تاریخ نگارش : پانزدهم دي 1391
خلاصه ی تدبر در سوره های جزء 29 قرآن کریم همراه ترجمه واستدلال واستناد( سوره مدثّر )
علیرضا یعقوبی سورکی
جهت هدایتی سوره به این بیان قابل ذکر است:
جهت هدایتی سوره
فراهم سازی زمینه پیشبرد انذار با قرآن کریم توسط رسول
از طریق آماده¬سازی پیامبر6 برای قیام منذرانه با قرآن و مقابله با سردمداران کافر که علیه قرآن شبهه پراکنی می¬کنند و هشدار به عموم مجرمان کافر که با تبعیت از سردمدارانشان از تذکره¬ قرآن اعراض می¬کنند.
کلید واژه : ترجمه / قرآن / جزء 29 /تدبر / استدلال/ استناد/ مدثّر
ناشر : تنظیم از علیرضا یعقوبی سورکی
سوره مبارکه مدثر
• تشخیص سیاقهای سوره
آیات سوره مبارکه مدثر به 3 سیاق تقسیم می¬شود؛
وجه پیوستگی آیات سیاق اول: سیر فرامین خدای متعالی خطاب به پیامبر 6، تا آیه 7 ادامه پیدا کرده است، در رأس این فرامین خدای متعالی پیامبر را به انذار أمر می¬کند؛ آیات 8 تا 10 با حرف عطف «فاء» به ماقبل عطف شده است، این آیات در قالب شرط و جزا (فإذا نقر... فذلک...)؛ علت فرمان انذار را تبیین می¬کند. (توضیحات تکمیلی این مطلب در بحث سیر هدایتی آیات سیاق اول خواهد آمد).
علت جدایی سیاق دوم از ماقبل: الف)، آیه 11 ارتباط ادبی با آیات قبل ندارد. ب) از ابتدای آیه 11 سیر مفهومی جدیدی آغاز می¬شود، این سیر در مورد یکی از معاندان قدرتمند و ثروتمند قرآن به سخن پرداخته است.
لازم به ذکر است که امر «ذرنی» در آیه 11، در ادامه سیر فرامین سیاق قبل نیست، زیرا: الف) سیر فرامین خدا به پیامبر6 در سیاق قبل، در آیه 7 قطع شده¬است. ب) این آیه بخلاف آیاتی که در ادامه سیر قبل بود، با حروف عطف به ماقبل متصل نشده است. ج) ادامه آیات حکایت از آن دارد که موضوع و سیر آنها با اوامر خدای متعالی در ابتدای سوره متفاوت است؛ آیات قبل خطاب به شخص پیامبر6 و در مورد ایشان بود اما این آیه چنانکه گفته شد، سیر جدیدی را در مورد یکی از معاندان قرآن آغاز می¬کند.
وجه پیوستگی آیات سیاق دوم: پیوستگی این آیات تا آیه 30 روشن است، این آیات در مورد یکی از معاندان قدرتمند و ثروتمند قرآن، سخن می¬گوید و او را بخاطر این دشمنی تهدید می¬کند (11 تا 17)، ادامه آیات، صحنه¬ای از دشمنی و شبهه¬افکنی این فرد در مورد قرآن را به تصویر می-کشد (إنه فکر و قدر ..... فقال إن هذا إلا سحر یؤثر، إن هذا إلا قول البشر) و در مقابل او را به عذاب سقر تهدید می¬کند؛
بعد از اینکه آیه 30، در مقام تهدید این فرد از نگاهبانی جهنم توسط نوزده فرشته سخن می¬گوید (علیها تسعه عشر)، آیه 31 به همین مناسبت در مورد حکمت این تعداد سخن گفته و سیر تهدید را قطع می¬کند، اما بعد از این آیه با «کلّا والقمر ...» سیر آیات در مقام پاسخ به شبهه فرد معاند از سر گرفته می¬شود.
همانطور که مشخص شد، آیات این سیاق سیر مفهومی متصلی پیگیری کرده¬است و در این میان، تنها آیه 31 از سیر مفهومی خارج شده، که این آیه نیز به بیان گفته شده با آیه 30 در ارتباط است.
