در کتاب خصال بسند خود از شعیب روایت کرده که حضرت صادق ع فرمود: "حدیث ما آل محمد ﷺ سخت و دشوار است کسی تاب آنرا ندارد مگر فرشته مقرب و یا نبی مرسل و یا بنده ای که خداوند دل او را به نور ایمان امتحان نموده و در مدینه فاضله محصور شده باشد." شعیب گفت عرض کردم مدینه فاضله محصوره چیست؟! فرمود: "قلبی که خاطر جمع از شک و شبهه باشد."
در مذمت اصحاب رأی و گمان میتوان گفت این دسته طایفه دیگری هستند که اصحاب رأى و هوا و ظنی مسلکان نامیده شده اند که به کلی منکر حدیث و روایت هستند و به قرآن هم عمل نکنند و آنان احکام دین را از روی ظن و قیاس گرفته اند و در حقیقت شیعیانی هستند که ائمه و احادیث آنها را رها نموده و به دنبال سخنان ابو حنیفه و عضدی و امثال آنها رفته اند و پیروان ائمه را غالی دانسته و خودشان را برابر با معصومین میدانند و در واقع نسبت به خویش غلو کرده اند و چون بحدیث و روایت اعتقاد ندارند لذا گوش به روایاتی که در بر ایشان وارد شده نمیدهند.
در کافی بسند خود از حضرت باقر ع روایت کرده که فرمود: حضرت امیرالمؤمنین ع در حدیث مفصلی فرموده: "بعضی از مردم هستند که نابینا میباشند و آنها کسانی باشند که قرآن را فراموش نموده و پیرو ظن و گمان شده اند و در امور دین به خدائیکه خالق آنهاست سبقت گرفته اند."
و در بصائر الدرجات از حضرت باقر ع بسند خود روایت نموده که فرمودند: اگر ما برای خود حدیثی کنیم هر آینه گمراه میشویم چنانکه جمعی از پیشینیان گمراه شده اند و لذا حدیث ما با شاهد و بینه است که از طرف پروردگار به پیغمبر ﷺ بیان شده و آنحضرت برای ما بیان فرموده است.
و این حدیث در کافی نیز روایت شده هرگاه اعتماد و تکیه کردن به رأی ائمه سبب گمراهی شود پس چگونه از غیر امام گمراهی نیاورد؟ و در کافی از یونس بن عبدالرحمن روایت کرده که گفت حضور حضرت موسی بن جعفر ع عرض کردم یگانگی خدا به چه چیز شناخته میشود؟ فرمود: ای یونس از بدعت گذاران مباش هر کس برای خود عمل نماید هلاک شود و هر آنکه اهل بیت پیغمبرش را ترک کند گمراه میگردد و کسیکه عمل به قرآن و گفتار پیغمبر نکند کافر است.
و در محاسن بسند خود از حضرت رضا ع روایت نموده که به اصحابش میفرمود: "هر گاه چیزی را یقین دارید بگوئید و اگر یقین ندارید ساکت شوید." و دست خود را بر دهن محمد بن حکیم که راوی خبر بود نهاد, راوی گفت بحضورش عرض نمودم برای چه دست روی دهانم نهادید؟ فرمود: "پیغمبر ﷺ کلیه احکامی را که تا روز قیامت مردم به آن احتیاج دارند آورده و باقی نگذاشته حکمی را که شما برای خودتان آنرا بگوئید." و اینحدیث در کافی نیز روایت شده است.
در کافی و محاسن برقی بسند خودشان از یحیی حلبی و ابن مسکان و حبیب روایت کرده اند گفتند حضرت صادق ع به ما فرمودند: "نزد من از شما اصحاب محبوبتر کسی نیست همانا مردم به راههای مختلف سیر مینمایند بعضی به هوای نفس خود عمل میکنند و گروهی به آرا خود میباشند ولی شما راهی را در پیش گرفته اید که برای آن اصل و حقیقتی است." و در روایت دیگر فرمود: مردم اینطرف و آنطرف رفته اند طایفه ای پیرو هوای نفس و دسته ای برای خود عمل کنند و بعضی عمل به روایات نمایند و خداوند شما را دوست داشته و هدایت فرموده برای دوستی خود و دوستی کسیکه شما را دوستی آنها نفع میرساند که مراد ائمه میباشند.
و در تهذیب بسند خود از حضرت صادق ع روایت کرده که فرمود: "ما روز قیامت در پیشگاه پروردگار ایستاده و میگوئیم پروردگارا ما به کتاب و قرآن خودت عمل نمودیم و گروهی از مردم میگویند ما به رای و هوای نفس خود عمل کرده ایم."
