تاریخ نگارش : اول اسفند 1391
نکاتی که در توکل کردن باید بدانیم!
مسعود ورزیده
ایمان در حقیقت به رابطه ربوبیت و عبودیت بین خدا و انسان تعلق دارد و این رابطه عملا در دو چیز ظهور پیدا میکند؛ یکی اینکه انسان نیازمندیهای خود را از خدا بخواهد و دیگر اینکه در مقابل او خضوع نموده، اوامرش را هم اطاعت کند. شاید آیه شریفه «إِیاکَ نَعْبُدُ وَ إِیاکَ نَسْتَعین» به این دو حیثیت اشاره داشته باشد که در حقیقت لازمه عبودیت انسان در مقابل ربوبیت خدا هستند.
کلید واژه : توکل
ناشر : | بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
نکاتی که در توکل کردن باید بدانیم!
ایمان در حقیقت به رابطه ربوبیت و عبودیت بین خدا و انسان تعلق دارد و این رابطه عملا در دو چیز ظهور پیدا میکند؛ یکی اینکه انسان نیازمندیهای خود را از خدا بخواهد و دیگر اینکه در مقابل او خضوع نموده، اوامرش را هم اطاعت کند. شاید آیه شریفه «إِیاکَ نَعْبُدُ وَ إِیاکَ نَسْتَعین» به این دو حیثیت اشاره داشته باشد که در حقیقت لازمه عبودیت انسان در مقابل ربوبیت خدا هستند.
توکل
اعمال انسان، چه اعمالی که در درونش انجام میگیرد و چه اعمال بیرونی او، میتوانند در تقویت یا تضعیف ایمان مۆثر باشند. در این میان، آیات شریفه قرآن و روایات پیشوایان معصوم ما صلواتاللهعلیهماجمعین روی چند عنوان از امور جوانحی و درونی انسان تکیه نمودهاند که یکی از آنها مسأله توکل بر خداست، بدین معنا که ما باید تنها از او کمک بخواهیم و تنها به او اعتماد نماییم.
تأثیر نگاه هستیشناختی در توکل
اما چگونه میتوان به خدا اعتماد کرد و تفاوت مردم در این زمینه در چیست؟ پاسخ به این مسأله را از این نکته آغاز میکنم که انسان وقتی به چیزی احساس نیاز میکند (اعم از خوراک یا چیزی دیگر)، تلاش میکند آن نیاز را برطرف کند و خواسته فطری و غریزیاش را ارضا نماید.
انبیا آمدند بشر را به سوی خدای متعال متوجه کردند و برای او این آموزه را آوردند که خدای متعال بهتر از هر کسی میتواند به انسان کمک کند، و با نشان دادن راه ارتباط با خدا، مردم را به این حقیقت تشویق کردند که به جای پناه بردن به جن و ارواح بر خدا تکیه کنند.
نقد برداشت غلط از توکل
برخی معنای توکل را به درستی نفهمیدهاند یا شاید چندان تمایلی هم به فهمیدن درست آن نداشتهاند و گمان کردهاند وقتی کسی میگوید: «من بر خدا توکل کردم» دیگر هیچ وظیفهای ندارد و لازم نیست کاری انجام بدهد. البته کسی را سراغ نداریم که ادعا کند همه کارهایش را به خدا واگذار کرده و بعد هیچ کاری انجام ندهد. بالاخره گرسنهاش که شود دستکم دستی به سوی غذا میبرد. اما عدهای بودهاند که در برخی موارد توکل را بهانهای برای سوءاستفادهها، تنبلیها و راحتطلبیهای خویش قرار دادهاند.
اگر بدون فعالیت و تنها با گفتن توکل بر خدا همه کارها حل میگشت پس این همه دستور به کارهای سخت و سنگین برای چیست؟ پس قطعا چنین برداشتی از توکل صحیح نیست.
نتیجه دیگر توکل این خواهد بود که ذهن انسان از نقشهکشیهای طولانی که گاه مانع انجام تکالیف واجب هم میشوند رهایی مییابد. گاه انسان برای رفع نیازی از نیازمندیهای خویش، حتی از راه حلال، مدتها فکر خویش را درگیر میکند و نقشه میکشد که چگونه به خواستهاش دست یابد
برخی از مراتب ابتدایی توکل
بعد از روشن شدن این حقیقت که خدای متعال در حیات دنیوی ما هم تأثیر دارد، این مسأله مطرح میشود که این تأثیر به چه صورت است؟ با روشن شدن این مسأله، چگونگی واگذاری کار به خدای متعال و توکل بر او نیز روشن خواهد شد.
1ـ توکل در رفع و دفع موانع
مرتبه بسیار ضعیف توکل از این شناخت و معرفت سرچشمه میگیرد که خدای متعال اسبابی در این عالم فراهم کرده و به ما نیز تواناییهایی همچون قدرت تفکر، قدرت انجام اعمال بدنی و ... عطا فرموده است، اما بالاخره میتواند تأثیرات این اسباب و تواناییها را بگیرد، چنانکه گاه چنین حقیقتی را میبینیم. پس یک قدرتی هست که بتواند ما را از این نعمتها محروم کند و نقشهای را که کشیدهایم بر هم زند. بر این اساس، توکل بدین معناست که در هنگام استفاده از این نعمتها توجه داشته باشیم که خدای متعال میتواند ما را از استفاده از آنها محروم کند، بنابراین از او بخواهیم که توفیق استفاده صحیح از نعمتهای خودش را به ما عنایت فرماید. به تعبیر دیگر در رفع و دفع موانع بر خدا توکل کنیم. چنین اعتقادی پایینترین مرتبه توکل است.