علت جدایی سیاق سوم از ماقبل: الف). آیه 38 ارتباط ادبی با آیات قبل ندارد. ب). از ابتدای آیه 38 سیر جدیدی در مورد عاقبت اعمال در قیامت و گفتگوی بهشتیان و جهنمیان در آن روز آغاز می¬شود.
وجه پیوستگی آیات سیاق سوم: پیوستگی آیات این سیاق، تا آیه 48 روشن است؛ این آیات در قالب گفتگوی «اصحاب الیمین» با مجرمان از عاقبت بد مجرمان و علت گرفتاری آنها به این عذاب سخن می¬گوید؛
آیه 49 نیز با «فاء» نتیجه گیری (فما لهم عن التذکره معرضین)، به ماقبل متصل شده است، این آیه، با مبنا قرار دادن عاقبت ذکر شده برای مجرمان، سؤالی از سر تعجب پرسیده است: حال که چنین عاقبتی برای مجرمان در نظر گرفته شده، پس چرا مجرمان از تذکره الهی گریزان هستند؛
اتصال ادامه آیات تا پایان سوره نیز روشن است، این آیات با بازگشت مکرّر ضمیرها (کأنهم، منهم، لایخافون،) و تکرار «کلّا» (کلّا بل لا یخافون، کلّا إنه تذکره)، به ماقبل متصل شده است.
• تشخیص فضای سخن و جهت هدایتی هر سیاق
سیاق اول، آیات 1 تا 10
•
فضای سخن
خدای متعالی در این آیات پیامبر را با عنوان «مدثر» مورد خطاب قرار داده¬است، «مدثر» کسی است که در اثر تحمل فشارهای روحی زیاد، برای تسکین و آرامش جامه به خود می¬پیچد تا به استراحت مشغول شود، استفاده از این عنوان برای پیامبر 6 و امر ایشان به صبر، در ادامه آیات (لربک فاصبر)، نشان می¬دهد که فشارهای زیاد کافران در مقابله با انذارهای الهی، پیامبر خدا را سخت دلتنگ کرده¬ است؛ همچنین با توجه به امر «قم فأنذر» در شروع اوامر، می¬توان دریافت که این فشارها آمادگی ایشان را برای ادامه هرچه محکم¬تر مسیر انذار کم¬رنگ کرده¬است.
ترجمه تدبری و سیر هدایتی آیات
بخوان این سوره را بنام خدای رحمتگر مهربان
انذارهای مکرر سودی نبخشیده و فشار زیاد مکذبان بر علیه پیامبر منذر، او را سخت دلتنگ کرده¬است.
خسته از همه دلتنگی¬ها جامه¬ای برای خواب بر خود کشیده است!
صدای پرطنین وحی او را فرامی¬خواند:
اى جامه خواب بر خود کشیده.«1»
اکنون زمان خواب نیست!
برخیز و انذار کن .«2»
و پروردگارت را به بزرگى یاد کن .«3»
و جامه ات را که از سر اهانت آلوده کرده¬اند، از آلودگى پاک دار .«4»
و با دلتنگی¬ها دورى گزین .«5»
و این کارها را فراوان مپندار و به خاطر انجام آنها بر خدا منّت مگذار .«6»
هرچه بیشتر انذارکن !
و به خاطر پروردگارت بر مشکلات رسالت و سختى هاى اطاعت خدا صبر کن .«7»
آری ای رسول ما!
اکنون زمان دلتنگی نیست، فرصت زیادی برای کافران باقی نمانده، باید با انذار فراوان خود آنها را از سختی روزی که در پیش است رهایی بخشی!
پس چون نواخته شود در چیزى که در آن مى نوازند و مردگان برانگیخته شوند ،«8»
آن روز که هنگام بازگشت آفریدگان به سوى خداست ، روز دشوارى است ،«9»
بر کافران آسان نیست .«10»
کشف جهت هدایتی
از میان فرامین خدای متعالی خطاب به پیامبر 6 (آیات 1 تا 7)، فرمان قیام منذرانه (قم فأنذر) محوریت دارد، زیرا: الف). بر سایر فرامین مقدم شده است و ب). فرمانهای دیگر نقش ایجاد آمادگی برای آن را ایفا می¬کند، تکبیر خدا، تطهیر لباس از آلودگی، دوری از دلتنگی¬ها، زیاد نپنداشتن کارهای انجام شده و صبر در راه خدا، همه و همه فرامینی است، که پیامبر را برای ادامه انذار آماده ¬می¬کند.
