تاریخ نگارش : سيزدهم اسفند 1390
معیار اعتبار روایت های امامان شیعه
حاجیه تقی زاده فانید
معیار اعتبار روایت های امامان شیعه در فقه و اجتهادشان چیست؟ درحالی که خارج از سنت نبوی هستند؟روایات امامان شیعه را می توان در دو دسته ابتدایی تقسیم بندی کرد: گروه اول، روایاتی که ائمه اهل بیت (ع)، در بیان آنها فقط نقش راوی را دارند، و سند این روایات، به پیامبر گرامی اسلام (ص) منتهی می شود با توجه به مکانت این بزرگواران، و مقامات معنوی و عدالت ایشان - که مورد پذیرش اهل سن نیز قرار گرفته، حجیت این روایات، قطعی است.
کلید واژه : معیار اعتبار روایت های امامان شیعه
معیار اعتبار روایت های امامان شیعه در فقه و اجتهادشان چیست؟ درحالی که خارج از سنت نبوی هستند؟روایات امامان شیعه را می توان در دو دسته ابتدایی تقسیم بندی کرد: گروه اول، روایاتی که ائمه اهل بیت (ع)، در بیان آنها فقط نقش راوی را دارند، و سند این روایات، به پیامبر گرامی اسلام (ص) منتهی می شود با توجه به مکانت این بزرگواران، و مقامات معنوی و عدالت ایشان - که مورد پذیرش اهل سن نیز قرار گرفته، حجیت این روایات، قطعی است.
در میان این دسته از احادیث، روایات فراوانی وجود دارند که به صراحت، نشان دهنده اعتبار روایات و بلکه عصمت و امامت ایشان است.(1) بدیهی است که اگر کسی، ائمه شیعه را به عنوان راوی عادل بشناسد، باید به مضمون این روایات، اعتراف کند. به علاوه که امیرالمؤمنان علی (ع) در نظر اهل سنت، هم خلیفه مسلمین هستند و هم جزو برترین صحابه پیامبر اسلام (ص)، و لذا احادیثی که ایشان نقل می کنند، حجیت خواهند داشت. پس آنچه مورد سؤال است، روایاتی است که ائمه بزرگوار شیعه، بدون استناد ظاهری به نبی گرامی اسلام، بیان کرده اند برای اثبات اعتبار این دسته از روایات شیعه، به سه دلیل می توان تمسک جست:
1. عصمت امامان
به نظر شیعه، «امامت»، ادامه «نبوت» است، و بجز تلقی وحی و آوردن دینی خاص، امامان، تمامی وظایف انبیا را بر عهده دارند. پس باید صفات انبیای الهی مانند عصمت و علم کامل را نیز داشته باشند و چون فقط خداست که می داند چه کسی معصوم است و علم لدنی دارد، نصب امام، بر عهده خداوند است. بنابراین امامت، مقامی است انتصابی که با نصب خداوند و اعلام پیامبر، به فعلیت می رسد. عالمان شیعه برای اثبات عصمت ائمه، بجز دلیل یاد شده به آیه «اذا ابتلی ابراهیم ربه...»(2)، نیز تمسک جسته اند که بر اساس آن، امامت، عهدی است الهی که شامل حال گنهکاران نمی شود. نیز افزوده اند که در صورت عدم عصمت امام، اگر امام گناهی کرد، بر مردم لازم است که او را منع کنند و نهی از منکر به جا آوردند، در حالی که بر اساس آیه مأمور به اطاعت از ایشاناند. آیه تطهیر (3) نیز عصمت خاندان پیامبر (ص) را اثبات می کند(4) استدلال به این آیه، به شیعیان اختصاص ندارد و برخی از علمای اهل سنت نیز در این باور همراه شیعه هستند.( 5) و در این باره که علی (ع) و فرزندان ایشان، جزو اهل بیت هستند، اختلافی در بین نیست.( 6)
با اثبات عصمت، بدیهی است که هر چه ایشان از پیامبر اسلام (ص) نقل می کنند و یا این که خود، به عنوان حکم الهی بیان می دارند، باید مورد پذیرش باشد و حتی اگر کسی در پذیرش دلایل امامت ایشان تردید داشته باشد، نمی تواند به ایشان نسبت کذب بدهد؛ زیرا عصمت از گناه، پایین ترین مرتبه از مراتب عصمت است که با دلایل فوق ثابت می شود.
