مهمان
ببخشید یه جواب کوتاه برای این سوال میخواستم
چگونه با ذکر خدا دلها آرام می شود؟
متین رمضانی (داور) : سلام علیکم
چگونگی این مطلب وجدان کردنی است یعنی در هنگامی که شاد هستید یا غمگین، دلتنگ هستید و یا هر حالتی دیگر، دو رکعت نماز بخوانید و یا چند آیه از قرآن را تلاوت کنید و یا ذکر بگویید، خواهید یافت دگرگونی حالِ دل را و وجدان میکنید آرامش را.
1)
: در پاسخ به این سوال شما میگویم که: وقتی انسان با سختیها و دشواریها ی زندگی روبرو میشود باید: اول؛ مسلمان به این و عدة خداوند به جل جلا له متوجه شود که خداوند جل جلا له به وعده های خود وفا میکند. وهم خداوند جل جلا له کار ساز، نگهبان، و دوست مسلمانان است. خداوند جل جلا له راه بدر رفت مسلمان را از مشکلات فراهم میسازد. وهیچ حالت دائمی مادنی نیست. وبرای هر حالتی خداوند جل جلاله وقتی معنی را مشخص نموده است.
2: وعدة که با خداوند جل جلا له نموده است متوجه شود. مثلا یکی از ان وعده ها ی مسلمان این است که در هر حال به خداوند جل جلا له تسلیم است. و باید بداند که این شیطان است که در دل انسان تشویش ایجاد میکند. و کوشش کند تا ازخداوند جل جلا له در این وقت از شر شیطان پناه بخواهید. واز خداوند چل چلاله صبر واستقامت بخواهید.
3: اینکه: مسلمان باید متوجه باشد که همیش مورد امتحان خداوند جل جلا له قرار دارد. و در این وقت در این فکر باشد که خداوند جل جلا له در همچو حالا ت از انسان چی خواسته است تا انرا اجرا کند. مثلا وقتی انسان در تنگدستی اقتصادی قرار میگیرد باید این وعدة خداوند جل جلا له را بیاد بیاورد که خداوند جل جلا له فرموده اند که هیچ زنده جانی نیست که من رزق اورا برایش نرسانم. وهم برانچه که خداوند جل جلا له برایش ارزانی داشته است شکر خداوند جل جلا له را بجا ارد. و هیچگاه از خاطر کثزت در رزقش دعا نکند.
4: و اینکه خداوند جل جلا له بر بندگان خود خیلی مهربان است حتما خداوند جل جلا له چیزی خوبی را برایم در نظر گرفته اند که برایم خواهد رسید. مثلا قصة حضرت یوسف علیه السلام را بیاد بیاورد.
به این ترتیب وقتی مسلمان قران کریم را خوب یاد داشته باشد مو ضوعاتی دیگری از این قبیل را میبیند که برایش اطمینان قلبی میدهد.
2)
غلامی هوجقان : یادخداوندودعاوتلاوت قرآن ونمازبهترین راه برای رسیدن آرامش است
3)
وقاری : منظور از یاد خدا مفهمومی بسیار گسترده دارد...ارامش به راحتی نصیب انسان معمولی نمیشود...وادی ارامش وادی اتکا و درک جهان هستی است ...انسان بدون هدف ،بدون مقصد ،بدون ایمان و شناخت خدا در معنی وسیع و پذیرش سرپرستی و پادشاهی او ممکن نیست به ارامش برسد...این میحث بسیار عمیق است انسان حریص و با جزع و فزع انسان نادان، بخیل، ترسو، ظالم، سست چگونه همنوعان خود را قبله و کعبه میکند تا او را به ارامش برسانند...فقیری گدای فقیری دبگر ، کوری عصا کش کوری دیگر، در حالی که انسان باید به نقطه ی چشم پوشی و رویگردانی از خلق شود، توکل ، امید، پادشاه، ولی، و نصیر، و منبع خیر اوست، وقتی این منبع خیر را یافتی خدا ارامش را به قلب تو هدیه میکند نه تو ارامش را یافتی بلکه دریافت میکنی ارامش و شادی و سرور حقیقی فقط از دستان او جاری میشود و بس
4)
طوفانی : سلام دوست عزیز.
اربته آیانی که تسکین درد شما باشد!
