دریافت نسخه PDF مقاله - 444KB
تاریخ نگارش : سي و يکم خرداد 1394
بررسی و تببین موانع افزایش جمعیت با تأکید بر آموزه های اسلام
ندا سلیمانی فر
زاد و ولد و افزایش جمعیت ، موضوعی است که از آغاز ظهور اسلام تا کنون و در تمام لایه های تمدنی آن، امری پسندیده تلقی گردیده، آیات و روایات متعددی برآن انگشت تأکید نهاده اند. براین اساس، جوامع دینی از جمله جوامعی به شمار می آیند که همواره به شاخص افزایش جمعیت در رشد و بالندگی فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... اهتمام فراوان داشته اند. البته در ایران در اواخر دهه شصت و تمام دهه هفتاد شمسی پس از انقلاب اسلامی و به دلیل عدم دقت و آینده نگری درست و به خاطر رخ نمودن پاره ای از مشکلات اجتماعی، اقتصادی و ... افزایش توالد به عنوان یک معضل و آسیب اجتماعی مطرح شده و برنامه ریزی های رسمی و تبلیغاتی گسترده و مؤثری در جهت کاهش توالد صورت گرفته است!
در این نوشتار علل عدم اعتنا و اهتمام به افزایش جمیعت در پرتو آموزه های اسلامی و با رویکرد توصیفی، تحلیلی مورد توجه و آسیب شناسی قرار گرفته است و مشکلات اجتماعی- فرهنگی مانند: افزایش سن ازدواج، مسؤولیت ناپذیری در تربیت فرزند، رواج دیدگاه هاى فمینیستى، تهاجم فرهنگی غرب، مشکلات اقتصادی و ... از جمله عواملی دانسته شده که در سالیان اخیر زمینه ساز کاهش جمیعت جوامع اسلامی شده است.
همچنین یافتههای این پژوهش نشان میدهد که از منظر آموزه های اسلامی زاد و ولد و افزایش تعداد مسلمانان به عنوان یک عمل مستحب مورد تأکید و توصیه است.
کلید واژه : جمعیت؛ افزایش؛ کاهش؛ اسلام، قرآن
ناشر : از مقالات برگزیده نهمین همایش بینالمللی پژوهشهای قرآنی سال 94(مقاله 28) | http://www.isna.ir/fa/news/94023118593 |
مقدمه
فرایند شکل گیری تمدن اسلامی، مرهون فرهنگ، آداب و اخلاق، و احکام و معارف برگرفته از متن و بطن دین اسلام است. دین اسلام مشتمل بر مجموعه آموزه های منسجمی است که ناظر بر عرصه های سیاسی، اقتصادی ، فرهنگی و .. است. از این رو هرکنشی که در ابعاد نظری یا عملی انجام شود، باید حقانیت و اصالت مبانی و اصول دین در آن متبلور شود. مسأله میزان جمعیت در بین امت اسلامی موضوع مهمی است که آثار و تبعات گسترده سیاسی، اقتصادی ، فرهنگی و... در پی دارد. از این رو هرگونه اظهار نظر درباره آن، همواره باید مبتنی بر مبانی علمی و استدلال منطقی برگرفته از فرهنگ غنی اسلام صورت گیرد. مسألۀ جمعیت را می توان از جهات مختلف مورد واکاوی قرار داده، آسیب شناسی نمود. مهمترین پرسش قابل طرح در این نوشتار، این است که اساساً رویکرد دین به موضوع جمعیت چه بوده و چه مکانیزم ها و راهکارهایی برای تولید نسل، پیش روی پیروان خود می نهد؟ آیا آموزههای اسلامی مشوق کثرت فرزندآوری است؟ از پژوهش حاضر که با رویکرد توصیفی، تحلیلی انجام پذیرفته، به دست می آید که در اسلام افزایش تعداد مسلمانان و زاد و ولد به عنوان یک عمل مستحب مورد تأکید فراوان قرار گرفته است، هرچند در مرور زمان و به دلیل ضرورتهای مقطعی، مشمول حکم ثانویه1 قرار گرفته است. بر این اساس، افزایش جمعیت و تکثیر موالید با روح و تعالیم اسلامی سازگارتر است و باروری در پرتو بهرهمندی از آموزههای دینی، ارزشهای اخلاقی و پیاده سازی نگرش متعادل اسلام، بهترین راه برای رسیدن به هدف مطلوب در زمینه جمعیت است و این مسأله را میتوان از جهات گوناگون مورد بحث و بررسی قرار داد. پیش از طرح مسأله اصلی پژوهش، توضیح مختصری از مفاهیم کلیدی آن؛ از جمله نظریه های جمعیتی، باروری و اهمیت آن در قرآن ارایه می گردد.
نظریه های جمعیتی
جمعیت و ابعاد آن، نقطه مرکزى هر نظام اجتماعى محسوب مى شود. تحولات جمعیتى تقریباً تمام جنبه هاى زندگى انسان و جهان پیرامون وى را تحت تأثیر قرار مى دهد و اثرات متعددى بر خرده نظام هاى اجتماعى، اقتصادى، سیاسى و محیطى وارد مى کند و منشأ تحولات چشمگیرى در این حوزه ها مى شود (شکرى، فرزانه 1392،صص 59ـ71)برای برنامهریزی جهت توسعه همهجانبه یک جامعه، شناخت جمعیت و میزان رشد آن امری حیاتی است.(مهرگان و رضائى، 1388، ص 138)بدینترتیب، از جمله راههای کسب توسعه همهجانبه، شناخت و آگاهی کافی از تغییر و تحولات جمعیتی است؛ زیرا تمامی جنبههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر جامعهای، با حجم جمعیت و ویژگیهای ساختاری آن پیوند خورده است.(فولادی، 1392،ص 145ـ172) در این میان متفکران و جمعیت شناسان مختلف چهار نظریه: (کاهش، افزایش، ثبات نسل، و حد متناسب زاد و ولد) را مطرح کرده اند. در نوشتار پیش رو ضمن بررسی دو نظریه کاهش و افزایش جمعیت دیدگاه مکتب اسلام تبیین خواهد شد.
