آثار ذکر خدا
 تاریخ نگارش : بیست و ششم تير 1390
آثار ذکر خدا
فاطمه نصیری خلیلی
ذکر خدا آثار مُثبَتِ فراوانی دارد که به گوشه‏ای از آن اشاره می‏شود.
 کلید واژه : یاد خدا، اخلاص، فراموشی
 ناشر : آیت‌الله جوادی آملی
ذکرْ از آن جهت که با ذاکر، اتّحاد وجودی می‏یابد و ذکر خدا با حضور او همراه است، پس ذاکر خود را در مَشْهد خدا حاضر می‏بیند و از کمال قرب و حضورْ طَرْفِ وافری می‏بندد لذا بر محور حیا از بسیاری از افکار پلید، اخلاق رذایل و اعمال نکوهیده احتراز می‏کند: ﴿ألم یعْلم بأنّ الله یری) ۱ و در مصاف با اهرمن درون و بیرون که او را به هوی فرا می‏خواند و بساط هوس را فراسوی او می‏گشاید بر آنها پیروز می‏شود به طوری که برای دفع هر خطر آلودگی به گناه؛ عادلانه محفوظ می‏ماند یا برای رفْع محذور پدید آمده و گناه مرتکب شده تائبانه و مُنیبانه کوشش می‏کند: ﴿قدْ أفْلح من تزکّی ٭ وذکر اسْم ربّه فصلّی) ۲ ﴿والذین إذا فعلوا فاحشةً أو ظلموا أنفسهم ذکروا الله فاسْتغفروا لذنوبهم ومن یغفر الذنوب إلاّ الله ولم یُصرّوا علی ما فعلوا وهم یعلمون) ۳ که آیه اول می‏تواند مسئله دفع گناه را تبیین کند چنانکه آیه دوم برای تحلیل رفْع گناه از راه توبه و انابه در ظلّ یاد خدا کافی است.

شیطان که عامل نسیان و سبب سهو از حق و ذهول از صدق است چون با ذکر خدا رَجْم می‏شود، لذا یاد خدای سبحان یکی از دو اثر مُثْبَت را خواهد داشت: یکی آنکه مانع پدیدهٴ سهو و غفلت است و به اصطلاح جنبهٴ دَفْع خطر دارد و دیگر آنکه نسیان پدید آمده را به توجّه و التفات تبدیل می‏کند و به اصطلاح، جنبهٴ رفع خطر را به همراه دارد: ﴿وما أنسانیُه إلاّ الشیطان أنْ أذکره) ۴ ﴿وامّا یُنسینّک الشیطان فلا تقْعد بعد الذکری مع القوم الظالمین) ۵ ﴿إنّما یرید الشیطان أن یوقع بینکم العداوة والبغضاء فی الخمر والمیْسر ویصدّکم عن ذکر الله وعن الصلوة فهل أنتم منتهون) ۶ ﴿اسْتحوذ علیهم الشیطان فأنْسیهم ذکر الله) ۷ که در این گونه آیات، عامل پدیدهٴ نسیان، شیطان معرّفی شده است و در آیه ﴿واذکر ربّک إذا نسیت) ۸ یاد خدا سبب برطرف شدن نسیان می‏شود و خطر آمده را رفع می‏کند.

شیطان هرگز از تعدّی نسبت به انسانْ صرف نظر نمی‏کند، چون عدوّ مبین است و از عدوِّ مبین جز تعدّی و تجاوز مستمر چیز دیگری متوقّع نیست لذا باید عامل دفع یا رفع آن نیز استمرار داشته باشد، از این رو به ذکر کثیر امر شده است خواه به طور عموم، مانند: ﴿یا أیّها الذین امنوا اذکروا الله ذکراً کثیراً) ۹ و خواه به طور خصوص، نظیر: ﴿واذکر ربّک کثیراً) ۱۰ که به نحو خاص به حضرت زکریّا (علیه‏السلام) کثرت یاد خدا امر شده، و هر گونه هدایتی که بهرهٴ انبیا و اولیای الهی شده، دیگران نیز مأمور به تأسّی و اقتدا هستند، جز آنکه دلیلی بر اختصاصی بودن آن حکم اقامه شده باشد و در مسئله ذکر کثیر نه تنها دلیلی بر اختصاص ارائه نشده، بلکه دلیل بر تعمیم یافت می‏شود.