نکته دیگه یاد خدا باید همیشگی باشد تا تاثیر پیدا کن و آرامش و سکینه به انسان عطا کند,
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
مهمان
کسانی که گناه و کارهای ناپسند میکنندآیا در صف دشمنان خدا قرار میگیرند؟
متین رمضانی (داور) : سلام علیکم
گناهانی هستند که خداوند، مرتکبین آن را صراحتا «عدوّ» نامیده است: سوره معارج آیات 29 تا 31 «وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ(29) إِلَّا عَلىَ أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانهُمْ فَإِنهَّمْ غَیرُ مَلُومِینَ(30) فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَالِکَ فَأُوْلَئکَ هُمُ الْعَادُونَ(31)- و آنان که دامنشان را [از آلوده شدن به شهوات حرام] حفظ مىکنند، (29) مگر در کامجویى از همسران و کنیزانشان که آنان در این زمینه مورد سرزنش نیستند. (30) پس کسانى که در بهرهگیرى جنسى راهى غیر از این جویند، تجاوزکار از حدود حقاند، (31)» که عینا همین آیات در سوره مبارکه مؤمنون آیات 5 تا 7 بیان شده است.
در آیاتی دیگر نیز خداوند تجاوز کنندگان از حدود الهی را «عدوّ» و تجاوزکار خوانده است.
همچنین خداوند در آیه 31 سوره مبارکه فرقان میفرماید: «وَ کَذَالِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبىِعَدُوًّا مِّنَ الْمُجْرِمِینَ ...- و ما اینگونه براى هر پیامبرى دشمنانى از مجرمان قرار دادیم ...» و معناى قرار دادن دشمن از مجرمین این است که خداوند گناهکاران را به جرم گناهشان، بر دلهایشان مهر مىزند، در نتیجه دشمن حق مىشوند و داعى به سوى حق را دشمن مىدارند، پس دشمنیشان با رسول خدا (ص) به طور مجاز به خدا نسبت داده مىشود.
در نتیجه: اولا گناه و نافرمانی خداوند، به منزله بالا بردن عَلَم دشمنی با خداست.
ثانیا: در صورت ادامه دادن به گناه و نافرمانی خداوند و اصرار بر آن و لجاجت با حق، دیگر خود انسان میشود دشمن خدا و نماد و سمبل دشمنی با حق.
پس: آنچه اهمیت پیدا میکند این است که برای حفظ خود از افتادن در این ورطه هلاکت؛ ا- گناه نکنیم 2- اگر مرتکب خطا و گناهی شدیم فورا توبه کنیم.
1)
غلامی هوجقان : گناه کردن شروع دشمنی پیامبران خداست نافرمانی آنها
2)
وقاری : گناه کردن مثل شکستن قانون حاکم در جهان است....اگر در چاه بپری سقوط میکنی...اگر در سرازیری ترمز نداری تصادف میکنی...اگر به هوا بپری پایین می آیی...اگر آب را بگذاری یخ بزند یخ میزند...اگر گرم کنی تبخیر میشود....گناه شکستن پاکی ها و آرامش است انسان نا آرام دشمن روح و روان و جان خ.د است....روح پاک و ملکوتی است و به مکان و جایگاهی تعلق دارد که به منبع آرامش ها و خیرها وصل است....شکستن قانون اتصال یعنی محرومیت....خداوند بر بندگانش رئوف است و دوری و رنج گناهان بر شخص گناهکار خسران و سختی می آورد ....او با منبع فیاض دشمنی کرده
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
مهدی علی پور
یکی از شرط های اساسی توبه که در سوره انعام آمده چیست
متین رمضانی (داور) : سلام علیکم
در سوره مبارکه انعام آیه 54 در باره توبه چنین بیان شده : «وَ إِذَا جَاءَکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِایَاتِنَا ... أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنکُمْ سُوءَ ا بجِهَلَةٍ ثُمَّ تَابَ مِن بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَّحِیم- و هرگاه کسانى که به آیات ما ایمان مىآورند به نزد تو آیند، ... بنابراین هر کس از شما به نادانى کار زشتى مرتکب شود، سپس بعد از آن توبه کند و [مفاسد خود را] اصلاح نماید [مشمول آمرزش و رحمت خدا شود]؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است».
