اثر عاشورا در سایر ادیان
 تاریخ نگارش : نهم آبان 1392
اثر عاشورا در سایر ادیان
سیدابراهیم غیاث الحسینی
اثر عاشورا در سایر ادیان
 کلید واژه : اثر عاشورا در سایر ادیان
امام حسین علیه‌السلام و قیام عاشورا بازتاب‌های مختلفی در عرصه‌ افکار عمومی و اهل علم داشته است. اهل سنت همپای شیعیان نسبت به این حادثه واکنش نشان داده‌اند. امام حسین علیه‌السلام و قیام عاشورا از نقطه‌نظرات مختلف مورد توجه قرار گرفته است. عالمان اهل سنت به‌طور عمده در دو حوزه راجع به امام حسین علیه‌السلام سخن گفته‌اند: دسته‌ای از ایشان به وصف و مدح آن حضرت پرداخته‌اند و احادیث و روایات مختلفی در فضیلت آن حضرت نقل کرده‌اند. دسته‌ای دیگر علاوه بر این امور به بررسی علمی قیام عاشورا اهتمام ورزیده‌اند. این گروه نیز خود شامل دو دسته‌اند: دسته‌ای که تنها به وصف و مدح و تمجید از قیام عاشورا پرداخته‌اند، به تعبیر دیگر به توصیف عاشورا اقدام کرده‌اند، و دسته‌ای که علاوه بر مثبت قلمداد کردن قیام عاشورا به تحلیل آن پرداخته‌اند. البته در این مجال بیشتر به توصیف امام حسین علیه‌السلام و قیام عاشورا پرداخته‌ایم و تحلیل آن‌ را به مقاله‌ دیگری موکول کرده‌ایم.

توصیفاتی که در روایات اهل سنت درباره امام حسن علیه‌السلام و امام حسین علیه‌السلام آمده است به سنجش‌های مختلف قابل انقسام است که موارد ذیل از جمله آنهاست:

1) وصف حسین علیه‌السلام. علمای اهل سنت در وصف و مدح امام حسین علیه‌السلام و شهادتش روایات متعددی را از پیامبر اسلام ‌‌صلی‌ الله علیه و آله نقل کرده‌اند. حسن بصری در تقبیح عاملان شهادت امام حسین علیه‌السلام می‌گوید: «چه ذلت بزرگی است امتی را که پسر دختر پیغمبرشان را زنازاده‌ای به شهادت رساند؟! سوگند به خدا که سر حسین به سوی جد او برگردانده می‌شود و جدش از پسر مرجانه انتقام خواهد گرفت!»1 او با اظهار ناخشنودی از بنی‌امیه از چهار ویژگی نامناسب معاویه یاد می‌کند که عبارتند از: جدال با علی (علیه‌السلام) و تسلط بر امور امت، ولایتعهدی یزید میخواره، انفاق زیاد به خانواده ابوسفیان، و کشتن حر و یارانش، و می‌افزاید که برای بد شدن، یکی از آن چهار کافی است.2

برخی از عالمان اهل سنت، قاتلان حسین علیه‌السلام را در همین حد تقبیح می‌کنند که اگر از کم‌ترین وجدان برخوردار بودند هرگز دست به چنین کاری نمی‌زدند. از ابراهیم نخعی فقیه عراق نقل شده که گفت: اگر من از قاتلان حسین بودم و خداوند مرا می‌بخشید و روانه بهشت می‌ساخت، هیچ گاه وارد بهشت نمی‌شدم، زیرا که از روی پیامبر شرم می‌کردم.3

عمر عبدالعزیز از خلفای اهل سنت یزید را چنان تقبیح می‌کند که حتی نسبت دادن عنوان امیر مؤمنان به او را جرم می‌داند و نسبت‌دهنده را مستحق مجازات می‌شمارد.

نقل است که درمجلس عمربن عبد العزیز فردی ضمن یادآوری، از یزید به عنوان «امیرالمومنین» یاد می‌کند. عمربن عبدالعزیز با شگفتی و نگرانی می‌گوید: تو یزید را امیرالمومنین می‌خوانی!؟ لذا او را به بیست ضربه شلاق محکوم می‌نماید.4

قاطبه عالمان و مردم سنی‌مذهب لعن یزید را امری روا می‌دانند. برخی از علما در این موضوع از اتفاق نظر عالمان خبر داده‌اند. علامه تفتازانی در کتاب «شرح العقائد» می‌نویسد: «علما متفق گشته‌اند بر جایز بودن لعنت کسی که حسین را کشته یا به آن دستور داده یا آن را جایز شمرده و به آن راضی بوده باشد... و حقیقت این است که رضایت یزید به قتل حسین (رض) و شاد شدن او بدان خبر و اهانت کردنش به اهل بیت پیامبر‌‌صلی‌ الله علیه و آله از اخباری هستند که در معنا متواتر است، هر چند تفصیل آن از آحاد اخبار باشد و ما در مورد او بلکه در کفر وی درنگ نمی‌کنیم که لعنت خداوند بر او و بر یاران و اعوانش باد.»5

زمخشری صاحب تفسیر معروف کشاف در صفحه 513 کتاب ربیع‌الابرار نقل می‌کند: فاطمه صلوات الله علیها با فرزندانش حسن و حسین علیهما السلام خدمت رسول خدا ‌‌صلی‌ الله علیه و آله رسیده و عرض کردند یا رسول الله هدیه‌ای به این دو (اشاره به امام حسن و امام حسین) بده. حضرت فرمود: پدرم فدایت! من مالی ندارم تا هدیه کنم، سپس امام حسن علیه‌السلام را بغل کرد و بوسید و روی پای راست خود قرار داد و فرمود: به این فرزندم اخلاق و هیبت خود را هدیه می‌کنم، و حسین علیه‌السلام را نیز بغل کرد و بوسید و بر روی پای چپ خود نهاد و فرمود شجاعت وجود خود را بدو بخشیدم (هدیه دادم).6 بنابراین پیامبر ‌‌صلی‌‌الله علیه و آله اخلاق و هیبت را به حسن علیه‌السلام و شجاعت را به حسین علیه‌السلام عنایت کرده است. البته این به معنای آن نیست که امام حسن علیه‌السلام از شجاعت و امام حسین علیه‌السلام از اخلاق بهره کم‌تری دارد بلکه به آن معناست که اقتضای شرایط آن بزرگواران ایجاب می‌‌کند که هر کدام خصوصیات ویژه‌ای را تحقق سازند.

1-1) امام حسین علیه‌السلام سرور جوانان بهشت. ابوالمؤید موفق بن احمد در مقتل‌ الحسین از راویان مختلف و آنها از ابوبکر نقل می‌کنند که پیامبر ‌‌صلی‌ الله علیه و آله فرمود: حسن و حسین سرور جوانان بهشت هستند. و نیز حافظ ابونعیم اصفهانی در حلیه‌الاولیا (ج4، ص139) با سلسله راویان مختلف از جمله عمر بن خطاب نقل می‌کند که پیامبر فرمود: حسن و حسین سرور جوانان بهشت هستند.7

ابوالقاسم اسحاق بن محمد معتقد است که اگر کسی یزید را حق بداند و حسین علیه‌السلام را باغی، کافر شده است. ابوالقاسم اسحاق بن محمد بن اسماعیل بن ابراهیم معروف به حکیم سمرقندی به نقل از محمد بن موسی بن ابوبکر خوارزمی (متوفی 290 ه‍.ق) می‌نویسد: «عالمان مدینه جمع شدند و اتفاق کردند که دوازده مسأله سبب کفر اهل ایمان می‌گردد... هفتمین گروه کسانی‌اند که می‌گویند: حسین بن علی (رضی الله عنهما) باغی بود، و حق با یزید بود.»8 پس روشن است که امام حسین علیه‌السلام به قدری اهمیت دارد که نپذیرفتن قیام او باعث کفر شخص می‌شود.

2-1) سفارش به دوستی امام حسین علیه‌السلام و منع از دشمنی او. سعید بن ابی‌راشد از یعلی عامری نقل می‌‌کند که همراه رسول‌الله برای صرف غذا به سوی قومی که حضرت را دعوت کرده بودند رفتیم و حسین همراه بچه‌ها بازی می‌کرد. پس از بازی، پیامبر‌‌ صلی‌ الله علیه و آله او را خواند و یک دست بر پشت سر او و دست دیگرش را بر چانه او گذاشت و دهانش را روی لبان او نهاد و فرمود: «حسین از من است و من از حسینم. خدا آن کس را دوست دارد که حسین را دوست داشته باشد.»9

حدیث دیگر: «انا حرب لمن حاربکم و سلم لمن سالمکم؛ من با کسی که با شما به جنگ برخاسته در جنگ هستم و با کسی که با شما در صلح و آرامش است در صلح هستم.» و نیز فرمود: «علی و فاطمه و فرزندان آنها حسن و حسین نزدیکان من هستند که مزد رسالت من دوستی با آنهاست.»10

3-1) شهادت حضرت و حقانیت آن و بطلان یزید. امام ابوالحسن اشعری (متوفی به سال 324.ه) پیشوای مکتب فکری اشعری در این زمینه می‌گوید: چون ستمگری یزید از حد گذشت امام حسین علیه‌السلام با یاران خود علیه بیداد او قیام کرد و در کربلا به شهادت رسید.11

شیخ محمد عبده مصلح بزرگ جهان اسلام می‌نویسد: هنگامی که در دنیا حکومت عادلی وجود دارد و هدفش اقامه شرع و حدود الهی و در برابر آن حکومتی سمتگر است که می‌خواهد حکومت عدل را تعطیل کند، بر هر مسلمانی یاری و مساعدت حکومت عدل واجب است و در همین باب انقلاب امام حسین علیه‌السلام است که در برابر حکومت یزید که خدا او را خوار کند ایستاد.12

محمد علی جناح، رهبر بزرگ پاکستان می‌گوید: به عقیده من تمام مسلمین باید از سرمشق این شهیدی که خود را در سرزمین عراق قربانی کرد پیروی نمایند.13

