12) پس از چندى یحیى را به او عطا کردیم; آن گاه به یحیى گفتیم: اى یحیى، این کتاب ( تورات ) را به جِدّ و جهد بگیر ( آن را نیک بیاموز و به احکام آن عمل کن ) و ما به او در کودکى دانش معارف الهى را ارزانى کردیم. 13) و نیز از جانب خود، عشق و شورى الهى به او عطا کردیم و در پرتو آن روحش را نیکو پرورش دادیم، و او تقواپیشه بود.
14) و در حق پدر و مادرش نیکوکار بود و در برابر مردم تکبّر نورزید و زورگویى نکرد و سرکشى از خود نشان نداد.
15) و از روزى که زاده شد، قرین سلامت و از آفت ها پیراسته بود، و مقرّر کردیم که به هنگام مرگش و در عالم برزخ نیز گزندى نبیند، و روزى که زنده برانگیخته مى شود نیز حیاتى پاک داشته باشد و هیچ رنجى به او نرسد.
16) و در این کتاب ( قرآن ) سرگذشت مریم را یاد کن، آن گاه که براى عبادت از کسان خود کناره گرفت و به نقطه اى در شرق مسجد رفت.
17) و در برابر آنان پرده اى افکند. در این هنگام، ما روح خود، جبرئیل را به سوى او فرستادیم و جبرئیل در نظر او به صورت انسانى با اندام معتدل نمایان شد.
18) مریم دهشت زده گفت: من از تو به خداوند رحمان پناه مى برم اگر پرهیزگار باشى.
19) جبرئیل گفت: من بشر نیستم، بلکه فرستاده پروردگار توام; آمده ام تا پسرى به تو ببخشم که از رشدى شایسته برخوردار باشد.
20) مریم گفت: چگونه مرا پسرى باشد در حالى که هیچ بشرى با من تماس نداشته است و بدکاره نیز نبوده ام ؟
21) جبرئیل گفت: واقعیّت همان است که به تو گفتم. پروردگارت فرموده است که این کار بر من آسان است. ما این گونه به تو فرزندى مى دهیم تا آنچه باید انجام گیرد و تا او را براى مردم نشانه اى قرار دهیم و از جانب خود او را مایه رحمتى گردانیم، و آفرینش او بدین صورت کارى حتمى است.
22) پس مریم به عیسى باردار شد و با حمل خود از خانواده اش کناره گرفت و به مکانى دور رهسپار گشت.
23) تا این که درد زایمان او را به سوى تنه خشکیده درخت خرمایى که در آنجا بود کشانید. گفت: اى کاش، پیش از این مرده بودم و به قدرى ناچیز بودم که مرا به فراموشى مى سپردند.
24) پس عیسى مادرش را از زیر پاى او ندا داد که: اندوهگین مباش; همانا پروردگار تو زیر پایت جوى آبى پدید آورده است.
25) ساقه درخت خرما را به طرف خود تکان ده که خرمایى تازه بر تو فرو مى ریزاند.