اول: در این آیه توبه از گناهان و کارهای ناپسند مدّنظر است نه کفر و شرک چون فرموده: « مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ- یعنى هر کس از شما مؤمنین به آیات خدا، عملى انجام دهد».
دوم: گناه انجام شده از روی جهالت است نه از روی عمد و لجاجت و عناد؛ زیرا این فرد کسی است که به آیات خدا ایمان دارد و در صدد جلب رضایت خداست و گناهی هم که از او سر زده از روی جهالت و دستخوش شهوت و غضب شدن است.
سوم: مقید کردن کلمه "تاب" را به قید "و اصلح" براى این است که دلالت کند بر اینکه توبه وقتی قبول میشود که از روی حقیقت و واقع باشد نه صرف اینکه بگوید: "اتوب الى اللَّه" و در دل همان آلودهاى باشد که بوده است.
نتیجه: اثر رحمت خداوند وقتى بر بنده ظاهر مىشود که در دل کافر نبوده و اگر گناهى از او سر میزند از روى نادانى باشد، و بعد از ارتکاب، توبه هم نموده و علاوه بر آن، عمل صالح هم انجام بدهد. (تفسیر المیزان، ج 7، ص 149)
1)
غلامی هوجقان : توبه واقعی پشیمان شدن از گناه وتکرارنکردن گناه باعث رضایت الهی میشود
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
محمد ابوالحسینی
چرا خداوند در آیه 24سوره طور...برای یطوف علیهم غلامانی زیباتر تر از مروارید گرد آورده؟برای صیغه جمع مذکر (هم)...مگر اعوذ بالله در بهشت همجنسبازی وجود دارد؟ک غلامانی پسر ب این زیبای در اطراف مردان بهشتی جمعند
متین رمضانی (داور) : سلام علیکم
غلمان به معنای نوجوان خدمتکار است. یکی از نعمتهای بهشتیان خدمتگزاران بهشتی زیبا و با صفا است که آماده برای خدمت هستند. (در اینجا رابطه جنسی مطرح نیست؟؟؟؟!!!!) گرچه در بهشت نیازى به خدمتکار نیست، و هر چه بخواهند در اختیار آنها قرار مىگیرد، ولى این خود احترام و اکرام بیشترى براى بهشتیان است.
در حدیثى آمده است که از رسول اکرم ص سؤال کردند اگر خدمتگزار همچون مروارید در صدف باشد، مخدوم یعنى مؤمنان بهشتى چگونهاند فرمود:
«و الذى نفسى بیده فضل المخدوم على الخادم کفضل القمر لیلة البدر على سائر الکواکب- برترى مخدوم بر خدمتگزار در آنجا همچون برترى ماه در شب چهارده بر سایر کواکب است». به عبارتی از این آیه میتوان به مقام عالی بهشتیان پی برد. (تدبر یعنی در مواجه با آیات به هدف و غایت کلام پی برد)
ضمن اینکه جنسیت مختص عالم دنیا است. یعنی جنسیت، نقش آفرین است به عبارتی، به موجب زن بودن یکسری وظایفی در صحنه اجتماع و خانواده به او محول میشود و به موجب مرد بودن وظایفی دیگر؛ و الّا انسانیت زن و مرد واحد است و حقیقت هر دو جنس یکی است و خداوند در مقام باور و عقیده و قرب به حق، تفاوتی بینشان قائل نشده است. در نتیجه بهشت با حقیقت انسان سرو کار دارد و با این نکته بسیاری از آیات راحع به نعمتهای بهشتی قابل درک خواهد شد.
1)
: خداوند متعال در آیه 36 سوره واقعه میفرماید "فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْکَارًا " که بر جنسیت مخلوق بهشتی اشارت دارد.
لذا نظر داور محترم در خصوص تخصیص جنسیت فقط در این دنیا مغایرت با آیه فوق الاشاره دارد
و با عنایت به آیات پیش و پس آیه مذکور نمی توان چنین استنباط نمود که منظور آیه فوق از "ابکارا" چیزی بغیر از جنسیت مخلوق بهشتی بوده
رمضانی (داور) : چون که با کودک سر و کارت فتاد، هم زبان کودکان باید گشاد
جنس عوالم بالاتر از دنیا یعنی عالم ملکوت و عالم جبروت غیر از عالم دنیا است، حال چگونه باید نعمتهای آن عوالم را برای ما که محصور در ماده هستیم بیان کرد؟ با تشبیه. همانند جنینی که در رحم مادر است، اگر بخواهیم نعمتهای دنیا را برایش شرح دهیم راهی بجز تشبیه نعمت های دنیا با آنچه که او آن را میشناسد و قابل فهم برایش هست، نداریم.
