تاریخ نگارش : بیست و ششم آذر 1390
بررسی ازدواج مسلمانان با اهل کتاب از منظر قرآن کریم
لیلا حسین زاده
اسلام برای پیروان ادیان دیگر احترام زیادی قایل است. با این وجود، عواطف اجتماعی و ارتباط صمیمانه را بر محور ایمان، تقوا و بر اساس دین الهی محدود میکند و در آیات بسیاری، مسلمانان را از برقراری چنین ارتباطی نزدیک منع میکند و آنها را از اینکه در روابط خود، دوستی و سرپرستی غیرمسلمانان را بپذیرند، سخت بر حذر میدارد.
با توجه به اینکه اقدامات پیشگیرانه و احتیاطی، منطقیترین روش برای جلوگیری از نفوذ انحرافات فکری، عقیدتی و اخلاقی بیگانه است، اعمال محدودیت از سوی اسلام نسبت به مسئله ازدواج مسلمان با اهل کتاب بر همین اساس قابل تفسیر است.
کلید واژه : ازدواج ، اهل کتاب
مقدّمه
قرآن کریم در کنار سنّت و سیره معصومان علیهمالسلام ، انسان را در تمامی ابعاد فردی و اجتماعی به سوی کمال و رستگاری رهنمون است؛ بر ماست که در حد امکان از معارف زلال آن بهره گیریم.
از صدر اسلام تاکنون، زندگانی مسلمانان و حیات جامعه اسلامی به شکلهای گوناگون با گروهها و مذاهب دیگر پیوند داشته و تأثیر متقابل میان آنها وجود داشته است. اسلام به لحاظ برخورداری از سعه صدر لازم و احترام به حقوق انسانها و مقام انسانیت، ارزشهای انسانی و معنوی را تنها ملاک برقراری روابط سالم بین پیروان خود و دیگر ادیان قرار داده و بر این اساس، قومیت، زبان، رنگ، نژاد و منافع گروهی را در ایجاد روابط دخیل نمیداند.
در طول تاریخ، مسلمانان در روابط خود با اهل کتاب، با تکیه بر معارف قرآن کریم و پایبندی به دستورات حیاتبخش آن، به حدّی حقوق اهل کتاب را مراعات نمودهاند که دانشمندان و نویسندگان منصف اهل کتاب را به تمجید و تکریم مسلمانان وادار نمودهاند.
بنابراین، با توجه به اینکه شناسایی دستورات و احکام اسلامی در زمینه این برخوردها و تنشها، بخصوص میان مسلمانان و اهل کتاب در جهان معاصر، بسیار راهگشا و کارساز است، سعی شده تا با تکیه بر معارف قرآن کریم، به گوشهای از این معارف و دستورات دست یافته، درباره ازدواج مسلمان و کتابی کنکاشی کرده باشیم .
احترام اسلام به اهل کتاب
قرآن کریم در میان غیر مسلمانان، هیچگونه شرافتی برای مشرکان قایل نشده است.2 اما با دقت در آیات قرآن و سیره معصومان علیهمالسلام ، درمییابیم که اهل کتاب دارای احترام بودهاند و این احترام به خاطر انسانیت بوده است.3
قرآن کریم به دلیل اهمیت دادن به زندگی مسالمتآمیز، که برای رسیدن مسلمانان به اهداف عالی داشتن چنین محیطی الزامی است، جزئیات روابط میان مسلمانان و غیرمسلمانان را مورد بحث و بررسی قرار داده و از اینکه درباره روابط اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی و قضایی، در آیات و روایات، احکام و دستورهایی صادر شده، به اهمیت این موضوع در دین مبین اسلام پی میبریم.
از میان انواع روابط، رابطه اجتماعی میتواند مهم ترین نقش را در تأمین منافع مادی و معنوی یک جامعه داشته باشد که به تناسب تأثیرهای گوناگون، ممکن است نقش آن مثبت و یا منفی باشد. به چند نوع تقسیم در این رابطه اشاره میشود:
1. برقراری روابط و همزیستی مسالمتآمیز، تأمینکننده مصالح مادی و معنوی باشد؛ و این در صورتی است که بین آحاد جامعه وحدت دینی برقرار باشد4 که در روابط با اهل کتاب، چنین وحدتی برقرار نیست.
2. دو جامعه یا دو گروه در یک جامعه که در ارتباط آنان، مصالح مادی و معنوی یکی از دو طرف تهدید شود (روابط بین کشورهای استعمارگر و استعمارشده)؛ با این رابطه، که دارای ارزش منفی است، باید مبارزه کرد.5
3. ایجاد رابطه با جامعهای که نه مصلحت معنوی داشته باشد و نه زیان معنوی، بلکه تنها نفع مادی همچون تبادل اطلاعات و فناوری داشته باشد؛ مثل دو کشوری که یکی مسلمان و دیگری غیر مسلمان است و کشور غیر مسلمان در صدد آسیب رساندن به کشور مسلمان نیست، یا اقلّیتهای دینی ساکن در جامعه اسلامی که در صدد اخلال در نظم و امنیت آن نیستند.6
4. برقرار کردن ارتباط با جامعه دیگر از نظر مادی مفید باشد، اما از نظر معنوی زیانبار باشد؛ چون مصالح معنوی بر مصالح مادی مقدّم است، در این صورت قطع رابطه ضروری است، گرچه لازمه آن از دست دادن منافع مادی باشد،7 مگر در بعضی موارد استثنایی که قطع رابطه نیز علاوه بر خسارتهای مادی، خسارتهای معنوی برای اسلام و مسلمانان داشته باشد.8
قرآن کریم عواطف اجتماعی را بر محور ایمان، تقوا و بر اساس دین الهی محدود کرده، اجازه تجاوز از این حدود را نمیدهد و با عواطف و دوستیهایی که از چهارچوب و ملاک تعیینشده تجاوز کند، برخوردی شدید و تند نموده، در آیات بسیاری، مسلمانان را از برقراری ارتباط نزدیک و همبستگی منع میکند9 و به همه مسلمانان هشدار میدهد که عزّت خود را در همه شئون زندگی، اعم از اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و مانند آن در دوستی با دشمنان اسلام نجویند، بلکه تکیهگاه خود را ذات پاک خداوندی قرار دهند که سرچشمه همه عزّتهاست،10 و غیر خدا از دشمنان اسلام عزّتی ندارند که به کسی ببخشند.11
افراد با ایمان نباید غیر مؤمنان (کافران) را به عنوان دوست و ولی و حامی خود انتخاب کنند و هر کس چنین کند، رابطه خود را بکلی از پروردگارش گسسته است.
