تاریخ نگارش : دوم اسفند 1389
مصداق های زیبایی در نگاه قرآن کریم
یک بنده خدا
روح که نفخه خداوند جمیل است، زیبا و زیباطلب است، با زیبایی آشنایی دیرینه دارد و آن را راه رسیدن به اصل و وطن حقیقی خود می‏داند و با ارتباط با زیبایی واقعی، نه تنها آرام می‏گیرد، بلکه پیوند ناگسستنی خود را با خالق زیبا برقرار می‏کند.در این مقاله سعی بر آن است، با سیری در آیات و روایات، مصداق‏های زیبایی، اعمّ از مادی و معنوی و ارتباط آن‏ها با یکدیگر بررسی شود.
کلید واژه : زیبایی، قرآن، عشق، زیباشناسی، فرهنگ، بهشتیان، مصداق‏ها.
مقدمه

در آموزه‏های دینی، روح نفخه ذات الهی است، خود را وابسته به او می‏داند و با هر موجودی که نشانی از او داشته باشد، انس و آرامش می‏گیرد، بهترین نشان الهی، صفت جمال است که ان اللّه جمیل.
در منظر معارف اسلامی، علاوه بر این‏که جهان تجلی زیبایی خداوند است، بلکه مصداق‏هایی بارز از زیبایی در صورت ماده و معنی معرفی شده‏اند تا روح خداجو و زیبا آشنا، نه تنها احساس غربت نکند و راه وصول به اصل خود را فراموش ننماید، بله در عالم کدر و خشن ماده احساس لطافت و آرامش کند.
در این مقاله، ضمن معرفی گونه‏هایی از مصداق‏های زیبایی در نگاه آیات و روایات، به رابطه زیبایی مادی(محسوس)و غیرمادی (معنوی)به صورت گذرا پرداخته شده است تا هم میزان توجه معارف اسلامی به زیبایی معلوم شود و هم الگویی برای زیباطلبان عرصه هنر ارائه شود، تا با الهام گرفتن از آن‏ها، با دیدی توحیدی به خلق آثار هنری بپردازند.
الف)زیبایی‏های مادی (محسوسات)

1.زیبایی انسان‏ها

در فرهنگ زیباشناسی قرآن، علاوه بر زیبایی روحی انسان که خلیفه الهی است، به زیبایی جسمی و اندامی انسان‏ها هم توجه شده است.در معارف قرآنی، به زیبایی زن‏های دنیوی و زن‏های بهشتی‏ (حوریان)اشاره شده است.مثلا در مورد نهی طلاق و ازدواج مجدد فرموده است:«و لو اعجبک حسنهن»(احزاب، 51):گرچه زیبایی زن‏ها موجب تعجب و خوشایند تو باشد.در این آیه، به زیبایی بعضی از زن‏ها در حد تعجب‏انگیز اشاره شده است.در آیه دیگر، در مورد زنان بهشتی می‏فرماید:«فیهن خیرات حسان» (الرحمن، 71):در بهشت زنان زیبا که وجود آن‏ها خیر است، وجود دارند.«و حور عین کامثال اللؤلؤ المکنون».(واقعه، 23):حوران چشم درشت و سیاه چشم(زیبا) چون مروارید.و آیات دیگری از این نمونه که در قرآن وجود دارند.
در فرهنگ قرآنی، علاوه بر این که زن به عنوان یکی از جلوه‏های زیبایی خلقت و حوری بهشتی معرفی شده، به جنبه‏های احساسی و عشق‏آفرینی او نیز توجه شده است. در حقیقت این نظریه مکتب جمال را تأئید می‏کند که:عشق زاییده زیبایی است و این زیبایی شوق به زندگی مشترک(ازدواج)و پیوستگی را که نهایت اشتیاق و با هم بودن است، برمی‏انگیزد.یعنی سهم زیادی از این تمایل مرهون زیبایی است.
در مورد زیبایی مردها در قرآن، سوره یوسف که به عنوان احسن القصص توصیف شده، جریان بریدن زن‏ها دست خودشان را در مقابل مشاهده زیبایی حضرت یوسف، فرموده است:«فلما راینه اکبر نه و قطعن ایدیهن و قلن حاش اللّه ما هذا بشرا»(یوسف، 32): چون آن زن‏ها یوسف را دیدند، او را فوق العاده بزرگ(زیبا)دانستند و دست‏های خود را بریدند(بدون توجه)و با تعجب گفتند:پاک است خدا، این‏[یوسف‏]بشر نیست!
در حدیثی فرمود:«ان اللّه خلق آدم علی صورته»(رازی، 650): خداوند آدم را به صورت خود آفرید. به هر حال، انسان چه زن و چه مرد، یکی از مظاهر و مصداق‏های زیبایی معرفی شده است.
2.نگاه قرآن به زیبایی آسمان

