و ( به یاد آر ) آن گاه که موسی ( فرزند عمران پیامبر بنی اسرائیل ) به شاگردش ( یوشع فرزند نون وصیّ خودش ) گفت: من از رفتن بازنایستم تا به محل تلاقی دو دریا برسم یا مدت مدیدی راه بپیمایم. [ نظرات / امتیازها ]

به خاطر بیاور هنگامی را که موسی به دوست خود گفت: دست از جستجو برنمی دارم تا به محل تلاقی دو دریا برسم هر چند مدت طولانی به راه خود ادامه دهم! [ نظرات / امتیازها ]

و ( یاد کن ) چون موسی به شاگرد خویش گفت: آرام نگیرم تا به مجمع دو دریا برسم ، یا مدتی دراز بسربرم . [ نظرات / امتیازها ]

و ( به یاد آر ) وقتی که موسی به شاگردش ( یوشع که وصی و خلیفه او بود ) گفت: من دست از طلب برندارم تا به مجمع البحرین ( به محل برخورد دو دریا ) برسم یا سالها عمر در طلب بگذرانم. [ نظرات / امتیازها ]

و [ یاد کن ] هنگامی را که موسی به جوانِ [ همراه ] خود گفت: «دست بردار نیستم تا به محل برخورد دو دریا برسم ، هر چند سالها [ یِ سال ] سیر کنم.» [ نظرات / امتیازها ]

و یاد کن زمانی را که موسی به جوانی که پیوسته همراهش بود گفت : همچنان خواهم رفت تا به محل برخورد آن دو دریا برسم یا زمانی دراز راه پویم . [ نظرات / امتیازها ]

و [ یاد کن ] هنگامی را که موسی به جوان [ خدمت گزار ] خود گفت: همواره می روم تا به محل برخورد آن دو دریا برسم [ چه اینکه زود برسم ] یا روزگاری طولانی به سفرم ادامه دهم ، [ در هر حال می روم تا برای تحصیل دانش بیشتر ، عبد صالح حق را بیابم. ] [ نظرات / امتیازها ]

و چنین بود که موسى به شاگردش گفت دست از سیر و طلب برندارم تا به مجمع‏البحرین برسم، یا آنکه روزگارانى دراز راه بپیمایم‏
[ نظرات / امتیازها ]

و (ای پیغمبر برای امت خود بیان کن) وقتی را که موسی (به یوشع) گفت من دست از طلب نمیدارم تا آنکه به محل التقای دو دریا برسم یا آنکه سالهای دراز در راه حصول به مطلوب بگذرانم, [ نظرات / امتیازها ]

و به یاد آر وقتى را که موسى به رفیق جوانمردش (یوشع که وصىّ و خلیفه ى او بود) گفت من دست از طلب بر ندارم تا به مجمع البحرین برسم یا سالها عمر در طلب بگذرانم [ نظرات / امتیازها ]

" و هنگامی که موسی به [شاگردِ] جوانش گفت: «دست [از جستجو و سفر] برنمی دارم تا به محلِ جمع [و تَلاقیِ] دو دریا برسم ، یا [هرچند اگر] مدّتِ زیادی [راه و سفرِ خود را] ادامه دهم!» ". [ نظرات / امتیازها ]