اثر اخلاص ناب
البته استمرار ذکر الهی و تداوم یاد خدا تأثیر بسزایی دارد، لیکن اثر اخلاص ناب بیش از اثر کثرت ذکر است، بلکه در حقیقتْ ذکر خالصانه همان ذکر کثیر است و ذکر بی اخلاص هر چند از لحاظ کمیّتْ وافر باشد ذکر اندک است، حدیثی در ذیل آیه: ﴿إنّ المنافقین یخادعون الله وهو خادعهم وإذا قاموا إلی الصلوة قاموا کُسالی یراءُون الناس ولا یذکرون الله إلاّ قلیلاً) ۱۱ به این صورت آمده که: قال أمیرالمؤمنین (علیه‏السلام): ﴿من ذَکَر الله عزّ وجلّ فى السرّ فقد ذکر الله کثیراً، إنّ المنافقین کانوا یذکرون الله علانیةً ولا یذکرونه فى السرّ) ۱۲

عصارهٴ آن حدیث نورانی این است که چون دنیا متاع قلیل است و اهل نفاق برای دنیا ذکر می‏گویند نه برای رهایی از آن، که ریشه هر خطیئه است لذا ذکر آنها هر چند از لحاظ کمیت فراوان باشد از جهت واقعیت اندک است.

چون هر ذکری به مثابه تیری به قلب سیاه سپاه اهریمن است لازم است هنگام تهاجم دشمن از بیرون و تحامل اهریمن و تطالُب نفس اماره و تواثب مُسَوّله از درون، از کثرت یاد خدا استنصار، و بدان استغاثه شود، چنانکه دربارهٴ جهاد اصغر چنین آمده است: ﴿یا أیّها الذین امنوا إذا لقیتم فئةً فاثْبتوا واذْکروا الله کثیراً لعلّکم تفلحون) ۱۳

از آن جهت که کثرت ذکر مورد فرمان خداست و تنها امتثال همان فرمان سودمند است، لذا خدای سبحان در معرّفی نجات‏یافتگان و وصف پارسایان فرهیخته و از خطر رهایی یافته، کثرت یاد را مطرح می‏کند و آنان را به ذکر کثیر می‏ستاید: ﴿إلاّ الذین امنوا وعملوا الصالحات وذکروا الله کثیراً) ۱۴ ﴿لقد کان لکم فی رسول الله أُسوةٌ حسنة لمن کان یرجوا الله والیوم الاخر وذکر الله کثیراً) ۱۵ ﴿إنّ المسلمین والمسلمات… والذاکرین الله کثیراً والذاکرات أعدّ الله لهم مغفرةً وأجراً عظیماً) ۱۶

تبصره: اثر یاد مظاهر و آیات خدا
به منظور پیروزی بر خصم درون یا دشمن بیرون یاد مظاهر الهی و ذکر آیات ویژه خدا نیز سهم خاص خود را دارد لذا خداوند به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور می‏دهد که به یاد رهبران گذشته باش که هر کدام در حدّ خود مظهر اسمی از اسمای حسنای الهی بوده‏اند و سنّت و سیرت و سریرت آنان را به خاطر بیاور تا همچنان کامیاب شوی: ﴿واذکر فی الکتاب إبراهیم إنّه کان صدّیقاً نبیّاً) ۱۷ ﴿واذکر فی الکتاب موسی إنّه کان مخلَصاً وکان رسولا ً نبیّاً)۱۸ ﴿واذکر فی الکتاب إسماعیل إنّه کان صادق الوعد) ۱۹ ﴿واذکر فی الکتاب إدریس إنّه کان صدّیقاً نبیّاً) ۲۰ در این آیات و مانند آن که در قرآن کریم فراوان یافت می‏شود، خداوند پیامبر گرامی اسلام را به یاد انبیا و اولیای پیشین متذکّر می‏کند و یاد آنان را سبب تقویت آن حضرت در ایفای عهد رسالت می‏داند، چنانکه اصل یاد خدا و اخلاص و استمرار آن در ظفرمندی بر طاغیان مؤثّر است، لذا خدای سبحان به موسی و هارون (علیهما السلام) هنگام اعزام برای دعوت فرعون و درباریان او چنین فرموده است: ﴿إذهب أنت وأخوک بایاتی ولا تنیا فی ذکری) ۲۱