4-1) لعن قاتلان حسین علیه‌السلام. درباره لعن قاتلان امام حسین علیه‌السلام در میان علمای اهل سنت و جماعت دو نظر غالب وجود داشته است. یک عده معتقدند که چون پیامبر‌‌ درباره مردگان توصیه به ذکر خیر از آنها کرده‌اند، احتیاطاً لعن یزید را جایز نمی‌دانند که از آن جمله امام محمد غزالی را می‌توان نام برد.14 در مقابل گروه زیادی از علما که اکثریت را تشکیل می‌دهند یزید را خطاکار دانسته و لعن او را جایز و حتی واجب می‌دانند. علامه آلوسی (متوفی به سال 1270ه‍.( که مرجع و مفتی اهل سنت عراق بود در تفسیر روح‌المعانی ذیل آیه «فهل عسیتم ان تولیتم... ان‌تفسدوا فی‌الارض و تقطعوا ارحامکم اولئک الذین لعنهم الله... (سوره محمد‌‌ /26) از احمد بن حنبل نقل می‌کند که پسرش از وی درباره لعن یزید سوال کرده او در جواب گفت: کیف «یلعن من لعنه الله تعالی فی کتابه» چگونه لعن نشود کسی که خدا او را در کتابش لعنت کرده است. عبدالله (پسر احمد بن حنبل) پرسید من کتاب خدا را خوانده‌ام ولی لعن یزید را ندیده‌ام. احمد بن حنبل پاسخ داد: فهل عسیتم... آنگاه گفت: ای فساد و قطیعه اشد مما فعله یزید» چه فساد و قطع رحمی از فسادی که یزید مرتکب آن شده بالاتر است؟!15

آلوسی بعد از آوردن سخنان می‌گوید: در لعن یزید توقف نیست چون اهل کبائر و دارای اوصاف خبیثه بود و بر مدینه ظلم و تعدی کرد و حسین را کشت و به اهل بیت اهانت کرد.16

جلال الدین سیوطی به جواز لعن یزید اقرار دارد و حافظ ابن جوزی، قاضی ابویعلی به کفر یزید فتوی داده‌اند و علامه تفتازانی نیز لعن یزید را جایز شمرده است.17

تفتازانی در کتاب شرح العقاید می‌نویسد: حقیقت این است که رضایت یزید به قتل حسین علیه‌السلام و شاد شدن او بدان خبر و اهانت او به اهل بیت پیامبر از اخباری می‌باشد که در معنا متواتر است هر چند که تفاصیل آنها تک تک (خبر واحد) می‌باشد ولی توافقی درباره مقام یزید بلکه درباره ایمان او که لعنت خدا بر او و یارانش باد نداریم.18

2) امام در منابع مذاهب اهل سنت. بی‌شک اهل سنت نیز همانند تشیع دارای مذاهب و فرق مختلفی است. از آنجا که همه این فرق و مذاهب ارادت ویژه‌ای به امام حسین علیه‌السلام دارند، مناسب دیدیم که نظر ایشان و روایات مندرج در منابعشان را به تفکیک بیان کنیم.

1-2) امام حسین علیه‌السلام در منابع حنفی. حنفیان نیز همانند سایر مذاهب اهل سنت دوستدار حسین بن علی علیه‌السلام و سایر اهل بیت پیامبر بوده‌اند.

1-1-2) فضیلت حسین علیه‌السلام. حذیفه بن یمان می‌گوید:‌ پیامبر‌‌ دست حسین بن علی علیه‌السلام را گرفت و فرمود: ای مردم این حسین بن علی است او و فضل او را بشناسید، جدش از جد یوسف نزد خدا بالاتر است، این حسین بن علی جدش، جده‌اش، مادر و پدرش، عمو و عمه‌اش، دایی و خاله‌اش، برادرش و خودش و دوستانش و دوستان دوستانش در بهشت‌اند.19

این حدیث را قندوزی از علمای بزرگ مذهب حنفی در ینابیع‌الموده ص278 نیز نقل کرده است. به ارج و منزلت امام حسین علیه‌السلام در منابع حنفی نیز اشاره شده است. پیامبر‌‌ در حدیث معروفی فرمودند: الحسن و الحسین سبطان من الاسباط. (به تعبیر دیگر: هذه الامه)20

2-1-2) ملاک دوستی با رسول خدا. برای حنفیان مهم است که با چه کسانی دوستی یا دشمنی کنند. از این نظر با توجه به روایات پیامبر‌‌، این معیار را در حب اهل بین علیه‌السلام به ویژه حسین علیه‌السلام یافته‌‌اند. بسیاری از حنفی‌مذهبان با ذکر احادیثی ملاک دوستی و دشمنی با پیامبر را در دوستی و دشمنی با امام حسین علیه‌السلام نقل دانسته‌اند. زرندی حنفی‌مذهب در کتاب «نظم درر السمطین، ص205» می‌نویسد: ابوهریره نقل می‌کند که پیامبر فرمود: هر کس مرا دوست دارد باید حسن و حسین را نیز دوست بدارد.21 همو در ص 209 همان کتاب آورده است که پیامبر فرمود: هر کس آنها را دشمن بدارد مرا دشمن داشته است.22 زرندی حدیث «‌الحسن و الحسین سید اشباب اهل الجنه» را نیز روایت کرده است.23

حاکم نیشابوری در کتاب «المستدرک، ج3، ص166» به نقل از احمد بن جعفر قطیفی و او از ابوجعفر بن علی شیبانی و... روایت می‌کند، از پیامبر شنیدم که فرمود: حسن و حسین فرزندان من هستند، هر کس آنها را دوست داشته باشد مرا دوست داشته است و هر کس مرا دوست دارد خدا را دوست داشته است و هر کس خدا را دوست داشته باشد خدا او را به بهشت داخل می‌کند و هر کس با آنها دشمنی کند با من دشمنی کرده است و هر کس با من دشمنی کند با خدا دشمنی کرده است و هر کس دشمن خدا باشد خدا او را وارد جهنم می‌کند.24

3-1-2) شهادت امام حسین علیه‌السلام. برخی از عالمان حنفی بر این نظر هستند که پیامبر‌‌ پیش از وقوع عاشورا از آن خبر داده بود. از این نظر شهادت امام حسین علیه‌السلام در میان صحابه امری آشنا بوده است.

سلیمان بن ابراهیم قندوری حنفی نقل می‌کند: ام‌فضل همسر عباس می‌گوید: نزد رسول خدا رفتم و عرض کردم خواب عجیبی دیده‌ام با این توضیح که در خواب دیدم پاره‌ای از بدن شما جدا و روی پاهای من گذارده شده، فرمود: «فاطمه پسری به دنیای می‌‌آورد و تو او را روی پای خود می‌گذاری.» سپس رسول خدا گریه کرد و فرمود: «این فرزند شهید می‌شود.» عالمان اهل سنت حتی نصرت‌خواهی پیامبر‌‌ را نیز آورده‌اند و بر این نکته تاکید کرده‌اند که پیامبر به مومنان توصیه یاری حسین علیه‌السلام را کرده است. از بخاری، بغوی و ابن‌سکین نقل شده که پیامبر فرمود: فرزندم حسین علیه‌السلام در کربلا شهید می‌شود، پس هر کس حاضر است باید او را یاری کند.25

جز شهادت حسین علیه‌السلام نه تنها از پیامبر بلکه از علی علیه‌السلام نیز نقل شده است. همو نقل می‌کند که علی علیه‌السلام هنگام رفتن به صفین از کربلا می گذشت، گریه کرد و از قول پیامبر شهادت امام حسین علیه‌السلام را خبر داد. روز شهادت حسین علیه‌السلام خون بارید و دیوارها و خانه‌ها را رنگین کرد. قندوزی نیز همانند سایر علمایی بزرگ اهل سنت از عاقبت بد قاتلان امام حسین و یارانش خبر داده و نوشته است که تمام کسانی که در کربلا حاضر بودند ولی امام را یاری نکردند یا کور شدند و یا مرگ وحشتناکی داشتند.26 و از کتاب موده‌القربی از امام حسین علیه‌السلام نقل کرده که جدم فرمود: «تو پاره جگر منی. خوشا به حال کسی که تو را و ذریه تو را دوست بدارد و وای به قاتل تو در روز قیامت!»27

نیز نقل شده است که پیامبر مکان شهادت امام حسین علیه‌السلام و یارانش را نیز بیان کرده است. قندوزی نقل می‌کند: «ام‌سلمه می‌گوید: پیامبر خدا‌‌ را دیدم در حالی که دست بر سر حسین علیه‌السلام می‌کشید و گریه می‌کرد، سبب گریه آن حضرت را پرسید فرمود: جبرئیل به من خبر داده فرزندم حسین در سرزمینی به شهادت خواهد رسید که آن را کربلا گویند.»28

4-1-2) نمونه‌ای از اشعار علمای حنفی (مرثیه‌سرائی.) شاعران حنفی نیز پا به پای عالمان حنفی نسبت به قیام عاشورا حساسیت نشان داده و به زبان شعر و شعور آن را بیان کرده‌آند. پاره‌ای از اشعاری که در آثار حنفیان آمده به قدری سوزناک است که دل هر خواننده و شنونده‌ای را به درد می‌آورد. نکته جالب اینجاست که محدثان و راویان حنفی این اشعار را از زبان پیامبر‌‌ و یا فرشتگان نقل کرده‌اند.

سبط ابن‌جوزی حنفی‌مذهب از زبان شعبی نقل می‌کند که گفت: اهالی کوفه از زبان شخصی شنیده‌اند که می‌سرود:

ابکی قتیلا بکربلا

مضرح الجسم بالدماء

به کشته کربلا می‌گریم که بدنش به خون آغشته است.

ابکی قتیلاً الطغاه ظماً

بغیر جرم سوی الوفاء

به کشته‌ای می‌گریم که انسان‌های سرکش او را ز روی ظلم و ستم کشتند که گناهی جز وفاداری نداشت.

ابکی قتیلاً بکی علیه

من ساکن الارض و السماء

به کشته‌ای گریه می‌کنم که ساکنان زمین و آسمان بر او گریه می‌کنند.

یا بأبی جسمه المعری

الا من الدین و الحیاء29

پدرم فدای کسی که لباسی جز دین و حیا بر تن نداشت.