یکی دیگر از مصداق‏های زیبایی در قرآن، آسمان‏ها هستند که با مناظر زیبا و پرجاذبه نیلگون و پر از ستاره خود، چشم هر زیباطلبی را مجذوب خود می‏کنند و به هنرمندان، درس هنرنمایی و زیباآفرینی می‏دهند: «افلم ینظروا الی السماء فوقهم کیف بنیناها و زینّاها»(ق، 6):آیا به آسمان بالای سرشان ننگریسته‏اند که چگونه آن را ساختیم و به زیبایی آراستیم؟
«انا زینا السماء الدنیا بزینة الکواکب»(صافات، 6):ما آسمان دنیا را زیبا نمودیم و با ستاره‏ها تزئین کردیم.این آیات به این نکته جالب اشاره می‏کند که خداوند در ذات انسان غریزه زیباجویی و زیبایابی قرار داده و بهترین اثرهای هنری و زیبایی را به عنوان نسخه شبیه به اصل به وجود آورده است.آن‏گاه به این غریزه خفته هشدار می‏دهد که بنگرد و ضمن الگوگیری، به عظمت و خلاقیت هنرمندانه او پی ببرد.
3.نگاه قرآن به زیبایی جانداران

در اندیشه زیباشناسی قرآن، حیوانات از مظاهر زیبایی در خلقت هستند که به زیبایی آن‏ها اشاره شده است:«و لکم فیها جمال حین تریحون و حین تسرحون»(نحل، 6):برای شماست در آن زیبایی، هنگامی که صبحگاهان جانداران را به چرا می‏برید و در شامگاهان آن‏ها را به جایگاه‏های خود برمی‏گردانید.
علامه جعفری می‏فرماید:نکته بسیار قابل توجهی که در تذکر به این زیبایی وجود دارد، این است که‏ زیبایی در حال دو نوع حرکت که جانداران به طور انفرادی یا دسته جمعی از خود نشان می‏دهند، محصول کیفیت حرکت آن‏ها می‏باشد، حرکت صبحگاهی که به مراتع و دشت‏های سرسبز می‏روند و حال پویندگی در ادامه حیات خود را بروز می‏دهند.و حرکت شامگاهی که برای استراحت و آرامش و دیدار و انس که با آشیانه‏ها و بچه‏های خود انجام می‏دهند(جعفری، 125).
4.نگاه قرآن به زیبایی طبیعت

زیبایی‏های طبیعت مصداق‏های زیبایی در منطق زیبانگری قرآن است که به مناظر زیبا و دلنواز آن اشاره کرده است:«و انزل لکم من السماء ماء فانبتنا به حدائق ذات بهجة»(نمل، 60):برای شما از آسمان آبی فرستادیم و به وسیله آن باغ‏های زیبا و سرور انگیز و بهجت‏آور رویاندیم. «انبتت من کل زوج بهیج»(حج/ 62):از هر جفتی نباتات و درختان بهجت‏انگیز و سرور انگیز و زیبا می‏رویاند.
5.نگاه قرآن به زیبایی رنگ‏ها