پس نکته اول اینکه تمام آیات بهشت و جهنم، در مقام تشبیه است، دوم اینکه با شناخت جنس و قواعد دنیا و عوالم بالا و پیدا کردن وجه شبه آیات، میتوان به مفهوم آیات دست پیدا کرد و الّا به اشتباه خواهیم افتاد.(به این نکته عنایت داشته باشید که مطالب عنوان شده از قول علما و مفسران است نظیر علامه طباطبایی، علامه مصطفوی، آیت الله جوادی آملی)
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
محمد میرشکاری
الله در سوره بقره بیان نمودند که صدقه چه کسانی مورد قبول است؟
متین رمضانی (داور) : سلام علیکم
آیه 264 سوره مبارکه بقره دلالت دارد بر اینکه آزار و منت بعد از صدقه اجر آن را حبط کرده و از بین مىبرد و در ادامه آیه، افرادى را که صدقه مىدهند و به دنبالش منت و اذیت مىرسانند تشبیه به افراد ریاکار بىایمان کرد، که صدقاتشان باطل و بىاجر است. مراد از ایمان نداشتن ریاکار در انفاقش به خدا و روز جزا، این نیست که اصلا به خداوندى خدا قائل نیست بلکه منظور ایمان نداشتن او به دعوت پروردگارى است که او را به انفاق مىخواند، و ثوابهایى جزیل و عظیم به وى وعده مىدهد، چون اگر به دعوت این داعى و به روز قیامت (روزى که پاداشهاى اعمال در آن روز ظاهر مىشود) ایمان مىداشت، در انفاقش قصد ریا نمىکرد و تنها عمل را براى خاطر خدا مىآورد، و علاقمند به ثواب جزیل خدا مىشد.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
راد
آگاه نبودن جنیان از غیب در کدام آیه سوره سباء بیان شده است
متین رمضانی (داور) : سلام علیکم
آیه 14 از سوره مبارکه سبأ اشاره دارد که جن، غیب نمیداند.
فَلَمَّا قَضَیْنا عَلَیْهِ الْمَوْتَ ما دَلَّهُمْ عَلى مَوْتِهِ إِلاَّ دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْکُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ ما لَبِثُوا فِی الْعَذابِ الْمُهین؛ پس هنگامى که مرگ را بر او مقرّر کردیم، جنیان را از مرگش جز موریانهاى که عصایش را مىخورد، آگاه نکرد؛ زمانى که به روى زمین در افتاد، جنّیان [که ادعاى علم غیب داشتند] فهمیدند که اگر غیب مىدانستند در آن عذاب خوارکننده [که کارهاى بسیار پرزحمت و طاقتفرسا بود] درنگ نمىکردند.
1)
شمّاع زاده : هم پرسش و هم پاسخ خوب مطرح نشده اند. پرسش از این بابت خوب مطرح نشده که گویی همه یا بسیاری آدمیان یا پیامبران عیب میدانسته اند و تنها جنها غیب نمیدانسته است!!
پاسخ نیز کافی نیست
اولا به دلیلی که در بالا نوشتم و باید پاسخ دهنده به این نکته ها را به پرسشگر یاداوری میکرد،
دوم از این نظر که آیه نکته دیگری را هم در بردارد و آن اینکه جنها با مرگ حضرت سلیمان، متوجه شدند که غیب نمیدانسته اند و شاید پیش از آن با کراماتی که داشته اند تصور میکرده اند که غیب میدانند. چنانکه بسیاری کسان، هرگاه که کرامتی از کسی (امام، امامزاده و یا هر کسی دیگری) میبینند تصور میکنند که او غیب میداند و حال آنکه خداوند صریح گفته است: لایعلم الغیب الاالله.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
Sarband
تجزیه کلمه قَرْنَ در آیه ۳۳ سوره احزاب رو میخواستم همراه با ریشه
باتشکر
متین رمضانی (داور) : سلام علیکم
قَرنَ: فعل، ثلاثی مجرد، امر، جمع مؤنث مخاطب، لازم، مبنی بر سکون
کلمه "قرن" امر از ماده "قرر" است، که به معناى پا بر جا شدن است، و اصل این کلمه "اقررن" بوده، که یکى از دو تا "راء" آن حذف شده است، ممکن هم هست از ماده "قار، یقار" به معناى اجتماع، و کنایه از ثابت ماندن در خانهها باشد.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
ابراهیم آذرپیرا
در مورد صیغه موقت در کتاب خدا چیزی گفته؟
متین رمضانی (داور) : سلام علیکم
آیهای که بحث متعه یا همان ازدواج موقت را در قرآن مطرح کرده، آیه 24 سوره مبارکه نساء است. «... فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَریضَةً ...؛ با هر زنى از آنان (غیر چهارده قسم گذشته) که ازدواج موقت کردید مهر او را به عنوان واجب (مالى) بپردازید.»