2. دلایل نقلی
دلایلی که ذکر می شود، در کتب روایی اهل سنت نیز آمده اند، لذا صدور آنها قطعی و مورد قبول همه مسلمانان است. لازم به ذکر است که ما در این نوشته، به دلایل اثبات امامت همچون آیه ولایت، (7) حدیث غدیر، حدیث منزلت، و... نپرداخته ایم.
الف: حدیث ثقلین
در حدیث، با اختلاف تعبیرهای جزئی، در بسیاری از کتب اهل سنت نقل شده است.(8) در این حدیث، پیامبر (ص)، اهل بیت (ع) را تا قیامت در کنار قرآن کریم ذکر کرده و تمسک به ایشان را راه نجات دانسته اند: «ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابداً». دلالت حداقلی این حدیث، اثبات حجیت روایات و اجتهاد ائمه اهل بیت (ع) است؛ زیرا اطاعت از ایشان، مایه نجات از گمراهی دانسته شده است، ناگفته نماند که به نظر شیعه، این حدیث برای اثبات عصمت و امامت نیز کافی است.
ب. حدیث سفینه
پیامبر گرامی اسلام (ص) می فرماید: «مثل اهل بیت کمثل سفینه نوح، من رکبها نجی و من تخلف عنها غرق»(9) و در برخی از نقل های این روایت، تعبیر «کباب حطه فی بنی اسرائیل» نیز آمده است.(10) بر اساس این روایت، همراهی و پیروی از اهل بیت، همانند سوار شدن به کشتی نوح و رفتن به باب توبه بنی اسرائیل است که سبب نجات قوم خود بوده اند. و روشن است که اگر سخن و فعل کسی حجیت نداشته باشد، نمی تواند عامل نجات دیگران باشد.
ج. سایر روایات
در کتاب روایی اهل سنت، روایات دیگری نیز یافت می شوند که در همین مسیر به کار می آیند؛ روایاتی همچون «اهل بیتی امان لامتی»، (11)، «ان علیا مع الحق و الحق مع علی »، (12) «انا و هذا (ع)، حجه علی امتی یوم القیامه»،(13) «علی و شیعته هم الفائزون یوم القیامه»، (14) و روایات فراوان دیگری که بررسی و حتی اشاره به آنها، مجالی بیش از این مقال می طلبد.
گذشته از دلایل یاد شده، می توان گفت چنان که بسیاری از صحابه برای خود و دیگران، حق اجتهاد در سنت و فهم قرآن را به رسمیت می شناختند، همین حق برای خاندان پاک پیامبر (ص) نیز وجود دارد و شاید بر اساس همین دلیل بوده است که شیخ محمود شلتوت، مفتی بزرگ اهل سنت، مذهب شیعه را در کنار سایر مذاهب اسلامی، به رسمیت شناخته است. این مطلب را نیز می دانیم که ائمه شیعه، وصل به باب علم نبی هستند، (15) در حالی که دیگران به این صفت راهی ندارند.
نکته پایانی
بر اساس فرمایش ائمه معصومین (ع)، ایشان هر چه فرموده اند، از مخزن علم نبوی بوده است که از طریق پدران بزرگوارشان به آن راه یافته اند، تا جایی که امام باقر(ع)، به جابر می فرماید: «ما اگر از پیش خود حکمی بدهیم، هلاک خواهیم شد، بنابراین هر چه می گوییم، روایت رسول خداست.»
در برخی روایات نیز تصریح شده است که پیامبر، علم خود را به علی (ع) آموخت و نیز به علی (ع) دستور فرمود که این روایات، برای دیگر ائمه، مکتوب گردد.
«در حدیثی دیگر نیز از امام صادق(ع) نقل شده که حدیث من، حدیث پدرم است و حدیث پدرم، حدیث جدم است» و سپس این سلسله را تا پیامبر (ص)، ذکر می کنند.(16).
