[ همه تفسیر ها ]
تفسیر های محمد هادي مؤذن جامي (13 مورد)
● سوره بقرة آیه 239 - اطیب البیان با ویرایش مختصر
این آیه راجع به صلاة خوف و مطارده است و در اخبار به صلاة مواقفه و مسایفه و مرامحه تعبیر نمودهاند. و مراد نماز در میدان جنگ با دشمنان است که دو لشگر به هم ریخته و با سیوف و رماح و نحو اینها مقاتله مینمایند و یکدیگر را طرد می کنند، و در بعض اخبار خوف از لصوص و قطاع الطریق و سباع را هم به آن ملحق نمودهاند و در کلمات بعضی اعلام صلوة غریق و حریق و مهدوم علیه نیز به آن الحاق شده ولی در اخبار ذکری از آنها نشده و شمول اطلاق خوف نیز بر آن مشکل است و توضیح این مسئله به نحو اختصار این است که چون در اخبار وارد شده که «الصلاة لا تسقط بحال» یعنی نماز در هیچ حالی ساقط نمی شود و در میدان جنگ مجاهدین متمکن از صلوة تامه نیستند و در مقام ضرورت به قدر تمکن باید انجام وظیفه نمود که فرمودهاند «الضرورات تتقدر بقدرها»، لذا در میدان جنگ و در حال قتال هر مقداری از نماز که انسان متمکن است باید انجام دهد و رکوع و سجود آن را به ایماء و اشاره به جای آورد ولو در حال انحراف از قبله و در حال حرکت و عدم استقرار و متوجه به دشمن باشد. و نماز خوف مانند نماز مسافر قصر است و اگر از این مقدار هم متمکن نباشد یعنی اعمال نماز را به ایماء و اشاره هم نتواند انجام دهد به واسطه این که ممکن است ذهنش از دشمن منصرف گردد، فقط ذکر بر او واجب است، و قدر مسلم از ذکر که به اجماع علماء شیعه کافی است این است که نیت کند و تکبیرة الاحرام بگوید و اگر ممکن است رو به قبله و گرنه به هر طرفی که متوجه است عوض هر رکعت یک مرتبه تسبیحات اربعه «سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الا اللّه و اللّه اکبر» بگوید. مثلا اگر نماز مغرب است سه مرتبه و اگر سایر نمازها است دو مرتبه بگوید. ولی لزوم این هم معلوم نیست؛ زیرا در بعض اخبار به گفتن تکبیر اقتصار شده و در بعضی تکبیر و تحمید و تهلیل و تسبیح و دعاء ذکر شده و مسلما دعاء واجب نیست بلکه مستحبّ است، علی ای حال آنچه ذکر شد مطابق فتوای علماء اعلام و موافق با احتیاط است.لکن این حدیث در غریق و حریق و امثال آن جاری نمی باشد و تنقیح مناط هم تمام نبوده و قیاس نیز باطل است و این موارد از مورد اخبار خارجند و حکم آنها حکم مریض است که هر مقدار از نماز که میسور است باید انجام دهد چه از حیث شرایط و چه از حیث اجزاء «لان المیسور لا یسقط بالمعسور، و ما لا یدرک کله لا یترک کله» و اما تفسیر آیه فَإِن خِفتُم فَرِجالًا أَو رُکباناً تفریع بر آیه قبل است که امر به محافظت صلوة فرموده و در اینجا می فرماید اگر خوف برای شما پیدا شد چه در محاربه یا از سباع و لصوص پس نماز بگزارید در حال پیاده یا سواره و رجال جمع راجل یعنی پیاده و رکبان جمع راکب یعنی سواره، یعنی در همان حال محاربه یا فرار از دزد و درنده به هر وضعی هستید نماز بگذارید. و رجالا و رکبانا حال است برای فعل محذوف یعنی «فصلوا رجالا او رکبانا».
فَإِذا أَمِنتُم فَاذکُرُوا اللّهَ : پس هر گاه ایمن شدید به این که جنگ راکد شود یا از سباع و لصوص نجات یابید یاد خدا کنید یعنی نماز با تمام اجزاء و شرایط به جای آورید و اطلاق ذکر بر نماز در بسیاری از آیات شده مانند:
اذکُرُوا اللّهَ ذِکراً کَثِیراً . در مجمع البحرین در بیان این آیه در ذیل لغت ذکر می گوید: «یشتمل الصلاة و قراءة القرآن و تدریس الصلاة و مناظرة العلماء» و ظاهرا این مذکورات از باب مثال است و هر چه انسان را متوجه خدا کند و به یاد خدا اندازد اطلاق ذکر بر او صحیح است.