1- نظریۀ کاهش جمعیت
بسیاری از جمعیت شناسان، دیدگاه های جامعه شناختی مبتنی بر کنترل جمعیت را به توماس مالتوس (1766م) نسبت می دهند. وی اولین کتابش را در 1798 در موضوع عدم تعادل بین جمعیت و وسایل معیشت، به چاپ رساند.( حلمسرشت، 1378،ص38 ـ 39) نظریه ی وی که به شدت مخالف افزایش جمعیت محسوب می شد از یکسو دارای زمنیه های اجتماعی؛ نظیر فقر و هراس از کاهش منابع مورد نیاز بشر است و از سوی دیگر بین افزایش جمعیت و عوامل طبیعی مثل میل جنسی، ازدواج و رابطه زناشویی، ارتباط برقرار می کند. مالتوس با راه حل های اجتماعی مانند کمک به فقرا و گسترش خانه سازی و تأمین مسکن به ویژه برای طبقات کم درآمدمخالف بود؛ زیرا معتقد بود که راهبرد های مزبور جوانان را به ازدواج ترغیب و فقرا را وادار به زیاده خواهی هرچه بیشتر می کند.(رک:کتابی،1377) راه حل اساسی وی برای حل بحران جمعیت، تحدید ارادی زاد و ولد از طریق ازدواج دیرهنگام و پرهیزگاری جنسی قبل و بعد از ازدواج بود. وی بیان میکند: از طریق کنترل جمعیت، جامعهای مرفه به وجود خواهد آمد و فقر و تنگدستی ریشهکن خواهد شد(زنجانی، 1378، ص19). لازم به ذکر است که بر اساس آیات قرآن افزایش تعداد جمعیت نمی تواند عاملی برای فقر محسوب گردد و دلیلی برای جلوگیری از فرزندآوری باشد.(أنعام/151 ؛ إسراء/31)
2- نظریۀ افزایش جمعیت
طرفداران نظریه افزایش زاد و ولد معتقدند که تعداد و تراکم زیاد جمعیت، انسان را به کار بیشتر و رقابت و تولید رو به افزایش وا می دارد، که نتیجه آن تولید ثروت است. فلاسفه و اندیشمندانی چون ژان بودن، ویلیام تمپل، ویلیام گدوین، فرانسوا پرو، از جمله طرفداران افزایش جمعیت هستند.(حلم سرشت، 1378، ص11) بر اساس این نظریه، کره زمین دارای امکانات و منابع لازم جهت حیات و رفاه انسانی است و نباید از این بابت بیم به خود راه داد. بنابراین نه تنها نباید از ازدیاد جمعیت بیم داشت؛ بلکه بر عکس، باید با توجه به مزایا و محاسنی که این امر می تواند داشته باشد ، مانند پیشرفت جامعه و افزایش قدرت حکومت، از آن استقبال کرد. لذا افزایش سریع جمعیت نه تنها مشکلات اقتصادى و گرفتارى ایجاد نمى کند، بلکه ازدیاد جمعیت در نیرومندى، قدرت نظامى و اقتصادى نقش مهمى ایفا مى نماید. برخى از اقتصاددانان، افزایش و تراکم جمعیت را علت اساسى فنون تولیدى و در نتیجه، رشد و پیشرفت اقتصادى مى دانند(کلانترى و صادقى ده چشمه، 1385،ص153). در همین راستا می توان گفت: آیه شریفه:« الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا» موقعیت مال و ثروت و نیروى انسانى را که دو رکن اصلى حیات دنیاست در این میان مشخص مىکند. در حقیقت در این آیه دو قسمت از مهمترین سرمایههاى زندگى دنیا که بقیه بخش ها به آن وابسته است، مورد توجه قرار گرفته است. این دو عبارتند از: " نیروى اقتصادى" و" نیروى انسانى" چرا که براى رسیدن به هر مقصودى از مقاصد مادى این دو نیرو لازم است، و به همین دلیل آنها که بر تخت قدرت مىنشینند سعى در جمعآورى این دو نیرو مىکنند. در زمانهاى گذشته هر کس فرزندان بیشترى داشت خود را نیرومندتر احساس مىکرد، چرا که آنها یکى از دو رکن اصلى قدرت او را تشکیل مىدادند، (مکارم شیرازی،1374، ج12، ص445) در آموزه های اسلامی آیات و روایاتی که دال بر مطلوبیت افزایش نسل است و مسلمانان را به فرزندآوری و تکثیر و تکثر اولاد تشویق می کنند مؤید نظریه افزایش جمعیت است.
مسألۀ افزایش جمعیت در قرآن کریم
قرآن کریم به صراحت درباره تولید و تکثیر نسل سخن نگفته، ولیکن برخی از آیات به ازدواج و آمیزش جنسی اشاره کردهاند که لازمه طبیعی آن تولید نسل و فرزندآوری است. به طور مثال آیاتی همچون « وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُمْ »(نور/32)؛ یعنی مردان بیزن و زنان بی شوهر را به نکاح درآورید و « فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ » (نساء / 3) گرچه صریح در موضوع افزایش جمعیت و تولید نسل نیست ولیکن پر واضح است که این معنا به دلالت التزامی از آنها استفاده می گردد.
علامه طباطبایی یکی از فواید و حکمتهای ازدواج از دیدگاه قرآن کریم را بقای نسل انسان و حفظ حیات نوع بشرمی داند.(طباطبایى، 1417،ج15،ص15) بنابراین، به طور قاطع می توان اذعان کرد که بر اساس نظریه مورد عنایت دین یکی از فوائد ازدواج ، ازدیاد نسل و تداوم آن است ؛یکی از آیاتی که مفسران در آن غرض از ازدواج را به طور عمده تولید مثل و زاد و ولد، دانسته اند آیه 223 بقره است(قرائتى،1383،ج1،ص354) در این آیه می فرماید: « نِسَاؤُکُمْ حَرْثٌ لَّکُمْ فَأْتُواْ حَرْثَکُمْ أَنىَ شِئْتُمْ وَ قَدِّمُواْ لِأَنفُسِکمُ » خداوند از زنان به عنوان کشتزار و از مردان به عنوان کسی که بذر در اختیار دارد و آن را می کارد، یاد کرده است که ثمره آن فرزند خواهد بود که جمله «وقدموا لانفسکم» بیانگر آن است.(طبرسى، 1372:ج2، ص564؛ طباطبایى ،1417، ج2، ص 21؛قرشى، 1377،ج1، ص412) در دوران معاصر نیز بسیاری از بزرگان اندیشه، پیام واژگان به کاررفته در آیات قرآن رابه درستی دریافته، درتوضیح وتبیین آن نکات قابل تاملی را گوشزدنموده اند که برخی ازآنان در ذیل اشاره می گردد.