ادامه آیات (8 تا 15) نیز به نحوی در راستای فرمان انذار است، این آیات با بیان سختی روز قیامت برای کافران، از طرفی تهدیدی برای کافران است و از طرف دیگر علت فرمان استقامت در مسیر انذار است و اهمیت انذار هرچه بیشتر را به پیامبر6 یادآور می¬شود؛ با توجه به وجود چنین روزی پیش روی کافران، باید هرچه بیشتر انذار کرد تا هر چه بیشتر از تعداد کافرانی که به سختی آن روز گرفتار می¬شوند کاسته شود.
بنابراین جهت هدایتی آیات این سیاق با محوریت انذار بدست می¬آید و به این بیان قابل ذکر است:
جهت هدایتی آیات 1تا 10
¬آماده سازی پیامبر 6برای ادامه قیام منذرانه
برخیز و انذار کن و برهمه سختیهای راه شکیبا باش؛ چرا که روز سختی پیش روی کافران است و همین امر وظیفه تو را در انذار پیاپی آنها سنگین می¬کند.
سیاق دوم، آیات 11 تا 37
• • • • •
فضای سخن
در فضای سخن این آیات، یکی از سرشناسان جبهه کفر قرآن را به سحر و غیروحیانی بودن متهم کرده¬است.
«جعلت له مالا ممدودا و بنین شهودا و مهدت له تمهیداً» در توصیف این فرد، از سرشناسی و موقعیت مناسب اجتماعی او در میان مردم حکایت می¬کند و مجموعه آیات 18 تا 25 (إنه فکّر و قدّر ...... فقال إن هذا إلا سحر یؤثر إن هذا إلا قول البشر)، حاکی از اقدام او در وارد ساختن اتهام سحر و غیر وحیانی بودن به قرآن است.
ترجمه تدبری و سیر هدایتی آیات
مرا وا گذار با آن کسى که من به تنهایى او را آفریدم.«11»
و برایش مالى فراوان قرار دادم .«12»
و پسرانى به او بخشیدم که نزدش حضور دارند و در یارى وى آماده اند .«13»
و براى او جاه و مقام آماده ساختم و امورش را سامان بخشیدم .«14»
باز هم طمع دارد که بر مال و جاه و فرزندانش بیفزایم .«15»
نه ! هرگز نخواهم افزود ، زیرا او با آیات ما به ستیز برخاست و به دارایى اش مى بالید.«16»
او با تکیه بر این همه قدرتی و ثروتی که خدا برای او فراهم کرده، با آیات خدا ستیز می-کند!
به زودى کیفرى سخت را که همچون بالا رفتن بر گردنه اى صَعْب العبور است بر او تحمیل خواهم کرد .«17»
(تفصیل جریان عناد ورزی او نسبت به قرآن)
آرى ، او براى مبارزه با قرآن اندیشید و جوانب کار را سنجید و طرحى افکند .«18»
مرگ بر او باد ، چگونه سنجید و طرحى افکند .«19»
باز هم مرگ بر او باد ، چگونه سنجید و طرحى افکند .«20»
پس از آن نگریست تا رأى خود را باز گوید .«21»
آن گاه اخم کرد و بر چهره اش ناخرسندى نمود .«22»
سپس روى گردانید و تکبّر ورزید .«23»
و گفت : این قرآن چیزى جز افسونى برگرفته از جادوگران نیست .«24»
این چیزى جز سخن بشر نیست .«25»
این کار او بی¬پاسخ نخواهد ماند!