زیباآفرینی رنگ‏ها از دیگر نمودهای زیبایی در فرهنگ زیباشناسی قرآن است.زیبایی رنگ‏ها چه به صورت فرد و چه به صورت ترکیب مورد توجه است.
«الم تر ان اللّه انزل من السماء ماء فاخرجنا به ثمرات مختلف الوانها و من الجبال جدد بیض و حمر مختلف الوانها و غرابیب سود»(فاطر، 27): آیا ندیدی که خداوند فرستاد از آسمان آب را، پس بیرون آوردیم از آن میوه‏هایی با رنگ‏های مختلف و زیبا و از کوه‏ها نیز جاده‏هایی آفریده شد، سفید و سرخ و رنگ‏های مختلف و گاه به رنگ کاملا سیاه.این نقاش چیره‏دست با یک قلم و یک مرکب (آب)انواع نقش‏ها را ابداع کرده است که بینندگان را مجذوب و شیفته خود می‏کند!در مورد رنگ زرد می‏فرماید:«قالو ادع لنا ربک یبین لنا مالونها، قال انه یقول انها بقره صفراء فاقع لونها تسر الناظرین»(بقره، 65):گفتند، بخواه از پروردگارت تا بیان کند رنگ آن گاو را؟گفت آن گاوی است زرد خالص که رنگش مسرور می‏سازد بینندگان را.«کانه جمالت صفر»(مرسلات، 34):به رنگ شتران زرد.
رنگ زرد نشاطآور است و چشمگیر، و رنگ سبز آرامش دهنده‏ترین رنگ‏ها و علامت زندگی، رویش، صلح و جاودانی است.در قرآن به رنگ سبز توجه بیش‏تری شده و این رنگ از زیبایی‏ها و رنگ‏های لباس بهشتیان معرفی شده است.
«و یلبسون ثیابا خضرا من سندس»(کهف، 30):می‏پوشاند جامه‏های سبز از دیبای نازک.
«عالیهم ثیاب سندس خضر و استبرق»(دهر، 21):بر اندام بهشتیان لباس‏هایی است از حریر نازک سبز رنگ و از دیبای ضخیم.
از رنگ سبز به عنوان یک رنگ زیبا و دلنشین زیاد سخن به میان آمده است؛حتی تکیه‏گاه‏ها بهشتیان با رنگ سبز معرفی شده است.
«متکئین علی رفرف خضر و عبقری حسان»(الرحمن، 76)تکیه می‏کنند بر بالش‏های سبز و بساط قیمتی زیبا. و در روایات، به استفاده از رنگ سیاه و مشکی برای رنگ کردن موها، تأکید شده است؛برای جوان و زیبا نشان دادن انسان.
6.نگاه قرآن به مصنوعات هنری و زیبای بشر