قرآن کریم هنگام بیان رابطه زناشویی بین زن و مرد، زن را کشتزار مینامد؛ نه فقط محلّی برای ارضای غریزه جنسی: « نِساؤُکُم حَرثٌ لَکُم». براین اساس، وجود زن برای تولید نسل و حفظ و بقای نوع انسان است و کردار شوهر با زن، در مقام تولید نسل باید مانند رفتار کشاورز با کشتزارش، برای تولید مثل باشد، پس آیه مورد بحث، در مقام بیان سهم زن در تولید و حفظ نسل است و تکرار «حرث» به جهت اهمیت مسئله نسل و تأکید بر آن است. (جوادی آملی، 1385،ج11، ص200) برای تأکید بر حفظ نسل که هدف اصیل عمل زناشویی است، واژه «حرث» در آیه تکرار شده است. خداوند برای ترغیب به هدفدار کردن آمیزش جنسی میفرماید که از رهگذر مباشرت با زنانتان فرزندان شایستهای برای آخرت خود بفرستید، پس تولید مثل و بقای نسل مهم است؛ ولی فرزند نیز باید سودمند و صالح باشد.( جوادی آملی، 1385،ج11، ص187) از آن جا که هدف از خلقت انسان، عبادت باری تعالی است: «و ماخلقت الجنَّ والانس الاّ لیعبدون» (ذاریات،56)، بقای نسل صالح منجر به ابقای ذکر خداوند و یاد پروردگار می شود. «.. و نکتب ماقدّموا وآثارهم» (یس/12) و ثواب و خیر پدر و مادر هم به فرزندان صالح و هم به آباء آن ها می رسد.(طباطبایى ، 1417،ج2،ص21)
بارداری و اهمیت آن در قرآن
در مطالعات مربوط به جمعیت بارداری جایگاه ویژه یی دارد. نقش بارداری به عنوان مهمترین پدیده ی تعیین کننده نوسان های جمعیتی سبب شده است که مطالعه های مربوط به آن نسبت به سایر پدیده های جمعیتی از اهمیت فراوانی برخوردار باشد و بررسی عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی موثر بر آن سهم بزرگی از پژوهش های جمعیتی را به خود اختصاص دهد. سابقه زاد و ولد انسانی به پیدایش اولیّن انسانها برمیگردد و از اینرو سابقهای طولانی به قدمت خود انسان دارد. یکی از دلایل ضرورت بارداری و فرزندآوری حفظ نسل و بقای انسان است.( اجلال، نگاه اسلام به کنترل نسل، تبیان).در سبک زندگی دینی این ضرورت از طریق ازدواج شرعی پاسخ داده می شود. بنابر این تعریف و با توجه به وضعیت بیولوژیک زن و مرد هدفی جز تولید نسل و باقی گزاردن نسل منظور نبوده است و باقی احکام مربوط به روابط زن و مرد از قبیل احکام رعایت عفت، زناشویی، اختصاص داشتن زوجه به زوج، احکام طلاق، عدّه، اولاد، ارث و... هم بر اساس همین واقعیت وضع شده است.( طباطبایى 1417، ج2، ص27) با بررسی آیات قرآن در می یابیم رویکرد دین نسبت به باروری همواره بر افزایش جمعیت بوده است. در قرآن کریم شکل گیری، علقه، نطفه ، بارداری و زایمان انسان ها از نشانه های قدرت خداوند ذکر شده است(طارق/6-4؛ قیامت/40-37)که به خواست و اراده خداوند محقق می شود(واقعه/58-57؛ فاطر 11؛ غافر/67). هرچند جوانی و تندرستی از عوامل مهم باروری قلمداد می شود ، اما براساس آیات قرآن کریم چنانچه این امر به فرمان خدا باشد، در سالخوردگی نیز می تواند محقق گردد.(آل عمران:40-39) البته افزایش تعداد جمعیت نیکوکاران و صالحان از نکات بسیار ارزشمند و قابل تحسین در قرآن کریم است؛(واقعه/ 13، 34و40) هم چنین درباره جواز پیشگیرى از باردارى در فقه اسلامى آراى گوناگونى مطرح شده است؛ برخى مفسران اهل سنت با استناد به آیه 151 انعام که از کشتن فرزندان بر اثر تنگدستى منع کرده، پیشگیرى به روش عزل (کناره گرفتن از مباشرت قبل از انزال) را ممنوع شمردهاند، با این استدلال که عزل موجب قطع نسل انسان مىشود و قطع نسل با کشتن نسل که در آیه از آن نهى شده تفاوتى ندارد.(قرطبى، 1364، ج7، ص132) ؛ همچنین گاه به آیه 187 بقره : « فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَ ابْتَغُوا ما کَتَبَ اللَّهُ »؛ براى نهى از عزل استناد شده است با این بیان که «و ابتَغوا ما کَتَبَ اللَّهُ لَکُم» طلب فرزند است و خداوند در این آیه مؤمنان را به آن فرمان داده است.(بیضاوى، 1418،ج1، ص126؛ آلوسى ،1415، ج1، ص462) برخى هم به احادیثى که با الهام از تعبیر « وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ » در آیه 8 تکویر عزل را نوعى زنده به گور کردن شمرده، استناد کردهاند.( ابن کثیر، 1419 ق، ج8، ص: 332؛طبرسى، 1372ش، ج10، ص: 673)در منابع اهل سنت براى جواز عزل گاه به آیه 223 بقره«فَأتوا حَرثَکُم انّى شِئتُم» استدلال شده(بغوى 1420، ج1، ص 290؛ سیوطى ، 1404 ،ج1، ص261) ولى استناد به این آیه با توجه به اینکه آیه مذکور ناظر به این جهت نیست، نقدپذیر است(طباطبایى، 1417، ج2، ص212)چنانکه بر اساس آیات قرآن افزایش تعداد جمعیت نمی تواند عاملی برای فقر محسوب گردد و دلیلی برای جلوگیری از باروری باشد.(أنعام/ 151؛ إسراء / 31) که این تذکر قرآنی -به صورت غیر مستقیم- تشویقی برای افزایش جمعیت و فرزند آوری است
بررسی عوامل زمینه ساز کاهش جمعیت
مشکلات تربیتی اجتماعی، تهاجم فرهنگی، مشکلات اقتصادی و ... از جمله عواملی است که زمینه ساز کاهش جمیعت جوامع اسلامی شده است. ما در این قسمت به علل و آسیب های عدم افزایش جمعیت می پردازیم و چون هر یک از علل، راهکار مخصوص به خود را دارد، برای حفظ پیوستگی و انسجام مطلب در ذیل هر یک از آنها، راهکارهای آن را با توجه به آموزه های اصیل فرهنگ اسلامی ذکر می کنیم.
1- علل و آسیب های اجتماعی
الف) افزایش سن ازدواج
غریزه جنسى و نیاز به محبت همسری و عاطفه مادرى و پدری، ازجمله علل و انگیزه هاى اصلى گرایش انسان به ازدواج و تشکیل خانواده است. ازاین رو، جوامع انسانى در طول تاریخ براى پاسخ گویى به نیازهاى جنسى و عاطفى بیشتر، به ازدواج و تشکیل خانواده روى مى آورند. مشکلات اقتصادی، مشکل در تأمین مخارج زندگی، مشکل مسکن، اشتغال، طولانی شدن تحصیل، عدم اعتماد به جنس مخالف، روابط نا مشروع، خام بودن در مدیریت زندگی و عوامل نا مناسب در محیط زندگی، از جمله عوامل مهم مؤثر بر تأخیر ازدواج دانسته شده اند. یکى از اهداف اجتماعى کنترل جمعیت، محدود کردن ازدواج ها و کشاندن بى رویه زنان به صحنه اجتماع و فعالیت هاى اقتصادى و در یک کلام، نابود کردن بنیاد خانواده و ایجاد فساد اجتماعى است (حسینى طهرانى، 1345، ص 123).