سبط ابن جوزی با ذکر مراثی و اشعار زیادی که درشهادت حسین علیه‌السلام و مدح او ارادت قلبی خود را به خاندان پیامبر‌‌ اظهار می‌کند. او در حدود سه صفحه کامل مراثی امام حسین علیه‌السلام را آورده است.

زید بن حسن با چند واسطه از ابن عباس نقل می‌کند که پیامبر‌‌ را در خواب دیدم که در دستش ظرفی بود به آن حضرت عرض کردم یا رسول‌الله این ظرف چیست؟ فرمود خون حسین و اصحاب اوست سبب آن را می‌جستم تا اینکه متوجه شدم مربوط به روزی است که حسین کشته خواهد شد. همچنین سبط ابن‌جوزی حنفی‌مذهب به نقل از زهری حکایت می‌کند که از ام‌سلمه شنیدم که می‌گفت ناله جنیان را نشنیده‌ام مگر در آن شبی که حسین کشته شد، شنیدم که (ناله کننده‌ای) می‌سرود:

الا یا عین فاختلفی بحمد

و من یبکی علی الشهداء بعدی

ای چشم به سختی گریه کن، چه کسی بعد از من بر شهیدان خواهد گریست.

علی رهط تقود هم المنایا

الی متجبر فی ثوب عبد

بر آن گروهی گریه کن که مرگ آنها را به سوی جباری در لباس بردگان می‌راند.

5-1-2) لعن یزید و قاتلان امام حسین علیه‌السلام. عالمان حنفی‌مذهب هم خودشان مسببان و مباشران عاشورا را مستحق لعن و نفرین می‌دانند و هم از آنان به شدت بیزاری می‌جویند و لعن آنان را نیز جایز می‌دانند.

ابوالفرج در کتاب «الرد علی المتعصب العنید المانع من دم یزید» می‌نویسد: کسی از من پرسید نظر شما درباره یزید چیست؟ گفتم: آنچه (از گناه) به گردن اوست بس است. گفت لعن او را جایز می‌دانی؟ گفتم: عالمان با ورع مانند احمد ابن حنبل در حق یزید بیش از لعن گفته‌اند.30

سبط ابن‌جوزی می‌نویسد: عده‌ای با عبدالله بن حنظله (غسیل‌الملائکه) بیعت کردند. عبدالله خطاب به آنها می‌گفت: ما علیه یزید قیام نکردیم مگر آنکه ترسیدیم از آسمان بر ما سنگ ببارد، یزید کسی است که مادر و دختر و خواهر را به نکاح هم می‌آورد. خمر می‌نوشید، نماز نمی‌گذارد و اولاد پیامبر را می‌کشت.31 و نیز نقل می‌کند که ابوالفرج در بغداد بر بالای منبر یزید را لعنت کرد. بزرگان علما هم آنجا بودند گروهی به عنوان اعتراض جلسه را ترک کردند. ابوالفرج گفت: الا بعداً لمدین کما بعدت ثمود.32

نکته جالب این که برخی از علمای اهل سنت لعن یزید و دار و دسته‌اش را اصل می‌دانند. به همین دلیل وقتی درباره آن مورد سوال قرار می‌گیرند جواب نمی‌دهند. زیرا آن را آن قدر آشکار می‌دانند که جای سوال نیست. از سبط ابن‌جوزی در مورد لعن یزید سوال شد، او در جواب گفت احمد بن حنبل لعن او را جایز کرده است ما نیز او را دوست نمی‌داریم به خاطر جنایاتی که نسبت به پسر دختر رسول خدا مرتکب شد و اگر کسی به این حد (دوست نداشتن یزید) راضی نمی‌شود ما هم می‌گوییم اصل، لعنت کردن یزید است.33

ابن‌عماد فقیه حنبلی (متوفی1089ه‍.ق.) در کتاب «شذرات الذهب» می‌نویسد: «در مورد لعن یزید، امام احمد بن حنبل دو قول دارد که در یکی تلویح و در دیگری تصریح به لعن او می‌کند و نیز امام مالک و امام ابوحنیفه نیز هر کدام، هم تلویحاً و هم تصریحاً یزید را لعنت کرده‌اند و به راستی چرا اینگونه نباشد و حال آنکه یزید فردی قمارباز و دائم‌الخمر بود.»34 با عنایت به این نکته می‌توان صریحاً به این نتیجه رسید که لعن یزید، دایم‌الخمر بودن و ستمگری‌اش نزد عالمان اهل سنت امری محرز است و محتاج دلیل و احتجاج نیست.

ابن‌عماد در کتاب شذرات الذهب می‌نویسد: همه فقها و صاحب‌نظران بر تحسین و تأیید قیام حسین (رض) اتفاق نظر دارند... و قاتلان حسین (رض) و کسانی که به نوعی مشارکت در قتل آن حضرت داشتند را بی‌دین و زندیق شمرده و مصداق این سخن پیامبر‌: «هلاک امت من به دست غلامباره‌ای از افراد قریش است» می‌دانند.35 این غلامباره همان یزید بود که با همدست نابکارش ابن‌زیاد خود را در دریایی از جنایت غوطه‌ور ساخت. ابن‌عساکر گفته است که اگر شعر منسوب به یزید «لیت أشیاخی ببدر شهدوا...» درست باشد بدون شک یزید کافر است. و همچنین امام شافعی می‌گوید: حکم کسی که حسین (رض) را کشته یا فرمان به قتل وی داده، این است که وی کافر است و هر کس آن را حلال شمارد نیز کافر می‌باشد.»36

بنابراین از نظر ابن‌عماد هم یزید و هم دار و دسته‌اش از نابکاران تاریخ‌اند و در جرم آنها همین بس که با خاندان رسالت در افتاده‌اند و در ریختن خون حسین علیه‌السلام مشارکت داشته‌اند.

مولوی محمد شهداد حنفی در باب قیام سیدالشهدا می‌نویسد: «حسین علیه‌السلام در راه آنچه آن را حق و حقیقت می‌دانست جان خود را تسلیم جان‌آفرین کرد ولی تسلیم باطل نشد. با آنکه به حد کافی یار و انصاری نداشت علیه باطل با تمام قدرت و شهامت ایستادگی نمود تا اینکه به مقام شهادت عظمی نائل آمد. لذا گفتار کسانی که این همه ایثار و قربانی حضرت امام را بغاوت قرار داده‌اند مردود و صریح‌البطلان است.»37 پس روشن می‌شود که عالمان معاصر حنفی، قیام حسین علیه‌السلام را حق دانسته، حتی نسبت دادن عنوان خروج بر آن امام را جایز نمی‌دانند بلکه چنین سخنانی را یاوه‌ای بیش نمی‌دانند و چنین سخنانی را به خوارج نسبت می‌دهند که سخن درستی است. در این زمینه علامه ملاعلی قادری حنفی می‌نویسد: «اینکه برخی از مردم نادان و جاهل حرف‌های نادرستی را انتشار می‌دهند که امام حسین رضی الله عنه باغی بوده نزد اهل سنت و جماعت، گفتار باطل و نادرستی است و احتمال قوی دارد که از هذیانات و یاوه‌سرایی‌های فرقه خوارج باشد و این گروه در واقع از حق منحرف و از جاده مستقیم خارج شده‌اند.38

عبدالرحمن سربازی از علمای معاصر در این زمینه نوشته است: به محض اینکه منصب زمامداری و حکومت از مسیر اصلی خود انحراف پیدا کرد و نااهلانی مانند یزید زمام امور را به دست گرفتند حضرت سرور شهیدان تا پای جان خود و عزیزانش ایستادگی فرمود و با نثار خون پاکش روسیاهی باطل و سربلندی حق را بر صفحات تاریخ عالم تا قیام قیامت ثبت نمود.39

2-2) امام حسین علیه‌السلام و مذهب شافعی. شافعیان نیز همانند سایر مسلمان به مقام و منزلت حسین علیه‌السلام واقف‌اند و هم راجع به عاشورا حساسیت خاصی دارند.

در میان رهبران مذاهب اسلامی امام شافعی بیش از دیگران ارادت قلبی خود را نسبت به خاندان اهل بیت علیه‌السلام به ویژه علی علیه‌السلام و حسین علیه‌السلام ابراز داشته است. شافعیان به تبعیت از امام شافعی نسبت به اهل بیت به ویژه امام حسین علیه‌السلام ارادت ویژه دارند. شافعی در اشعار و سخنان خود بارها از ارادت را اظهار کرده است. علاقه امام شافعی به خاندان رسالت باعث نزدیکی هر چه بیشتر پیروان این مذهب با شیعیان علی ابن ابی‌طالب علیه‌السلام شده است. شافعی همچنان که درباره علی علیه‌السلام اشعار نغز و پرمغزی سروده درباره واقعه عاشورا نیز اشعاری زیبا و جانسوز دارد. در اینجا به برخی از آنها اشاره می‌کنیم.

و مما نفی نومی و شیب لحیتی

تعاریف ایام لهن خطوب

این حادثه از حوادثی است که خواب مرا ربوده و موی مرا سپید کرده است.

تأوب همی و الفواد کتیب

وارق عینی و ارقاد غریب

دل و دیده مرا به خود مشغول ساخته و مرا اندوهگین کرده است و اشک چشم جاری و خواب از آن پریده است.

تزلزلت الدنیا لآل‌محمد‌‌

و کادت لهم صم الجبال تذوب

دنیا از این حادثه خاندان پیامبر‌‌ متزلزل شده و قامت کوه‌ها از آن ذوب شده است.

فمن بلغ عن الحسین رساله

و ان کرهتها انفس و قلوب

آیا کسی هست که از من به حسین علیه‌السلام پیامبر برساند اگر چه دل‌ها آن را ناخوش دارند.

قتیل بلاجرم کان قمیصه

صبیغ بماء الارجوان خصیب

حسین کشته‌ای است بدون جرم و گناه که پیراهن او به خونش رنگین شده.

