تاریخ نگارش : بیست و هشتم خرداد 1390
نابودی ایمان همچون حل شدن نمک در آب!
رضا رضائی
امام صادق(علیه السلام) فرمود : هرگاه مؤمن به برادر دینى خود تهمت زند، ایمان در قلب او از بین مىرود، همچنان که نمک در آب، حل مىشود.
دوری از معصیت و چگونگی رسیدن به رضای الهی
مواظبتکردن بر عدم مخالفت با فرمان خداوند متعال از جمله مواردی است که اولیای الهی در روز قیامت به آن فخر میورزند؛ طاعت خود را در دنیا زیاد نمیدانند و از انجامدادن معصیت فراری هستند و مراقبند که گناهی از آنها سر نزند.
روایتی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در کتاب بحارالانوار نقل شده است که فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ کَتَمَ ثَلَاثَةً فِی ثَلَاثَةٍ کَتَمَ رِضَاهُ فِی طَاعَتِهِ وَ کَتَمَ سَخَطَهُ فِی مَعْصِیَتِهِ وَ کَتَمَ وَلِیَّهُ فِی خَلْقِهِ فَلَا یَسْتَخِفَّنَّ أَحَدُکُمْ شَیْئاً مِنَ الطَّاعَاتِ فَإِنَّهُ لَا یَدْرِی فِی أَیِّهَا رِضَى اللَّهِ وَ لَا یَسْتَقِلَّنَّ أَحَدُکُمْ شَیْئاً مِنَ الْمَعَاصِی فَإِنَّهُ لَا یَدْرِی فِی أَیِّهَا سَخَطُ اللَّهِ وَ لَا یُزْرِیَنَّ أَحَدُکُمْ بِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ فَإِنَّهُ لَا یَدْرِی أَیُّهُمْ وَلِیُّ اللَّهِ». یعنی؛ «همانا خداوند سه چیز را در سه چیز دیگر پنهان نموده است: رضایت و خوشنودى خود را در طاعتش و خشمش را در معصیت و نافرمانىاش و ولىّ خود را در میان خلقش پنهان ساخته است، بنابراین مبادا کسى از شما یکى از طاعات را سبک بشمارد زیرا او نمىداند که رضایت و خوشنودى خداوند در کدام طاعت او پنهان است و مبادا یکى از معصیتها را کم بشمارد زیرا او نمىداند که خشم خدا در کدام یک از گناهان نهفته است و مبادا یکى از خلق خدا را بىقدر و ارزش بداند زیرا نمىداند که کدامیک از آنها ولىّ خداوند است».
انجام عبادات و طاعات اولیای الهی چگونه بود؟
ملا محسن فیض کاشانی(ره) نقل کرده که؛ این چه رازی است که خداوند رضایتش را در طاعتش و سخطش را در معصیتش قرار داده است؟
از مرحوم میرزای نائینی(ره) نقل شده است که میگفت: اگر من میرزای نائینی شدهام و به گمان شما جزو فحول علما هستم، به این خاطر است که مرحوم پدرم هر جایی که میدید جنازهای را تشییع میکنند، بلا فاصله در آن تشییع جنازه شرکت میکرد حتی به اندازه چند قدم و میگفت: یک روزی، این «لاإلهإلاّالله» که موقع تشییع جنازه میگویند، به دردم میخورد.
یکی از دستورالعملهای بزرگان برای بیماران روحی، ترک گناه است و اگر انسان از سخط و خشم الهی دور شود، قطعاً در رحمت خدا قرار میگیرد و به رضای الهی میرسد
اولیای الهی همیشه در طاعات الهی سعی داشتند که مانند عوام رفتار کنند؛ در سالهایی که امام خمینی(ره) در نجف اشرف بودند، همیشه یک ساعت قبل از اذان صبح به حرم امیرالمؤمنین(علیه السلام) مشرف میشدند، اما یک روز حالشان برای رفتن به حرم، نامساعد میشود، حاج آقا مصطفی با دیدن این وضعیت به ایشان گفت: امروز که حال خوشی ندارید، از همین جا سلامی به آقا امیرالمؤمنین(علیه السلام) بدهید و به حرم مشرف نشوید، سپس امام خمینی(ره) به او گفت: مصطفی جان! بگذار این روح عوامی در من باقی بماند.
رضایت خداوند در طاعتش و خشم او در معصیتش
اولیای الهی از تمام گناهان وحشت داشتند، زیرا میدانستند که معصیت الهی یعنی پیچیدهشدن خشم خداوند در انسان و از طرفی برای اینکه خللی در خلوتشان با خداوند به وجود نیاید همیشه دوست داشتند که گمنام و مخفی باشند.
ملا محسن فیض کاشانی(ره) میگوید: میدانید چرا اولیای الهی در میان مخلوقات، مکتوم و پنهان هستند؟ و سپس پاسخ میدهد: برای اینکه اگر کسی ولیّ خدا را شناخت، طاعت خدا برایش معنا پیدا میکند و از انجامدادن گناه تنفر پیدا میکند، بنابراین همنشینی با اولیای الهی، روح انسان را جلا میبخشد و حال عجیبی را به انسان میدهد.
دستورالعملی برای درمان بیماری روحی
یکی از دستورالعملهای بزرگان برای بیماران روحی، ترک گناه است و اگر انسان از سخط و خشم الهی دور شود، قطعاً در رحمت خدا قرار میگیرد و به رضای الهی میرسد.