در معارف اسلامی نسبت به تشکیل خانواده، داشتن فرزند و حتی تکثیر اولاد توجه فراوان و درخور عنایتی وجود دارد، به طوری که در آیات وروایات فراوانی به این مهم اشاره شده و اهمیت آن بیان گشته است. دین اسلام که برترین دین الهی و خاتم ادیان است، همچنانکه برای تمام جوانب زندگی بشری برنامه ارائه کرده است، در مورد تشکیل خانواده، داشتن فرزندان و تکثیر اولاد، روابط خانوادگی، راهکارهای تربیت فرزندان، نحوه ی ارتباط صحیح با همسر و فرزندان و .... نیز برنامه و راهکار ارائه کرده است.با توجه به آیات و روایات میتوان گفت که از نظر اسلام فرزند به عنوان یک نعمت الهی و مایه ی برکت است و نباید از داشتن آن خودداری کرد. نکته ی دیگر اینکه تکثیر اولاد در تحکیم خانواده و جلوگیری از طلاق نقش به سزایی دارد. به طوری که آمارِ طلاقِ خانواده هایی که فرزند بیشتر دارند، بسیار کمتر از آمارِ طلاق در خانواده هایی است که فرزند ندارند و یا فرزند کمتر دارند؛ در واقع فرزندان سپری حمایتی در برابر طلاق فراهم میکنند که این سپر حمایتی، موجب حفظ و تداوم زندگی زناشویی میگردد(قدسی،1390، ص73) از آنجا که والدین به دنبال رفاه و آسایش فرزندان هستند، میدانند که این رفاه و آسایش با طلاق دچار تزلزل شده و فراهم کردن آن توسط یکی از والدین کار بسیار دشواری خواهد بود. از طرف دیگر نگهداری از فرزندان به تنهایی برای هر یک از والدین کار دشواری است. نکته آخر اینکه زوجهای متأهلی که فرزند ندارند و تصمیم فرزنددار شدن را هم ندارند، نسبت به ادامه ی زندگی و تداوم رابطه خود مطمئن نیستند. در واقع میتوان گفت در ارتباط با وجود فرزند و تعدد آنها این گزاره مطرح است که« وجود فرزند و افزایش تعداد آنها، احتمال وقوع طلاق را کاهش میدهد»( قدسی،1390،ص74). از مزایای چند فرزندی (بیش از دو فرزند) - علاوه بر آنچه ذکر شد- این است که بچه ها در کنار هم از تنهایی نجات مییابند و سازگاری و تقسیم منافع را می آموزند، پشتیبانِ هم خواهند بود و فرزندان آینده خاله، عمه، عمو و دایی خواهند داشت( ادیب، 1390،ص25) البته میتوان به این آثار، نشاط و شادابی خانواده، کاهش مشکلات فرهنگی، رفع نیازهای عاطفی والدین و دیگر فرزندان، افزایش نیروی انسانی در محیط جامعه، جلوگیری از پیری زودرس جامعه و.... را نیز اضافه کرد.
ب) مسؤولیت ناپذیری در تربیت فرزند
یکی از مهم ترین مشکلاتی که خانواده ها در مساله فرزندآوری و تکثیر اولاد با آن روبرو هستند، مسأله مسؤولیت ناپذیری پاره ای از خانواده ها در تربیت فرزند است که قرآن کریم برای این مسئله راهکارهایی ارائه داده، دستورات کاملاً عملی و ملموسی برای تربیت فرزندان بیان کرده است. در مبانی تعلیم و تربیت الهی برای رشد و شکوفایی شخصیت فرزندان مراقبت ها و وظایف خاصی لحاظ گردیده است که از جمله می توان به آیات شریفه سوره لقمان اشاره نمود که نمونه ای از یک رابطه پدر و نحوه برخورد صحیح با فرزندان ، به عنوان الگو ارائه شده است که چگونه یک پدر دلسوز در مقام تربیت فرزند خود و با لحنی بسیار مهربانانه به تربیت دینی او همت گماشته و چه نکات و مضامین پرمحتوایی را برای فرزندش بیان می دارد.
سایر آیات تربیتی قرآن را نیز می توان به عنوان راهکارهای تربیتی برای تربیت هر چه بهتر فرزندان در نظر گرفت. بنابراین قرآن کریم، بر دو مسأله به صورت همزمان تأکید دارد: اول کثرت اولاد و بعد از آن تربیت صحیح آنها. بنابراین قرآن کریم صرفاً تولید نسل بدون تربیت دینی را تأیید نکرده است. در کنار تولید نسل، تربیت نسل هم لازم است مورد توجه قرار گیرد(کاظمی، 1393، ص69)
شاید نتیجه این قسمت این باشد که: کسانی که میتوانند فرزندان شایسته و سالمی را پرورش دهند، بهتر است که فرزندان بیشتری داشته باشند. البته با توجه به هزینه هایی که به فرزندان اختصاص می یابد نهادهای حمایتی نیز به صورت مادی و معنوی وظیفه پشیبانی از این گونه خانواده ها را باید برعهده بگیرند.اسلام همانگونه که پیروان خود را تشویق نموده تا تشکیل خانواده داده و صاحب فرزند شوند، از آنها خواسته است که فرزندان خود را از تربیت صحیح بهره مند کنند و نسلی متدین و با فرهنگ مناسب به جامعه تحویل دهند .
ج) نهادینه شدن باورهای فمینیستی در جوامع دینی
اندیشه فمنیستی عمده ترین عامل بدبختى و تبعیض زنان و دختران را کانون خانواده و ازدواج و مادرشدن مى داند. از نظر آنها، پایبندى زنان به مسائل خانوادگى و تعهد زنان نسبت به ازدواج و تربیت فرزندان، باعث نابودى حقوقشان و بدبختى آنها در طول تاریخ بوده است. بنابراین، زنان براى رهایى از این بدبختى و عقب ماندگى نباید ازدواج کنند؛ چراکه آنها اعتقاد دارند زن تمام وقتش را براى خانواده و تربیت فرزندان مى گذارد و براى خود وقتى نمى ماند.متأسفانه رواج نگاه فمینیستى در طبقات گوناگون زنان جامعه و حتى نفوذ آن در قشر مذهبى کشور، سبب شده تا بسیارى از زنان از زیر بار مادر شدن شانه خالى کنند و مواردى نظیر کار، فعالیت هاى اجتماعى، پیشرفت، تحصیلات و... را بهانه این امتناع قرار دهند (سبحانى نیا،1391 ،صص 25ـ50.).درهمه ی ادیان الهی مادری، جایگاهی منحصر به فرد و مورد ستایش و سفارش است.این توصیه در آموزه های وحیانی اسلام با تاکید بیشتر بیان گردیده است، به گونه ای که قرآن کریم (لقمان/14؛ احقاف/15)فقط به زحماتی که مادر متحمل شده است، اشاره دارد.روایات اسلامی نیز بر اهمیت موقعیت مادری تاکید دارد و پیامبر اکرم (ص)بهشت را زیر پای مادران می داند.(نوری، 1407، ج15،ص180)امروزه فرهنگ غرب سبب تغییر در نگاه ارزشی به نقش مادری شده است.همچنین تاثیراندیشه هاو گرایش های فمینیستی در زمینه نقش مادری، به کم اهمیت شدن آن افزوده است، در میان برخی از فمینیستها ، بارداری ، زایمان و پرورش کودک امری منفی تلقی می شود و ادعاهای آنها در فضای فکری جوامع نیز تاثیر گذار بوده است(جوکار،1393 صص69-39).
