تاریخ نگارش : هجدهم بهمن 1391
آیاقرآن نیاز به تفسیر دارد؟
مسعود ورزیده
هر اندیشمند بصیری که اندک آشنایی با قرآن و معارف آن داشته باشد، به خوبی می داند که علوم و معارف نهفته در قرآن کریم دارای سطوح و مراتب مختلف است و دلالت آیات کریمه بر آن معارف، یکسان نیست، فهمیدن قسمتی از این معارف، برای عموم آسان است و هر کسی در صورتی که به زبان عربی آشنا باشد، بدون نیاز به تفسیر می تواند آن معارف را از قرآن کریم فراگیردولی فهمیدن بخش عمده ای از معارف بلند این کتاب عظیم که در سطحی فراتر از فهم توده مردم است، برای بسیاری از افراد- هر چند از ادبیات عرب هم بهره وافری داشته باشند- بدون تفسیر میسر نیست
کلید واژه : قرآن
ناشر : | بخش قرآن تبیان
آیاقرآن نیاز به تفسیر دارد؟
هر اندیشمند بصیری که اندک آشنایی با قرآن و معارف آن داشته باشد، به خوبی می داند که علوم و معارف نهفته در قرآن کریم دارای سطوح و مراتب مختلف است و دلالت آیات کریمه بر آن معارف، یکسان نیست، فهمیدن قسمتی از این معارف، برای عموم آسان است و هر کسی در صورتی که به زبان عربی آشنا باشد، بدون نیاز به تفسیر می تواند آن معارف را از قرآن کریم فراگیردولی فهمیدن بخش عمده ای از معارف بلند این کتاب عظیم که در سطحی فراتر از فهم توده مردم است، برای بسیاری از افراد- هر چند از ادبیات عرب هم بهره وافری داشته باشند- بدون تفسیر میسر نیست .
قرآن
این شبهه در مطلع کتاب الکترونیکی (e-book) تحت عنوان «آیا قرآن کتاب آفریدگار است؟»، که به صورت رایگان در اختیار مسلمانان مقیم قرار گرفته است، مطرح شده است.
در آغاز این کتاب، نویسنده که خود را عالم دهر و آگاه به همهی علوم اسلامی و عامل (قدیمی) به همهی احکام اسلامی به غیر از حج معرفی میکند، از روی حقد و بغض، نه تنها بی تأمل و تدبر، بلکه بسیار عجولانه، تحت عنوان «اولین حرفی که هر مسلمانی گفته میشود این است که تو نمیتوانی قرآن را بفهمی و قرآن نیاز به تفسیر دارد» به آیاتی چون:
وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ (القمر - 17) - و با اینکه ما قرآن را براى تذکر آسان کردهایم آیا کسى هست متذکر شود؟
إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ (یوسف -2) - ما آن را قرآنى عربى نازل کردهایم شاید تعقل کنید.
اشاره نموده و سپس نتیجه میگیرد که با این همه میگویند قرآن نیاز به تفسیر دارد، پس چرا قرآن آیاتی چون «یا ایها الناس» - «یا ایها الذین امنوا» دارد، اما «یا ایها العالمون» یا «یا ایها المراجع تقلید» ندارد؟! (البته نویسنده به رغم علم به همهی علوم، فارسی و عربی را مخلوط نموده است)
پاسخ :
با حقد و بغض هدفدار در نگارش سفارش شدهی این کتاب کاری نداریم و پاسخ فقط برای کسانی که واقعاً چنین سۆالی دارند مطرح میگردد:
اولاً نویسنده دقت ننموده که اگر علما یا سایر اندیشمندان سخنی به قرآن نسبت دهند که در قرآن وجود نداشته باشد، ایراد به آنان وارد است و نه به قرآن کریم. لذا اگر داعیهی ایشان درست باشد [که نیست]، دلیلی بر رد و نفی قرآن کریم و یا انزال آن از ناحیهی پروردگار نمیباشد. بلکه باید گویندگان سخن کذب و نسبت دهندگان این سخن به خداوند [مثل ایشان] را محکوم نمود.
چنان چه خداوند متعال میفرماید:
«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِهِ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ» (الأنعام - 21)
کیست ستمکارتر از آن کسى که به دروغ به خداوند افترا ببندد یا آیات او را تکذیب کند؟ به درستى که ستمگران رستگار نمىشوند.
