تاریخ نگارش : دوم آذر 1390
قرآن، با قرائت واحد، یا قرائت های مختلف ؟!
فرزانه بیات
قرآن، با قرائت واحد، یا قرائت های مختلف ؟!
کلید واژه : قرآن، با قرائت واحد، یا قرائت های مختلف ؟!
یکی از بحث های مطرح در بین مسلمانان، بحث «قرائات قرآن» به معنای خواندن کلام الله به شیوه ها، سبک ها و لحن های مختلف است، تا جایی که گاهی می بینیم آنچه خوانده می شود با نص آیه همخوانی ندارد! نکته ی قابل توجه آنست که هر چند خواندن قرآن به شیوه های مختلف و نیز شنیدن تلاوت آن به شیوه های مختلف ممکن است ظاهرا دلنشین باشد اما باید ببینیم آیا این سبک های متفاوت برای قرائت قرآن ریشه ای قرآنی دارد یا خیر ؟!
--------------------------------------------------------------------------------
چرا قرائات قرآن؟!
درباره ی ضرورت طردِ فنونِ قرآئات در برابر یگانه قرائت فوق حدّ تواتر قرآنِ موجود نزد مسلمانان جهان، در این سطور سخن با آن دسته از برادران و خواهران ایمانی است که در تلاشند قرآن را با الفاظی دیگر که در متن آن نیست، قرائت کنند!! در حالی که قرآن می فرماید: (إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ) (حجر،9) در این آیه چنان که مشاهده می شود، خدای تعالی با ده لفظ ذیل: (ان، نا، نحن، نزّل، نا، ان، نا، له، ل، حافظون) تأکید نموده است که قرآن را خودش حفظ خواهد فرمود و در مورد هیچ یک از کتب آسمانی چنین تأکیدی بکار نبرده است. بنابرین قرآن، همان گونه که به پیامبر گرامی نازل شده بی کم و کاست در دسترس همگان است. ما به نحوه حفظ آن کاری نداریم و بحث تاریخی هم نمی کنیم، زیرا جز هدر رفتن اوقات خود و شما فایده ی دیگری ندارد، تنها برای رفع اختلاف برخی از مسلمانان درباره ی قرآئتِ قرآن، با دقّت و تدبّر بیشتری در قرآن، به آیه ی 18 و 19 سوره ی قیامت نظر می افکنیم: (فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ )
محققاً تنها بر ماست گردآوری قرآن و [شیوه ی] خواندنش، پس هنگامی که آن را خواندیم در نتیجه پیروی کن خواندنش را
در اینجا بسیار واضح و روشن است که ضمیر (هُ) در (قرأناه) تنها به یک قرآئت اشاره می کند نه به چند قرائت، و گرنه، باید آیه این گونه نازل می شد: «فإذا قرأناه بقرائاته المختلفه فاتّبع قرائآته»!! اینجا پس از تأملی مختصر، می بینیم که خدای متعال در این آیه فرموده است:
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: ای مردم! آنچه آمد شما را از طرف من که موافق کتاب خدا بود، پس من آن را گفته ام و آنچه آمد شما را [که] مخالف قرآن است، پس من آن را نگفته ام
(فإذا قرأناه فأتبع قرآنه) : پس هنگامی که آن قرائت واحد را بر تو خواندیم، پس همان قرائت و خواندن واحد را پیروی کن!
و نفرموده است که «قرائات گوناگون و متعددش را پیروی کن». اگر خدای متعال اراده کرده بود که از چندین قرائت پیروی شود، آیه را این گونه نازل می فرمود: «فاتّبع قرائآتِه»!!
از بحث گذشته دریافتیم که نحوه ی قرائت قرآن، تنها یک گونه است نه چند گونه!! و آن هم تنها به وسیله ی قرآنی که خدای تعالی، خود آن را حفاظت فرموده و در دسترس مردم قرار داده، میسّر است؛ و نام این قرائت قرآن نیز «قرائت به روایت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از خدای متعال» است، اگرچه به نامی دیگر مشهور شده؛ ولی خدای سبحان با حفص و عاصم، قرآن و قرائتش را حفظ نکرده، بلکه با قدرت لایزال خویش، خود محافظ قرآن و نحوه ی قرائت آن بوده و خواهدبود.
حال اگر پرسیده شود: پس قرائآت دیگر چیست؟
ما با سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پاسخ می دهیم، زیرا به هنگام ایراد خطبه ای در سرزمین مُنا بنا بر نقل متواتر شیعه و سنّی، چنین فرمود: «ایّها النّاس ما جائکم عنّی فَوافقَ کتابَ الله فأنا قلته، و ما جائکم یُخالفُ القرآن فلم أقله» (بحار الانوار،ج2، باب29، ح29). رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: ای مردم! آنچه آمد شما را از طرف من که موافق کتاب خدا بود، پس من آن را گفته ام و آنچه آمد شما را [که] مخالف قرآن است، پس من آن را نگفته ام.
اکنون به دستور پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) عمل می کنیم و قرائآت اختلافی همچون قرائت: نافع، ابن کثیر، حمزه، کسائی، ابوعمرو، ابن عامر، خَلَف، یعقوب، یزید مخزومی، قالون و ...! و یا روایاتی که به جای (مالِک)، «مَلِک»! را هم در سوره ی حمد مورد تأیید قرار داده، و یا روایاتی دیگر همانند این روایت که در لفظ و یا معنا با قرآن متواتر مخالف است، کلاً با قرآن محک زده و همه ی اقوال یاد شده را به قرآن عرضه می داریم و چون مخالف قرآن می باشند، آن ها را ردّ می کنیم.