به زودى او را به سقر در خواهم آورد .«26»
و چه می¬دانی که سقر چیست ؟«27»
بر هر که دست یابد او را مى سوزاند و هر کسى را که در آن افتد رها نمى کند .«28»
پوست ها را سخت [مى گدازد و] سیاه مى کند .«29»
نوزده تن بر آن گمارده شده اند .«30»
و ما نگهبانان دوزخ را جز از فرشتگان قرار ندادیم و شماره آنها را جز براى آزمایش کافران یادآورى نکرده ایم ، تا اهل کتاب بدانند که این خبر با آنچه در کتاب هایشان آمده است مطابق است و در پى آن ، کسانى هم که [به قرآن] ایمان آورده اند بر ایمانشان بیفزایند و آنان که کتاب آسمانى به ایشان داده شده و نیز مؤمنان در حقّانیت قرآن تردید نکنند ، و سرانجام کسانى که در دل هایشان بیمارى شک و نفاق است و کفرپیشگان بگویند : خدا از توصیف نگهبانان دوزخ که نوزده فرشته اند چه چیزى اراده کرده است; این تعداد اندک از فرشتگان چگونه مى توانند آن همه دوزخیان را کیفر دهند ؟ ! بدین گونه خدا هر که را بخواهد به بیراهه مى کشاند و هر که را بخواهد به راه راست رهنمون مى شود . و شمارِ سپاهیان پروردگارت را جز او کسى نمى داند ، و یادآورى تعدادشان جز تذکارى براى بشر نیست .«31» (چنانچه در پیوستگی سیاقی آیات گفته شد، این آیه در ادامه سیر مفهومی نیست اما با این سیر در ارتباط است، ارتباط این آیه با سیر مفهومی این سیاق را در قسمت کشف جهت هدایتی توضیح خواهیم داد).
نه !
قرآن سحر نیست، قرآن قول بشر نیست؛
سوگند به ماه .«32»
و سوگند به شب آن گاه که پشت کرد و رفت .«33»
و سوگند به بامداد آن گاه که روشن و آشکار شود .«34»
که قطعاً قرآن یکى از نشانه هاى بزرگ الهى است ،«35»
قرآن، انذاری برای بشر است.«36»
براى هر کس از شما که بخواهد سبقت گیرد و راه ایمان و اطاعت پوید یا عقب بماند و راه کفر و عصیان در پیش گیرد .«37»
کشف جهت هدایتی
آیات این سیاق در سه مرحله با فضای پیش گفته مقابله کرده است؛ نخست در آیات 11 تا 30، ضمن یادآوری نعمات خود در مورد شخص معاند، از توقف این نعمات بخاطر عناد او با قرآن سخن می¬گوید و او را به عذاب سقر تهدید می¬کند (کلا أنه کان لآیاتنا عنیدا، سأرهقه صعوداً)، او با تکیه بر موقعیتی که نعمات خدا برای او فراهم کرده بود، به مقابله با آیات الهی می¬پردازد.
مرحله دوم آیات 18 تا 25 است که به تفصیل جریان اتهام او به قرآن پرداخته است. (إنه فکّر و قدّر ...... فقال ...)
مرحله سوم آیات 26 تا 38 است که در دو فاز تهدید و پاسخ به اتهام با او به مقابله می¬پردازد: آیات 26 تا 30، او را به عذاب سقر تهدید می¬کند و در ادامه شدت و عظمت آن عذاب را به تصویر می-کشد، (سأصلیه سقر و ما أدراک ماسقر ...... علیها تسعه عشر).
و آیات 32 تا 38، در پاسخ به اتهام سحر و غیر وحیانی بودن قرآن، قرآن را بعنوان آیه بزرگ الهی و مایه انذار بشر معرفی می¬کند (کلا والقمر .... إنها لإحدی الکبر نذیراً للبشر لمن شاء ...).
وجه مشترک آیات این سیاق، تهدید شخص معاند بخاطر مقابله با آیات الهی است، البته این تهدید و انذار هم دنیای او را شامل می¬شود و هم عاقبت اخروی او را در بر می¬گیرد، خدای متعالی در آیه 16 از توقف نعمتهای دنیوی خود برای او سخن گفته و در آیات 17 و 26 تا 30، از عاقبت سخت اخروی او خبر می¬دهد.
جهت هدایتی آیات این سیاق به این بیان قابل ذکر است:
جهت هدایتی آیات 11 تا 37
مقابله انذار آمیز با یکی از سردمداران کفر، بخاطر اتهام سحر و غیر وحیانی بودن قرآن
با تکیه بر نعمتهایی که خدا برای او فراهم کرده به مقابله و دشمنی با قرآن می¬پردازد! سیر إنعام او در این دنیا پایان یافته و در آخرت به عذابی بسیار دردناک گرفتار خواهد شد.