د) اشتغال زنان
امروزه بسیارى از زنان در سازمان ها، ادارات، مراکز دولتى و خصوصى مشغول کار هستند و برخى هم در مشاغلى اشتغال دارند که غیر ضرور یا غیرمرتبط با وظیفه زنان بوده و در حیطه و مسئولیت مردان است. این مشاغل که هیچ سنخیتى با جسم و روح زن ندارد. این موضوع باعث شده زنان بیشتری در خارج از خانه مشغول به کار شوند. تا آنجاکه شاغل بودن، یک ارزش براى آنان محسوب شده و این دسته از زنان به زنان خانه دار که مشغول تربیت فرزند هستند فخر مى فروشند و خود را یک سر و گردن بالاتر از آنان مى دانند. از این رو، این زنان به خاطر ترس از دست دادن کار و موقعیت اجتماعى خود، پا بر روى میل مادرى خود مى گذارند و تنها به یک فرزند فکر مى کنند(حسینى طهرانى، 1345، ص88). بدین سان این گروه از زنان با در پیش گرفتن شیوه ای نادرست و با برعهده گرفتن وظیفه ای نابجا - و حتی در موارد بسیاری غیر ضروری- میل به همسر شدن و تمایل مادری و فرزند آوری را در خویش به شدت دچار صدمه می کنند.
ناگفته پیداست که اسلام با فعالیت هاى اجتماعى زنان مخالف نیست؛ اما این را نیز نمى پسندد که زنان از صبح تا شب در فکر تأمین معاش باشند و فرصت و حوصله کافى براى تربیت و رسیدگى به فرزندانشان را که اولویت اول آنان است، نداشته باشند. اسلام با تقسیم کار و واگذارى تربیت فرزندان به زنان و ملزم کردن مردان به تأمین هزینه های اقتصادى همسر و فرزندان، هرگونه اجبارى را از دوش زنان برداشته تا آنان بدون هر گونه نگرانى و تشویش در اندیشه تربیت فرزندان به عنوان وظیفه اصلى خود باشند. البته این اندیشه درست برخلاف تفکرات دنیاى مدرن و مادی است که به زنان ـ به اصطلاح ـ آزادى داده تا آنان را از بردگى در خانه رهایى بخشد؛ غافل از آنکه زن به بردگى مدرن و فشار کار مضاعف سپرده شد (سالارى مقدم، 1390، ص27) و از رهگذر این آزادی ظاهری، بسیاری از ارزش های اصیل زن، همچون: متانت و وقار، حیا و عفت، محبت مادری و نقش تربیتی زن از وی سلب گردیده است.
2- علل و آسیب های فرهنگی
نقش رسانههای شنیداری، دیداری و نوشتاری در تهاجم فرهنگی و زمینهسازی برای القای سیاستهای نادرست کنترل موالید در جوامع اسلامی کاملاً جدّی است ، یکی از دغدغههای اساسی امروز بسیاری از خانوادهها تهاجمی است که از ناحیه شبکههای ماهوارهای شکل گرفته و بدون تردید یکی از اهداف اصلی شبکههای ماهوارهای خانوادهها هستند،ماهواره ابزاری است که آمریکا برای بمباران فرهنگی و به فساد کشیدن جوامع دنیا،از آن استفاده میکند. اشاعه فحشا و فساد و تباه نمودن نسل بشری – به ویژه مسلمانان- از اصولی است که در پروتکلهای صهیونیستی آمده است که دقیقاً آن را دنبال مینمایند (در پروتکل دهم یهود آمده است:«ما حیات خانواده را در بین ملتها از بین میبریم...و اهمیت تربیتی و اخلاقیآن را نابود میسازیم (محسن پور، 1382، ص82)یکی از اموری که موجب نگرانی قدرت های استعماری می گردد افزایش جمعیت جوان کشورهای اسلامی است که به عنوان یک خطر تلقی می شود. «ساموئل هانتینگتون» در بخشی از مصاحبه خود درباره تمدن اسلام و چین و چالش آن ها با تمدن غرب، با اشاره به نقش روزافزون مسلمانان گفت: تمدن اسلام تمدنی است که چالش آن تا حدودی متفاوت از دیگر چالش هاست. چرا که این تمدن اساساً ریشه در نوعی پویایی جمعیت دارد. رشد بالای زاد و ولد که در اکثر کشورهای اسلامی، شاهد آن هستیم این چالش را متفاوت کرده است. امروزه بیش از 20 درصد جمعیت جهان اسلام را جوانان 15 تا 25 ساله تشکیل داده اند».(چیذری،1392،) بنابراین تحلیل گران غربی به گونه ای هراسناک، جمعیت جوان کشورهای اسلامی را تحلیل می کنند و از موضع گیری های آنها در مقابل جمعیت مسلمانان، به دست می آید که جمعیت، یک فاکتور مهم در اقتدار سیاسی است و در استقلال و اقتدار سیاسی یک ملت نقش راهبردی دارد،.از همین رو، همواره کاهش نسل به عنوان یکی از حربههای اصلی تهاجم فرهنگی غرب علیه مسلمانان به کار رفته است. توزیع نوارها، عکسها و مجلهها، ورود گسترده ویدئو و فیلمهای مبتذل ،رواج استفاده از ماهواره، زمینه را برای نفوذ هر چه بیشتر فرهنگ غرب در جوامع اسلامی فراهم آورده است.شهید مطهری(ره) که از طرفداران افزایش جمعیت بوده، می نویسد: «این را توجه داشته باشید که مسئله ازدیاد نفوس که اسمش را می گذارند «بمب جمعیت» و آن قدر هم گفته اند که یک حس تنفر از بچه در این مردم ایجاد کرده اند، در کشورهای ما صادق نیست، یعنی کشورهای اسلامی هنوز به حد نصاب جمعیت نرسیده اند، این یک نیرنگ استعماری است که غربیان به کار می برند. آنجا که خودشان از نظر سرزمین خودشان، عدد جمعیتشان کافی است، ولی به وسیله ایادی خود در میان ما تبلیغ می کنند و خیلی وحشت دارند از این که کشورهای اسلامی عددشان بالا رود، برای اینکه آن وقت نعمت های خودشان را خودشان خواهند خورد و الا کشورهایی از قبیل ایران، ترکیه، افغانستان و عراق هر یک استعداد دارند که چندین برابر و شاید تا ده برابر جمعیت خودش را نان بدهد».(مطهری، ۱۳۷۰،ص۸۲)ناگفته نماند که تقطیع نسل برای اهداف استعماری وسیاسی تنها مربوط به جامعه امروزی نیست بلکه همان گونه که در آیات قرآن هم اشاره شده میتوان نمونه هایی از آن را در گذشته های دور هم دید. برای نمونه در آیه 205 سوره بقره یکی از کارهایی که مفسدان پس از به حکومت رسیدن انجام می دهند «از بین بردن نسل و اهلاک آن» است که در قرآن مصداق «فساد در زمین» محسوب شده است. مفسران در تفسیر آیه « وَ إِذا تَوَلَّى سَعى فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیها وَ یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ ». گفته اند: حرث" به معنى زراعت، و" نسل" به معنى اولاد است، و بر اولاد انسان و غیر انسان اطلاق مىشود. بنابراین «إهلاک حرث و نسل» به معنى از میان بردن هر گونه موجود زنده، اعم از موجودات زنده نباتى، یا حیوانى و انسانى است.(مکارم شیرازى،1374.ج2 ص74)در معنى حرث و نسل، تفسیرهاى دیگرى نیز ذکر شده از جمله اینکه: منظور از" حرث" به قرینه آیه شریفه(نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ ) زنان هستند، و منظور از" نسل"، فرزندان.(فخررازى، 1420،ج5،ص34؛ مراغى،بی تا، ج2، ص11) که نتیجه این فساد این است که حاکمان طاغوتی، نظام خانواده و تربیت فرزندان را نابود مىکنند.( قرائتى، 1383، ج1، ص324)