باید توجه داشت که حساسیت این امر در مسئله ازدواج، به علت تأثیرپذیری بیشتر و ولایت مرد بر زن ـ اگر مرد مسلمان نباشد ـ مضاعف میشود.
البته این مسئله با اصل بشردوستی و رحمت برای بشر بودن منافاتی ندارد؛ چرا که لازمه بشردوستی این است که انسان به سرنوشت و صلاح و سعادت واقعی همه انسانها علاقهمند باشد. به همین دلیل، هر مسلمانی علاقهمند است همه انسانهای دیگر، مسلمان باشند و هدایت یابند، اما وقتی این توفیق حاصل نشد، دیگران را که چنین توفیقی یافتهاند نباید اجازه داد مرزها در هم بریزند و هر نوع فعل و انفعالی صورت گیرد، بلکه مرزهای آزادی را باید بازشناخت و در محدوده آنها عمل کرد و تا آنجا که ممکن است، باید اغماض مبنای سیاست ارتباطی باشد.
مسلمانان در طول تاریخ، با استفاده از شیوه رفتاری مورد تأکید اسلام، همچنان این افتخار را برای اسلام حفظ کردهاند، که در برخورد با اهل کتاب، نهایت تساهل و تسامح را رعایت نموده، در مواردی عملاً ایشان را به سوی پذیرش دین اسلام جذب کرده، موجبات تحسین عدهای از ایشان را برانگیختهاند.
برای نمونه، پروفسور توماس آرنولد در مورد تغییر کیش مسیحیان «بنی غسان»، که در کنارههای فرات زندگی میکردند و در جنگ قادسیه (سال 14 ه) مسلمان شدند، مینویسد: «فشار و تحمیل عامل تعیینگر در تغییر کیش آنها به اسلام نبود، بلکه روابط صمیمی بین مسیحیان و عربها علت اساسی بود. محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم خودش قبلاً با بسیاری از قبایل مسیحی پیمان بست و به آنها قول داد که جان و مال مسیحیان را حفظ کند و آنها را برای انجام آزادانه اعمال مذهبی خویش آزاد بگذارد و نیز به روحانیان مسیحی این ضمانت را داد که از حقوق و اقتدار سابق خویش بهرهمند باشند.»12
یکی از برجستهترین ویژگی ها و امتیازات جامعه اسلامی این است که مسلمانان از کمک و نیکی به غیر همکیشان خود دریغ نمیکنند، تا آنجا که غیر مسلمانان خود به این امر اعتراف کرده، آن را میستایند.13
ژوزف فان اس میگوید: «گرچه مسیحیان یا یهودیان بیرون از حوزه کشور اسلامی دشمن محسوب میشدند، اما کسانی که در داخل کشور اسلامی زندگی میکردند، برخوردار از حقوقی تعریف شده بودند و با آنان به تسامح و تساهل رفتار میشد. آنان ملزم نبودند در محلههای جداگانه زندگی کنند، حتی با مسلمانان همغذا میشدند و به میهمانیهای آنها دعوت میشدند. از این حیث، اسلام نسبت به یهودیت از سعه صدر زیادی برخوردار است.»14
نُرمَن دانیل نیز در مقالهای با عنوان «وضعیت کنونی روابط مسیحیان و مسلمانان»، در ابتدا از طرز تلقّیهای انتقادی مسیحیان در قرون گذشته نسبت به مسلمانان و از پیدایش نوعی گرایش به لزوم تساهل و تسامح در روابط با مسلمانان سخن میگوید که در بعضی موارد، مستند به تساهل و همزیستی مسالمتآمیز مسلمانان با مسیحیان در امپراتوری عثمانی است و میافزاید: «از همه مهمتر، تصمیم شورای واتیکان دوم مبنی بر به رسمیت شناختن سهیم بودن مسلمانان در برخورداری از دین ابراهیمی و اعتقاد آنان همچون مسیحیان به پرستش خدای یکتای مهربان و اعتقاد به روز جزا میباشد» و در نهایت، توصیه میکند که «ما مسیحیان باید نوعی همدلی با مسلمانان را در اعتقاد آنان به تقدیس محمّد بن عبدالله صلیاللهعلیهوآله پذیرا باشیم.»15
اصول حاکم بر روابط اجتماعی میان مسلمان و کتابی
قرآن کریم در مسئله مربوط به روابط با اهل کتاب، ضوابطی تعیین کرده است و مسلمانان موظّفند آنها را رعایت کنند و اساس روابط خود را بر آن مبنا تنظیم نمایند. آشنایی با ضوابط کلی حاکم بر روابط، که میتوان از آیات کریمه به دست آورد، در نتیجهگیری نهایی این بحث مفید میباشد.
1. عدالت
یکی از اصولی که در قرآن کریم بسیار مورد تأکید و اهتمام قرارگرفته16 و اهمیت آن به حدّی است که از اصول اعتقادی امامیه شمرده شده، مسئله «عدل» است و این عقیده در فرد فرد مسلمانان و جوامع اسلامی اثر میگذارد و وقتی به مرحله اجرا درآید، میتواند مسلمانان را به سوی مدیریت صحیح در کارها و برافراشتن پرچم عدل و داد، نه تنها در کشورهای اسلامی، بلکه در کل جهان سوق دهد.