ارتباط آیه 31 با سیر مفهومی سیاق دوم: آیات سیاق دوم در فضای معانده با قرآن سخن گفته و به تهدید یکی¬از سردمداران عناد با قرآن پرداخته¬است؛ در این فضا آیه 31 با اشاره به حکمت تعداد خزنه جهنم نمونه¬ای بارز از عناد با قرآن بخاطر بهانه¬های واهی را به تصویر می¬کشد؛
حکمت این تعداد ابتلای الهی برای بروز عناد کافران است، (فتنه للذین کفروا)؛
این تعداد از طرفی با دانسته¬های اهل کتاب مطابقت دارد و همین امر مایه یقین مؤمنان و اهل کتاب به حقانیت این سخن است، (لیستیقن الذین اوتوالکتاب و یزداد الذین آمنوا ایماناً)، اما از طرفی بروز دهنده عناد عده¬ای در کفر به قرآن است؛ نحوه برخورد آنها با بیان این تعداد، عناد ایشان را ظاهر می¬کند، زیرا کسی که بدنبال حق بوده و انصاف را در رفتار خود لحاظ می¬کند، تنها با شنیدن تعدادی که به نظر تعجب برانگیز است، از حق رویگردان نمی¬شود، اما کسانی که از سر لجاجت و عناد با قرآن مقابله می¬کنند، همین تعداد را بهانه¬ای برای کفر و تکذیب قرار می¬هند، (و لیقول الذین فی قلوبهم مرض ما ذا أراد الله بهذا مثلاً) غافل از اینکه همین رویکرد، عناد آنها را ظاهر می¬سازد.
جمله پایانی آیه (کذلک یضل الله من یشاء و یهدی من یشاء وما یعلم جنود ربک إلا هو و ما هی إلا ذکری للبشر) نیز نشان می¬دهد که ذکر این تعداد تنها مثالی برای بروز عنادورزی کافران در مقابله با قرآن است و هدف از آن خبر از آمار لشکریان خدا در عذاب کافران نیست، چرا که لشکریان خدا به این آمار محدود نمی¬شود و هیچ¬کس جز خود خدا از تعداد آنها با خبر نیست.
سیاق سوم، آیات 38 تا 56
• • • •
فضای سخن
به قرینه آیه «فما لهم عن التذکره معرضین»، فضای این آیات اعراض از تذکره الهی است، این اعراض از سوی مجرمانی صورت می¬گیرد که اهل گناه و تکذیب قیامت هستند، آیات «لم نک من المصلین و لم نک نطعم المسکین و کنا نخوض مع الخائضین و کنا نکذب بیوم الدین» از زبان ایشان در قیامت، این فضا را تأیید می¬کند.
ترجمه تدبری و سیرهدایتی آیات
بدانید که
هر کسى نزد خدا در گروِ دستاورد خویش است;«38»
مگر اصحاب الیمین که حق بندگى خدا را ادا کردند و خود را از رهن به درآوردند و از گرفتارى رها ساختند .«39»
آنان در بوستان هاى بهشتى قرار دارند ، و مى پرسند ،«40»
از گنهکاران :«41»
چه چیزى شما را به دوزخ درآورده است ؟«42»
در پاسخ مى گویند : ما از نمازگزاران نبودیم .«43»
و بینوا را اطعام نمى کردیم .«44»
و با باطل گرایان در بیهودگى فرو رفته و در گفتار و رفتار باطل به سر مى بردیم.«45»
و روز جزا را دروغ مى شمردیم .«46»
تا این که مرگمان که حقیقتى تردیدناپذیر بود دررسید .«47»
از این رو شفاعتِ شفاعت کنندگان به حال آنان سودى نمى بخشد .«48»
این عاقبت برای مجرمان حتمی است!
با این وصف ، کافران را چه شده است که از تذکار قرآن رویگردان اند ؟«49»
از تنها سخنی که می¬تواند آنها را از عاقبت سختی که در پیش رو دارند، رهایی بخشد، رویگردان شده¬اند!
چنان روى برتافته اند که گویى گورخرانى رمیده اند ،«50»
که از شیرى گریخته اند .«51»
قرآنی را که به رسول خدا وحی می¬شود، برای تذکر قبول ندارند!