توضیح : نویسنده: اخبار در مذمت این قبیل اشخاص زیاد است و بیش از چند هزار روایت میباشد و ما بعضی را در کتاب تکلیف زمان غیبت که نوشته ایم ذکر نموده ایم و چون موضوع تحریف قرآن اهمیت به سزائی دارد این مقدمه را قدری بسط دادیم تا موضوع کاملا روشن شود و خوانندگان مطالب به سخنان بیهوده دیگران توجه نکنند و البته ما اخبار تحریف را در ضمن تفسیر هر یک از آیات بیان میکنیم تا مزید بینائی خوانندگان گردد و ذکر خواهیم نمود که اگر بعضی را بخواهیم به ظاهرشان واگذاریم فصاحت قرآن نیز از بین میرود.
در تفسیر امام است که رسول اکرم ﷺ فرموده است: "این قرآن نور روشن و ریسمان محکم و فضیلت بزرگ و مرتبۀ بلندیست و مایه شفا و سعادت است هر کس از قرآن روشنائی طلب نماید خداوند او را منور فرماید و اگر آمورش را به آن واگذارد خداوند او را حفظ کند و هر که به قرآن توسل جوید خداوند نجاتش بخشد و هرکس ملازم قرآن شود بلند مرتبه گردد، و هر که از غیر قرآن هدایت طلبد خداوند او را بحالت گمراهی واگذارد".
در کتاب امالی بسند خود از پیغمبر اکرم ﷺ روایت نموده که فرمود: "خداوند عذاب نکند هر دلی که حافظ قرآن باشد" و نیز روایت نموده از رسول اکرم ﷺ که فرموده: "بهترین مردم کسانی هستند که قرآن را یاد گرفته و به مردم یاد میدهند" و عیاشی در تفسیرش از حضرت صادق ع روایت کرده که فرمود: رسول اکرم صلى الله علیه و سلم فرموده: "هرگاه فتنۀ روزگار شما مردم را فرا گرفت و روزتان چون شب تار شد برشما باد توسل به قرآن که شفیعی است که شفاعتش پذیرفته میشود و اگر آنرا پیشوای خود کنید شما را به بهشت برساند و چنانچه از آن اعراض و دوری نمائید به جهنم رانده خواهید شد و نیز از حارث اعور روایت کرده که گفت حضور امیرالمؤمنین ع شرفیاب شده و عرض نمودم هرگاه در محضر مبارک حاضر میشوم دینم محکم میشود و زمانیکه خارج میشوم سخنان بیهوده ای میشنوم فرمود: به آن چیزهایی که منافقین میگویند و عمل میکنند؟ عرض کردم بلی فدایت شوم فرمود: شنیدم پیغمبر اکرم ﷺ فرمود: "جبرئیل نازل شد و گفت ای محمد صلى الله علیه و سلم به این زودی فتنه ای میان امتت پدید آید." (مراد غصب خلافت و امامت بود) "گفتم ای جبرئیل چاره و راه خلاص امت چیست؟ گفت قرآن خدا یگانه راه علاج و خلاص است و در آن بیان حوادث گذشته است که وسیلۀ عبرت دیگران بوده و نیز اخبار آینده و وسیلهٔ حکم میان خلایق است و قرآن حق و حقیقت است نه مزاح و افسانه و هر ستمکار که به قرآن پشت نموده و به آن عمل نکند خداوند سرنگونش گرداند و قرآن ریسمان محکم خداست و ذکر و راه راست اوست به هوای نفس مردمان باطل نشود و زبان آنها او را نپوشاند و کهنه نگرداند و عجایب آن به آخر نرساند و دانشمندان از آن سیراب نشوند و هر که گفتارش بر طبق آنست راستگو باشد و مورد تأیید مردم واقع گردد و به آنکه به قرآن عمل کند اجر داده خواهد شد چنگ زدگان به قرآن راهنمائی میشوند و قرآن کتاب با عظمت خداست و هرگز از بین نرود و باطل نگردد و از مصدر عز ربوبی و از جانب خداوند ستوده دانا و توانا نازل شده است". و نیز از پیغمبر اکرم ﷺ روایت نموده که فرمود: "غفلت نکنید از قرائت قرآن در صبح و شبانگاه که زنده کننده دلهای مرده است و انسان را از عمل زشت و منکر باز میدارد.
در تهذیب بسند خود از حضرت صادق ع روایت کرده که فرمود: "سه چیز است که بلغم را برطرف کند و حافظه را زیاد گرداند : مسواک کردن, روزه گرفتن و تلاوت نمودن قرآن."
توضیح : و در کافی از آنحضرت روایت کرده که نیست چیزی که فیما بین دو نفر مورد اختلاف باشد مگر آنکه برای رسیدگی و رفع آن در قرآن اصل و قانونی وجود دارد لکن عقول مردم آنرا درک نمی نماید.
ابن عباس روایت کرده هر که قرآن بخواند و تفسیر آن را نداند نادانی باشد که نمیداند چه میگوید.
و نهایتاً اخبار در فضیلت تلاوت قرآن بسیار است به این مقدار در ابتدا قرآن در سوره بقره اکتفا شد.