اهمیت این موضوع به حدّی است که هیچ چیز نمیتواند مانع آن گردد؛ دوستیها و دشمنیها، قرابت و خویشاوندی، یا دوری و نزدیکی نمیتوانند در آن اثر داشته باشند و هرگونه انحراف از آن متابعت از هوای نفس است.17 در آیات قرآن، به صراحت از ستم روا داشتن به دشمن، چه دشمن شخصی باشد و چه دینی، نهی شده است. با این دیدگاه، حتی به مشرک نمیتوان ستم کرد، چه رسد به اقلّیتهای دینی.18 گستره اجرای عدالت تا جایی است که حقوق اقلّیتهای دینی را نیز در بر میگیرد.19
در روایات نیز ائمّه اطهار علیهمالسلام تأکید بسیاری بر این مطلب نمودهاند.20 نمونه عینی تحقق عدالت، داستانی است از دوران امارت حضرت علی بن ابیطالب علیهالسلام ، زمانی که توسط یاغیان طرفدار معاویه، از پای زن یهودی خلخالی به عُنف کشیده شد، حضرت فرمود: «... در این صورت، چنانچه مسلمانی از اندوه و تأسف بمیرد، بر او ملامت نیست، بلکه نزد من به مردن سزاوارتر است.»21
آنچه در برنامههای اجتماعی، سیاسی، نظامی و اقتصادی جامعه اسلامی باید به عنوان زیر بنا و اصل اساسی در روابط متقابل بین مسلمانان و اهل کتاب حاکم باشد، عدالت است؛ چرا که یک جامعه پیشرو، سربلند و قوی، جامعهای است که روی پای خود بایستد و پیوند و ارتباطش با دیگران، پیوندی بر اساس رعایت عدالت و منافع متقابل باشد؛ همانگونه که قرآن میفرماید: «لاتَظلِمون و لاتُظلَمون.»(بقره: 279)22
هرگاه حکومتها از این اصل اساسی غفلت کرده یا به آن پشت پا زدهاند، باعث تباهی خود و دیگران شدهاند، و هرگاه به این اصل پایبند بودهاند، از عزّت و سربلندی برخوردار بودهاند.
تاریخ شاهد است که یهودیان در سرزمینهای اسلامی زندگی خوبی داشتند. این در حالی بود که یهودیان مقیم کشورهای اروپایی مجبور بودند در اماکن خاصی به نام «گتو»23 با ذلت تمام زندگی کنند.24 تاریخنگاران یهودی و مسیحی رفتار انسانی مسلمانان با اقلّیتهای دینی را به ثبت رساندهاند.25
2. نفی سبیل (حفظ سیادت اسلام)
حفظ سیادت اسلام و جامعه اسلامی از جمله وظایف عمومی است که نقض آن از حدود اختیارات مسلمانان خارج بوده و بر اساس «قاعده نفی سبیل» حتی تعهدات بین المللی نیز نمیتوانند ناقض آن باشند. این اصل کلی تحت عنوان «أَلإِسْلامُ یَعْلُو وَ لا یُعْلی عَلَیْهِ»،26 به صورت یک قاعده حقوقی27 در فروع و موارد گوناگون حقوق اسلامی استفاده میشود.
بنابراین، دادن هر نوع امتیاز سیاسی، اقتصادی، نظامی، قضایی و اجتماعی به غیرمسلمانان، که به سیادت اسلام و جامعه مسلمانان لطمه وارد آورد، بیارزش و بیاعتبار خواهد بود.
قرآن کریم در این زمینه میفرماید:«وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَی اْلْمُؤْمِنینَ سَبِیْلاً.»(نساء: 141)28
از سوی دیگر، به مسلمانان هشدار میدهد: «یا ایّها اْلَّذِینَ امَنُواْ لا تَتَّخِذُواْ بِطَانَةً مِّنْ دُونِکُمْ لا یَأْلُونَکُمْ خَبَالاً وَدُّواْ مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ مَا تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبرُ قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الاَیاتِ إِنْ کُنتُمْ تَعْقِلُونَ.»(آل عمران: 118)29
وقتی دوست گرفتن افراد غیر مسلمان این چنین نتایج ناگوار به بار آورد و فرصتی به آنان دهد که در تباه نمودن کارها و افساد امور بکوشند و توطئههای خصمانه به راه اندازند، نتایج و آثار سیادت و تسلّط آنان بر مسلمانان و تصدّی مقامات دولتی و سیاسی و نظامی و اقتصادی از طرف غیرمسلمانان چگونه خواهد بود؟30 توجه به این نکته نیز ضروری است که ازدواج زن مسلمان با مرد غیر مسلمان، با توجه به تسلّطی که مرد بر خانواده دارد، به نحوی مسئله سیادت غیر مسلمان بر مسلمان را به دنبال خواهد داشت.
3. تعادل در روابط و حفظ احترام متقابل
اصل «اعتماد متقابل» پشتوانه فعالیتهای هماهنگ اجتماعی و همکاری در سطح وسیع میباشد. همین معنا در روابط بینالمللی و در سطح جهانی نیز صادق است.
یکی از مصادیق بارز و تعیین کننده به عنوان ضامن اجرای این اصل، وفای به عهد و پیمان میباشد؛ چرا که وفاداری به عهد و پیمان، تأکیدی بر حفظ این همبستگی و اعتماد متقابل است و اگر عهد و پیمانها شکسته شوند، دیگر اثری از این سرمایه بزرگ (اعتماد عمومی) باقی نخواهد ماند، و این مطلب، هم در داخل جامعه اسلامی در روابط با اقلّیتها، و هم در سطح جهانی در ایجاد روابط با کشورهای غیراسلامی صادق است.
به همین دلیل، در آیات قرآن و احادیث اسلامی، بهطور گسترده بر مسئله وفای به عهد و ایستادگی در برابر سوگندها تأکید شده است، و شکستن آن از گناهان کبیره محسوب میشود.31
ازدواج اقلّیتها با مسلمانان
الف. ازدواج با زن مسلمان
از مسائلی که قرآن کریم در بحث روابط اجتماعی مسلمانان با اهل کتاب به آن پرداخته، مسئله ازدواج با اهل کتاب است.
ازدواج یکی از سنن آفرینش انسان و از خواستههای طبیعی و غریزی بشر میباشد و اسلام این واقعیت را برای اقلّیتهای دینی متعهد به عنوان یک حق مشروع مسلّم، غیرقابل نقض تلقّی نموده است. از نظر حقوقی هم ازدواجهایی را که در میان مردان و زنان اقلّیتها طبق مقررات متبوع صورت میگیرند قانونی و رسمی میشمارد، ولی در عین حال، در قانون ازدواج مسلمانان این حق و آزادی در چهارچوب افراد همکیش محدود شده و به زنان مسلمان اجازه داده نشده است با مردان غیر مسلمان ازدواج نمایند.