بلکه هر یک از آنان از سر تکبّر مى خواهد نامه هایى گشوده از سوى خدا که شامل حقایق قرآن است به او داده شود .«52»
نه ، هرگز کتاب آسمانى به آنان داده نمى شود ، و اصولاً سبب اصلى رویگردانى آنان از قرآن این نیست که چرا کتابى آسمانى از سوى خدا بر آنان نازل نمى شود ، این دستاویزى بیش نیست بلکه آنان از سراى آخرت بیم ندارند .«53»
نه ! هرگز کتاب آسمانى به هر یک از آنان داده نمى شود . آنچه برعهده ماست اندرز است و قرآن براى آنان پندى بسنده است .«54»
پس هر که خواست از آن پند گیرد .«55»
و جز به خواست خدا پند نخواهند گرفت. او سزاوار این است که از او پروا کنند و سزاوار این است که تقواپیشگان را بیامرزد .«56»
کشف جهت هدایتی
آیات این سیاق، به مقابله با اعراض مجرمان از آیات الهی پرداخته است؛ نخست (تا آیه 48)، عاقبت مجرمان در قیامت و علت آن را از زبان خودشان، بیان کرده¬است و با ابتناء بر این خبر، شدت اعراض ایشان از تذکره الهی را زیر سؤال برده¬است، (آیات 49 تا 51)، یعنی حال که چنین عاقبتی برای مجرمان در نظر گرفته شده¬، پس چرا با این شدت (کأنهم حمر ...) از تذکره الهی گریزان اند؛
ادامه آیات اعراض مجرمان را در دو مرحله ریشه یابی کرده (بل یرید کل امری منهم ـ بل لا یخافون الآخره) و هر کدام را به بیانی که در ترجمه آیات گذشت پاسخ می¬دهد؛
بنابراین جهت هدایتی آیات این سیاق به این بیان قابل ذکر است:
جهت هدایتی آیات 38 تا 56
مقابله با اعراض مجرمان کافر از پندهای قرآن
وقتی هر نفسی در گرو اعمال خویش است و او را به سوی جهنم می¬کشد، پس اینان را چه شده که از قرآن روی برگردانده¬اند؟ آیا انتظار نزول کتابی برای هر کدام از خودشان را می¬کشند؟ نه! این بهانه¬ای بیش نیست، علت اصلی، عدم خوف از قیامت است، همانا قرآن برای پندپذیری کافیست.
• تشخیص فضای سخن و جهت هدایتی سوره
فضای سخن سوره
با توجه به فضای مطرح شده برای سیاقها، فضای سخن سوره مقابله با قرآن منذر است، یک بُعد این مقابله در لایه سردمداران و افراد با نفوذ جامعه کفر است که با تکیه بر قدرت خود در مقابل قرآن ایستاده¬اند، (که در سیاق دوم گذشت) و بُعد دیگر آن اعراض جامعه کفر از قرآن (تذکره الهی)، در لایه عموم افراد است (که در سیاق سوم مطرح شد).
وجود هر دو بُعد این فضا بویژه بُعد اول، در سیاق اول نیز مشهود است، زیرا چنانکه گفته شد، فضای این سیاق، فشار کافران بر علیه جریان انذار با قرآن بود، این فشار بویژه از طرف سردمداران کفر، مانع ادامه مسیر انذار بود.
جهت هدایتی سوره
سوره در مقابله با این فضا، همه جوانب آن را مد نظر قرار داده است: 1. پیامبر 6 بعنوان کسی که مأمور به انذار مردم بوسیله قرآن است (در سیاق اول)، 2. سردمدارانی که با تکیه بر قدرت و ثروت خود با قرآن مقابله می¬کنند (در سیاق دوم) و 3. جامعه¬ای که به تبع از آنها از قرآن رویگردان هستند(در سیاق سوم).
جهت هدایتی سوره به این بیان قابل ذکر است:
جهت هدایتی سوره
فراهم سازی زمینه پیشبرد انذار با قرآن کریم توسط رسول
از طریق آماده¬سازی پیامبر6 برای قیام منذرانه با قرآن و مقابله با سردمداران کافر که علیه قرآن شبهه پراکنی می¬کنند و هشدار به عموم مجرمان کافر که با تبعیت از سردمدارانشان از تذکره¬ قرآن اعراض می¬کنند.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.