3- دستاویز قرار دادن امور بهداشتى
یکى از راه هاى کنترل جمعیت در کشورهاى اسلامى، مطرح ساختن امور بهداشتى است. یکى از اهداف اعلام شده این سیاست، تقلیل زایمان مى باشد که احتمال مرگ و میر مادران و نوزادان شیرخوار را کاهش مى دهد. دنبال کنندگان این سیاست، با طرح این مسئله که رابطه اى بین افزایش جمعیت و مرگ و میر (در سطح مرگ و میر نوزادان شیرخوار یا مرگ مادران به خاطر باردارى) وجود دارد، مردم را براى به کارگیرى وسایل جلوگیرى از باردارى متقاعد مى سازند.سازمان جهانى یونسکو، به منظور ترویج سیاست هاى کنترل جمعیت در میان مردم که در نتیجه، کاهش جمعیت را به دنبال دارد، مجموعه اى از کتاب ها و نشریه هایى را در همین زمینه منتشر کرده که در کشورهاى اسلامى، مدارس ملى تدریس این گونه کتاب ها و نشریه ها را به عهده گرفته اند (حسینى طهرانى، 1345، ص97ـ98).درحالى که سلامت بدن زن، در زاییدن و حامله شدن و شیر دادن است. مطابق آخرین نتیجه کنگره هاى پزشکى که در آمریکا برگزار شده است و طبق آخرین مدارک و آمار، دخترانى که پیش از 18 سالگى زایمان کنند سرطان پستان نمى گیرند و هرچه دیرتر بچه بزایند، درصد خطر تهدید سرطان پستان در آنها زیاد مى شود و از سن سى سالگى که بگذرند، خطر سرطان پستان به نحو مضاعف بالا مى رود. اما زنانى که اصلاً ازدواج نکنند و بچه نیاورند، درصد خطر سرطان پستان در آنها سرسام آوراست (حسینى طهرانى، 1345، ص41ـ43).
4- علل و آسیب های اقتصادی
یکی از مسائلی که به عنوان مانعی ای جدی در سرراه فرزنددار شدن خانواده ها و به ویژه برای افزایش جمعیتی خانواده است، وجود مشکلات اقتصادی و فقر و تنگدستی خانواده ها می باشد. از آیات قرآن برمىآید(أنعام/151؛ إسراء/31) که عربهاى دوران جاهلى نه تنها دختران خویش را به خاطر تعصبهاى غلط، زنده به گور مىکردند بلکه پسران را نیز - که سرمایه بزرگى در جامعه آن روز محسوب مىشدند- از ترس فقر و تنگدستى به قتل مىرسانیدند. تاسف این است که این عمل جاهلى و مجرمانه در عصر و زمان ما نیز به اشکال دیگرى تکرار مىشود و گاه به بهانه احتمال فقر و ناتوانی در تغذیه و پرورش آنها، کودکان بىگناه در عالم جنینى از طریق" کورتاژ" و ... به قتل مىرسند. البته امروزه براى سقط جنین دلائل بىاساس دیگرى نیز ذکر مىکنند، ولى مساله فقر و کمبود مواد غذایى یکى از دلائل عمده آن است. اینها و مسائل دیگرى شبیه به آن، نشان مىدهد که عصر جاهلیت در زمان ما به شکل دیگرى تکرار مىشود و" جاهلیت قرن بیستم" حتى در جهانى وحشتناکتر و گستردهتر از جاهلیت قبل از اسلام است(مکارم،1374،ج6،ص34) حال آنکه همان گونه که پیشتر نیز گفته شد در قرآن کریم، کشتن فرزند به دلیل فقر و تنگدستی، بسیار مورد نکوهش واقع شده است. آیاتی در قرآن آمده که به طور مستقیم به این موضوع میپردازد. در سوره اسراء می فرماید: «وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کانَ خِطْأً کَبیراً »( اسراء/ 31) ؛ و فرزندان خود را از ترس فقر و تنگدستی نکشید، ماییم که آنها و شما را روزی میدهیم حقاً که کشتن آنها گناهی است بزرگ. )بر اساس این آیه و آیه 151 سوره انعام ، کشتن فرزندان از گناهان بزرگ است. در اندیشه اسلامی رزق از سوی خداوند تعیین میشود و برایند عوامل مادی و معنوی بهگونه ای است که افزایش جمعیت ضامن افزایش رزق نیز هست؛ لذا کاهش جمعیت به هر روش و توجیهی، به خاطر ترس از فقر و مشکلات اقتصادی بر خلاف روح ایمان و اندیشه اسلامی است. باور به رازقیت خداوند یکی از مهمترین اندیشه های دینی است که فرد معتقد لازم است آن را پیوسته در ذهن و ضمیر خویش داشته باشد(ذاریات/22و23؛ هود/6؛ طلاق/2و3)؛ عنکبوت/60؛ سبأ/39؛ شورا/19) در مجموع ازآموزه های اسلامی به دست می آید که جهت گیری دین به سمت تشویق فرزند آوری و استحباب کثرت نسل است و اینکه در موضوع کثرت نسل نباید از روزی هراس داشت ؛ زیرا خداوند، روزی را ضمانت کرده است و مبنای سیاست جمعیتی در آموزه های دینی رویکردی خوش بینانه است چنانکه می فرماید:« هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً »(بقره/29) یعنی همه آنجه در زمین وجود دارد برای شما خلق شده است. افزون براین نگاهی بر تجارب بشری نشان می دهد جمعیت زیاد، در یک مدیریت کارآمد اقتصادی نه تنها تهدید نیست بلکه به عنوان یک فرصت بی نظیر تلقی میشود. به عنوان مثال کشور چین با بیش از1.400.000.000 جمعیت ، اقتصاد اول جهان را دارد و آمریکا با سیصد میلیون جمعیت به شدت از اقتصاد چین هراسناک است. پس اگر جمعیت زیاد به درستی هدایت گردد، تولید و رفاه بیشتری نیز در پی خواهد داشت. جالب آنکه قرآن کریم زدودن فقر را که در گرو ازدواج قرار داده که به صورت طبیعی به دنبال آن فرزندانی به وجود خواهد آمد لذا می فرماید: « وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ » (نور/32) ؛ مردان و زنان بىهمسر و نیز بردگان و کنیزان شایسته و درستکار را همسر دهید و اگر تنگدست باشند خداوند از فضل خود آنها را بىنیاز مىکند. خداوند گشایش دهنده آگاه است
از سوی دیگر در قرآن کریم وعد «فقر و تنگدستی» و در کنار آن امر به فحشا را سیاستی شیطانی معرفی نموده است. چه در امر ازدواج این گونه است که هرچه آمار ازدواج کاهش یابد آمار فحشا افزایش می یابد.« الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ »(بقره/268) ؛ شیطان وعده تهیدستى به شما مىدهد و به زشتیها وا مىدارد، ولى خداوند به آمرزش و فزونى نویدتان مىدهد که خداوند گشایشگرى داناست.