اسلام برای آنکه ازدواج یک پیوند معنوی اصیل باشد و محیط زندگی مشترک زناشویی با هماهنگی فکری و روح تعاون و مسالمت و صفای معنوی همراه گردد، شرط کفو و برابر بودن زن و مرد را در تحقق ازدواج حقیقی، ضروری و غیر قابل اجتناب میشمارد.
اسلام کفو بودن زوجین و برابری آن دو را با مقیاسهای مادی و صوری قابل سنجش نمیداند و به همین علت، ثروت، مقام، حسب و نسب، نژاد، موقعیت خانوادگی، شخصیت اجتماعی و نظایر آن هیچکدام تعیینکننده برابری زوجین محسوب نمیگردند.
تنها مقیاسی که از نظر اسلام، برابری و کفویت زوجین را مشخص میسازد، ایمان و عقیده است و روی این اصل کلی، اسلام، مردی را کفو و برابر و شایسته همسری زن مسلمان میشمارد که با وی از نظر ایمان و عقیده، برابر و همسطح باشد ـ که با توجه به آنچه گفته شد، این مسئله نمود بیشتری پیدا میکند.
این واقعیت را نیز نباید از نظر دور داشت که زن همواره در زندگانی زناشویی بر اساس یک سلسله علل روانی و اجتماعی تابع و مقهور اراده مرد میباشد و این واقعیت را اگر به عنوان یک قانون طبیعی عمومی نپذیریم، نمیتوانیم صدق آن را در بیشتر ازدواجها، در محیطها و شرایط اجتماعی گوناگون انکار نماییم.
روشن است که اسلام نیز نمیتواند چنین واقعیتی را نادیده گرفته، در برابر آثار و نتایج آن بیتفاوت باشد؛ زیرا تجویز ازدواج زنان مسلمان با مردان غیرمسلمان به منزله آن است که نسبت به ایمان و عقیده زنان مسلمان، در برابر خطر مسلّمی که آنان را تهدید میکند، نه تنها ابراز بی تفاوتی گردد، بلکه راه انحراف برای گرایش زنان مسلمان به سوی کفر باز شده، بدینوسیله انبوهی از مسلمانان در معرض ارتداد قرار گیرند.
پرواضح است که این واقعیت تلخ با هدفهای اصیل و ایده اسلامی کاملاً مغایر بوده، هرگز نمیتواند مورد تأیید آیینی که مدّعی رسالت جهانی است، قرار گیرد.32
بررسی آیات: قرآن کریم در سوره بقره میفرماید: «وَ لاَ تَنْکِحُوا اْلْمُشرِکاتِ حَتَّی یُوءْمِنَّ وَ لاَءَمَةٌ مُّوءْمِنَةٌ خَیْرٌ مِّنْ مُّشرِکَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْکُمْ وَ لاَ تُنْکِحُواْ اْلْمُشْرِکِینَ حَتَّی یُوءْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُّوءْمِنٌ خَیْرٌ مِّنْ مُّشرِکٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکُمْ أُولَئِکَ یَدْعُونَ إِلَی اْلنَّارِ وَ اللَّهُ یَدْعُو إِلَی اْلْجَنَّةِ وَ اْلْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَ یُبَیِّنُ ءَایاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ.» (بقره: 221)33
ازدواج پایه اصلی تکثیر نسل و پرورش و تربیت فرزندان و گسترش جامعه است، و محیط تربیتی خانواده در سرنوشت فرزندان، فوقالعاده مؤثر میباشد؛ از یک سو، آثار قطعی وراثت، و از سوی دیگر، آثار قطعی تربیت در طفولیت (زیرا نوزادان پس از تولد، غالباً در دامان پدر و مادر پرورش مییابند و در سالهایی که سخت شکلپذیرند، زیر نظر آنها هستند.) همچنین شرک، که خمیرمایه انواع انحرافات بوده و در واقع، آتشی سوزان در دنیا و آخرت است، میتواند دلیل روشنی بر این تحریم و حساسیت باشد. بنابراین، قرآن کریم اجازه نمیدهد مسلمانان، خود یا فرزندانشان را در این آتش بیفکنند. از این گذشته، مشرکان، که افرادی بیگانه از اسلام هستند، اگر از طریق ازدواج به خانههای مسلمانان راه یابند، جامعه اسلامی گرفتار هرج و مرج و دشمنان داخلی میشود. البته این تا زمانی است که آنها بر مشرک بودن پافشاری میکنند. اما راه به روی آنها باز است؛ میتوانند ایمان بیاورند و در صفوف مسلمانان قرار گیرند و به اصطلاح، کفو آنها در مسئله ازدواج شوند.
طرح دو سؤال:
1. آیا تحریم ازدواج شامل اهل کتاب نیز میشود؟
واژه «مشرک» در قرآن، غالبا به بتپرستان اطلاق شده، ولی بعضی از مفسّران معتقدند: «مشرک» شامل سایر کفّار مانند یهود و نصارا و مجوس (و به طور کلی، اهل کتاب) نیز میشود؛ زیرا هر کدام از این طوایف برای خداوند شریکی قایل شدهاند.34
ولی با عنایت به آنچه گفته شد، این عقاید گرچه شرکآورند، اما با توجه به اینکه در آیات متعددی مشرکان در برابر اهل کتاب قرار گرفتهاند و نیز به این دلیل که یهود و نصارا و مجوس در اصل، متکی به نبوّت راستین و کتاب آسمانی هستند، معلوم میشود که منظور قرآن از «مشرک»، همان بتپرست است.35
2. آیا این آیه نسخ شده است؟
بعضی از مفسّران معتقدند: حکم در آیه 221 سوره بقره، نسخ شده و ناسخ آن آیه «وَ اْلْمُحْصَنَاتُ مِنَ اْلَّذِینَ أُوتُوا اْلْکِتابَ»(مائده: 5) میباشد که اجازه ازدواج با زنان اهل کتاب را میدهد.
ولی باید توجه داشت که این آیه فقط به ازدواج با بتپرستان نظر دارد، نه کفّار اهل کتاب؛ مانند یهود و نصارا. البته در مورد ازدواج با کفّار اهل کتاب نیز قراینی در آیه و روایات اهلبیت علیهمالسلام وجود دارند که نشان میدهند منظور فقط ازدواج موقّت است.
