تاریخ نگارش : نهم آبان 1393
خنده ی تلخ
مرضیه علمدار .ب
.... خنده م گرفت .از اینکه همین کار که سی سال پیش در ایران انجام میشد و ضد ارزشی بود وقتی تو اروپا انجام میشه اقدامی ارزشی و سنجیده تلقی میشه. .. خنده م گرفت از این همه خود کم بینی بسیاری از ما ایرانی ها که داشته های خودمونو بد میدونیم و چشم به اون طرف دوختیم . خنده م گرفت و خنده ای تلخ
سالهایی نه چندان دور رفتارهای فرهنگی خاص خودمونو داشتیم .مثلا رسم بود که نوجوونا در اوقات فراغت تابستون مشغول یادگیری نوعی مهارت میشدن. دخترا در خونه علاوه بر کمک به مادر ، با مدیریت خانه و آشپزی آشنا میشدن و علاوه بر اون بر حسب علاقه و یا نیاز و تشخیص خانواده به کلاس های خیاطی و... می رفتن . آقا پسرها هم علاوه بر خرید های خونه که وظیفه ی مسلم اونا بود تو محل خودشون با مراجعه به صاحبان حرف ، مشغول شاگردی میشدن و حرفه ای رو یاد میگرفتن. از اونجایی که اکثر ما ایرانی ها مبتلا به بیماری خود کم بینی هستیم و داشته ها وعملکردهامونو خطا وغلط تصور میکنیم ، کورکورانه و به تقلید از غرب پر طمطراق ، این رفتار مثبت فرهنگی مونو عوض کردیم. برای پر کردن اوقات فراغت نوجوونا رو باانواع واقسام فعالیتهای کم فایده و یا غیر مفید وحتی زیانبار پر کردیم تا علاوه بر صرف هزینه ی مالی ، صدمات جبران ناپذیر فرهنگی رو کسب کنیم. نتیجه این تغییر نابخردانه ی فرهنگی این شد که جوانهای امروز اکثرا فاقد مهارت های کاری لازم برای زندگی باشند. این سوغات وثمره ی تقلید نسنجیده ی ما از غرب بود.
امسال تابستون یکی از اقوامم از آلمان مهمون ما بود. از احوال بچه هاش جویا شدم که با نوعی تکبر که در اکثر فرنگ رفته ها به شکل خفی یا قوی وجود داره گفت : بچه ها مشغول به کار نیمه وقت هستند. یکی شون تو داروخانه و دومی هم تو کارخونه . سپس در ادامه گفت نوجوونای آلمانی اکثرا تو تابستون فعالیت اقتصادی دارن تا هم کاری یاد بگیرن وهم کمک هزینه ی خانواده باشن. .... خنده م گرفت .از اینکه همین کار که سی سال پیش در ایران انجام میشد و ضد ارزشی بود وقتی تو اروپا انجام میشه اقدامی ارزشی و سنجیده تلقی میشه. .. خنده م گرفت از این همه خود کم بینی بسیاری از ما ایرانی ها که داشته های خودمونو بد میدونیم و چشم به اون طرف دوختیم . خنده م گرفت و خنده ای تلخ