نصلی علی المختار من آل هاشم

و نوذی بینه ان ذاک عجیب

عجب از ما مردم آن است که از یک طرف به آل پیامبر درود می‌فرستیم و از سوی دیگر فرزندان او را به قتل می‌رسانیم و اذیت می‌کنیم.

لئن کان ذنبی حب آل محمد‌‌

فذلک ذنب لست عنه اتوب

اگر گناه من دوستی اهل بیت پیامبر است از این گناه هرگز توبه نخواهم کرد.

هم شفعائی یوم حشری و موقفی

و بغضهم للشافعی ذنوب40

اهل بیت پیامبر در روز محشر شفیعان من هستند و اگر نسبت به آنان بغضی داشته باشم گناه نابخشودنی کرده‌ام.

امام شافعی که در دوستی اهل بیت زبانزد می‌باشد، اشعار بسیاری در فضائل اهل بیت سروده است. او همچون سایر ائمه اهل سنت در ابراز ارادت خود نسبت به خاندان پیامبر‌‌ صلی‌ الله علیه و آله از هیچ کوششی دریغ نکرد و حتی از اینکه او را به خاطر این ارادتمندی رافضی خوانند ابا نکرد و فرمود:

یا راکباً قف بالمخصب من منی

واهتف بقاعد خیفها و الناهض

سحراً اذا فاض الجیج الی منی

فیضاً کملتطم الفرات الفائض

ان کان رفضاً حب آل محمد

فلیشهد الثقلان أنی رافض41

یعنی ای سواره، اگر به مکه می‌روی در ریگزار منی بایست و سحرگاهان خطاب به ساکنان مسجد خیف که همانند امواج خروشان دریا به منی سرازیر می‌شوند ندا سرداده و بگو: اگر دوست داشتن آل محمد رفض است، انس و جن گوه باشند که من )شافعی) رافضی هستم.

امام شافعی معتقد است که محبت خاندان رسالت حکم واجبی است که خداوند در قرآن دستور داده و برای نشان بزرگی و فضیلت ایشان همین کافی است که اگر کسی بر آنها در نماز و سلام و صلوات نفرستد نمازش ادا نخواهد شد.

یا آل بیت رسول الله حبکم

فرض من الله فی القرآن أنزله

یکفیکم من عظیم الفخر أنکم

من لم یصل علیکم لا صلاه له42

یعنی ای آل محمد محبت شما امر واجبی است که خدا آن را در قرآن نازل کرده و همین یک دلیل بر عظمت قدر شما کافی است که هر کسی نماز بخواند و بر شما درود نفرستد نمازش نماز نیست. او با توسل به آنها و امید اینکه شفیع او در قیامت واقع شوند گوید:

آل النبی ذریعتی

و هم الیه وسیلتی

أرجو بهم اعطی غداً

بیدی الیمین صحیفتی43

یعنی اهل بیت پیامبر‌‌ وسیله نزدیکی من به خدای یگانه‌اند و به وسیله آنها امیدوارم که نامه اعمالم فردای قیامت به دست راستم داده شود.

ارادت و علاقه امام شافعی به اهل بیت پیامبر‌‌ چنان بود که بر خی از اهل سنت او را شیعه پنداشتند و حتی جهت محاکمه به بغداد برده شد. او معتقد بود که ارادت به خاندان علی علیه‌السلام را باید علنی و آشکار ساخت و این پندار باطل را از اذهان دور کرد که رفض را در دوستی علی و فاطمه و فرزندان آن دو می‌داند و یا ناصبی‌گری را در دوستی ابوبکر و عمر علیه‌السلام. به اعتقاد او جریان رافضی‌گری و ناصبی‌گری که دوستی و دشمنی افراطی را در حق علی علیه‌السلام دنبال می‌کردند نادرست است. یعنی انسان مومن به خدا و رسولش کسی است که محبت اهل بیت را آشکار کند. تقسیم بندی مسلمانان به رافضی و ناصبی تقسیم بندی مطرودی است و افرادی که مسلمانان را به این دو دسته تقسیم می‌کنند قطعاً مجرم و گناهکارند زیرا محبت علی و خاندانش از اصول دین اسلام است و اگر کسی چنین امری را آشکار کند به اصل اسلام عمل کرده و به ایمان خویش استحکام بخشیده است.

اذا فی مجلس نذکر علیاً

و سبطیه و فاطمه الزکیه

یقال تجاوزوا یا قوم هذا

فهذا من حدیث الرافضیه

برئت الی المهیمن من أناس

یرون الرفض حب الفاطمیه44

یعنی «زمانی که در مجلس ذکر علی و فاطمه و حسن و حسین می‌شود بعضی از دشمنان می‌گویند ای مردم از ذکر علی و فرزندان او بگذرید که این‌ها از سخنان رافضی‌هاست. من از مردمی که دوستی فاطمه را رفض می‌دانند به خدا پناه می‌برم.»

در مقام و منزلت امام حسین علیه‌السلام همین بس که شیخ عبدالرحمن صفوری شافعی (متوفی به سال 884ه‍.( در کتاب نزهه‌المجالس، ج2، ص234 نقل می‌‌کند که پیامبر‌‌ صلی‌ الله علیه و آله فرمود: «در روز قیامت ما انبیا در یک جا محشور می‌شویم و منادی ندا می‌دهد که ای گروه پیامبران به فرزندان خود افتخار کنید و من به فرزندانم حسن و حسین (علیهماالسلام) افتخار می‌کنم.45» و نیز حافظ بن مسعود شافعی در کتاب مصابیح‌السنه، ص205 روایت می‌کند: ابن عمر درباره حسن و حسین از پیامبر نقل کرده که فرمود: «آنها دو گل خوشبوی من در دنیا هستند.»46 علمای شافعی نیز مانند سایر دانشمندان و محدثان مذاهب اسلامی حدیث «حسن و حسین سرور جوانان بهشت‌اند» را نقل کرده‌اند. شیخ جلال‌الدین عبد‌الرحمان شافعی این حدیث را کرده است.47

ابن‌کثیر از علمای معروف شافعی‌مذهب درباره ارج و منزلت امام حسین علیه‌السلام می‌نویسد: پیامبر خدا‌‌ امام حسن علیه‌السلام و حسین علیه‌السلام را گرامی می‌داشت و به آنها محبت زایدالوصفی می‌کرد. لذا امام حسین علیه‌السلام از صحابه پیامبر به شمار می‌رود و با آن حضرت تا دم مرگ آن بزرگوار محشور و مصاحب بوده و حضرت رسول نیز از او رضایت کامل داشته اگر چه حسین علیه‌السلام در سنین کودکی بود. پس از پیامبر‌‌صلی‌ الله علیه و آله ابوبکر، عمر و عثمان نیز او را گرامی می‌داشتند و بعد از این سه خلیفه حسین علیه‌السلام از صحابه پدر گرامیش به شمار می‌رفت و از او حدیث روایت می‌کرد و در تمام حالات نیز با او همراه بوده است.48

همو ادامه می‌دهد: حسین علیه‌السلام در میان تمام مردم از ارج و عظمت بالایی برخوردار بوده است و مردم علاقه شدید به او داشته‌اند زیرا فرزند پیامبر‌‌ بوده و در روی زمین هیچ نظیری نداشت.49 ابن کثیر نیز مانند سایر محدثین و مورخین حدیث «حسین منی و انا من حسین» را نقل کرده است.50

ابن کثیر می‌نویسد: بخاری از ابو نعیم نقل می‌کند که از عبدالله بن عمر شنیدم که در جواب کسی که از او درباره کشتن مگس در ماه محرم پرسیده بود گفته است. مردم چرا درباره کشتن مگس سئوال می‌کنند در حالی که پسر دختر رسول الله‌‌ را کشته‌اند (و از آن سوال نمی‌کنند) در حالی که پیامبر‌‌صلی‌ الله علیه و آله درباره حسن و حسین گفته است آنها گل‌های خوشبوی من در دنیا هستند.51

ابن کثیر از قاطبه علمای اهل سنت نقل می‌کند امکان ندارد فردی اعمال یزید را توجیه کند. بلکه قاطعانه می‌توان گفت که مطرود بودن یزید و منکر بودن عمل وی امری واضح است. ابن کثیر را جع به شهادت حسین علیه‌السلام می‌نویسد: قاتلان حسین (رض) عمل خود را توجیه نموده و او را تفرقه انگیر معرفی کردند، حال آنکه این توجیه درست و منطقی نبود و هیچ یک از پیشوایان ما در گذشته و امروز عمل جنایت‌آمیز یزید را در حادثه‌ کربلا تأیید نکردند.

نکته بسیار جالب این که شافعیان در عصر حاضر نسبت به عاشورا همان اموری را فرعی می‌دارند که شیعیان مورد توجه قرار می‌دهند. مردم کرد که همگی شافعی مذهبند برای عزاداری و نام مبارک سالار شهیدان امام حسین علیه‌السلام احترام خاصی قائلند به همین دلیل در روزهای تاسوعا و عاشورا که شیعیان مهاجر در شهرهای کردنشین به صورت دسته‌های سینه زنی در خیابان‌های این شهرها به راه می‌افتند و به عزاداری می‌پردازند، مردم از خود عکس العمل‌هایی نشان می‌دهند که بیانگر محبت آنها به امام حسین علیه‌السلام است:

1. در مسیر عزاداری در موارد متعددی مردم با شربت از عزاداران پذیرایی می‌کنند.

2. مردم زیر پای عزاداران دستمال انداخته و از آن به عنوان تیمن و تبرک استفاده می‌کنند.

3. مردم به صورت انفرادی و گروهی خصوصاً بانوان و بچه‌ها و افراد کهنسال برای شفا گرفتن یا رفع گرفتاری‌ها در بین صفوف عزاداران می‌نشینند و تا کنون افراد زیادی از این طریق به حوائج خود نائل شده‌اند.

4. گاهی که عزاداران در مسیر عزاداری اقدام به خواندن مصیبت می‌کنند مشاهده می‌شود که تعداد قابل توجهی از مردم برای مصائب سالار شهیدان گریه می‌کنند.