از منظر زیباشناسی قرآن، زیبایی‏های هستی چه طبیعی باشند و چه مصنوعات دست بشر، به خداوند نسبت داده شده‏اند.چون آثار زیبای بشری برخواسته از روح زیباطلبی است که در انسان نهاده شده است که آن بعد الهی است.پس تمام زیبایی‏ها و مظاهر آن، مورد تأئید و تشویق قرآن هستند.این‏که آثار هنری و زیبایی در مسیر انحراف باشند، به حقیقت زیبایی ارتباطی ندارد.بلکه یک نوع سوء استفاده از هنر و زیبایی است که خیانت است و مورد مذمت و نهی قرآن است.
قرآن می‏فرماید:ما امکانات را در اختیار قرار دادیم تا شما مصنوعات زیبا را استخراج کنید.
«و هو الذی سخر البحر لتاکلوا منه لحما طریا و تستخرجوا منه حلیه تلبسونها»(نحل، 14):خداوند تسخیر کرد دریا را تا بخورید از آن گوشتی تازه و تهیه کنید لباس‏ها و پوشاندنی‏های زیبا.
در مورد شکل صورت‏های ساخته شده در زمان حضرت سلیمان می‏فرماید:«یعلمون لو ما یشاء من محاریب و تماثیل و جفان کالجواب و قدور راسیات»(سباء، 14):اجنه برای سلیمان(ع)آنچه که از محراب‏ها تمثال‏ها و کاسه‏هایی مانند حوضه‏ها و دیگ‏هایی بزرگ و ثابت می‏خواست، می‏ساختند.منظور از محراب‏ها به گفته طبرسی: جایگاه‏های عبادت بوده است و گفته شده است که قصرها و مساجدی بوده که مردم در آن‏ها عبادت می‏کردند (طوسی، 8/328).
ابن عباس می‏گوید:اجنه برای سلیمان(ع)صورت‏های پیامبران و پارسایان را در مساجد تصویر نمودند تا مردم به آن‏ها تماشا کنند و به عبادت خداوند تشویق شوند(همان).پس می‏توان گفت، آیه تأئیدی است بر آثار هنری ساخت دست بشر که برای تشویق و رسیدن به جمال مطلق الهی باشد.
«تتخذون من سهولها قصورا» (اعراف، 74):شما در زمین‏ها قصرها می‏سازید.«و مما یوقدون علیه فی النار ابتغاء حلیه او متاع زبد مثله» (رعد، 17):و از آن فلزاتی که در آتش برای زینت آلات یا کالا ذوب می‏کنید. در این آیات، به آثار هنری زیبای بشری، از قبیل قصرها و زیورآلات و نقاشی‏ها و صورت‏ها اشاره شده است؛گرچه در تصویر صورت‏های دارای روح، باید به فتوای مراجع عظام توجه کرد که در جای خود مورد بررسی قرار گرفته است.
ب)زیبایی‏های معنوی

زیبایی‏های معنوی و معقول، به دلیل سنخیت و نزدیکی با روح انسان، از عالی‏ترین درجات پرجاذبه زیبایی مورد تأکید و تشویق دین هستند و در قرآن به آن‏ها توجه خاصی شده است؛به مراتب بیش‏تر از زیبایی مادی.لذت از زیبایی معنوی، برای انسان‏های صاحب کمال که از درک عقلانی و ایمانی بیش‏تری برخوردارند، قابل وصف نیست و انسان‏های در راه مانده، از درک آن‏ها عاجزند.در ذیل به نمونه‏هایی از آن‏ها اشاره می‏شود.
1.صبر و استقامت

«فاصبر صبرا جمیلا»(معراج، 5):شکیبایی نما، شکیبایی زیبا. علامه جعفری می‏فرماید:چه بزرگ و زیباست آن روح که در برابر حوادث و انگیزه‏های بی‏اساس و غیرمنطقی خود را نمی‏بازد و تلخی صبر و بردباری، قیافه او را که مانند پرده‏ای روی روحش کشیده است، درهم و برهم‏نکند و تبسم با عظمت او را مبدل به گرفتگی عبوسانه ننماید. تبسم در هنگام شکیبایی، گشادگی روانی در مقابل عوامل و انگیزه‏های کوبنده، همان زیبایی معقول است که هیچ تماشاگری را هر اندازه هم که تماشایش طولانی بوده باشد، سیر نمی‏کند.
حالت تحمل و بردباری در راه هدف‏های والای زندگی، در برابر ناگواری‏ها و ناملایمات، هیچ‏گونه نمود نقاشی و ترسیمی و مناظر طبیعی ندارد، ولی از آن زیبایی برخوردار است که هرگونه زیبایی را معنی و محتوا می‏بخشد(جعفری، 127).
2.زیبایی عقل