نتیجه گرفتیم که هر کلام و بیان و چیزی ظاهر و باطنی دارد و کشف باطنها مستلزم تفسیر علمی است و اگر این تفسیرها صورت نمیپذیرفت هیچ علمی و هیچ کشفی حاصل نمیگردید، بلکه دانستیم آیات قرآن کریم نیز بسیار به تفکر و تعقل و تدبر که مستلزم تفسیر است و نیز پرهیز از تفسیرهای جاهلانه، ناآگانه و از روی ظنّ و گمان [که به آن تفسیر به رأی گفته میشود] تأکید نموده است
ثانیاً: بدیهی است که هر سخنی، هر نوشتاری و هر بیانی [چه به لفظ باشد یا کتابت یا ترسیم یا تجسم یا عمل]، ظاهری دارد و باطنی. ظاهر آن برای عموم قابل استفاده است و باطنش برای کسانی که مایلند بهرهی بیشتری ببرند، یا نگاهی عالمانهتر و تخصصیتر داشته باشند، مفید میباشد. چنان چه شاهدیم حتیٰ نقاشی و عکس و گرافیک نیز تفسیر میشود، چه رسد به آیات قرآن کریم که بیانگر همه راههای هدایت است.
«وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَه وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمین- این کتابى که بر تو نازل کردهایم توضیح همه چیز و هدایت و رحمت و بشارت مسلمانان است. (النحل – 89)
نویسندگانی چون «شکسپیر، ویکتور هوگو، تولستوی، چارز دیکنز و ...» رومانهایی مینویسند که ظاهرش برای عموم [به عنوان یک قصه] قابل استفاده است، ولی قرنها تفسیر میشوند! آیا رومانهایی چون: هملت، بینوایان، گوژ پشت نتردام، جنگ و صلح، کلیه عمو توم، داستان دو شهر، آنّا کارنینا و ... چنین نیستند؟!
شاعرانی چون: حافظ، مولوی، سعدی، گوته و ... اشعاری میسرایند که ظاهرش را همه میفهمند، اما باطنهای تو در تویش تفسیر میشوند و باید هم تفسیر شوند.
نقاشانی چون: لئوناردو داوینجی (Leonardo da Vinci) و یا ونسان ونگوگ (Vinsent Van Khoch)، روی بوم، نقاشیهای پورتره یا منظرهای چون مونالیزا یا خورندگان سیبزمینی خلق میکنند که هنوز مورد تفسیر است و یا نقاشی چون پیکاسو (Picasso)، خطوط و اشکال نامنظمی روی بوم میکشد که نه تنها تفسیر میشوند، بلکه سبب پیدایش یک مکتب هنری به نام «کوبیسم» میشوند. و همینطور است کتب و مقالات فلسفی – ادبی – هنری – اقتصادی و حتی حقوقی دیگر. چه شد نوبت به قرآن کریم که رسید، جنابان مانند افراد کاملاً جاهل و بیسواد، معترض میشوند که چرا آیات قرآن کریم تفسیر هم میخواهد؟!
راهنمایی
نویسنده در مورد این که چرا قرآن علما، مفسرین و ... را یاد نکرده است نیز به خطا رفته و بسیار عجولانه و عصبانی قضاوت نموده است و معلوم است که اصلاً اطلاعی از قرآن ندارد و فقط موظف بوده شبهاتی سطحی را برای اذهان عمومی به صورت رایگان [به عنوان عملهی آماتور ظلمه] مطرح کند. آیاتی چون:
«هُوَ الَّذی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْویلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْویلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ» (آل عمران - 7)
ترجمه: و او کسى است که کتاب را بر تو نازل کرد، بعضى از آیات آن، آیات محکم است که اصل کتاباند، و بعضى دیگر آیات متشابهاند، اما آن کسانى که در دلهایشان انحراف است تنها آیات متشابه را پیروى مىکنند تا به این وسیله فتنه به پا کنند و به همین منظور آن آیات را به دلخواه خود تأویل مىکنند، در حالى که تأویل آن را نمىدانند مگر خدا و راسخین در علم، [کسانی که] مىگویند به همه قرآن ایمان داریم که همهاش از ناحیه پروردگار ما است و به جز خردمندان از آن آیات پند نمىگیرند.