عالمان شافعی نیز درباره لعن یزید و اطرافیانش با سایر علمای اهل سنت هم داستان‌اند و آنها را مستحق لعن و نفرین می‌دانند. در باب لعن یزید امام شوکانی در کتاب نیل‌الاوطار در رد بعضی از سخنوران درباری می‌نویسد: به تحقیق عده‌ای از اهل علم افراط کرده حکم نمودند که حسین علیه‌السلام نوه پیامبر ‌‌صلی‌ الله علیه و آله نافرمانی یک آدم شرابخوار و دائم الخمر را کرده است و حرمت شریعت یزید بن معاویه را نگه نداشته است. خداوند آنها را لعنت کند چه سخنان عجیبی که از شنیدن آنها مو بر بدن انسان راست می‌شود.52

یزید هم به دلیل ارتکاب به جنایت در کربلا مستحق لعن است و هم به علت جنایاتی که در مدینه مرتکب شده است. در روایت است که پیامبر فرمود:« هر کس اهل مدینه را بترساند خداوند او را می‌ترساند و بر او لعنت خدا و ملائکه و همه مردم باد.» بدون شک یزید اهل مدینه را ترسانده است لشکریان او در مدینه حدود 300 دختر باکره را ضایع کردند و همین تعداد از صحابه را به قتل رسانده ودر حدود 70 قاری قرآن را کشته اند. مردم مدت‌ها جرأت نمی‌کردند به مسجد مدینه داخل شوندبه حدی که سگ وارد مسجد و بر منبر بول کرد و از مردم به عنوان عبید یزید بیعت گرفتند که اگر خواست آنها را بفروشد و اگر خواست آزاد کند.53 و نیز روایت شده که پیامبر فرمود: هر کس حسن و حسین را دشمن بدارد در جهنم است.54

3-2) امام حسین علیه‌السلام و مذهب مالکی. جای تعجب نیست که مالکیان امام حسین علیه‌السلام را دوست داشته باشند و نسبت به جریان عاشورا اهمیت بدهند زیرا حسین علیه‌السلام فرزند پیامبر‌‌ صلی‌الله علیه و آله است و بدون حب آن حضرت معنای پیروی از پیامبر‌‌صلی‌ الله علیه و آله تحقق نمی‌یابد. از این نظر این مذهب اسلام نیز در مدح و ستایش امام حسین علیه‌السلام و تصدیق قیام عاشورا با سایر مسلمانان هم‌عقیده است.

مالکیان و علمای مذهب مالکی نیز مانند سایر علمای مذاهب اسلامی در وصف و مدح امام حسین علیه‌السلام روایات زیادی نقل کرده‌اند. شیخ محمد بن محمد مخلوق مالکی در طبقات مالکیه، ج2، ص 89 می‌نویسد: حسین علیه‌السلام انسان با فضل و بسیار اهل نماز و روزه بود و بیست و شش بار پیاده خانه خدا را زیارت کرده است.55 و نیز شیخ نورالدین علی بن صباغ مالکی در فصول المهمه ص183 می‌نویسد: امام حسین علیه‌السلام وقتی به نماز می‌ایستاد رنگش زرد می‌شد وقتی از او درباره این حالت پرسیدند در جواب فرمود چه می‌دانید می‌خواهم در برابر چه کسی (به نماز) بایستم.56

درباره جوانمردی آن حضرت شیخ نورالدین علی بن صباغ مالکی می‌نویسد: انس می‌گوید: خدمت حسین علیه‌السلام بودم که کنیزکی آمد و با خود دسته گلی آورد و به امام هدیه کرد امام علیه‌السلام فرمود برو در راه خدا آزاد هستی، پس به او عرض کردم او که کار مهمی انجام نداد و چنین پاداشی دریافت کرد؟ حضرت فرمود آیا نشنیده‌ای سخن خدا تعالی را که «و اذا حییتم بتحیه فحیوا بأحسن منها» چون شما را به درودی نواختند به درودی بهتر از آن یا همانند آن پاسخ گویید (نساء86). و بهتر از آن آزادی او بود.57 و نیز در ص159 همان کتاب می‌‌نویسد: برخی از نزدیکان مرتکب خطایی بزرگ شده بودند و امام دستور داد آنها را ادب کنند و چون خاطیان نزد آن حضرت حاضر شدند گفتند: ای سرور ما خدای تعالی فرموده است: «الکاظمین الغیظ» حضرت فرمود: رهایشان کنید، خشم فرو خوردم. و گفتند: «و العافین عن الناس» فرمود: بخشیدم و گفتند: «و الله یحب المحسنین» فرمود: آزاد هستید. و درنهایت دستور داد جایزه نیکویی مر اینان را بدهند.58

اهل سنت به ویژه مالکیان امام حسین علیه‌السلام را شبیه‌ترین مردم به پیامبر‌ می‌دانند. از این جهت دیدن روی آن حضرت را همانند دیدن چهره مبارک پیامبر می‌دانند. ابن‌صباغ همچنین در شباهت امام حسین علیه‌السلام به پیامبر حدیثی از علی علیه‌السلام آورده که فرمود: «من اراد أن ینظر إلی وجه رسول الله‌‌ من راسه الی عنقه فلینظر الی الحسن و من اراد ان ینظر الی ما لدن عنقه الی رجله فلینظر الی الحسین؛ هر که خواهد به سر مبارک پیامبر خدا بنگرد به حسن بنگرد و هر که خواهد بدن پیامبر از گردن به پایین‌تر را بنگرد به حسین بنگرد.»

همین محدث مالکی است که حدیث «الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنه» را روایت کرده است.59 عالمان مالکی در وصف و مدح آن حضرت از پیامبر احادیث زیادی نقل کرده‌اند. در طی این احادیث پیامبر‌‌ ابعاد وجودی و اخلاقی حضرت امام حسین علیه‌السلام را مورد توجه قرار داده است. به عنوان مثال در باب مناعت طبع آن حضرت ابن صباغ مالکی می‌نویسد: گویند معاویه وقتی به مکه رسید به امام حسین علیه‌السلام مال زیادی را بخشید. امام همه آنها را بازگرداند و هیچ چیزی از آنها را نپذیرفت.60 بدین وسیله کرم و جوانمردی و مناعت طبع خود را نشان دادند.

عالمان مالکی نیز همانند عالمان سایر مذاهب اسلامی اعمال یزید را محکوم کرده، او و اعوان و انصارش را مستحق لعن و نفرین می‌دانند. در بین علمای مالکی بودند کسانی که یزید را از عمل زشت و ننگینش تبرئه می‌کردند اما به گفته ابن خلدون نمی‌توان گفت یزید هم در کشتن امام حسین علیه‌السلام اجتهاد کرد پس بی‌تقصیر است چون صحابه‌ای که با امام حسین علیه‌السلام در قیام شرکت نکرده بودند هرگز اجازه قتل حضرت را نداده بودند این یزید بود که با امام جنگید. این عمل یزید نشانه فسق اوست و حسین علیه‌السلام درشهادتش مأجور است در حالی که یزید از عدالت بدور بوده و حسین علیه‌السلام علیه یک حاکم ظالم قیام کرده بود.61

4-2) امام حسین علیه‌السلام و مذهب حنبلی. حنبلیان که عمدتاً اهل حدیث‌اند اسناد و دلایل و مدارک زیادی در وصف امام حسین علیه‌السلام دارند. از این رو قاعدتاً بیشتر از دیگران سند بریا حب اهل بیت علیه‌السلام دارند زیرا بیشتر منابع حدیثی اسلام محصول زحمات عالمان حنبلی است. البته با رشد وهابیت در بستر این مذهب اختلافاتی پیش آمده و مراسم عاشورا گاه با خشونت‌هایی مواجه است اما این امر هرگز ذره‌ای از محبت آنان نسبت به امام حسین علیه‌السلام و تصدیق قیام عاشورا کم نمی‌کند.

حنبلیان نیز مانند سایر مذاهب احادیث مربوط به منزلت امام حسین علیه‌السلام را روایت کرده‌اند. ابوالفرج ابن جوزی از علمای معروف حنبلی درکتاب صفه الصفوه، ج1، ص321 از عبدالله روایت می‌کند که پیامبر فرمود: اینها (حسن و حسین) فرزندان من هستند هر کس آنها را دوست بدارد مرا دوست داشته است.62 و شیخ ابوفلاح عبدالحسن بن عماد حنبلی (متوفی به سال 1089ه) در کتاب شذرات الذهب، ج1، ص 85 می‌نویسد: نقل است که علی و ذمی پیش شریح قاضی رفتند و ... حضرت فرمود حسن و قنبر شاهدهای من هستند. شریح گفت شهادت قنبر قبول است ولی حسن را نه! حضرت فرمود... مگر نشنیده‌ای که پیامبر فرمود حسن و حسین علیهماالسلام سرور جوانان بهشت‌اند.63

امام احمد بن حنبل امام حنبلیان از ابوهریره روایت می‌کند که پیامبر فرمود: «هر کس آنها (حسن و حسین) را دوست دارد مرا دوست داشته و هر کس با آنها دشمنی کند با من دشمنی کرده است و نیز نقل کرده که پیامبر به علی، حسن، حسین و فاطمه (علیهم السلام) نگاه کرد و فرمود: من با کسی که با شما در جنگ و دشمنی باشد دشمن هستم و با هر کسی که با شما در صلح و آرامش باشد در صلح و سلامتی هستم.»64

احمد بن حنبل در مسند خود، ج5، ص369 به نقل از راویان متعدد می‌نویسد: «پیامبر حسن و حسین را به سینه خود می‌چسباند و می‌فرمود: خدایا من این دو را دوست دارم تو نیز آنها را دوست بدار.65 و نیز همو با چند واسطه از عبدالله بن شداد و او از پدرش نقل می‌کند که یک روز حضرت رسول در حالی که حسن و حسین علیهماالسلام را به همراه داشت پیش ما آمد و نمازگزارد و در حین نماز سجده را آن قدر طولانی کرد که من سر از سجده برداشتم و دیدم که رسول خدا‌‌ در سجده است و آن طفل (حسن یا حسین) بر پشت پیامبر‌‌صلی‌ الله علیه و آله سورا است وقتی نمای تمام شد مردم به پیامبر عرض کردند یا رسول الله سجده را آنقدر طول دادید که گمان کردیم اتفاقی افتاده و یا به شما وحی شده است حضرت در پاسخ فرمود: هیچ یک از این مسائل نبود بلکه پسرم از من سواری می‌گرفت و نخواستم عجله کنم و کار او ناتمام بماند پس صبر کردم تا کارش تمام شود.»66

