تاریخ نگارش : ششم آبان 1390
نگاهی «قرآنی» به تبعات هجوم آمریکا به عراق
عبد الله جوادی آملی
اگر چه میدان و فرصت بازی معینی به شیطان و یارانش داده شده است ولی جهان براساس یک سری سنن و قوانین لایتغیر الهی اداره می شود. در بسیاری از آیات قرآن به برخی از این قوانین و سنن اشاره شده است. سنت هدایت و ارسال پیامبران، سنت ابتلاء و امتحان، سنت امداد، سنت توفیق، سنت اتمام حجت، سنت املاء و سنت استدراج از جمله این سنت ها هستند اما در چند آیه از جمله در آیه 23 سوره مبارکه «فتح» روی ثابت بودن این قوانین الهی، و غیر قابل تبدیل و تحویل بودن آنها تأکید می فرماید: «سنه الله التی قد خلت من قبل و لن تجد لسنه الله تبدیلا». «سنت های الهی که در گذشته اجرا شده و هرگز در سنت الهی هیچگونه تبدیلی، نخواهی یافت»
کلید واژه : ندارد
اگر چه میدان و فرصت بازی معینی به شیطان و یارانش داده شده است ولی جهان براساس یک سری سنن و قوانین لایتغیر الهی اداره می شود. در بسیاری از آیات قرآن به برخی از این قوانین و سنن اشاره شده است. سنت هدایت و ارسال پیامبران، سنت ابتلاء و امتحان، سنت امداد، سنت توفیق، سنت اتمام حجت، سنت املاء و سنت استدراج از جمله این سنت ها هستند اما در چند آیه از جمله در آیه 23 سوره مبارکه «فتح» روی ثابت بودن این قوانین الهی، و غیر قابل تبدیل و تحویل بودن آنها تأکید می فرماید: «سنه الله التی قد خلت من قبل و لن تجد لسنه الله تبدیلا». «سنت های الهی که در گذشته اجرا شده و هرگز در سنت الهی هیچگونه تبدیلی، نخواهی یافت»
سنت های الهی که سرنوشت تمام امت ها و ملت ها در طول تاریخ براساس آن رقم زده می شود و هیچ حکومت و قدرتی را یارای گریز از آنها نیست. در حقیقت مجرای تحقق اراده الهی در جهان قانون های ثابتی است که در تمام هستی برقرار است، همانگونه که در علوم طبیعی بین علتها و معلو لها یک رابطه ثابتی وجود دارد که بصورت قانون های علمی مورد مطالعه و استفاده قرار می گیرند، در نظام اجتماعی هم بین عملکرد انسان ها و سرنوشت آنها در طول تاریخ نیز قوانین ثابتی حاکم است و سعود و سقوط اقوام، ملت ها، تمدن ها و حکومت ها قانونمندی دارد، همانگونه که عزت و ذلت افراد تابع علل و اسباب است و هیچ مشیتی بدون حکمت نیست. افراد و جوامع، ملت ها و حکومت ها براساس یکسری سنت های خیر و عمل های صالح، مسیر تعالی و صعود را می پیمایند و براساس یکسری نیت های شر و اعمال فاسد مسیر انحطاط و سقوط را در پیش می گیرند. (ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم. خداوند سرنوشت قومی را تغییر نمی دهد تا آنچه را که در ضمیرشان است، تغییر دهند.)
اتحاد و وحدت، برپایی قسط و عدالت، جهاد و تلاش، تقوی و عبادت، نوع دوستی و رأفت، تعاون و ایثار از جمله عواملی هستند که در اعتلاء و صعود ملت ها و حکومت ها نقش دارند و در مقابل، تفرقه و تنازع، ظلم و حق کشی، سستی و رفاه طلبی، شهوت رانی و فساد، عداوت و بیرحمی، خودخواهی و استثمار، از جمله عواملی هستند که در انحطاط و سقوط ملت ها و حکومت ها نقش بازی می کنند.
تاریخ بشر پر است از نمونه های عزت و ذلت و صعود و سقوط تمدن ها و حکومت ها که خداوند به عنوان درس عبرت در برابر چشم جهانیان گشوده است؛ چه، نمونه های قرآنی مثل قوم نوح، قوم عاد، لوط، ثمود، مدین و بنی اسرائیل و ... و چه نمونه هایی که در حافظه تاریخ بشری ثبت و ضبط شده است. هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان، امپراطوری روم، امپراطوری بریتانیا، اتحاد جماهیر شوروی که پس از اعتلا و کسب قدرت، مدتی دوران جولان و جهان گشایی داشته اند و سپس کاخ عزت ظاهری آنها فرو ریخته است و طعم ذلت واقعی را چشیده اند: « ولکل امه اجل فاذا جاء اجلهم لا یستاخرون ساعه و لا یستقدمون.