یعنی تو (موسی) و برادرت (هارون) با داشتن معجزات و نشانه‏هایی که از طرف من به شما داده شد به سوی فرعون بروید و در احیای یاد و نام من هیچ‏گونه وَنیْ، وَهن، هَون و سستی به خود راه ندهید. موسای کلیم (علیه‏السلام) یکی از اهداف مهمّ درخواست مشارکت و وزارت برادر خود هارون (علیه‏السلام) را انجام ذکر کثیر دانسته است: ﴿وأشْرِکهُ فی أمری ٭ کی نُسبّحک کثیراً ٭ ونذکرک کثیراً) ۲۲ تأثیر مهم یاد خدا ایجاب کرده تا خداوند گاهی به حفظ قدرت، قوّت و توانمندی امر کند، مانند: ﴿خذوا ما اتیناکم بقوةٍ) ۲۳ ﴿یا یحیی خذ الکتاب بقوةٍ) ۲۴ ﴿وأعدّوا لهم ما اسْتطعتم من قوّةٍ) ۲۵ و زمانی از وَنْی و سستی نهی فرماید مانند آیهٴ مزبور ﴿ولا تنیا فی ذکری) ۲۶

برای استمداد از چنین نیروی غیبی یعنی کمک گرفتن از یاد خدا و توجّه به مظاهر ظهور قدرت و برای حضور قوت الهی، به موسای کلیم (علیه‏السلام) دستور داده شد که امّت خود را به ایام تجلّی قدرت خداوند آشنا و متذکر نما: ﴿ولقد أرسلنا رسلنا موسی بایاتنا أن أخْرِج قومَک من الظلمات إلی النور وذکّرهم بأیّام الله إنّ فی ذلک لایاتٍ لکلّ صبّارٍ شکور) ۲۷ در هر مرحله که فیض غیر عادی خداوند تجلی کند و گوشه‏ای از اسرار نهفته جهان، آشکار گردد و شمّه‏ای از حقایق مستور، مشهود شود، همان مرحله، به فراخور خود روزی از روزهای ویژه الهی است؛ و اگر آیه مزبور بر مسئله ظهور حضرت بقیّة الله (أرواح من سواه فداه) و رَجْعَت و قیامتْ تطبیق شده از قبیل تمثیل و بیان مثال است نه تبیین و حصر در مصادیق یاد شده.

خطر فراموشی خدا
با بیان گذشته معلوم می‏شود که خطر نسیان خدا و سهو از یاد او شکست از تسویل دشمن درون و بیرون است: ﴿من أعرض عن ذکری فإنّ له معیشةً ضنکاً ونحشره یوم القیامة أعمی) ۲۸ ﴿فأعرض عن مَن تولّی عن ذکرنا ولم یرد إلاّ الحیاة الدنیا) ۲۹ تحلیل عقلی آثار مَنْفی نسیان خدا و فراموشی نام و یاد او این است که خدای سبحان نه تنها خالق و فاعل انسان است بلکه مقوّم هویت ربطی و قیّوم شخصیّتِ حرفی او است، به طوری که شناخت او بدون معرفت قیّم وی یعنی خداوند ممکن نیست؛ زیرا شناخت معنای ربطی و حرفی بدون معرفت معنای نفسی و مستقل، که همان خداوند است، میسّر نخواهد بود و با نسیان آن مقوّم و فراموشی آن قیّم، هویّتِ خود انسان نیز فراموش می‏شود، و با فراموشی هویّتِ خویش هیچ‏گونه احساسی از تطاول غارتگران هویّتْ وجود نخواهد داشت و با عدم احساس خطر، هیچ‏گونه قیام و اقدامی علیه دشمنِ مهاجم صورت نمی‏پذیرد، در نتیجه تمام شئون ادراکی و تحریکی انسان به اسارت اهریمن درآمده و برابر خواسته‏های برخاسته از خوی خون‏آشام آن امیر شریر و فرمانروای خودکام، اشیا را می‏فهمد و به آنها عمل می‏کند و هر گونه معروفی نزد او منکر تلقّی می‏شود و هر گونه منکری نزد او معروف به حساب می‏آید ﴿ولا تکونوا کالذین نسوا الله فأنساهم أنفسهم أُولئک هم الفاسقون) ۳۰