عقل یکی دیگر از مصداق‏های زیبایی معنوی است که صاحب آن از جمال و زیبایی معقول برخوردار است.
امام حسن عسگری(ع)فرمود: «حسن الصوره جمال ظاهر و حسن العقل جمال باطن»(مجلسی، 1/ 23):زیبایی صورت جمال ظاهری است و زیبایی عقل جمال باطنی. «لا جمال ازین من العقل»(همان، 84):هیچ جمالی زیباتر از عقل نیست.فهم و بینش کمال، از موهبت‏های زیبای الهی است که موجب سعادت و خیر و وصول به حقیقت و جذب زیبایی‏ها می‏شود. عقل اولین نعمتی است که خداوند خلق کرد.قال ابو عبد اللّه(ع):«ان اللّه خلق العقل و هو اول خلق» (کلینی، 1/23):خداوند عقل را خلق کرد و آن اولین مخلوق است. در همین حدیث، امام برای عقل 75 لشگر(خصلت)شمرده است که هر کدام به تنهایی یک زیبایی معنوی هستند.در حدیثی دیگر، امام صادق(ع)فرمود:«العقل الذی جعله اللّه زینه لخلقه»(همان، 33): خداوند عقل را زینت خلقش قرار داد.
3.زیبایی علم

در نگاه زیباشناسی دین، یکی از مظاهر و نمود زیبایی علم است.امام علی(ع)می‏فرماید:«العلم جمال» (غرر الحکم، 54):دانش زیور و زیبایی انسان است.
شاهکارهای شگفت‏انگیز رفتاری و صنعتی و هنرآفرینی‏ها، از برکت وجود علم هستند و علم حیات‏بخش است.علم لباس زیبایی است که بر اندام انسان پوشیده می‏شود و اعمال او را زیبا می‏گرداند و انتخابی زیباگرانه دارد.
4.نیت زیبا

اندیشه و نیت زیبا در اعمال و رفتار نسبت به خدا و هستی یکی دیگر از زیبایی‏های معنوی است.نیت زیبا حاکی از دید مثبت و زیباگرانه نسبت به جهان اطراف انسان است.
امام علی(ع):«حسن النیه جمال السرائر»(غرر و درر، 1/382)نیت خوب، زیبایی سیرت‏هاست.
5.زیبایی عفو و اغماض

ذوق و شهود و احساس زیبایی‏جویی آدمی نمی‏تواند صحنه زیبای چشم‏پوشی از انتقام را ترسیم کند.آیا زیباتر از صحنه عفو و گذشت سراغ دارید.عفو و گذشت از انتقامجویی، چنان زیبا است که اگر حیات انسانی را نیاراید، او طعم هیچ‏گونه زیبایی برونی را نخواهد چشید.امام علی(ع) می‏فرماید:«احسن افعال المقتدر العفو»(غرر الحکم):از زیباترین افعال قدرتمند، عفو و گذشت است.خداوند می‏فرماید:«فاصفح الصفح الجمیل»(حجر، 85):«با عفو و بخشش که زیباست از لغزش‏های مردم درگذر.»
6.زیبایی جدایی از ناپسندی‏ها