نقش راهبردی افزایش جمعیت در رشد و تعالی جوامع دینی
جمعیت نقش مؤثری در ترسیم قدرت سیاسی و اقتصادی ملت ها برعهده دارد؛ به گونه ای که غفلت از آن میتواند خسارات جبران ناپذیری را در پی داشته باشد. گواینکه از دیدگاه جهانی نیز یکی از مشخصه های توسعه، رشد جمعیت است.(خدادادی،1393) سیاست افزایش جمعیت یک راهبرد مؤثر در راستای افزایش امنیت است و کاهش جمعیت پیامدهای منفی بسیاری را در ابعاد امنیتی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برای کشوره های اسلامی به دنبال خواهد داشت. در دین اسلام – بر مبنای آموزه های قرآن کریم- بر ازدیاد نسل و پرورش فرزند صالح برای تعالی و قدرتمندی جامعه اسلامی تاکید شده است و ازدواج موجب از بین رفتن فقر معرفی شده است.دراین قسمت به نقش راهبردی جمعیت در رشد اقتصادی و اقتدار سیاسی و ...اشاره خواهیم کرد
نقش افزایش جمعیت در اقتدار سیاسی
نیروى جوان و جمعیت فراوان، یکى از شاخص هاى اقتدار نظامى و دفاعى است. از فرصت هاى مهم ناشى از جمعیت کشور، مى توان به توانمندى و اقتدار نظامى و سیاسى کشور در عرصه بین المللى اشاره کرد. به طور قطعى، جامعه اى که در سطح بین المللى داراى جمعیت بیشتر و جوان ترى است، مى تواند داراى ارتش و قدرت نظامى قوى ترى نیز باشد. دوران جنگ تحمیلى و حضور جوانان در عرصه هاى نظامى و عملیات هاى سرنوشت ساز، برگ برنده اى بود که ایران اسلامى توانست در دوران دفاع مقدس آن را کسب کند. مطمئنا کشورى که داراى جمعیت اندک و یا پیر باشد، توان رویارویى مقتدرانه در برابر تجاوز بیگانگان را نخواهد داشت (سبحانى نیا، 1391 صص 25ـ50) بدین سان کثرت عددی جمعیت جوان و با نشاط هم می تواند به صورت مستقیم و با حضور فیزیکی مورد استفاده قرار گیرد و منشأ قدرت باشد و هم به لحاظ فراوانی نوآوری ها و برنامه های تحول آفرینی که ارائه می دهد، می تواند منشأ توانمندی های جدیدی در عرصه فکری و تکنولوژیکی باشد.
نقش افزایش جمعیت در رشد و توسعه اقتصادی
افزایش نرخ رشد جمعیت بر روی رشد و توسعه اقتصادی نقش اساسی دارد چون در یک جمعیت اندازه نیروی کار و کیفیت آن مهم است و هرچه ساختار جمعیت در کشور به سمت نیروی جوان حرکت کند پایین هرم جمعیت گستردهتر میشود به این معنا که جمعیت جوان بیشترین رقم جمعیت را تشکیل میدهد. ابن خلدون جامعه شناس اسلامی معتقد است که نیروی انسانی نقش مهمی در توسعه اجتماعی و اقتصادی ایفا می کند وی جمعیت را یکی از ارکان تمدن می داند . وی هم چنین کاهش جمعیت را از عوامل تباهی عمران معرفی میکند و برای سخن خود شاهد مثال می آورد(ابنخلدون،1408،ج1،ص458) چنانکه کثرت جمعیت را در رونق اقتصادی مؤثر می داند و می گوید: « هنگامی که عمران و اجتماع شهر توسعه یابد و بر جمعیت آن افزوده شود ابزار و وسایل آن هم به سبب کارهای فراوان و بسیاری صنعتگران فزونی می یابد تا به مرحله نهایی و کمال خود می رسد». ( ابنخلدون،1408،ج1،ص450) البته وی یکی از عوامل مهم در افزایش توالد و تناسل را حمایت دولت از مردم و رعایا می داند و معتقد است: « هرگاه دولت ها شیوه اعتدال در پیش گیرند و با مردم همراه باشند، رعایا امیدوار می شوند و با جنبش و کوشش در راه تهیه کردن وسایل عمران و آبادانی تلاش می کنند و در نتیجه اجتماع توسعه می یابد و توالد و تناسل مردم افزون تر می شود»( ابنخلدون،1408،ج1،ص375). براین اساس افزایش میزان جمعیت فعال و نیروی کار افزایش جمعیت را در پی دارد. البته این در صورتی است که دولت نقش هدایتی و حمایتی خویش را از نیروی کار به درستی انجام دهد و سایر شرایط محیطی و حتی بین المللی نیز تسهیل کننده این امر باشند.
نتیجه گیری
1- جمعیت نقش مؤثری در ترسیم و تقویت قدرت سیاسی و اقتصادی ملّت ها برعهده دارد؛ به گونه ای که غفلت از آن میتواند خسارات جبران ناپذیری را وارد کند.
2- از دیدگاه جهانی نیز یکی از مشخصه های توسعه، رشد جمعیت است.
3- اجرای برنامه کنترل زاد و ولد در کشورهای اسلامی برنامه ای نادرست به شمار می آید.
4- سبک زندگی غیر اسلامی موجب ایجاد مشکلات گوناگون اقتصادی( مشکل در تأمین مخارج زندگی، مشکل مسکن، اشتغال، طولانی شدن تحصیل و...)و در نتیجه از بین بردن شرایط آسان و طبیعی ازدواج گردیده است.
5- رواج دیدگاه هاى فمینیستى نیز کاهش تمایل به فرزندآوری و در نتیجه کاهش جمیعت را در جوامع اسلامی را در پی داشته است.
6- نقش رسانههای شنیداری، دیداری و نوشتاری در تهاجم فرهنگی و زمینهسازی برای القای سیاستهای نادرست کنترل موالید در جوامع اسلامی کاملاً روشن است
7- بر مبنای آموزه های قرآن کریم، در دین اسلام بر ازدیاد نسل - به ویژه نسل صالح - برای تعالی و قدرتمندی جامعه اسلامی تأکید شده است؛ چنانکه حتی ازدواج از بین برنده فقر معرفی شده است.
