عالِم به مخفی ترین اسرار
 تاریخ نگارش : بیست و یکم مهر 1392
عالِم به مخفی ترین اسرار
سیده منصوره خادم
گیرم که ز جرم و گنهم در گذری
ز آن شرم که دیدی که چه کردم چه کنم

در تفسیر نیشابوری چنین آمده: غلامی حبشی پس از چند روز هم نشینی با مسلمانان، خدمت رسول اکرم آمد و مسلمان شد.
شهادتین را برزبان جاری کرد و سپس مسایل دینی اش را نزد بعضی از اصحاب فرا گرفت. روزی دوباره خدمت پیامبررسید
و گفت یا رسول الله! خدای ما عالِم هست یا نه؟ رسول خدافرمود:

« وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى ﴿۷﴾

و اگر سخن بلند گویی او نهان و نهان‏تر را مى‏داند (۷) ».(سوره طه آیه 7)

غلام تازه مسلمان قدری فکر کرد و گفت: یعنی هنگامی که من گناه می کردم گناهان مرا می دید؟ حضرت
فرمود: آری، گناهان تو را می دید. ناگهان غلام فریاد بر آورد: ((وا فضیحَتا وای که رسوا شدم )). آنگاه بر زمین افتاد و از دنیا رفت.

گیرم که ز جرم و گنهم در گذری
ز آن شرم که دیدی که چه کردم چه کنم
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.