2ـ توکل در اسباب خارج از اختیار انسان
یک مرتبه بالاتر توکل از اندیشه در باره این حقیقت حاصل میشود که برای تحقق هر یک از خواستههای انسان اسباب و شرایط بسیاری لازم است که خیلی از آنها در اختیار او نیست.
توکل
3ـ توکل بر سلسله جنبان زنجیره اسباب
با شناخت بیشتر میتوان به مرتبهای بالاتر هم دست یافت و آن این است که ما اسباب و مسببات را به صورت حلقههایی زنجیروار تصور کنیم که انتهای آن به دست خداست و او به عنوان سلسله جنبانِ اسباب و مسببات در این زنجیره مۆثر است، به گونهای که اگر خدای متعال حلقه اول زنجیر را به حرکت درنیاورد بقیه حرکت نمیکنند. بنابر این باید به خدا اعتماد داشت که این سلسله را به حرکت درخواهد آورد و مۆثر قرار خواهد داد. در این مرتبه، حوزه توکل قدری وسیعتر میگردد و انسان متوجه میگردد حتی اسبابی هم که در اختیار خود او است، چه قوای بدنی و چه قوای روحی و چه اسبابِ خارج از وجودِ شخص او، همگی حلقههایی از یک سلسله هستند که ابتدای آنها به دست قدرت خداست و او هر گاه سرسلسله را به حرکت دربیاورد اینها اثر میکنند.
آثار توکل
1ـ دوری از غرور و تکبر
حقیقت این است که توکل، روح توحید و رابطه با خدا را در وجود انسان تقویت میکند. بدین معنا که هر چه بیشتر خدا را در حیات خویش مۆثر بدانیم، خود را بیشتر عبد او میدانیم و ربوبیت او را بیشتر درک میکنیم. رابطه ربوبیت و عبودیت بدین معناست که خدای متعال غنی است و ما فقیریم « یا أَیهَا النَّاسُ أَنْتُم الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِی الْحَمِیدُ؛ اى مردم شما نیازمند به خدائید و تنها خداوند است که بىنیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است.» هر چه معرفت انسان به این رابطه بیشتر گردد ایمان او و رابطهاش با خدا تقویت میشود و به خدا نزدیکتر میگردد و این قرب، هدف اصلی از آفرینش و تکامل انسان است.
توکل بدین معناست که در هنگام استفاده از این نعمتها توجه داشته باشیم که خدای متعال میتواند ما را از استفاده از آنها محروم کند، بنابراین از او بخواهیم که توفیق استفاده صحیح از نعمتهای خودش را به ما عنایت فرماید. به تعبیر دیگر در رفع و دفع موانع بر خدا توکل کنیم. چنین اعتقادی پایینترین مرتبه توکل است
2ـ عزت در برابر غیر خدا
اگر حقیقتا توکل در وجود انسان شکل گیرد اثر دیگرش این خواهد بود که انسان در برابر دیگران احساس ذلت نمیکند و هیچگاه برای دیگران تملق و چاپلوسی نمیکند و برای تحقق نیازمندیهایش از راههای حرام وارد نمیشود. زیرا میداند که خدای متعال میتواند از راه حلال نیازهای او را بر طرف نماید و نمیخواهد که او از راه حرام استفاده کند و بدین ترتیب نیازی به رفتن سراغ راه های حرام در خود نمیبیند.
3ـ رهایی از تدبیرهای بازدارنده
نتیجه دیگر توکل این خواهد بود که ذهن انسان از نقشهکشیهای طولانی که گاه مانع انجام تکالیف واجب هم میشوند رهایی مییابد. گاه انسان برای رفع نیازی از نیازمندیهای خویش، حتی از راه حلال، مدتها فکر خویش را درگیر میکند و نقشه میکشد که چگونه به خواستهاش دست یابد. غالبا جوانان وقتی به نزدیکی سن ازدواج میرسند مدتها فکرشان مشغول میشود که با چه کسی ازدواج کنند و چگونه شرایط آن را فراهم کنند. گاهی این نقشهها آن قدر طولانی میشود که میبینیم تلاشهای چندین سال یک نفر، نظیر ورود به دانشگاه، گذراندن تحصیلات تکمیلی، پیدا کردن شغل، خریدن خانه و ... همه مقدمه ازدواج با فلان دختر است. در حالی که برای رفع این نیاز طبیعی از همان ابتدا میتوان با توکل بر خدای متعال مسیری بسیار ساده را پیمود و چه بسا به نتایج بهتری هم رسید. کسی که بر خدا توکل کند نیازی به این نقشهکشیهای طولانی و توسل به اسباب دور ندارد، به خصوص اگر فراهم کردن این اسباب با بعضی از تکالیف شرعی هم تزاحم داشته باشد و نگذارد انسان وظیفه شرعی خویش همچون امر به معروف و نهی از منکر، تحصیل علم، و... را به درستی انجام دهد. غلبه چنین افکاری بر ذهن انسان ناشی از ضعف توکل است. اگر ما توکل بر خدا را در وجود خویش تقویت کنیم دچار چنین افکاری نمیشویم. باید از خدا خواست: «إِلَهِی أَغْنِنِی بِتَدْبِیرِکَ لِی عَنْ تَدْبِیرِی؛خدایا! با تدبیر خود، مرا از تدبیر و نقشهکشیهایم بینیاز گردان!»(دعای عرفه)
منبع : سایت رسمی آیت الله مصباح یزدی
1)
: سلام من نفهمیدم خیلی سخت توضیح دادید.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.