تاریخ نگارش : دوازدهم آبان 1390
هدایت قرآن ویژه پرهیزگاران است؟!
فرزانه بیات
هدایت قرآن ویژه پرهیزگاران است؟!
کلید واژه : هدایت ویژه
زمین شورهزار هرگز سنبل بر نیارد، اگر چه هزاران مرتبه باران بر آن ببارد، باید زمین آماده باشد تا از قطرات زنده کننده باران بهره گیرد. سرزمین وجود انسانى نیز تا از لجاجت و عناد و تعصب پاک نشود، بذر هدایت را نمىپذیرد. تا مرحلهاى از تقوا در وجود انسان نباشد محال است انسان از هدایت کتابهاى آسمانى و دعوت انبیاء بهره بگیرد. و لذا خداوند مىفرماید:" قرآن هادى و راهنماى متقیان است".
--------------------------------------------------------------------------------
هدایت قرآن ویژه پرهیزکاران است!!
ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ (بقره، 2)
آن کتاب (با عظمت که) در (حقّانیت) آن هیچ تردیدى راه ندارد، راهنماى پرهیزگاران است.
«لا رَیْبَ فِیهِ» یعنى در اینکه قرآن از سوى خداست، شکّى نیست. زیرا مطالب آن به گونهاى است که جایى براى این شکّ و تردید باقى نمىگذارد و اگر شکّى در کار باشد، بخاطر سوء ظن و روحیّه لجاجت افراد است. چنان که قرآن مىفرماید: «فَهُمْ فِی رَیْبِهِمْ یَتَرَدَّدُونَ» (توبه، 45)
آنان در شکّى که خود ایجاد مىکنند، سردرگم هستند.
هدف قرآن، هدایت مردم است و اگر به مسائلى از قبیل خلقتِ آسمانها و زمین و گیاهان و حیوانات و ... اشاره کرده به خاطر آن است که توجّه مردم به آنها، موجب توجّه به علم و قدرت و حکمت خداوند گردد. (در قرآن به موضوعات طبیعى، کیهانى، تاریخى، فلسفى، سیاسى و صنعتى اشاراتى شده، ولى هدف اصلى هدایت است.)
قرآن وسیله هدایت همه مردم است «هُدىً لِلنَّاسِ» (بقره، 185) همانند خورشید بر همه مىتابد، ولى تنها کسانى از آن بهره مىجویند که فطرتِ پاک داشته و در برابر حقّ خاضع باشند «هُدىً لِلْمُتَّقِینَ» هم چنان که نور خورشید، تنها از شیشهى تمیز عبور مىکند، نه از خشت و گِل. لذا فاسقان («لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ» توبه، 80)، ظالمان («لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ» مائده، 51. 4. ( «لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ» مائده، 67)، کافران، دلمردگان . «لا یَهْدِی مَنْ هُوَ کاذِبٌ کَفَّارٌ» زمر، 3. ( «لا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ» غافر، 28.)، مسرفان و تکذیب کنندگان از هدایت قرآن بهرهمند نمىشوند.
مسلما قرآن و هر کتاب آسمانى دیگر تنها به حال گروه اول مفید بوده و هست و گروه دوم از هدایت آن بهرهاى نخواهند گرفت
سؤال:
این آیه درباره قرآن و مطالب آن مىفرماید: «لا رَیْبَ فِیه» شکّى در آن نیست ، در حالى که خود قرآن شکّ و تردید مخالفان را در این باره بیان مىدارد: یک جا مىفرماید: «إِنَّنا لَفِی شَکٍّ مِمَّا تَدْعُونا إِلَیْهِ مُرِیبٍ» (هود، 62) ما درباره آنچه ما را به آن مىخوانى، در شکّ هستیم.
و در مورد شکّ در وحى و نبوّت نیز مىخوانیم: «بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِنْ ذِکْرِی» (ص، 8) دربارهى قیامت نیز آمده: «لِنَعْلَمَ مَنْ یُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْها فِی شَکٍّ» (سبá 21) بنا بر این چگونه مىفرماید: «لا رَیْبَ فِیهِ» هیچ شکّى در قرآن و محتواى آن نیست؟
پاسخ:
مراد از جمله«لا رَیْبَ فِیهِ» آن نیست که کسى در آن شکّ نکرده و یا شکّ نمىکند، بلکه منظور آن است که حقّانیت قرآن به قدرى محکم است که جاى شکّ ندارد و اگر کسى شکّ کند به خاطر کور دلى خود اوست. چنان که در آیه 66 سوره نمل مىفرماید: «بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِنْها بَلْ هُمْ مِنْها عَمُونَ». (نخبة التفاسیر به نقل از آیة اللَّه جوادى.)