در باب محبت به امام حسن و امام حسین علیهماالسلام درمنابع حنبلی به ویژه فضائل الصحابه به امام احمد بن حنبل احادیث زیادی وارد شده است. امام احمد بن حنبل می‌نویسد: روزی پیامبر امام حسین را می‌بوسید و به سینه خود می‌چسبانید مردی از انصار گفت من پسر دارم تا کنون که بالغ شده او را نبوسیده‌ام حضرت فرمود: «وقتی خدا رحمت و محبت را از دلت برده چه کنم؟»67

آن حضرت درباره امام حسن و امام حسین علیهماالسلام فرمود: هر کس دو (حسن و حسین) را دوست بدارد مرا دوست داشته و کسی که آنها را به خشم آورد مرا به خشم آورده است.68

حنبلیان نیز همانند سایر مسلمانان یزید و اطرافیانش را مستحق لعن و نفرین می‌دانند. ابوفلاح عبدالحی بن عماد حنبلی از علمای معروف حنبلی و صاحب کتاب شذرات الذهب فی اخبار من ذهب درباره لعن یزید و خطای نابخشودنی او می‌‌نویسد: حسن بصری گوید شانزده تن از اهل بیت امام حسین علیه‌السلام که در آن روزگار کسی همانند آنها نبود همراه او به شهادت رسیدند و فاجری سر حضرت را نزد ابن زیاد برد و گفت: «قتلت خیر الناس اماً و اباً؛ بهترین مردم از نظر مادر و پدر را کشتم» ابن زیاد بر او خشم گرفت و او را کشت... آنگاه اهل بیت را اسیر کردند. خدا انجام دهنده آن را بکشد و خوار گرداند هر آنکس را که بدان امر کرد و رضایت داد.69

تحسین و تصدیق قیام حسین علیه‌السلام از اموری است که حنبیلیان نیز آن را مورد توجه قرار داده‌اند و نسبت نسبت دادن عنوان امیرمومنان به یزید را نقبیح می‌کنند، بلکه او را مستحق مجازات نیز می‌دانند. او همچنین می‌نویسد:‌همه علما اتفاق دارند در تحسین قیام امام حسین علیه یزید.70 و نیز از یافعی نقل می‌کند که گفت حکم کسی که امام حسین را کشت یا به قتل او امر کرد و آن را جایز دانست کفر است واگر قتل او را حلال و جایز نمی‌دانست فاسق و فاجر است.71

ابن حجر عسقلانی در کتاب الصواعق المحرقه می‌نویسد: از امام احمد بن حنبل درباره لعن یزید سئوال کردند امام احمد در جواب گفت: چگونه لعنت نشود کسی که خداوند او را در قرآن لعن کرده است آنجا که می‌فرماید: «فهل عسیتم ان تولیتم ان تفسدوا فی الارض و تقطعوا ارحامکم اولئک الذین لعنهم الله...» و چه قطع رحمی بالاتر از آنچه یزید انجام داده است.

5-2) عزاداری عاشورا و فقهای اهل سنت. عالمان اهل سنت به اتفاق درباره امام حسین علیه‌السلام؛ جایگاهش و قیام عاشورا سخن گفته‌اند و قاطعانه عمل حسن علیه‌السلام را تأیید و عمل یزید را محکوم کردند ونسبت به عزاداری حسین علیه‌السلام اهتمام داشته‌اند و محزون شدن را جایز می‌دانند اما ایشان ضمن اظهار همدردی درباره نحوه برگزار آیین‌های عزاداری با شیعیان اختلاف دارند. البته در برخی از مناطق سنی نشین ایران و کشورهای دیگر عزاداری به شیوه شیعیان در میان اهل سنت نیز رایج است با این تفاوت که شیعیان مراسم عاشورا را جدی‌تر برگزار می‌کنند ولی آنان به گونه دیگر عمل می‌کنند. نکته جالب این که در کشور مصر هم عزاداری حسین علیه‌السلام مطرح است و هم به هنگام برگزاری مراسم عروسی، عروس و داماد پیش از انجام مراسم باید به زیارت قبر منسوب به حضرت زینب بروند. جالب توجه این که محوطه قبر حضرت زینب محدودیت عبور و مرود دارد اما برای عروس و دامادها آزاد است تا بتوانند پیش از مراسم عروسی قبر آن حضرت را زیارت کنند. بنابراین اهل سنت نه تنها مراسم عزاداری بلکه مراسم عروسی خودشان را به قیام اباعبدالله علیه‌السلام گره زده‌اند.

6-2) تاثیر امام حسین علیه‌السلام و قیام عاشورا در نویسندگان اهل سنت. واقعیت آن است قیام حسین علیه‌السلام نه تنها بر مردم و فرهنگ اسلامی رایج در میان اهل سنت اثر گذاشته بلکه در میان اهل قلم تاثیر به سزایی به جا گذاشته است. بی‌تردید می‌‌توان ادعا کرد که امام حسین علیه‌السلام از طریق خواص بر عوام تاثیر گذاشته است زیرا نویسندگان زیادی دست به قلم شدند و یاد و نام امام حسین علیه‌السلام و قیام عاشورا را زنده نگه داشته‌اند و همین باعث استمرار فرهنگ عاشورا در میان آنان شده است. توجه اهل قلم اهل سنت به عاشورا به قدری زیاد بوده است که به جرأت می‌توان گفت که کمتر نویسنده مشهور اهل سنت است که درباره عاشورا یک کتاب مستقل یا دست‌کم یک مقاله ننوشته باشد.

معمولاً در هر دوره‌ای که نگاه قابل توجه و مطلوبی به حسین علیه‌السلام داشته‌اند حماسه‌آفرین نیز شده‌اند. در دروه معاصر با نگاهی به تألیفات اندیشمندان جامعه اهل سنت مشاهده می‌کنیم اغلب کسانی که در این ارتباط قلم زده‌اند از روح حماسی ملهم از امام حسین علیه‌السلام نیز برخوردار بوده‌اند که نمونه‌ای از این تألیفات عبارتند از:

1. ذکری ابی الشهداء، تألیف سید قطب.

2. استشهاد الامام الحسین(رض) تألیف سید ابوالاعلی مودودی.

3. شهید اعظم تألیف مولانا ابوالکلام آزاد.

4. ابوالشهداء، الامام الحسین، تألیف عباس محمود عقاد که توسط مسعود انصاری با عنوان «واقعه کربلا» به فارسی ترجمه شده است.

5. أبناء رسول فی کربلاء، تألیف خالد محمد خالد که توسط حسن فرامرزی با عنوان «فرزندان پیامبر در کربلا» به فارسی ترجمه شده است.

6. اشعه من حیاه الحسین. تألیف شیخ عبدالله علایلی که توسط سید محمد مهدی جعفری با عنوان «بدترین هدف در بدترین نهاد» به فارسی ترجمه شده است.

7. آل محمد فی کربلا... و الحسین بن علی حفید محمد بن عبدالله‌‌، تألیف عمر ابونصر که توسط میر سید جعفر غضبان با عنوان «سیدالشهدا» ترجمه شده است.

8. الحسین ثائراً شهیداً، تألیف عبدالرحمن شرقاوی.

9. شهید کربلا، تألیف مفتی محمد شفیع دئوبندی که توسط محمد امین حسین بر فارسی ترجمه شده است.

10. حیات الامام الحسین، تألیف محمود شبلی.

11. الحسن و الحسین(رض) تألیف محمد رضا مصری.

12. سید شباب اهل الجنه ابن بنت رسول الله‌‌صلی‌ الله علیه و آله الحسین بن علی (رض)، تألیف حسین محمد یوسف مصری.

13. سیده الامام الحسین (رض)، تألیف محمد محمود عبدالحمید و...

14. ابوالشهدا‌ الحسین، تألیف توفیق ابوعلم.

این آثار و ده‌ها نمونه دیگر بیان کننده آن است که امام حسین علیه‌السلام و قیام عاشورا موضوعی پویا در میان علما و پژوهشگران اهل سنت است، مضاف بر این که تاریخ عاشورا نیز در سده‌های نخستین توسط عالمان اهل سنت به نگارش در آمده است.

3) امام حسین در ادیان دیگر. قیام امام حسین علیه‌السلام تمام آفاق و انفس را پشت سر گذاشت و قلوب انسان‌ها به ویژه عالمان و مصلحان را فتح کرده است و تأثیرات بسیار زیادی از خود به جا گذاشته است به گونه ای که در اقصی نقاط عالم الهام بخش مصلحان دین و اجتماعی شد. از این نظر در پیروان سایر ادیان تأثیر بسزایی گذاشت. این تأثیر گذاری عمدتاً در دو حوزه بوده است: 1)در حوزه آیینی و در گفتمان توده مردم . در سایه چنین تأثیر گذرای است که پیروان سایر ادیان همانند شیعیان روز عاشورا را گرامی داشته، مراسمی برگزار می‌کنند. 2)در حوزه نظریه پرداز الهام بخشی. اولاً در این حوزه دانشمندان زیادی علاقمند به تحقیق شده، آثاری نوشته‌اند، ثانیاً مصلحان اجتماعی از حرکت حسین الهام گرفته در ادیان و با کشورهای خود نهضت‌هایی را به راه انداخته‌اند.