روزی به آیتالله بهاءالدینی(ره) عرضه داشتند که؛ آقا جان! رسیدن به مقام رضای الهی در چیست؟ آقا فرمودند: ترک گناه، دوباره همین سؤال را از ایشان پرسیدند و ایشان در جواب گفتند: ترک گناه، سپس لحظهای کسانی که این سؤال را از آقا پرسیده بودند، ساکت بودند و خجالت میکشیدند که دوباره این سؤال را بپرسند، ناگهان آقا به آنها گفت: اگر تا فردا صبح هم این سؤال را از من بپرسید، میگویم ترک گناه! و سپس در ادامه حرفهایش فرمود: با ترک گناه، طاعت الهی و مقام نفس مطمئنه خودبهخود برای انسان به وجود میآید.
ملا احمد نراقی(ره) نقل کرده است زمانی که انسان برای اولین بار گناه کند و به معنای حقیقی توبه نکند، به جایی میرسد که دیگر نمیتواند اعضا و جوارحش را کنترل کند و حتی در روایات نیز آمده است که اعضا و جوارح، صبح به صبح به زبان قسم میدهند که بگذار امروز از دست تو در امان باشیم.
از آیتالله مولوی قندهاری(ره) نقل شده است که روزی آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی(ره) از قول آیتالله سلطانآبادی(ره) گفت: کسی که نمیتواند زبانش را کنترل کند ،به راحتی به هر کسی تهمت میزند.
روزی شخصی نزد آیتالله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی(ره) آمد و برنامهای را برای ترک گناه از آقا درخواست کرد، سپس میرزا جوادآقا دستورالعملی را به او دادند و آن شخص از نزد آقا مرخص شد، بعد از چند روزی آن فرد دوباره نزد میرزا جوادآقا آمد و به ایشان گفت: باز هم نتوانستم گناهم را ترک کنم، سپس میرزا جوادآقا، یک نگاهی به او کردند و گفتند: چرا در خانه لفظ «ضعیفه» را به همسرت نسبت میدهی و فحاشی میکنی؟ این من و تو هستیم که ضعیفیم و نمیتوانیم نفس اماره خود را کنترل کنیم.
از حاج آقای حلوایی(ره) نقل شده است که میگفت: مدتی بود که ارتباطم با آیتالله ادیب(ره) از زمانی که با یکدیگر آشنا شده بودیم، کم شده بود و در جستوجوی حل این مطلب بودم که روزی آیتالله ادیب(ره) به من گفتند: خداوند از تو انتظار فریادزدن بر سر زن و بچهات را ندارد و اگر دست از این عملت بر نداری، از ما جدا میشوی.
انتقام از فرد تهمت زننده در قیامت
در جلد دوم اصول کافی آمده است که امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «اِذَااتَّهَمَ المُؤُمِنُ اَخاهُ اِنماثَ الایمانُ مِن قَلبِهِ کَما یَنماثُ المِلحُ فِى الماءِ» یعنی؛ «هرگاه مؤمن به برادر دینى خود تهمت بزند، ایمان در قلب او از بین مىرود، همچنان که نمک در آب، ذوب مىشود».
بنابراین هیچگاه انسان آزاده و حرّ تهمت نمیزند، حتی اگر اعضا و جوارحش را از بدنش جدا و قطعهقطعه کنند.
تهمتزدن یعنی انسان، عملی را که شخصی آن را انجام نداده است به او نسبت بیجا دهد؛ و غیبتکردن یعنی عملی که فردی آن را انجام داده است و نمیخواهد دیگران از آن باخبر بشوند
امام خمینی(ره) به این دلیل لقب «حرّ» را به «طیّب حاجرضایی دادند» که وقتی که او را دستگیر کردند، به او گفتند که اقرار کن که از امام خمینی(ره) پول گرفتی تا مردم را در خیابانها به راه بیندازی، اما طیب به آنها گفت: «من اصلا این سید را ندیدم و هیچگاه به او تهمت نمیزنم» و این آزادگی او باعث شد تا او را به شهادت برسانند.
غیبت و تهمت را رها کنیم!
اگر انسان نمیتواند در مجلسی که در آن غیبت میشود، حرف را عوض کند، تا اینکه غیبتی رخ ندهد، باید آن مجلس را ترک کند و حتی به فرض اینکه غیبت را نیز گوش نمیدهد، باز هم نباید در آن مجلس بنشیند، زیرا نشستن او در آن مجلس، باعث تأیید عمل آنها میشود.
تهمتزدن یعنی انسان، عملی را که شخصی آن را انجام نداده است به او نسبت بیجا دهد؛ و غیبتکردن یعنی عملی که فردی آن را انجام داده است و نمیخواهد دیگران از آن باخبر بشوند، اما اگر افرادی با اعمال زشتشان، بخواهند در جامعه اختلاف بیندازند، در اینجا حتی باید افشاگری نیز بشود؛ و در مورد تهمتزدن، با توجه به اینکه خداوند «ستارالعیوب» است اما فرد تهمتزننده را در روز قیامت روی بلندی قرار میدهد تا دیگران او را ببینند و در نتیجه خداوند انتقام تهمتزننده را میگیرد.