«لکِنِ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُۆْمِنُونَ یُۆْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ الْمُقیمینَ الصَّلاةَ وَ الْمُۆْتُونَ الزَّکاةَ وَ الْمُۆْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ أُولئِکَ سَنُۆْتیهِمْ أَجْراً عَظیماً» (النساء - 162)
ترجمه: اما آنهایى که علم در دلهاشان رسوخ یافته بود و داراى ایمان واقعى بودند از آنجایى که همین ایمان واقعى وادارشان مىکند به اینکه بدانچه به تو نازل شده و آنچه قبل از تو به عیسى نازل شده بود ایمان بیاورند و نیز نماز بخوانند و زکات بدهند و به خدا و روز قیامت ایمان آورند، لذا ما به زودى اجرى عظیم به آنان خواهیم داد.
بدیهی است که نویسنده با این فقر علمی و نیز بغض هدفداری که مانع فهم میشود، اساساً نمیداند و نمیفهمد که واژههایی چون: محکم، متشابه و تأویل یعنی چه و به چه کسانی «الراسخون فی العلم» و «اولی الالباب» و ... اطلاق میشود؟ اینان نه تنها جاهلند، بلکه قلبهایشان نیز دچار مرض است و به تعبیر خداوند خالقشان:
بدیهی است که هر سخنی، هر نوشتاری و هر بیانی [چه به لفظ باشد یا کتابت یا ترسیم یا تجسم یا عمل]، ظاهری دارد و باطنی. ظاهر آن برای عموم قابل استفاده است و باطنش برای کسانی که مایلند بهرهی بیشتری ببرند، یا نگاهی عالمانهتر و تخصصیتر داشته باشند، مفید میباشد. چنان چه شاهدیم حتیٰ نقاشی و عکس و گرافیک نیز تفسیر میشود، چه رسد به آیات قرآن کریم که بیانگر همه راههای هدایت است
«وَ مِنهُْمْ أُمِّیُّونَ لَا یَعْلَمُونَ الْکِتَابَ إِلَّا أَمَانىَِّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا یَظُنُّونَ» (البقره - 78)
ترجمه: و پارهاى از ایشان بیسوادهایى هستند که علمى به کتاب ندارند و از کتاب به جز ظنّ (گمان خودشان) دلیلی (برداشت و فهمی) ندارند.
فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ (البقره -10)
ترجمه: در دلهاشان مرضى است. پس خدا (به کیفر نفاقشان) آن بیمارى را زیادتر کرد، و برای ایشان به خاطر دروغهایی که میگویند عذابى دردناک در پی است.
اگر نویسنده اندکی همین ظاهر آیات را مطالعه نمود بود، با تذکرات بسیاری مبنی بر ضرورت «تفکر»، «تعقل»، «تدبر» و ... مواجه میگردید و منظور از تفسیر و ضرورت آن را بهتر میفهمید. چنان چه فواید ظاهر خورشید چون: نور – حرارت و انرژی – جاذبه و ... بر همگان پیدا و قابل استفاده است، اما عالمان به فیزیک، نجوم و ... نه تنها بهرههای بیشتری میبرند، بلکه از تفسیر به رأیها، برداشتهای جاهلانه و نتیجهگیریهای گمراه کنندهی کسانی که مدعی علم بودند ولی میگفتند: جاذبه وجود ندارد، زمین مسطح است، خورشید و سایر سیارات ثابت هستند ... تا خورشید خداست، و هم چنین سوء استفاده کنندگان از عوامی مردم عادی، ممانعت به عمل میآورند.
پس، نه تنها نتیجه گرفتیم که هر کلام و بیان و چیزی ظاهر و باطنی دارد و کشف باطنها مستلزم تفسیر علمی است و اگر این تفسیرها صورت نمیپذیرفت هیچ علمی و هیچ کشفی حاصل نمیگردید، بلکه دانستیم آیات قرآن کریم نیز بسیار به تفکر و تعقل و تدبر که مستلزم تفسیر است و نیز پرهیز از تفسیرهای جاهلانه، ناآگانه و از روی ظنّ و گمان [که به آن تفسیر به رأی گفته میشود] تأکید نموده است.
منابع :
سایت ایکس شبهه
سایت حوزه
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.