ظاهر آیه شریفه که میفرماید: «وَ لاَ تَنْکِحُواْ اْلْمُشرِکاتِ حَتَّی یُوءْمِنَّ»، تنها میخواهد ازدواج با زن و مرد بتپرست را تحریم کند، نه ازدواج با اهل کتاب را. پس اینکه گفتهاند: آیه شریفه ناسخ آیه 5 سوره مائده است، که میفرماید: «اْلْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ اْلطَّیِّباتُ وَ طَعَامُ اْلَّذِینَ أُوتُوا اْلْکِتابَ حِلٌ لَّکمْ وَ طعَامُکُمْ حِلٌ لهَُّمْ وَ اْلْمُحْصَنَاتُ مِنَ اْلْمُوءْمِنَاتِ، وَ اْلْمُحْصَنَاتُ مِنَ اْلَّذِینَ أُوتُوا اْلْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ»، صحیح نیست.36
علاّمه طباطبائی رحمهالله نکتهای را یادآور شده، میفرمایند: «آیه سوره بقره به ظاهرش شامل اهل کتاب نمیشود، و آیه سوره مائده تنها شامل اهل کتاب است. پس هیچ منافاتی میان آن دو نیست تا بگوییم: آیه سوره بقره ناسخ آیه سوره مائده و یا منسوخ به آن است، علاوه بر اینکه سوره بقره اولین سورهای است که پس از هجرت در مدینه نازل شده، و سوره مائده آخرین سورهای است که بر رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نازل گشته، و این سوره نمیتواند منسوخ واقع شود؛ چون پس از آن، آیهای نازل نشده، معنا ندارد آیات سورههای قبل ناسخ آن باشد.»37
ب. ازدواج با زنان اقلّیتهای دینی
یکی از ادیانی که پیروان خود را به شدت از ازدواج با بیگانگان بر حذر میدارد، آیین یهود است که در بخشهایی از تورات با شدیدترین لحن، یهودیان را از این امر منع کرده، آن را از گناهان بزرگ معرفی نموده است.38 آیین یهود به عنوان یک آیین ملّی و نژادی مطرح بوده، هیچگونه تبلیغی در جهت یهودی کردن دیگر مردمان نداشته است.
در آیین مسیحیت نیز ازدواج با بیگانگان ممنوع است، و این ممنوعیت نه از حیث حفظ افتخارات ملّی و نژادی، بلکه به سبب مصونیت اعتقادی افراد است. به همین دلیل، درباره مردان که به صورت طبیعی از مصونیت بیشتری برخوردارند، در صورتی که بتوانند همسر خود را به آیین مسیحیت درآورند، این ازدواج مجاز تلقّی گردیده، ولی در مورد زنان، به صورت مطلق ممنوع شمرده شده است.
آیین مسیحیت نیز گرچه بر اساس عبارات انجیل39 و عباراتی از قرآن40 همانند آیین یهود، مخصوص قوم بنیاسراییل بوده است، ولی از زمانی که کنستانتین، قیصر روم، به این آیین گروید، انحصاری بودن آن به فراموشی سپرده شد، و در حال حاضر نیز چنین است.
ازدواج با بیگانگان در آیین مجوس نیز ممنوع است و ظاهراً در این آیین نیز ممنوعیت ازدواج با بیگانه، بیشتر به سبب دوری از آلودگی اعتقادی و حفظ کیان خانواده بوده است.
اما آیین اسلام از همان آغاز به عنوان یک آیین جهانی مطرح شده و پیامبرِ آن به عنوان پیامبر رحمت برای جهانیان مبعوث گردیده و41 کوشیده است گرایشهای ملّیتپرستی را در میان امّت اسلامی ریشه کن سازد و در عمل نیز پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله مسلمانان را از هر قوم و ملتی که باشند، با یکدیگر برابر قرار داده و با افتخارات نژادی به شدت مبارزه نموده است.
از اینرو، تردیدی نیست که ممنوعیت ازدواج با بیگانگان در مواردی که مطرح است، بر اساس حس ملّیگرایی و برتریطلبی نبوده، بلکه به سبب مصونیت اعتقادی مسلمانان و دور نگه داشتن آنان از آلودگی اخلاقی و حفظ اصالتهای خانوادگی بوده است.42
بر همین اساس است که زن مسلمان به هیچ وجه نمیتواند با مرد کافر ازدواج کند و آیه «وَ لَنْ یَجْعَلَ اَللّهُ لِلْکافِریِنَ عَلَی المُؤمِنیِنَ سَبیِلاً» (نساء: 141) راه تسلّط کافر بر مسلمان را بکلی مسدود ساخته است.43
ماده 1069 قانون مدنی نیز ناظر بر این مسئله است و این ممنوعیت، اجماع تمامی فرق مسلمانان است.44
در مسئله ازدواج با زنان اهل کتاب، برخی از فقها به موجب آنکه طبق آیه قرآن، یهود عزیر پیغمبر را فرزند خدا میپندارند و نصارا میگویند مسیح فرزند خداست،45 آنها را مشرک تلقّی کرده، ازدواج با آنان را حرام میدانند.46
اما ظاهر آیه شریفه «...وَالمُحْصَنَاتُ مِنَ الَذیِنَ اوتُوا الکِتَاب...»(مائده: 5) بر حلّیت ازدواج مسلمانان با زنان اهل کتاب دلالت دارد. منتها با توجه به اینکه بعضی از فقها از باب جمع میان مفاد دو آیه، و اینکه آیه از کلمه «اجورهنّ»استفاده کرده، به جواز ازدواج منقطع مردان مسلمان با زنان اهل کتاب حکم دادهاند. همچنین چون همه اصناف یهود و نصارا مشرک محسوب نمیشوند، میتوان گفت: ازدواج با زنان این قبیل فرقهها جایز است.