و اگر گفته شود که شما قرائت حفص را محور قرار داده اید و سایر قرائآت را ردّ می کنید، پاسخ این است که: اولاً قرائت منسوب به حفص، قرائت متواتر قرآنی از رسول گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) است؛ ثانیاً این قرائت تنها از حفص هم نرسیده، بلکه از عموم مسلمانان و حافظانی که در حفظ قرآن و نقل سینه به سینه ی آن تلاش کرده اند نیز رسیده است، گرچه نامی از سایر حافظان و قاریان متواتر در میان نیست، ولی در اصل، برحسب نقل متواتر این قرائت از رسول گرامی و ائمه ی اهل بیت او(صلوات الله علیهم اجمعین)، وارد و تصدیق شده است. پس این قرائت متواتر قرآنی، چه به کسی نسبت داده شود و یا هرگز منسوب به کسی نباشد، به دلیل تواتر فوق تصور آن، همان قرائت اصلی قرآنی است.ثالثاً قرائت های دیگر نه تنها بین خود اختلاف، تناقض و تضادّ دارند، بلکه حتی آیات خود قرآن را نیز با آیات دیگر دارای تناقض نشان می دهند، با این که در قرآن هیچ تناقض و تضادّی نیست. بنابرین در قرائآت مختلف قرآنی، افزون بر اختلاف لفظی، تضاد معنوی نیز هست و این خود سر از تضاد وحیانی قرآن برون آورده و آن را از حجیت و قاطعیت می اندازد که برخلاف صیانت کلی ربانی نسبت به قرآن از نظر آیاتی چند است.
ذکر این نکته نیز لازم است که اگر کتاب خدا، آن هم با یک قرائت، برای مردم مجهول باشد و بر فرض محال، قرآن چندین قرائت داشته باشد، قاعده ی "عرض اقوال و اخبار بر کتاب" نیز مفهومی نخواهد داشت و کاری است عبث که هیچگاه به نتیجه نمی رسد، یعنی عرض منقولِ از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و نیز عرض بقیه ی اقوال بر قرآن با قرائآت مختلف به ویژه از نظر اختلاف معنوی، بی ثمر خواهد بود.
بنابرین فقط عرض بر یگانه قرائتِ موجودِ قرآن که همان قرائت رسالتی که فوق حدّ تواتر است، نتیجه بخش می باشد و این قرائت یگانه در میان میلیاردها مسلمان در طول تاریخ اسلام تا عصر حاضر وجود داشته و تا قیامت نیز همین یک قرائت محفوظ خواهد بود و مسلمین آن را نسل به نسل به یکدیگر انتقال می دهند و به اتفاق کل مسلمین هرگز تحریفی به عنوان زیاد شدن لفظ یا آیه ای در آن راه نیافته و نخواهد یافت؛ و چنانکه بیان شد، خدای متعال خود، امر حفظ آن را به عهده گرفته است؛ بنابرین بسیار واضح است که آن روایات و قرائآت چندگانه ی مذکور: دروغ، جعل، کذب و تهمتی ناشایسته نسبت به رسولِ صادقِ اسلام است.
فقط عرض بر یگانه قرائتِ موجودِ قرآن که همان قرائت رسالتی که فوق حدّ تواتر است، نتیجه بخش می باشد و این قرائت یگانه در میان میلیاردها مسلمان در طول تاریخ اسلام تا عصر حاضر وجود داشته و تا قیامت نیز همین یک قرائت محفوظ خواهد بود و مسلمین آن را نسل به نسل به یکدیگر انتقال می دهند و به اتفاق کل مسلمین هرگز تحریفی به عنوان زیاد شدن لفظ یا آیه ای در آن راه نیافته و نخواهد یافت
زیرا: قرائآت مختلف در بسیاری موارد، تضادّ و تناقض در معنای آیات به وجود می آورند، مثلاً آیا (مِن) در آیه ی 24 سوره ی مریم، موافق با "مَن" است؟! و یا معنای (لِاَهَبَ) در آیه ی 19 همان سوره، مخالف با "لِیَهَبَ" نیست؟! اینها که در لفظ با یکدیگر متفاوتند، از نظر معنا هم از زمین تا آسمان با هم فرق دارند و حتی چنانکه ملاحظه می شود بعضی از قرائآت، تمسخر قرآن است؛ مانند اینکه به جای (جِئتَ شیئاً) در آیه ی 27 سوره ی مریم معاذالله می گویند: "جیشیّاً"!؟ یا به جای (قالَ ربُّک) در آیه ی 21 از این سوره، معاذالله می گویند: "قارَّب ُک"!؟
واقعاً به جای خنده باید گریست بر این ظلمی که بر قرآن می شود، ببینید کار مسلمانان به کجا رسیده است که به جای تدبّر در قرآن (أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا ) (محمد،24) بعضی اشخاص ناآگاهانه یا آگاهانه، با تشکیل جلساتی و خواندنِ الفاظی مختلف به جای الفاظِ اصلی آیات قرآن، عمر عزیز خود را به هدر داده و تباه می کنند و به اختلاف _ آن هم در متن و محور اصلی اسلام _ دامن می زنند؛ در اینجاست که شکایت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از مسلمانان را به یاد می آوریم:(و وَلَا یَأْتُونَکَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاکَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِیرًا ) (فرقان، 33)
آری! قوم پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) این قرآن را مهجور نموده و به جای تمسّک به معارف بیکران و احکام نورانی اش تنها به قرائت آن، و متأسفانه بعضی هم به قرائآت مختلف جعلی، اکتفا کرده، قلب پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را آزرده اند، تا آن که شکایت خویش را به پروردگار متعال عرضه داشت: (... وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ) (توبه،61)