برای هر امتی (مطابق عملکردش) اجل و سرنوشتی است که وقتی زمان آن فرا رسد ساعتی جلو و عقب نخواهد افتاد.»
(اعراف 34)
و حالا براساس همان سنت لایتغیر الهی نوبت ایالات متحده آمریکاست که طغیان و سرکشی سرانش مانند فرعونیان از حد گذشته است و به دست خود آمده اند تا در رود نیل خشم ملت ها غرق گردند. تصمیم ها و عملکرد سران حکومت آمریکا در چنان هاله ای ازخودخواهی وجهل ومنفعت طلبی وحق کشی فرورفته که ساعت اجل آنها را هرروز نزدیکتر می سازد.
درواقع این سقوط چندی است که شروع شده است و حکومت آمریکا با راهی که تا اینجا آمده است تمام پل ها را پشت سرخود خراب کرده است. بیاد بیاوریم وقتی که قیام امت مسلمان ایران باعث شد تا دردستگاه مشیت الهی زوال حکومت شاه رقم بخورد، دیگر هیچ تدبیری مانع آن سقوط عظیم و عجیب نشد.
سران رژیم طاغوت وقتی که به مخالفان و انقلابیون وعده آزادی می دادند،فریاد «مرگ برشاه» بیشتر می شدو هنگامی که مردم را به رگبار بستند بازهم فریاد «مرگ برشاه» تا آسمان طنین می افکند و این همان تفسیر آیه «اذا جاء اجلهم لایستأخرون ساعه ولایستقدمون» بود. که هیچ سیاست و تدبیری به حال رژیم شاه سودی نداشت ودادن آزادی یا کشتار مردم هیچ کدام نمی توانستند چهره و عملکرد رژیم شاه را بپوشانند.
وحالا هم آمریکاییها با عملکردی که داشته اند و فجایعی که بعد ازجنگ دوم جهانی تاکنون آفریده اند، کل دنیا را علیه خود شورانیده اند و پیروزی آنها نفرت و دشمنی می آفریند و شکست آنها ذلت به بارمی آورد و سرانجام هر دو راه برای آنها انحطاط و سقوط است و آنها را ازاین فرجام گریزی نیست.
¤¤¤
کره ای ها، جنگ 1952 را به خاطر می آورند که با دخالت آمریکایی ها شبه جزیره کره به دو قسمت کره شمالی و جنوبی تقسیم شد وآثار مخاصمه آن هنوز هم باقی است.
ویتنامی ها 13سال جنگ و بمباران تمام عیار کشورشان را هیچوقت از یاد نمی برند که مشتی برنج خام! جیره روزانه شان بود وبا تفنگ خالی، ارتش مجهز آمریکا به انواع هواپیماها وهلی کوپترها و تانک ها را از سرزمین خود راندند و برای این استقلال چه بهای گرانی که نپرداختند.
ژاپـنی ها بمب های اتمی فروریخته درهیروشیما و ناکازاکی را فراموش نمی کنند و البته حساب ملت ژاپن را باید از دولت وابسته این کشور جدا کرد که درتجاوز و اشغال سرزمین عراق با ائتلاف آمریکا وانگلیس هم صدا شده است تا ازغارت نفت، غنیمتی هم به آنها برسد.
هندی ها و پاکستانی ها استعمار 300 ساله انگلستان،همدست و همپالکی اصلی آمریکا را درشبه قاره هند درتاریخ وحافظه ملت های خود ثبت و ضبط کرده اند.
مردم مسلمان کشور جنوب شرق آسیا مثل مالزی، اندونزی و فیلیپین سالها طعم تلخ نفوذ و مداخله استکبار جهانی به سرکردگی انگلیس و آمریکا را درسرزمین خود چشیده اند.
کل قاره آفریقا ازمصر و لیبی و الجزایر و مراکش درشمال تا کنگو و نیجربه و اتیوپی درمرکز و آفریقای جنوبی و آنگولا و رودزیا درجنوب هنوز هم از زخمهای عمیقی که استعمار اروپا و آمریکا برپیکرش وارد کرده اند، رنج می برد و دردهایش التیام نیافته است.