در ضمن، باید توجه داشت که اختلاف ملّیت، که همراه با اختلاف سنن و شعایر زندگی است، بخصوص اختلاف مذهبی که بسیار عمیق است، موجب ناسازگاری مرد و زن میشود؛ چنانکه اگر به آمار اینگونه ازدواجها دقت کنیم، درمییابیم که بیشتر این ازدواجها به جدایی منجر شدهاند.47
گفته شد که فقها در این مسئله اختلاف نظر دارند. عدهای از فقهای اهل تسنّن ازدواج مرد مسلمان با زن اهل کتاب را حلال میدانند که این نظر بیشتر فقهاست،48 و عدهای آن را حرام میدانند.49
آراء علمای امامیه نیز در این باب متفاوت است: بعضی از آنها ازدواج مرد مسلمان با زن کتابی را، چه به صورت دایم و چه به صورت منقطع، جایز نمیدانند. عدهای، هم به صورت دایم و هم منقطع آن را جایز میدانند. گروه سومی هم هستند که به جواز ازدواج منقطع و عدم جواز ازدواج دایم ـ به خاطر جمع بین ادلّه ـ حکم کردهاند.50
در پایان، مطلبی را که در قانون مدنی آمده است، یادآور میشویم: قانون مدنی نیز ازدواج مرد مسلمان با زن غیرمسلمان را به طور مطلق جایز دانسته، ولی با توجه به مقرّرات نکاح قانون مدنی، که از حقوق امامیه اقتباس شده، نکاح دایم را ممنوع شمرده، ولی نکاح منقطع را جایز دانسته است.
طبق همین قانون، به طور کلی، ازدواج مردان غیر مسلمان، گرچه ذمّی و متعهد هم باشند، با زنان مسلمان ممنوع گشته است و ارتکاب به آن جرم محسوب میشود و در مواردی که در متن قرارداد «ذمّه»، خودداری ذمّیان از تعرّض به زنان مسلمان و تقاضا و انجام ازدواج با زنان مسلمان تصریح شود، جرم مزبور موجب نقض پیمان تلقّی میگردد.51
نتیجه آنکه:
1. با وجود تمام احترامی که اسلام برای پیروان ادیان دیگر قایل است، ولی عواطف اجتماعی را بر محور ایمان، تقوا و بر اساس دین الهی محدود میکند و اجازه تجاوز از این حدود را نمیدهد و با عواطف و دوستیهایی که از چهار چوب ملاک تعیین شده تجاوز کنند، برخوردی شدید نموده و در آیات بسیاری، مسلمانان را از برقراری چنین ارتباطی نزدیک و صمیمانه منع میکند و مسلمانان را از اینکه در روابط خود، دوستی و سرپرستی غیر مسلمانان را بپذیرند، سخت بر حذر میدارد، البته نه به دلیل آنکه دوستداشتن انسانهای دیگر را امری زشت و مذموم بداند و در هر حال و به طور مطلق طرفدار بغض مسلمان نسبت به غیر مسلمان باشد، بلکه به این دلیل که اولاً، ایشان به دلیل اختلاف عقیده و دین، قابل اعتماد و اطمینان نیستند؛ چرا که وقتی ارتباط و پیوندشان را با خدا و رسول او گسستهاند، با مؤمنان نیز پیوندشان ظاهری و صوری بوده، مطمئناً در باطن، طور دیگری درباره آنان فکر میکنند. به همین دلیل، تظاهر دشمن به دوستی نباید آنان را غافل کند و موجب گردد که آنان دشمن را دوست پندارند و به او اطمینان کنند. ثانیاً، روابط دوستانه و صمیمانه مسلمان با غیر مسلمان باید در حدّی باشد که دست کم عضویتش با پیکره اسلامی ناسازگار نباشد؛ یعنی به وحدت و استقلال پیکره اسلامی آسیبی نرساند و تظاهر آنان به دوستی مسلمانان نباید موجب غفلت آنان شود و ـ همانگونه که در تاریخ نیز بارها تجربه شده است ـ از این ناحیه متحمّل ضربات جبرانناپذیر شوند. باید این روابط در حدّی باشند که عضویت در یک پیکره و جزئیت در یک کل ایجاب میکند.52 روشن است که این مسئله ـ چنانکه از اطلاق آیات کریمه و سیره معصومان علیهمالسلام نیز استفاده میشود ـ منافاتی با احسان و نیکی به غیر مسلمان ندارد.
2. اقدامات پیشگیرانه و احتیاطی منطقیترین روش برای حفظ استقلال و تمامیت فکری، عقیدتی و اخلاقی پیروان یک مکتب بوده و مؤثرترین وسیله برای جلوگیری از نفوذ انحرافات فکری، عقیدتی و اخلاقی بیگانهاند. از اینرو، محدودیت اسلام نسبت به مسئله ازدواج مسلمان با کتابی، طرح مسئله طهارت و نجاست و نیز حلّیت یا حرمت خوردن غذای اهل کتاب بر همین اساس قابل توجیه و تفسیر است.
علاوه بر آن، جز در مسئله حرمت ازدواج زن مسلمان با مرد کتابی، که مورد اتفاق است، سایر مسائل مورد اختلاف میباشد.
پاورقیها:
--------------------------------------------------------------------------------
1. دانشآموخته جامعةالزهرا، محقق و نویسنده.
10. یونس: 65.
11. نساء: 139.
12. Thomas Arnold, The SPREAD OF ESLAM IN THE WORLD (First Published in London, 1996 / First Published by Good Word Books 2001) pp. 47-49
13. نمونهای از بزرگواری و نجابت پیروان مکتب اسلام را در برخورد با اهل کتاب در زمان حاضر از نظر میگذرانیم: یکی از یهودیان ایران در گزارشی از وضعیت یهودیان برمه (میانمار)، ابراز نگرانی میکند از اینکه در دهههای اخیر، به علت سیر نزولی تعداد یهودیان در برمه، مشکلاتی در امر ازدواج و حفظ اصول یهودیت به وجود آمده است و این امر عملاً ادامه حیات یهودیت را در این کشور (که از قانون اساسی کشورهای اروپای شرقی پیروی مینماید، و حکومت آن جمهوری سوسیالیستی بوده و مسائل حقوقیاش، مشابه مسائل حقوقی انگلستان است) با مشکل روبهرو نموده است، به طوری که در سالهای دهه 1930 تعداد یهودیان از حدود 2500 نفر در سراسر برمه به حدود 20 تا 25 نفر تنزّل یافته است. این فرد یهودی مینویسد: «آقای شموئیل به عنوان مسئول کنیسا همیشه نگران این مسئله است که در صورت مهاجرت وی، کنیسا و تومارهای تورات موجود در آن دچار چه سرنوشتی میشوند، اما از جهتی خاطره مراسم برمیصوا (جشن تکلیف) پسرش تا حدی از نگرانیها میکاهد. در این جشن، بیش از پانصد میهمان حضور داشتند که جمع کثیری از آنها را دوستان مسلمان و همسایگان تشکیل داده بودند.» (سیما مقتدر، «گزارشی از یهودیان برمه (میانمار)»، نشریه افق بینا، انجمن کلیمیان ایران، ش 18، «اسفند 1381».)
