرگی نعمت های او می اندیشیدند، به راه راست باز می گشتند و از آتش سوزان می ترسیدند.

«اگر انسان به مناجات با حق تعالی و ولی نعمت خود به قدر مکالمه با یک مخلوق عادی ضعیف اهمیت دهد، هرگز این قدر نسیان و سهو و غفلت نمی کند؛ ولی نعمتی که آدمی را به وسیله انبیا و اولیا و قرآن کریم، به مناجات با خود دعوت فرموده و درهای مکالمه با خود را به روی او گشوده است. اگر انسان امری را بی اهمیت تلقی کند، کم کم به ترک آن منجر می شود و ترک اعمال دینی، انسان را به ترک دین می رساند. چنانچه اگر انسان اهمیت عبادت ها را به قلب بفهماند، از این غفلت و سهل انگاری منصرف شده و از این خواب سنگین بر می خیزد».

از ابوحمزه ثمالی نقل کرده اند که گفت:

امام سجاد علیه السلام را دیدم که نماز می خواند. عبای آن حضرت از شانه اش افتاد، ولی حضرت آن را راست نفرمود، تا آنکه از نماز فارغ شد. از حضرت در این باره پرسیدم، فرمود: وای بر تو آیا می دانی در حضور چه کسی بودم؟ همانا از بنده تنها قسمتی از نماز پذیرفته می شود که در آن توجه قلبی داشته است.

6 . خواندن دعاهای پیش از نماز

یکی از عواملی که به ایجاد حضور قلب در نماز کمک می کند، خواندن دعاهای پیش از شروع نماز است که از معصومین علیهم السلام نقل شده است.

امیرالمؤمنین علی علیه السلام به یاران خویش سفارش می فرمود که پیش از نماز، این دعا را بخوانند:

یا مُحسِنُ قد اَتاک المُسی ءَ و قَد اَمرتَ المحسنَ أن یَتَجاوَزَ عنِ المُسی ءِ أنت المحسنُ و أنا المُسی ء فبِحَقِّ محمدٍ وآلِ مُحمّدٍ صَلِّ علی محمّدٍ وآل محمّدٍ و تَجاوَزْ عن قبیح ما تعلمُ مِنّی.

ای نیکوکار! گناهکار به سوی تو آمده و تو خود امر کردی که نیکوکار از گناهکار در گذرد و تو نیکوکاری و من گناهکار، پس به حقّ محمّد و آل محمّد بر محمّد و آل محمّد درود فرست و از کارهای زشتم که به آن آگاهی، درگذر.


7. توجه کردن به معانی الفاظ نماز

برای آنها که دغدغه حضور قلب در نماز را دارند، آموختن معانی نماز، بسیار راه گشاست. کسی که از معانی جمله های نماز ناآگاه است، نه از نماز به شایستگی لذت می برد و نه آنچنان که سزاوار است، از حضور قلب بهره مند می شود. نمازگزاری که به دلیل ندانستن معانی نماز، نه می داند چه می گوید و نه آگاه است که چه می خواهد، نمی تواند از شجره نماز، میوه های گوناگون بچیند.


8 . توجه داشتن به تک فرصتی بودن نماز

یکی از مواردی که می تواند به حضور قلب بیشتر در نماز کمک کند و در روایت ها نیز به آن اشاره شده، در نظر داشتن این نکته است که احتمال دارد این نماز، آخرین نمازی باشد که می خوانیم.

در روایتی نقل است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به یکی از یاران خود فرمود:

«فَصَلِّها صلاةَ مُوَدِّعٍ؛ به هنگام نماز، به گونه ای نماز بخوان که گویا این آخرین نمازی است که می خوانی و نماز خداحافظی توست».

به راستی، از کجا می دانیم که پس از این نماز، آن قدر زنده بمانیم که به نماز دیگر نیز برسیم؟ ما وقتی وارد نماز می شویم، حتی نمی توانیم یقین کنیم که همین نماز را به پایان خواهیم برد، تا چه رسد به اینکه بخواهیم، به نمازهای دیگر دل خوش کنیم!

اگر انسان چند لحظه ای پیش از نماز بنشیند و بیندیشد که شاید این، آخرین نماز من باشد، باری شاید آن نماز را با حالت توجه به درگاه خداوند به جا آوَرَد.