درآمریکای لاتین، کوبائی ها 50 سال سابقه ایستادگی درمقابل نفوذ و مداخله آمریکاییان را یدک می کشند. مردم شیلی، خاطرات تلخ وگزنده سرنگونی حکومت مردمی سالوادورآلنده،توسط آمریکائی ها، برای چنگ انداختن به منابع مس این کشور را ازیاد نبرده اند. مردم ونزوئلا هم اکنون با دخالتها و نفوذهای آمریکا دست وپنجه نرم می کنند. ملتهای نیکاراگوئه و پاناما و هائیتی و کلمبیا هرکدام به نوعی توسط ایالات متحده آمریکا استعمار شده اند و حتی آرژانتین هم در همین اواخر برسرجزایر مالویناس درمنتهی الیه قاره آمریکای جنوبی با استعمار پیر بریتانیای کبیر کارشان به جنگ دریایی کشید وپس ازشکست باز هم مجبور شد که حضور نامیمون انگلیس های استعمارگر را درخاک خود شاهد باشد وبرای آزادی سرزمین خود به آینده چشم بدوزد. و درخاورمیانه ملت مظلوم فلسطین بیش از 70 سال است که آماج بمب ها و تیرهایی است که با حمایتهای همه جانبه مالی، فنی، سیاسی و نظامی استعمار انگلیس و استکبار آمریکا و با دست صهیونیست ها برسرش ریخته می شود و به پیکرش شلیک می گردد.
عجیب نیست که با هجوم و تجاوز آمریکا و انگلیس به سرزمین عراق، کل دنیا یک صدا اعتراض می کند، گویا ملتها درد واحدی را برپیکر خود احساس می کنند و بعدازقرنها مفهوم این شعر سعدی که برسر درسازمان ملل نوشته شده است برای جهانیان جان تازه ای می گیرد:
بنی آدم اعضای یکدیگرند / که درآفرینش زیک گوهرند
چو عضوی بدرد آورد روزگار / دگرعضوها را نماند قرار
توکز محنت دیگران بی غمی / نشاید که نامت نهند آدمی
این اعتراض عمومی به گونه ای است که کل کشورهای آسیا، اروپا، آفریقا و اقیانوسیه را دربرمی گیرد. درواقع درتمام جهان هیچ جمعیتی به نفع حکومت آمریکا و انگلیس و اسپانیا و پرتغال، فریاد نزد، حتی در داخل آمریکا و انگلیس، اعتراض، راهپیمایی و تظاهرات ملتها علیه دولتها هر روز روبه افزایش است و رؤسای جمهور و نخست وزیران این کشورها تحت فشار روزافزون ملتها از حماقتی که مرتکب شده اند، رنج می برند و در دامی که خود تنیده اند، گرفتار شده اند. (ومکروا و مکرالله والله خیرالماکرین).
عمق قضیه فراتر از اینهاست. مخالفت اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد یعنی فرانسه، روسیه و چین و اعضای غیردائمی این شورا یعنی پاکستان، آنگولا، آلمان، مکزیک و سوریه با مداخله نظامی درخاک عراق و اصرار آمریکا و انگلیس برای این جنگ و تجاوز، آنچنان پرده را از روی نقشه های سیاسی، نظامی و اقتصادی این دوکشور کنارزد که دیگر درچهارگوشه دنیا هرکودکی که به سن تشخیص رسیده باشد، می فهمد که این جنگ «جنگ نفت» است. این جنگ برای امنیت اسراییل است. این جنگ برای نجات شرکت های آمریکایی و انگلیسی از ورشکستگی اقتصادی است و فراتر از همه اینها این جنگ برای جلوگیری از سقوط نظامهای پوسیده حاکم برایالات متحده آمریکا و انگلیس است که با رکود شدید اقتصادی مواجهند و خطر فروپاشی را احساس می کند. این موضوع را به وضوح می توان درعجله و شتابی که شرکت های آمریکایی و انگلیسی برای بستن قراردادهای نفتی و اقتصادی به خرج می دهند، مشاهده نمود. هنوز جنگ درجنوب عراق به اتمام نرسیده است که قرارداد بازسازی بندر ام القصر به یک شرکت آمریکایی واگذارمی شود و نکته عجیب اینکه به گفته یک سناتور معترض آمریکایی بازسازی پلهایی که هنوز خراب نشده است، دراین قرارداد گنجانیده شده است و قرارداد خاموش کردن چاه های نفتی که هنوز آتش زده نشده اند، بدون مناقصه به شرکتی واگذار می شود که «دیک چنی» وزیر دفاع آمریکا تا سال 2000 ریاست آن را به عهده داشته است. مسئله روشن است. اعتبارهای تصویب شده درکنگره آمریکا برای جنگ عراق، به سرعت باید به حساب شرکت هایی واریزشود که درمعرض ورشکستگی قراردارند، آن هم شرکت هایی که بوش و هواداران جمهوریخواه او در آنها سهم دارند و صدالبته که همه این هزینه ها بعدا از حساب نفت عراق برداشت خواهدشد.