حسین علیه‌السلام مرزهای جهان اسلام را در هم نوردیده و تمام آفاق جهان را در بر گرفته است. اینک پیام او نه تنها در میان شیعه و سنی (اعم از تمام مذاهب و فرق) گسترش یافته بلکه در جهان مسیحیت، هندوئیسم و... جایگاه ویژه‌ای برای خود یافته و موجب پیدایش نهضت‌ها و قیام‌ها و انقلاب‌های زیادی علیه ستمگران و حکام جور شده است. مهاتما گاندی رهبر انقلاب بزرگ هندوستان می‌گوید: من زندگی امام حسین آن شهید بزرگ اسلام را به دقت خوانده‌ام و توجه کافی به صفحات کربلا نموده‌ام و بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد بایستی از سرمشق امام حسین علیه‌السلام پیروی کند.72

توماس کارلایل دانشمند انگلیسی می‌نویسد: بهترین درسی که از تراژدی کربلا می‌گیریم این است که حسین و یارانش ایمان استوار به خدا داشتند آنها با عمل خود روشن کردند که تفوق عددی در جایی که حق و باطل روبرو می‌شوند اهمیت ندارد و پیروزی حسین با وجود اقلیتی که داشت باعث شگفتی من است.73

پروفسور ادوارد براون می‌گوید: حتی غیرمسلمانان نیز نمی‌توانند پاکی روحی را که این جنگ اسلامی در تحت لوای آن انجام گرفت را انکار کنند. واشنگتن ایروینگ مورخ آمریکایی نیز به این عظمت اعتراف کرده و می‌گوید: در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشک و در روی ریگ‌های تفدیده عراق روح حسین فنا ناپذیر است؛ ای پهلوان و ای نمونه شجاعت و ای شهسوار من ای حسین!

توماس ماساریک می‌نویسد: گر چه کشیشان ما هم از ذکر مصائب حضرت مسیح مردم را متأثر می‌سازند ولی آن شور و هیجانی که در پیروان حسین علیه‌السلام یافت می‌شود در پیروان مسیح یافت نخواهد شد و گویا سبب این باشد که مصائب مسیح در برابر مصائب حسین مانند پر کاهی است درمقابل یک کوه عظیم‌پیکر.74

مسیو ماربین آلمانی می‌گوید: این سرباز رشید عالم اسلام به مردم دنیا نشان داد که ظلم و بیداد و ستمگری پایدار نیست وبنای ستم هر چند ظاهراً عظیم و استوار باشد در برابر حق و حقیقت چون پرکاهی بر باد خواهد رفت. پیروان وجدان اگر با نظر دقیق اوضاع و احوال آن دوره و پیشرفت مقاصد بنی امیه و وضع(حکومت) و دشمنی و عداوت آنها را با حق و حقیقت بنگرند، بدون تأمل تصدیق خواهند کرد که حسین علیه‌السلام با قربانی کردن عزیزترین افراد خود و با اثبات مظلومیت و حقانیت خود به دنیا درس فداکاری و جانباری آموخت و نام اسلام و اسلامیان را در تاریخ ثبت و در عالم بلند‌آوازه ساخت و اگر چنین حادثه جانگدازی پیش نیامده بود قطعاً اسلام به حالت کنونی خود باقی نمی‌ماند و ممکن بود یکباره اسلام و اسلامیان محو و نابود گردند... رفتار ظالمانه بنی امیه و سلوک بیرحمانه آنان نسبت به اهل بیت حسین علیه‌السلام به اندازه‌ای در قلوب مسلمانان مؤثر افتاد که اثرش از کشته شدن حسن و همراهانش کمتر نبود.75

او همچنین ادامه می‌دهد: می‌توان ادعا کرد که تا به امروز تاریخ بشریت نظیر چنین شخص مآل‌اندیش و فداکار به خود ندیده و نخواهد دید. هنوز اسرای عاشورا نزد یزید نرسیده بودند که علم خون خواهی حسین علیه‌السلام برافراشته شد و نهضت عظیمی علیه یزید آغاز شد.76

یکی از دانشمندان انگلیسی در دایره المعارف قرن 19 فرانسه در مقاله‌ای تحت عنوان «سه شهید» می‌نویسد: بزرگ‌ترین دلیل بر اثبات مظلومیت امام حسین مسلمان‌ها، قربانی دادن بچه شیر‌خواره بود که در هیچ تاریخی سابقه ندارد که بجه شیرخواری را برای طلب آب بیاورند و آن مردم عوض آب او را طعمه تیر جفا قرار دهند. دکتر ماربین آلمانی و دکتر جوزف فرانسوی و جمع دیگری از مورخین اروپایی همگان در تاریخ‌های خودشان اعتراف دارند که عملیات امام حسین علیه‌السلام و فداکاریش سبب حیات جاوید دین اسلام گردید.77

موریس دوکبری می‌نویسد: اگر مورخین ما حقیقت این روز (عاشورا) را می‌دانستند و درک می‌کردند که عاشورا چه روزی است این عزاداری را مجنونانه نمی‌پنداشتند زیرا پیروان حسین به واسطه عزادار حسین می‌دانند که پستی و زیردستی و استعمار و استثمار را نباید قبول کنند زیرا شعار پیشرو و آقای آنها تن ندادن به ظلم و ستم بود...78 او در ادامه می‌نویسد: حسین شبیه‌ترین انسان روحانی به حضرت مسیح است ولی مصائب او سخت‌تر و شدیدتر است.79
نیکلسن نویسنده و محقق انگلیسی می‌گوید: تاریخ نیز به‌حق امویان را در این مورد (کشتن امام حسین) محکوم می‌‌کند.80

دکتر ژوزف فرانسوی می‌گوید: می‌توان گفت در دو قرن دیگر عدد آنها (شیعیان) بر سایر فرق مسلمانان بیشتر خواهند شد و علت این امر به واسطه سوگواری حسین است، امروز در هیچ نقطه از جهان نیست که برای نمونه دو الی سه نفر شیعه یافت شوند و اقامه عزاداری ننمایند. در بندر مارسی عربی را دیدم که پیرو مذهب تشیع بود و در مهمانخانه جنب اتاق من مسکن داشت، در روز عاشورای حسین به‌تنهایی احوالات حسین را می‌خواند و گریه می‌کرد و سپس مقداری آش که با شکر و برنج تهیه نموده بود بین فقرا تقسیم می‌نمود.81

1-3) تعزیه امام حسین و شرکت هندوان. قیام امام حسین علیه‌السلام در هندوستان از سوی سه طیف به شدت مورد استقبال قرار گرفت. نخست اهل تحقیق که به محض با خبر شدن از وقوع چنین حادثه‌ای در صدد حقیقت جویی برآمدند و تحقیق درباره عاشورا را آغاز کردند. دوم مصلحان اجتماعی که همیشه در فکر ایجاد اصلاحات در جامعه خود بوده، یا در صدد بودند تا مردم هند را از دست انگلیسی‌ها نجات دهند. اینان در صدد یافتن الگوهای مناسب برای مبارزه با استعمار بودند. در رأس این دسته مهاتماگاندی بوده است که نهضت خود را محصول و معلول مطالعه و تحقیق درباره قیام عاشورا می‌داند. او صراحتاً اعلام می‌کند که برای مردم هند چیز تازه‌ای به ارمغان نیاورده بلکه آنچه عرضه می‌کند نتیجه مطالعات وی درباره عاشورا است. دسته سوم توده مردم است که آنان از زاویه دیگری به قضیه می‌نگرند به این معنا که امام حسین علیه‌السلام و شرکت در مراسم عاشورا را امری متبرک می دانند که باعث می‌شود آنان به آرامش برسند؛ وحدت و همدلی‌شان افزایش پیدا کند، بیماری‌هاشان برطرف شود ونهایتاً این که نزد خدا ارج و منزلت بیشتری پیدا کنند.

از قرن دوازده هجری همه شاعران مسلمان و هندو در این زمینه (عزاداری) طبع آزمایی کرده‌اند. در قرن سیزده هجری در هند جنوبی و شمالی و بیشتر بلاد شبه قاره رسم عزاداری و روضه خوانی بین شیعیان و سنی‌ها و حتی هندوان معمول بود و شاعران بزرگی ویژه سوزسرایی و مرثیه گویی در لکهنو به زبان اردو پیدا شدند که اشعارشان تا امروز در سراسر هند خوانده می‌شود... هنوز هم هندوان با مسلمانان در ماتم عاشورا شرکت می‌کنند، رسم تعزیه و ضریح سازی تا امروز در همه بلاد هند و پاکستان و کشمیر و نپال و بین هندوان آفریقا رواج دارد و بعضی از آنها این مراسم را تا روز هشت ربیع الاول که به روایتی روز شهادت حسن عسکری است ادامه می‌دهند. در آن روز بانگ سینه‌زنی و عزاداری خاموش می‌گردد و به همین جهت آن را «چوب تعزیه» یعنی روز خاموشی نام داده‌اند.82

در هندوستان در برابر حسینیه محل تعزیه غالباً آتشی بزرگ می‌افروزند و آن را «دودبر» گویند. عامه شیعیان و هندوان این آتشدان را از خود تعزیه بیشتر حرمت می‌گذراند. در برابر آن می‌ایستند و می‌گریند و نذر و نیاز می‌کنند یا در آتش می‌جهند و از میان آن رد می‌شوند.83

در شهرستان‌های مسلمان نشین هند، گورستانی به نام کربلا وجود دارد که معمولاً نزدیک رودخانه است، قبل از روز عاشورا، گورهایی در این کربلاها برای تعزیه‌ها آماده می‌کنند و بعد از ظهر عاشورا تعزیه‌های بزرگ در یک ردیف و تعزیه‌های کوچک را در ردیف دیگر به خاک می‌سپارند، برای سهولت در دفن آنها ابتدا پایه‌ها و گنبد را از آن جدا می‌کنند و بعد از دفن آب بسیار بر روی قبر تعزیه می‌پاشند تا هم زودتر بپوسد و گور برای سال آینده آماده شود و هم یادی از تشنه‌لبان کربلا شده باشد.84

2-3) امام حسین علیه‌السلام نزد مسیحیان. مسیحیان به دلیل شباهت‌هایی که میان نحوه شهادت امام حسین علیه‌السلام و عیسی علیه‌السلام یافته‌اند، به آن حضرت ارادت ویژه‌ای پیدا کرده‌اند. امام حسین علیه‌السلام و قیام عاشورا در میان مسیحیان نیز در سه حوزه مورد توجه قرار گرفته است:

1)حوزه تحقیق و حقیقت جویی. محققان، نظریه پردازان و حتی روحانیان مسیحی که داعیه حقیقت جویی را داشته و دارند در صدد برآمدند کم و کیف قضیه عاشورا را تحقیق کنند. از این نظر قرن‌ها پیش که اروپاییان با قیام عاشورا آشنا شدند چنین تحقیقاتی به راه افتاد و اندیشمندان زیادی دست به تحقیق زده، آثار برجسته‌ای را خلق کرده، باعث آشنایی بیشتر مسیحیان با امام حسین علیه‌السلام و قیام عاشورا شدند. جرجی زیدان، توماس کارلایل، سلیمان کتانی و... از جمله این افرادند. البته این دسته علاوه بر بررسی پدیدار شناختی عاشورا به بررسی توصیفی و تحلیلی آن نیز پرداخته‌اند.