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
علی شفیعی
ویژگی های توبه نصوح در سوره تحریم
متین رمضانی (داور) : حقیقت "توبه" همان ندامت و پشیمانى از گناه است که لازمه آن تصمیم بر ترک در آینده است، و اگر کارى بوده که قابل جبران است در صدد جبران برآید، و گفتن استغفار نیز بیانگر همین معنى است، و به این ترتیب ارکان توبه را مىتوان در پنج چیز خلاصه کرد: ترک گناه- ندامت-تصمیم بر ترک در آینده- جبران گذشته- استغفار.
کلمه "نصوح" از ماده "نصح" است که به معناى جستجو از بهترین عمل و بهترین گفتارى است که صاحبش را بهتر و بیشتر سود ببخشد، و این کلمه معنایى دیگر نیز دارد، و آن عبارت است از اخلاص، وقتى مىگویى: "نصحت له الود" معنایش این است که من دوستى را با او به حد خلوص رساندم. بنا بر این، توبه نصوح مىتواند عبارت باشد از توبهاى که صاحبش را از برگشتن به طرف گناه باز بدارد، و یا توبهاى که بنده را براى رجوع از گناه خالص سازد، و در نتیجه، دیگر به آن عملى که از آن توبه کرده بر نگردد.
در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم مىخوانیم هنگامى که "معاذ بن جبل" از توبه نصوح سؤال کرد، در پاسخ فرمودند:
«ان یتوب التائب ثم لا یرجع فى ذنب کما لا یعود اللبن الى الضرع، آن است که شخص توبهکننده به هیچوجه بازگشت به گناه نکند آن چنان که شیر به پستان هرگز باز نمىگردد»! این تعبیر لطیف بیانگر این واقعیت است که توبه نصوح چنان انقلابى در انسان ایجاد مىکند که راه بازگشت به گذشته را به کلى بر او مىبندد، همانگونه که بازگشت شیر به پستان غیر ممکن است.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
علی شفیعی
تفاوت بین شعوب و قبائل در آیه 13 سوره مبارکه حجرات چیست؟
متین رمضانی (داور) : در این که میان "شعوب" و "قبائل" چه تفاوتى است؟ مفسران احتمالات مختلفى دادهاند:
اول: کلمه "شعوب" جمع "شعب"- به کسره شین و سکون عین- است و به طورى که در مجمع البیان گفته به معناى قبیله بزرگى از مردم است، مانند قبیله ربیعه و مضر. و کلمه "قبائل" جمع "قبیله" است که جمعیتى کوچکتر از شعب است و تیرهاى از آن است مانند "تیم" که یکى از تیرههاى "مضر" است. و این قول اکثر مفسران است.
دوم آنکه شعب کمتر از قبیله است راغب گوید: شعب عبارت است از قبیلهاى که از یک قبیله دیگر منشعب گردد، و جمع آن شعوب مىآید.
سوم آنکه کلمه "شعوب" به معناى نژادهاى غیر عرب از قبیل ترک و فارس و هندى و آفریقایى و امثال اینها است. و کلمه "قبائل" به معناى تیرههاى عربى است.
و ظاهرا برگشت این قول به یکى از همان دو قول قبلى است و در مجمع آنرا از امام صادق علیه السّلام نقل کرده از ابو عبیده نقل شده: شعوب عجم است و اصل آن از تشعّب است که نسب عجم بسیار پراکنده است.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.