نتیجه آن که با استناد به روایات قطعی پیامبر اکرم (ص)، ثابت می شود که پیروی از ائمه معصوم شیعه، کاملاً مطابق با سنت نبی گرامی اسلام (ص) است. البته شیعه، بیش از این اعتقاد دارد و ایشان را امام منصوب از طرف خداوند متعال می داند
مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه قم
پی نوشت ها :
1. برای نمونه، ر. ک : الاصول من الکافی، کلینی، تحقیق : علی اکبر الغفاری، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1388 ق، ج، ص - 286 -297؛ الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم، علی بن یونس العاملی، تحقیق: محمد باقر بهبودی، المکتبه المرتضویه لا حیاءالاثار الجعفریه، ج 2، ص - 123 135.
2. سوره بقره، آیه 124.
3. سوره احزاب، آیه 33.
4. درباره ادله عصمت، ر. ک : کشف المراد، علامه حلی، تحقیق: حسن حسن زاده آملی: قم: مؤسسه نشر اسلامی، 1422 ق، - 471 472 و ص - 492 495 ؛ الالهیات، جعفر سبحانی، ق: مؤسسه امام صادق (ع)، 1423 ق، ج 4، ص - 116 130.
5. ر. ک : شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، دار احیاء الکتب العربیه، ج6، ص 69. هم او در صفحه 54 از جلد 12، از ابن عباس همین تفسیر را نقل می کند. در ج 16، ص 22 نیز از امام حسن مجتبی (ع)، استدلال به این آیه نقل شده است.
6. ر. ک : المستدرک علی الصحیحین، محمد بن محمد، الحاکم النیسابوری، تحقیق: یوسف المرعشی، بیروت: دارالمعرفه، 1406 ق، ج 2، ص 416، و ج3، ص 147؛ الدر المنثور، السیوطی، جلال الدین، دارالمعرفه، 1365، ج
5، ص 199- 198؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، بیروت: دار صادر، ج 1، ص- 330 - 331؛ و ج 4، ص 106، ج 6، ص 292؛ جامع البیان عن تأویل ای القرآن، محمد بن جریر الطبری، تحقیق: صدقی جمیل العطار، دارالفکر، بیروت: دارالفکر 1415 ق، ج 22، ص 10- 9.
7. سوره مائده، آیه 55.
8. برای نمونه، ر. ک : صحیح مسلم، النیسابوری، مسلم بن الحجاج، بیروت: دارالفکر، ج7، ص 123- 122؛ المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 109؛ مسند احمد، ج 3، ص 17 و ج 4، ص 371 و ج 5، ص 181؛ کنز العمال، المتقی الهندی، تحقیق: الشیخ بکری حیانی و الشیخ صفوه السقا، بیروت: مؤسسه الرساله، ج 1، ص 173 و 186 و 188.
9. برای نمونه، ر. کک المستدرک علی الصحیحین، ج 2، ص 343 و ج 3، ص - 150 - 151؛ کنزالعمال، ج 2، ص 435 و ج 11، ص 603 ؛ الدر المنثور، ج 1، ص 72.
10. ر. ک : کنز العمال، ج 2، ص 435؛ الدر المنثور، ج1، ص 72.
11. المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 149.
12. همان، ص 119 و 124؛ تاریخ بغداد، الخطیب البغدادی، احمد بن علی، تحقیق: مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت : دارالکتب العربیه، 1417 ق، ج 14، ص 322.
13. تاریخ بغداد، ج 2، ص 86.
14. الدر المنثور، ج6، ص 379.
15. «انا مدینه العلم و علی بابها» (شواهد التنزیل، عبیدالله بن احمد الحاکم الحسکانی، تحقیق: محمد باقر محمودی، تهران: مجمع احیاء الثقاقه الاسلامیه، 1411 ق، ج، ص 104، 107، 105و 432).
16. ر. ک : بحار الانوار، علامه محمد باقر مجلسی، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1983 م، ج2، ص - 172 - 179. در باب 28 حدیث ذکر شده که حدیث امام صادق (ع)، آخرین روایت این باب است. برای مطالعه بیشتر دراین باره، ر. ک: معالم المدرستین، سید مرتضی عسکری، بیروت: مؤسسه النعمان، 1410ق، ج 2، ص - 301 - 360.
منبع: نشریه پاسدار اسلام، شماره 341.
1)
گودرزی : خیلی جالب بود ممنون
2)
: Haha, shouldn't you be charging for that kind of kwnoledge?!
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.