برخی چنین گفته‏اند که نسبت حدیث معروفِ «من عرف نفسه عرف ربّه» با آیه مزبور، نسبت اصل قضیهٴ و عکس نقیض قضیّه است، یعنی اگر معرفت خدا از معرفت نفس پدید می‏آید معلوم می‏شود فراموشی خدا و عدم معرفت او ناشی از فراموشی نفس وعدم معرفت آن است.

به هر تقدیر؛ ذکر خدا سبب تذکّر هویت خویش و رسیدگی به تعالی او خواهد بود، و فراموشی خدا سبب فراموشی هویّت و رها کردن آن در دسترس هر مهاجم و مجحِف و مُتَجانِف است، که در این وضع، چیزی به نام هویّت انسانی باقی نخواهد ماند، آنگاه دیگری به جای وی قرار می‏گیرد و تمام امانی و اغراض و غرایز نفسانی و اهریمنی خود را به عنوان تمدّن، سعادت و تکامل بر او تحمیل می‏کند

پاورقی ها :
۱ ـ سورهٴ علق، آیهٴ ۱۴/
۲ ـ سورهٴ اعلی، آیهٴ ۱۵ ـ ۱۴/
۳ ـ سورهٴ آل عمران، آیهٴ ۱۳۵/
۴ ـ سورهٴ کهف، آیهٴ ۶۳/
۵ ـ سورهٴ انعام، آیهٴ ۶۸/
۶ ـ سورهٴ مائده، آیهٴ ۹۱/
۷ ـ سورهٴ مجادله، آیهٴ ۱۹/
۸ ـ سورهٴ کهف، آیهٴ ۲۴/
۹ ـ سورهٴ احزاب، آیهٴ ۴۱/
۱۰ ـ سورهٴ آل عمران، آیهٴ ۴۱/
۱۱ ـ سورهٴ نساء، آیهٴ ۱۴۲/
۱۲ ـ وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۱۶۴، ح ۳/
۱۳ ـ سورهٴ انفال، آیهٴ ۴۵/
۱۴ ـ سورهٴ شعراء، آیهٴ ۲۲۷/
۱۵ ـ سورهٴ احزاب، آیهٴ ۲۱/
۱۶ ـ سورهٴ احزاب، آیهٴ ۳۵/
۱۷ ـ سورهٴ مریم، آیهٴ ۴۱/
۱۸ ـ سورهٴ مریم، آیهٴ ۵۱/
۱۹ ـ سورهٴ مریم، آیهٴ ۵۴/
۲۰ ـ سورهٴ مریم، آیهٴ ۵۶/
۲۱ ـ سورهٴ طه، آیهٴ ۴۲/
۲۲ ـ سورهٴ طه، آیات ۳۲ ـ ۳۴/
۲۳ ـ سورهٴ بقره، آیهٴ ۶۳/
۲۴ ـ سورهٴ مریم، آیهٴ ۱۲/
۲۵ ـ سورهٴ أنفال، آیهٴ ۶۰/
۲۶ ـ سورهٴ طه، آیهٴ ۴۲/
۲۷ ـ سورهٴ ابراهیم، آیهٴ ۵/
۲۸ ـ سورهٴ طه، آیهٴ ۱۲۴/
۲۹ ـ سورهٴ نجم، آیهٴ ۲۹/
۳۰ ـ سورهٴ حشر، آیهٴ ۱۹/
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.