14. Hans kung & Josef Van Ess, CHRISTIANITY & WORLD RELIGIONS Trans. by. Doubdeday & Company, inc (Gardencity, NewYork, 1986) pp. 97-106 کتاب مزبور توسط هانس کنگ و ژوزف فان اس به صورت سلسله مقالات، تنظیم و چاپ شده و مطالب مزبور از مقاله «ژوزف فان اس» نقل گردیده است.
15. Normandaniel - ISLAM AND THE WEST (one world oxford - reprinted 2000), German to English by Peoer Heineyg, pp.326-337.
16. یکی از مفاهیم آیه «یَا اَیُّهَا اْلَّذِینَ ءَامَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَئَانُ قَوْمٍ عَلی أَلاَّ تَعْدِلُواْ إِعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَی» (مائده: 8ـ9) این است که با دشمن نیز نباید بی عدالتی کرده، ستم روا داشت. (ابوعلی فضل بن حسن الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 169).
17. ص: 27.
18. یاسر خادم میگوید: از نیشابور به مأمون نامه نوشتند که مردی از زردشتیان به هنگام مرگ وصیت کرده که مالی هنگفت از اموال او را میان فقیران و مستمندان تقسیم کنند و قاضی این مال را به فقیران مسلمان داده است. مأمون به امام رضا علیهالسلام عرض کرد: ای سرور من! در این باره چه میفرمایی؟ امام رضا علیهالسلام فرمودند: «إِنَّ الْمَجُوسَ لاَیَتَصَدَّقُونَ عَلَی فُقَرَاءِ الْمُسْلِمیِنَ فَاکْتُبْ إِلَیْهِ یُخْرِجْ بِقَدْرِ ذَلِکَ مِنْ صَدَقَاتِ الْمُسْلِمیِنَ فَیَتَصَدَّقَ بِهِ عَلَی فُقَرَاءِ الْمَجُوسِ»؛ زردشتیان که برای فقیران مسلمان خیرات نمیکنند. به قاضی نیشابور بنویس، به اندازه همان مبلغ، از بیت المال بردارد و به فقیران زردشتی بدهد و آن پول را در میان قوای زردشتی تقسیم نماید. (محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی، عیون اخبار الرضا علیهالسلام ، تصحیح سیدمهدی حسینی بروجردی، جهان، 1378، ج 2، ص 15.)
19. ر. ک: محمدرضا حکیمی، جامعهسازی قرآنی، مجموعه مقالات، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378، ص 141ـ148.
2. سیدمحمدحسین الطباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1390 ق، ج 6، ص 196.
20. حضرت علی علیهالسلام اجرای عدالت را از نشانههای عقل و دلیل بر عاقل بودن میدانند. (عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ص 306.)
21. نهج البلاغه، خطبه 27.
22. «نه ستم کنید و نه زیر بار ستم روید.»
23. ghetto.
24. جولیوس کرینستون، انتظار مسیحا در آیین یهود، ترجمه حسین توفیقی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، ص 14ـ15.
25. ابا ابان (وزیر خارجه سابق اسراییل) مینویسد: «حقیقتی را که نباید هیچ وقت فراموش کرد، این است که در حدود دو قرنی که یهودیها تحت سرپرستی و قیمومیت اعراب بودند و با کمال فروتنی از ایشان تمکین میکردند، جوامع یهودی اسپانیا و شمال آفریقا در تمام زمینههای علم و دانش به پیشرفتهای بسیار مهم نایل شدند و در این مدت، این ملت شاهد به وجود آوردن و خلق آثار گرانبهایی بود که تا آن زمان در هیچ کجا یهودیهای پراکنده از وطن، یک چنین تحوّل و پیشرفتی را به خود ندیده بودند. پیشرفتهای فوقالعاده علم و دانش در بین ملت یهود تا وقتی که فساد اخلاق در جوامع مسلمین و اعراب رخنه نکرده و حکّام از طریق عدالت و درستی منحرف نشده بودند و امکان هرگونه همکاری و همزیستی مسالمتآمیز را مسلمین از یهودیها سلب نکرده بودند، به خوبی و به سرعت در حال شکفتگی و ترقّی بود. بدبختانه فرمانروایان بعدی از جاده عدل و انصاف خارج شده و حقیقتی که در صدر اسلام حکمفرما بود، از بین رفت؛ حکّام و فرمانروایان پیرو تعصّبات بیجا و عقاید خرافاتی بیحاصلشده، برای حفظ قدرت، از ظلم و تعدّی پروایی نداشتند و در نتیجه، جلوی هرگونه پیشرفت و ترقّی گرفته شد و خود اعراب نیز به نیستی و فنا محکوم شدند. درسی است غمانگیز و تأسّفبار، از این جهت که دوره رفاه و آسایش ملتی سپری میشود و زمان بدبختی و ذلّت فرامیرسد. یهودیان تحت حکومت مسیحیان هیچ وقت ترقّیاتی را که در دوره اعراب به آن نایل شدند، حاصل نکردند» (ابا ابان، قوم من ـ تاریخ بنی اسرائیل ـ، یهودا بروخیم و پسران، 1358، ص 185.)
26. المتّقی بن حسام الدین الهندی، کنز العمّال فی سنن الاقوال و الافعال، تعلیق کبری صیانی، تصحیح صفوة السقاء، المؤسسة الرسالة، ج 1، ص 17.
27. محمدحسن النجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق و تعلیق، عباس قوچانی، چ سوم، تهران، اسلامیه، 1367، ج 21، ص 136.
28. «خداوند هرگز برای کافران نسبت به مؤمنان تسلّط و حاکمیت قرار نداده است.»
29. «هان ای مؤمنان! غیرمسلمانان را دوست مخصوص و محرم اسرار خویش نگیرید؛ زیرا آنان از فساد و تباه نمودن امور شما کوتاهی نمیکنند و هر چه را باعث رنج و زحمت شما گردد، دوست دارند. عداوت و کینه از زبانشان هویدا گشته و آنچه را در دل کتمان نمودهاند بیش از اینهاست. ما نشانهها و دلایل را بر شما روشن نمودیم، اگر شما تعقّل نمایید.»