2)مورخان وآیین دوستان. دسته دیگر از اهل علم مسیحیت عاشورا را از آن جهت مورد توجه و بررسی قرار دادند که عاشورا با آیین‌ها و مراسمی همراه است. لذا برای این دسته جنبه‌های آیینی عاشورا بیشتر مورد توجه قرار گرفت. البته کسان دیگری در این طیف قرار دارند که آنها به بررسی تاریخ عاشورا و تاریخ این آیین‌ها پرداخته‌اند.

3)توده مردم. التبه توده مردم مسیحی مخصوصاً مردم کشورهایی که هم مرز مسلمانان بوده و هستند به جنبه‌های آیینی عاشورا توجه بیشتر کرده‌اند. اینان البته خود صاحب نظر نبوده بلکه تحت تأثیر صاحب نظر و مطابق نظریه‌هایی که داده شده، اقدام به برپایی مراسمی کرده‌اند. این گروه عمدتاً تحت تاثیر این نظریه هستند که امام حسین علیه‌السلام برای مسلمانان همان کاری را انجام داد که مسیح برای مسیحیان انجام داد. از این جهت بر اساس نظریه فداکاری به برگزاری مراسم خاص عاشورا اهتمام می‌ورزند. از نظر ایشان امام حسین علیه‌السلام جان خود را فدا کرد تا مردم مسلمان نجات یابند چنانکه مسیح جان خود را فدا کرد تا مسیحیان نجات یابند. به تعبیر دیگر از نظر ایشان حسین ادامه دهنده راه عیسی علیه‌السلام است. بازتاب این نظریه چند امر بود: 1)پیدایش فرقه‌هایی با محوریت عیسی و حسین نظریه فرقه علویان، 2)برگزاری مراسم ویژه شهادت امام حسین علیه‌السلام در جاهای مختلف مسیحی نشین. نظیر لبنان و ایران که سخت به مراسم عاشورا توجه دارند. 3)تقویت تقریب میان مسیحیان و شیعیان و افزایش تعلق عالمان مسیحی به تشیع.

گفتنی است که مسیحیان ارمنی ایران در مراسم عاشورا به طور فعال شرکت می‌کنند. مشارکت ایشان در مراسم عاشوران به اشکال مختلفی است: 1)شرکت در مراسم عاشورا از طریق بر پا کردن تکیه‌های مستقل یا مشترک با مسلمانان؛ 2)ادای خیرات و انجام نذر و نیاز؛ 3)مشارکت در مراسم عزاداری.

پی‌نوشت:

1- سپهر، محمدتقی ناسخ التواریخ، 3/88
2- البدایه و النهایه، ج ، 8/124
3- العقد الفرید، 5/125 و الاصابه، 1/355
4- تاریخ الخلفا، 209، و شذرات الذهب، 1/69
5- شذرات الذهب،‌1/68
6- شوشتری، قاضی نورالله، احقاق الحق، ج 10، ص708
7- همان، ص565-564
8- السواد الاعظم، 188
9- احمد عبدالرحمن البنا بلوغ الامانی، فتح الباری و معه کتاب، ج 23 و24، ص178
10- ابوالقاسم سلیمان بن‌احمد الطبرانی، المعجم الکبیر، ج3، صص40-47
11- مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ص45
12- بصائر شماره7-8، ویژه‌نامه محرم ص25 به نقل از تفسیر المنار، ج1، ص367 و ج 2 ص183
13- هاشمی‌نژاد، عبدالکریم، درسی که حسین به انسان‌ها آموخت، ص447
14- مجله بصائر، شماره 7-8، ویژه نامه محرم ص 24، به نقل از مقتل الحسین، ص 30
15- همان
16- رسولی محلاتی، سید هاشم، زندگانی امام حسین، ص 152
17- همان
18- بصائر، شماره، 8-7 ویژه‌نامه محرم، ص24، به نقل از شرح العقاید، ص181
19- البیان و التعریف، ج 2، ص 23
20- احقاق الحق، ج 11، ص283
21- احقاق الحق، ج1، ص687، و نیز ینابیع الموده، ص167
22- احقاق الحق، ج1، ص696
23- همان، ص568
24- همان، ص700
25- ینابیع الموده، ص318
26- همان، صص322-323
27- همان، ص319
28- ینابیع الموده، ص318
29- سبط ابن جوزی، تذکره الخواص، ص269
30- تذکره الخواص، ص 287
31- همان، ص289
32- همان، ص291
33- بصائر، شماره 7-8، ص24، به نقل از مراه الزمان، ج8، ص496
34- تذکره الخواص، ص257
35- شذرات الذهب، 1/68
36- شذرات الذهب، 1/69
37- شهداد، محمد، سرور شهیدان امام حسین، صص44-45، به نقل از شرح فقه اکبر، ص87
38- همان منبع
39- سربازی، عبدالرحمن، شهسوار کربلا، ص31
40- مجله بصائر، شماره7-8، ویژه‌نامه محرم، ص25
41- حادثه کربلا از نظر اهل سنت، به نقل از الصراط السوی فی مناقب آل النبی، ص94
42- سیمای علی علیه‌السلام از منظر اهل سنت، 175، به نقل از دیوان امام شافعی، 62
43- الشکعه، مصطفی الاربعه الائمه، ج3، ص53
44- سیمای علی از منظر اهل سنت، 176
45- احقاق الحق، ج1، ص642
46- همان، ص597
47- همان، علاوه بر ایشان انگچی شافعی نیز این حدیث را نقل کرده است.
48- ابن کثیر، البدایه، ج4، جز8، ص142
49- البدایه و النهایه، ج4، جز8، ص144
50- همان، ص194
51- البدایه و النهایه، ج4، جز8، ص193
52- مجله بصائر، شماره7-8، ویژه‌نامه محرم، ص24، به نقل از نیل الاوطار، ج7، ص147
53- ینابیع الموده، ص324
54- همان، ص338
55- احقاق الحق، ج 11، ص42
56- همان، ص422
57- احقاق الحق، ج11، ص444
58- همان، ص448
59- احقاق الحق، ج10، ص549، نقل از فصول المهمه، ص136
60- احقاق الحق، ج11،ص45
61- ابن خلدون، مقدمه، ترجمه محمد پرویز گنابادی، ص415
62- احقاق الحق، ج10، ص704
63- همان، ص576
64- البدایه و النهایه، ج4، جز8، ص193، و نیز احمد بن حنبل، فضائل الصحابه، ج2، ص767
65- احقاق الحق، ج10، ص663
66- همان، ص 727، این حدیث را ابن قیم جوزی، حنبلی مذهب نیز در کتاب اغاثه، ج 1، ص152 نقل کرده است.
67- فضائل الصحابه، ج2، ص769
68- همان، ص771
69- شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ج1-2، ص67
70- همان، ص68
71- مجله بصائر، شماره7-8، ویژه نامه محرم، ص24، به نقل از مقتل الحسین، ص30
72- شهید هاشمی‌نژاد، عبدالکریم، درسی که حسین به انسان‌ها آموخت، ص447
73- پیشین
74- همان، ص451
75- پیشین، ص441
76- پیشین
77- کاظمینی بروجردی، سیدمحمدعلی، شیعه شناسی از نظر فریقین، ص136
78- درسی که حسین به انسان‌ها آموخت، ص454
79- همان
80- برترین هدف در برترین نهاد، شیخ عبدالله علایلی، ترجمه سید محمد مهدی جعفری، ج1، ص91
81- پیشین
82- دایره المعارف تشیع، ج4، ص448
83- همان
84- همان

منابع و مآخذ:

1.قرآن کریم.
2. احقاق الحق، نور الله شوشتری.
2.»امام حسین علیه‌السلام از دیدگاه اهل سنت» محمد برفی ،مجله بصایر،شماره7-8.
3.الائمه الاربعه ،مصطفی الشکعه.
4.البدایه و النهایه،ابن کثیر ،قاهره ، دار الحدیث،1413 ق.
5. بر ترین هدف در برترین نهاد ،شیخ عبدالله علایلی ،محمد مهدی جعفری ،تهران،چاپ و نشر ارشاد،1371
6.تذکرهالخواص ،سبط ابن حوزی،بیروت،موسسه اهل بیت ،1401 ق.
7.دایره المعارف تشیع ،تهران ،1381
8.درسی که امام حسین علیه‌السلام به انسانها آموخت،عبد الکریم هاشمی نژاد.
9.سرور شهیدان ،امام حسین علیه‌السلام ،محمد شهداد.
10. السواد الاعظم،حکیم سمرقندی ،تهران،بنیادفرهنگ ایران،1348 ق.
11.سیمای امام حسین علیه‌السلام از منظر اهل سنت، محمد برفی ،تهران مولف،1381.
12.شهسوار کربلا ،عبد الرحمن سربازی .
13.شذرات الذهب، ابن عماد حنبلی ،بیروت، دار احیاء التراث العربی.
14.شیعه شناسی از نظر فریقین، سید محمد علی کاظمینی بروجردی .
15.العقد الفرید،ابن عبدریه اندلسی ،بیروت ،دارالفکر.
16.مقدمه ابن خلدون،ابن خلدون،محمد پروین گنابادی ،تهران علمی و فرهنگی 1375.
17.فتح الباری .
18.المعجم الکبیر،ابوالقاسم سلیمان ابن احمد الطبرانی.
19.مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین.
20. ناسخ التواریخ، محمد تقی سپهر.
21.ینابع الموده، قندوزی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.