چرا اشاره به دور؟ (ذلک)
مىدانیم کلمه" ذلک" در لغت عرب اسم اشاره دور است، بنا بر این ذلِکَ الْکِتابُ مفهومش" آن کتاب" است، در حالى که در اینجا باید از اشاره به نزدیک استفاده مىشد، و" هذا الکتاب" مىگفت چرا که قرآن در دسترسى مردم قرار گرفته بود.
این به خاطر آن است که گاهى از اسم اشاره دور براى بیان عظمت چیز یا شخصى استفاده مىشود، یعنى آن قدر مقام آن بالا است که گویى در نقطه دور دستى در اوج آسمانها، قرار گرفته است، در تعبیرات فارسى نیز نظیر آن را داریم مثلا در حضور افراد بزرگ مىگوئیم:" اگر آن سرور اجازه دهند چنین کار را مىکنیم". در حالى که باید این سرور گفته شود، این تنها براى بیان عظمت و بلندى مقام است.
در بعضى دیگر از آیات قرآن تعبیر به" تلک" شده که آنهم اشاره دور است مانند تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْحَکِیمِ". (لقمان آیه 2)
چرا هدایت قرآن ویژه پرهیزکاران است؟
مسلما قرآن براى هدایت همه جهانیان نازل شده، ولى چرا در آیه فوق هدایت قرآن مخصوص پرهیزکاران معرفى گردیده؟
علت آن این است که تا مرحلهاى از تقوا در وجود انسان نباشد (مرحله تسلیم در مقابل حق و پذیرش آنچه هماهنگ با عقل و فطرت است) محال است انسان از هدایت کتابهاى آسمانى و دعوت انبیاء بهره بگیرد.
به تعبیر دیگر: افراد فاقد ایمان دو گروهند: گروهى هستند که در جستجوى حقند و این مقدار از تقوا در دل آنها وجود دارد که هر جا حق را ببینند پذیرا مىشوند.
گروه دیگرى افراد لجوج و متعصب و هوا پرستى هستند که نه تنها در جستجوى حق نیستند بلکه هر جا آن را بیابند براى خاموشکردنش تلاش مىکنند.
مسلما قرآن و هر کتاب آسمانى دیگر تنها به حال گروه اول مفید بوده و هست و گروه دوم از هدایت آن بهرهاى نخواهند گرفت.
زمین شورهزار هرگز سنبل بر نیارد، اگر چه هزاران مرتبه باران بر آن ببارد، بلکه باید زمین آماده باشد تا از قطرات زنده کننده باران بهره گیرد.
تنها افراد پاک و پرهیزکار، از هدایت قرآن بهرهمند مىشوند. «هُدىً لِلْمُتَّقِینَ» هر کس که ظرف دلش پاکتر باشد، بهرهمندى و نورگیرى او بیشتر است. (هدایت داراى مراحل و قابل کم و زیاد شدن است. «و الذین اهتدوا زادهم هدى»
سرزمین وجود انسانى نیز تا از لجاجت و عناد و تعصب پاک نشود، بذر هدایت را نمىپذیرد، و لذا خداوند مىفرماید:" قرآن هادى و راهنماى متقیان است".
پیامهای آیه:
1ـ قرآن در عظمت، مقامى بس والا دارد. «ذلِکَ» ( درادبیات عرب، «ذلک» اسم اشاره به دور است. در اینجا به قرآن که در پیش روى ماست، با «ذلک» اشاره مىکند که حکایت از عظمتِ دست نایافتنى قرآن مىکند.)
2ـ قرآن در زمان حیات پیامبر جمعآورى و به صورت کتاب شده است. «الْکِتابُ»
3ـ راهنما باید در روش دعوت و محتواى برنامه خود، قاطع و استوار باشد. جملهى «لا رَیْبَ فِیهِ» نشانگر استوارى و استحکام قرآن است.
4ـ توانِ قرآن بر هدایت پرهیزکاران، خود بهترین دلیل بر اتقان و حقّانیت آن است. «هُدىً لِلْمُتَّقِینَ»
5ـ قرآن، مایه هدایت خالص و بدون هیچگونه ضلالت و سردرگمى است. «لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً»
6ـ تنها افراد پاک و پرهیزکار، از هدایت قرآن بهرهمند مىشوند.«هُدىً لِلْمُتَّقِینَ» هر کس که ظرف دلش پاکتر باشد، بهرهمندى و نورگیرى او بیشتر است. (هدایت داراى مراحل و قابل کم و زیاد شدن است. «و الذین اهتدوا زادهم هدى» )