3. برای نمونه نک: آل عمران: 20، 110، 113، 115 و 199 / نساء: 55 و 162 / مائده: 48 و 65 / رعد: 36 / حج: 17 / عنکبوت: 47.
30. عباسعلی عمید زنجانی، حقوق اقلّیتها، چ چهارم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376، ص 285ـ287.
31. امیر موءمنان علی علیهالسلام در فرمانی به مالک اشتر، به اهمیت این مسئله در اسلام و جاهلیت اشاره کرده، آن را مهمترین و عمومیترین مسئله میشمرند و تأکید میکنند که حتی مشرکان نیز به این امر پای بند بودهاند؛ زیرا عواقب دردناک پیمانشکنی را دریافته بودند. (ر. ک: نهج البلاغه، نامه 62.)
32. عباسعلی عمید زنجانی، پیشین، ص 208.
33. «و با زنان مشرک و بتپرست، تا ایمان نیاوردهاند، ازدواج نکنید! (اگرچه جز به ازدواج با کنیزان دسترسی نداشته باشید؛ زیرا) کنیز با ایمان، از زن آزاد بتپرست بهتر است، هرچند (زیبایی، یا ثروت، یا موقعیت او) شما را به شگفتی آورد. و زنان خود را به ازدواج مردان بتپرست، تا ایمان نیاوردهاند، درنیاورید! (اگرچه ناچار شوید آنها را به همسری غلامان با ایمان درآورید؛ زیرا) یک غلام با ایمان از یک مرد آزاد بتپرست بهتر است، هرچند (مال و موقعیت و زیبایی او) شما را به شگفتی آورد. آنها دعوت به سوی آتش میکنند و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود مینماید و آیات خویش را برای مردم روشن میسازد، شاید متذکر شوند.»
34. أبی جعفر محمد بن الحسن الطوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق و تصحیح احمد حبیب قیصر العاملی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج 2، ص 217 / ابوعلی فضل بن حسن الطبرسی، پیشین، ج 1 ص 317.
35. بانو امین اصفهانی، مخزن العرفان در علوم قرآن، تهران، نهضت زنان مسلمان، ج 2، ص 303.
36. «امروز طیّبات بر شما حلال شد، و نیز طعام کسانی که پیش از شما به ایشان کتاب داده شده، و غذای شما هم برای آنها حلال است. و نیز پاکدامنان از زنان مؤمنه و پاکدامنان از زنان اهل کتاب برای شما حلال هستند.»
37. سیدمحمدحسین الطباطبائی، پیشین، ج 2، ص 204.
38. کتاب مقدّس، سفر تثنیه، 7: 1ـ5. در سفر پیدایش (24: 2ـ4) نیز آمده است: «و ابراهیم علیهالسلام به خادم خود، که بزرگ خانه وی و بر تمام مایملک او مختار بود، گفت: "... به یهوه خدای آسمان و زمین تو را قسم میدهم که زنی برای پسرم از دختران کنعانیان، که در میان ایشان ساکنم نگیری، بلکه به ولایت من و به مولدم بروی و از آنجا زنی برای پسرم اسحاق بگیری".»
39. انجیل متی، باب 15، آیات 21ـ29 و نیز باب 10، آیات 6ـ7.
4. مؤمنون: 52.
40. آل عمران: 49.
41. انبیاء: 107.
42. محمد ابراهیمی، ازدواج با بیگانگان، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1377، ص 23ـ33 با تصرف و تلخیص.
43. محمد خزائلی، احکام قرآن، چ پنجم، جاویدان، 1361، ص 42. توضیح اینکه جمعی از فقها در مسائل گوناگون (از جمله موضوع مورد بحث) به این آیه برای عدم تسلّط کفار بر مؤمنان، از نظر حقوقی و حکمی استدلال کردهاند و با توجه به عمومیتی که در آیه دیده میشود، این توسعه بعید به نظر نمیرسد. (ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 4، ص 176.)
44. سید حسن امامی، حقوق مدنی، چ پانزدهم، اسلامیه، 1377، ص 342.
45. توبه: 30.
46. زینالدین بن علی العاملی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، قم، مؤسسة المعارف للاسلامیة، 1416 ق، ص 358ـ363.
47. محمد خزائلی، پیشین، ص 42.
48. مصطفی مشرفه، العلاقات الاجتماعیة بین المسلمین و غیر المسلمین: الشریعة الاسلامیة والیهودیة والمسیحیة، مرکز الاسکندریة لکتاب، ص 43.
49. همچون ابن عمرو الهادی به نقل از: مصطفی مشرفه، پیشین، ص 43.
5. قصص: 4.
50. محمد خزائلی، پیشین، ص 42. درباره بحث منع ازدواج با اهل کتاب (به طور مطلق) ر. ک: ابی جعفر محمد بن الحسن الطوسی، الاستبصار فیما اختلف من الاخبار، تهران، اسلامیه، 1380، ج 3، ص 178، ح 648؛ و در موضوع جواز ازدواج منقطع و منع ازدواج دایم، ر. ک: علی بن الحسین الکرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، بیروت، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، 1411 ق، ج 12، ص 391؛ و در باب جواز ازدواج با اهل کتاب (به طور مطلق)، ر. ک: الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 416.
51. سیدحسن امامی، پیشین، ج 5، ص 342 و 343.
52. ر. ک: مرتضی مطهری، ولاءها و ولایتها، چ ششم، تهران، صدرا، 1370، ص 22-13.
6. مصداق آیه :«لاَ یَنْهَاکمُ اللَّهُ عَنِ اْلَّذِینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی اْلدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِّنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ اْلْمُقْسِطِینَ.»(ممتحنة: 8)
7. مصداق آیه «إِنَّمَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ اْلَّذِینَ قاتَلُوکُمْ فِی اْلدِّینِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِّنْ دِیارِکُمْ وَ ظاهَرُوا عَلَی إِخْرَجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ.»(ممتحنه:9)
8. محمدتقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، تحقیق و نگارش محمدحسین اسکندری، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمهالله ، 1378، ج 3، ص 96ـ99.
9. ممتحنه: 9 / آل عمران: 28.