جدایی و مفارقت‏های هدایت‏گونه از منحرفان و تبهکاران و صحنه‏ها و مکان‏هایی که با روح الهی انسان سازگاری ندارند، جلوه‏هایی از زیبایی‏های استقلال و اصالت روح زیباطلب انسان هستند که با این هجرت و جدایی، خود به دنبال اصلاح و ایجاد تغییر در طرف مقابل و کشانیدن او به زیبایی‏هاست.
«و اصبر علی ما یقولون و اهجرهم هجر اجمیلا»(مزمل، 10):به آنچه می‏گویند بردبار باش و از آنان دوری گزین؛دوری و جدایی زیبا.
علامه جعفری می‏فرماید:روح چنین شخصی از نوعی زیبایی عالی برخوردار است که خود بیش از همه از آن زیبایی لذت می‏برد این آرمان معقول نشاندهنده آن کمال زیباست که با وجود آمدن یک نفرت و انزجار، روح خود را مبدل به خزان نمی‏کند که هم طراوت و سرسبزی و شاخصارهای روح خود را از بین ببرد و هم روح آن کس را که از او جدا شده است(جعفری، 128).
توجه به جمال مطلق و لذت بردن از آن، هدف و نهایت عشق‏ورزی است.شاید برای همه انسان‏ها، رسیدن به این هدف، بدون مقدمه و واسطه ممکن نباشد، ولی می‏شود از مقدمات و مراتب نازل زیبایی شروع کرد و با استمداد از حس کمال‏طلبی، به مراتب عالی زیبایی یعنی به کمال مطلق رسید.بو علی سینا رابطه این دو را بدین صورت بیان کرده است:«اللّه هو جمال السرمدی و فی طبیعه الجمال تکون الرغبه فی الحب» (مشکواه، فصل 5/10):خداوند جمال دائم و نهایی است و در طبیعت زیبایی نهفته است که موجب رغبت و محبت به خداوند می‏شود.
بنابراین جمال مادی وسیله عروج است نه هدف.سیر و سلوک جمالی، مراحلی دارد که بایستی پله پله طی شوند.یکی از اصول مکتب جمال این است که زیبایی‏های مادی و زمینی و مجازی، نه تنها سزاوار عشق‏ورزی هستند، بلکه اگر کسی از این پل‏ها عبور نکند، به مقصد حقیقی نخواهد رسید.یعنی زیبایی مراتبی دارد.عده‏ای در زیبایی‏های مقدمی و محدود و ناقص توقف می‏کنند و عده‏ای دیگر از آن‏ها می‏گذرند و به هدف‏های عالی زیبایی‏های معنوی می‏رسند؛جایی که چهره و جمال الهی را مشاهده می‏کنند.در قرآن شریف، عشق‏ورزی به زیبایی‏های دنیوی به عنوان وسیله، به رسمیت شناخته و تأئید شده است.یک نمونه از این عشق‏ورزی مجازی و پسندیده بین زن و مرد است و در فرهنگ قرآن، قصه«آدم و حوا»و«یوسف و زلیخا» و«سلیمان و بلقیس»و عشق‏ورزی به انسان‏های دیگر، مثل عشق«یعقوب به یوسف»یا عشق«حوریان به مؤمنان»مطرح شده است.این عشق‏های محسوس و مادی، نهایتا به عشق معنوی و به مرحله عشق الهی صعود می‏کنند.
از منظر قرآن، تمام زیبایی‏هایی که در نمایشگاه طبیعت وجود دارند و زیبایی‏هایی که محصول فکر و ذوق انسانی هستند، اگر فاسد نباشند، مثل زیبایی‏های معنوی به خداوند نسبت داده و به یک نقطه ختم می‏شوند.تمام این جلوه‏های زیبایی، در اطراف یک مرکز و اصل می‏چرخند.یوسف و زلیخا هر دو طالب جمالند، اما یوسف طالب جمال عقلی است و زلیخا خواستار جمال حسی.نه یوسف به بیراهه می‏رود و نه زلیخا، که هر کسی طالب یار است، چه هشیار و چه مست.ولی زلیخا در آغاز راه فقط همان جمال صوری را می‏بیند و یوسف در پایان راه، در حسن صورت قبول می‏نگرد.چون آن‏گاه چشم زلیخا بر مشاهده جمال ازلی گشوده شده است(ستاری، 171).
کلام و قلمی را که در جست‏وجو و تشنه زیبایی است، با کلام امامی که زینت‏بخش عابدان است، به پایان می‏رسانم:
و لا تحجب مشتاقیک عن النظر الی جمیل رویتک
خدایا!انسان‏های مشتاق را از نظر به دیدار زیبایت محجوب و پوشیده مفرما.
آمین
منابع

1.ایزد گشسب، اسرار العشق
2.محمد تقی جعفری، زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام
3.رازی، مرصاد العباد
4.غرر الحکم
5.غرر و درر
6.جلال ستاری، در عشق زلیخا
7.محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه
8.محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، لبنان، بیروت، مؤسسه الوفاء
9.میبدی، کشف الاسرار
10.مشکوة، رساله عشق
11.طوسی، مجمع البیان
12.مناجات سوم از مناجات خمس عشر امام سجاد(ع)