8- در مجموع از آموزه های اسلامی جهت گیری تشویق فرزند آوری و استحباب کثرت نسل به دست می آید چنانکه در موضوع کثرت نسل از احساس کمبود یا نبود روزی کافی پرهیز می دهد و رویکردی خوش بینانه را گوشزد می کند.
9- تقویت باورهای دینی و التزام به ارزشهای اسلامی و انسانی در امر خانواده و هم چنین تسهیل شرایط ازدواج جوانان و حتی تعدد زوجات توسط کسانی که توانایی رعایت دستورات اسلامی را در این رابطه دارند از جمله راهکارهایی برای جلوگیری از آسیب ها در این زمینه است.
یاداشت
1- مقصود اجرای سیاست هایی از طرف حاکمیت برای کنترل موالید است که در دهه هفتاد انجام گرفته است.هرچند در این رابطه به صورت صریح فتوا یا حکمی از سوی مراجع دینی مطرح نگردیده است
منابع
1. قرآن کریم
2. ابن خلدون ،(1408) تاریخ ابن خلدون، تحقیق خلیل شحاده، بیروت، دار الفکر، ط الثانیه ،ج1
3. ابن کثیر دمشقى،اسماعیل بن عمرو،(1419ق) تفسیر القرآن العظیم(ابن کثیر)، بیروت: دار الکتب العلمیة، منشورات محمدعلى بیضون، چاپ اول. ج8
4. ادیب ، مریم، (1390ش) تربیت دینی کودک ونوجوان ، تهران : نشر مؤسسه فرهنگی منادی تربیت، چاپ چهارم.
5. آلوسى سید محمود،(1415ق)روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم، بیروت: دارالکتب العلمیه، چاپ اول. ج1
6. بغوى حسین بن مسعود، (1420ق)معالم التنزیل فى تفسیر القرآن، بیروت: داراحیاء التراث العربى، چاپ اول.، ج1
7. بیضاوى عبدالله بن عمر،(1418ق) أنوار التنزیل و أسرار التأویل، بیروت: دار احیاء التراث العربى، چاپ اول. ج1
8. جوادی آملی ، عبدالله ،(1385ش)؛تفسیر تسنیم ، ویرایش: سعید بند علی ، قم: نشر اسراء، چاپ اول. ج11
9. جوکار، محبوبه؛(1393)، « مدرنیته تغییر سبک زندگی و کاهش جمعیت در ایران» پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده، شماره2. صص39-69.
10. چیذری ، زهرا، سیاستهای غرب در کاهش جمعیت کشورهای مسلمان، پایگاه تبیینی تحلیلی برهان، 10مرداد 1392، کد مطلب: 5613 http://www.borhan.ir
11. حسینى طهرانى، سیدمحمدحسین (1345ش)، کاهش جمعیت ضربه اى سهمگین بر پیکر مسلمین، مشهد: مؤسسه ترجمه و نشر دوره علوم و معارف اسلامى.
12. حلمسرشت ، پریوش،(1378ش)، جمعیت و تنظیم خانواده، تهران: نشر چهره، چاپ دوازدهم.
13. زنجانی، حبیبالله و دیگران(1378ش)، جمعیت، توسعه و بهداشت باروری، تهران: نشر و تبلیغ بشری، چاپ پنجم
14. سالارى مقدم، مریم (1384ش)، مادران شاغل و تربیت فرزند، پایان نامه سطح 2، مشهد: مؤسسه علمى ـ پژوهشى مکتب نرجس علیهاالسلام.
15. سبحانى نیا، محمد،(1391ش)، «تحدید خانواده، تهدید جامعه»، ره توشه راهیان نور، شماره1، صص 25ـ50.
16. سیوطى جلال الدین،(1404 ق) الدر المنثور فى تفسیر المأثور، قم: کتابخانه آیت الله مرعشى نجفى. ،ج1،
17. شکرى ،فرزانه ؛ شجاع نورى، فروغ الصباح ،(1392)چالشهاى روششناختى و معرفتى در پژوهشهاى موجود جمعیتى، معرفت سال 23 ، شماره 189، صص59ـ71.
18. طباطبایى سید محمد حسین، (1417 ق) المیزان فى تفسیر القرآن، قم: دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم.،ج2،
19. طبرسى، فضل بن حسن، (1372ش)مجمع البیان فى تفسیر القرآن، تهران: انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم. ج2 و10
20. فخرالدین رازى، محمد بن عمر،(1420ق) مفاتیح الغیب، بیروت: دار احیاء التراث العربى، چاپ سوم. ج5،
21. فولادی، محمد، (1390) «تأملی بر سیاست کنترل جمعیت؛ آثار و پیامدهای آن»، معرفت فرهنگی اجتماعی، شماره 9، صص153-180.
22. قدسی ، علی محمد، بلالی اسماعیلی، عیسی زاده سعید (1390)، «بازدارنده ها و تسهیل کننده های اقتصادی ، اجتماعی طلاق»، مجله مطالعات راهبردی زنان شماره 53.
23. قرائتى محسن،(1383ش) تفسیر نور، تهران: مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن، چاپ یازدهم. ج1
24. قرشى سید على اکبر،(1377ش)، تفسیر احسن الحدیث، تهران: بنیاد بعثت، چاپ سوم.ج1
25. قرطبى محمد بن احمد،(1364 ش) الجامع لأحکام القرآن، تهران: انتشارات ناصر خسرو، چاپ اول. ج7،
26. کاظمی ، ابوالفضل ، شاهمرادی، مهدوی،(1392) الگوی جمعیتی خانواده بر مبنای سبک زندگی اسلامی، مجموعه مقالات برگزیده هفتمین همایش بین المللی پژوهش های قرآنی، جلد دوم.
27. کتابی،احمد، (1377ش)، درآمدی بر اندیشه و نظریههای جمعیتشناسی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی،چاپ چهارم.
28. کلانتری، صمد و ستار صادقی ده چشمه،(1385)، «برآورد و مقایسه چند شاخص جمعیتی در ایران و برخی کشورهای توسعهیافته و درحال توسعه»،فصلنامه جمعیت، شماره 55-56، صص133-150.
29. محسن پور،بهرام،(1382ش)پروتکل دانشوران یهود، تهیه و تنظیم:سیدحسین نجفی یزدی، قم: ناظرین، چاپ اول.
30. مراغى احمد بن مصطفى،(1385ش) تفسیر المراغى،بیروت: داراحیاء التراث العربى. ج2، ص11
31. مطهری، مرتضی(1370ش)، خاتمیت، تهران: صدرا.
32. مکارم شیرازى ناصر(1374ش)، تفسیر نمونه، تهران: دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول.ج2،6و12
33. مهرگان، نادر و روح الله رضائی،(1388ش)، «اثر ساختار سنی جمعیت بر رشد اقتصادی» پژوهشهای اقتصادی ایران، شماره 39، صص 137-146.
34. نوری ، حسین، (1407 ق)مستدرک الوسائل ومستنبط المسائل. قم: مؤسسه آل بیت. ج15