کَما عَلَّمَکُم ما لَم تَکُونُوا تَعلَمُونَ : آن چنان نماز را به جای آورید که خداوند به شما تعلیم داد و مطابق دستور او و با رعایت شرایط و آداب آن، نه از پیش خود و اختراع خود، زیرا نماز عبادتی است توقیفی و باید طبق دستور شرع عمل شود. (اطیب البیان، ج٢ ص ٤٨٨-٤٨٩)
● سوره بقرة آیه 234 - اطیب البیان با ویرایش مختصر
وَ الَّذِینَ یُتَوَفَّونَ مِنکُم وَ یَذَرُونَ أَزواجاً: توفی به معنی اخذ به قوّة و از ماده وفاء است و در آیه شریفه خطاب به حضرت عیسی (ع) (انی متوفیک و رافعک الی) به معنی گرفتن از دست یهود و بردن او به آسمانهاست، و موت را وفات و مرده را متوفی گویند به واسطه این که روح او قبض می شود و ملک الموت را از این جهت قابض ارواح می گویند.
و آیه شریفه راجع به عدّه وفات است که اگر زنی شوهر او بمیرد باید چهار ماه و ده شبانه روز عدّه نگه دارد و درین مدت برای احترام متوفی شوهر نکند و مقتضای اطلاق آیه این است که در نگاه داشتن عده وفات بین مدخوله و غیر مدخوله، صغیره و کبیره یائسه و غیر یائسه، حرّه و امه، حامل و غیر حامل فرق نباشد، بلی در حامل اگر حملش بیشتر از چهار ماه و ده روز طول بکشد باید تا وضع حمل عده نگهدارد ولی اگر قبل از این مدت وضع حمل کند لازم است این مدت را رعایت نماید و به اصطلاح عده وفات بر حامل ابعد الاجلین است و این آیه ناسخ آیه [متاع] است که بعد از چند آیه دیگر بیان می فرماید: وَ الَّذِینَ یُتَوَفَّونَ مِنکُم وَ یَذَرُونَ أَزواجاً وَصِیَّةً لِأَزواجِهِم مَتاعاً إِلَی الحَولِ غَیرَ إِخراج ٍ؛ که دلالت دارد بر این که عدّه وفات یک سال تمام است؛ چنانچه در روایت ابی بصیر است که از حضرت باقر علیه السّلام سؤال می کند از قول خداوند که می فرماید:مَتاعاً إِلَی الحَولِ غَیرَ إِخراجٍ، حضرت می فرماید:(منسوخة نسختها یتربصن بانفسهن اربعة اشهر و عشرا و نسختها آیة المیراث)
و از این خبر استفاده می شود که آیه مَتاعاً إِلَی الحَولِ غَیرَ إِخراجٍ قبل از این آیه نازل شده و این یکی از ادلّهای است بر این که تنظیم آیات قرآن به ترتیب نزول آن نشده است چنانچه در مقدمه متذکر شدیم و از واجبات مهمه بر زنانی که شوهرانشان می میرند و عده وفات نگاه می دارند این است که در ایام عده ترک زینت کنند به اجماع علماء و اخبار مستفیضه، به این که لباس زینت نپوشند و عطر نزنند و سرمه نکشند و ابرو نگذارند و صورت را آرایش نکنند و از خانه بیرون نروند مگر برای اداء حقی یا غسل واجبی یا حجّ واجب یا اخذ احکام واجبه و امثال اینها، آن هم در شب بروند.
و اما تفسیر آیه، یعنی کسانی که از شما مردان می میرند و زنهایی میگذارند چه صغیره و چه کبیره و چه مدخوله و چه غیر مدخوله حتی مطلقه رجعیه که در حکم زوجه است، و چه در وطن و نزد زوجه بمیرند و چه در سفر و جدای از او، بلکه اگر در سفر بمیرند *مدّت عده وفات از زمانی است که خبر بزن می رسد نه زمان فوت او*.
یَتَرَبَّصنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَربَعَةَ أَشهُرٍ وَ عَشراً: باید انتظار بکشند و حبس نفس کنند تا چهار ماه و ده روز، و مراد چهار ماه هلالی تمام است و تعبیر به عشر بدون عشرة به مناسبت این است که مراد شب است و البته روز هم داخل در آن است یعنی ده شبانه روز، و اختلافی است که اگر زوج در اثناء ماه بمیرد آیا بقیه ماه را باید جزو عده حساب نموده و از ماه پنجم کسر گذارد و یا این که در حساب نیاورد و ظاهر و مطابق با احتیاط این است که اگر آن بقیه ده روز باشد جزو ده روز حساب کنند و چهار ماه تمام دیگر صبر کنند و اگر کمتر از ده روز باشد در حساب منظور ندارند و اگر بیشتر از ده روز باشد زیاده از ده روز را حساب نکنند.
فَإِذا بَلَغنَ أَجَلَهُنَّ فَلا جُناحَ عَلَیکُم: پس زمانی که مدت عده تمام شد و به سر رسید مانعی نیست بر مردان که آنها را خطبه یا ازدواج کنند و بر خود زنها که شوهر یا زینت کنند و خطاب در علیکم به مسلمین است رجالا و نساء ؛
فِیما فَعَلنَ فِی أَنفُسِهِنَّ بِالمَعرُوفِ : در آنچه درباره خود انجام می دهند از نکاح یا زینت یا رغبت در نکاح مادامی که از حد معروف و میزان شرع خارج نشوند و مرتکب اعمال خلاف شرع نگردند.
وَ اللّهُ بِما تَعمَلُونَ خَبِیرٌ : خداوند از آنچه شما میکنید آگاه است و از جزئیات کارهای شما و اسرار پنهانی شما باخبر است؛ و خبیر از صفات ذاتیه حق و برگشت آن به علم یعنی عالم به وقایع و اموری است که در عالم تحقق پیدا میکند. (اطیب البیان، ج٢ ص ٤٧٧-٤٧٨)
● سوره بقرة آیه 235 - اطیب البیان با ویرایش مختصر
وَ لا جُناحَ عَلَیکُم فِیما عَرَّضتُم بِهِ مِن خِطبَةِ النِّساءِ : تعریض مقابل تصریح
است چنانچه کنایة نیز مقابل تصریح است و فرق کنایه با تعریض این است که در کنایه تشبیه و استعاره بکار برده می شود ولی در تعریض مطلب دیگری گفته می شود که غرض از آن اشاره و تلویح به معنی مورد نظر است مثلا اگر بخواهد کسی را به صفت بخل معرفی کند گاهی می گوید فلان بخیل است، این را تصریح گویند و گاهی میگوید فلانى گوگرد فرنگی است یا نم پس نمی دهد این را کنایه گویند و گاهی میگوید الحمدللّه من بخیل نیستم یا واقعا بخل بد صفتی است و غرضش این است که فلان بخیل است این را تعریض گویند. پس تعریض تضمین کلام است به چیزی که دلالت بر مراد کند بدون ذکر مراد، و کنایه ذکر مراد است به عبارتی که معنی آن اصلا مراد نیست.
و تعریض به نکاح زنهایی که در عده هستند به این است که سخنانی گفته شود که تلویحا متضمن خواستگاری آنها باشد؛ مثل این که گفته شود من در صدد گرفتن زنی هستم که دارای این صفات باشد، و یا بگوید واقعا شما زنی بسیار نیکو و نافعی برای شوهر بودید، و یا بگوید اخلاق و صفات و جمال شما بسیار مورد پسند است و امثال آنها که تلویحا دلالت دارد بر این که من مایلم با شما ازدواج نمایم.
پس مفاد آیه این است که باکی بر شما مردان نیست که به تعریض و تلویح خواستگار زنانی که در عده هستند بشوید و خطبة به معنی خواستگاری نکاح باشد. و مراد از نساء زنانی هستند که در عده باشند.
أَو أَکنَنتُم فِی أَنفُسِکُم : اکنان به معنی اخفاء است یعنی باکی بر شما نیست که مایل به ازدواج زنان معتده باشید ولی در دل پنهان داشته و اظهار ننمایید.
عَلِمَ اللّهُ أَنَّکُم سَتَذکُرُونَهُنَّ : خداوند می داند که شما رغبت خود را به ازدواج با آنان اظهار خواهید کرد از جهت این که دیگری بر شما سبقت نگیرد یا از جهت این که خاطر زنان شوهر مرده را به وجود کفالت کننده آسوده سازید.
وَ لکِن لا تُواعِدُوهُنَّ سِرًّا : سرّ کنایه از جماع است یعنی صریحا با آنها وعده نکاح نکنید که بگویید پس از انقضاء عده من شما را به زنی اختیار میکنم.
إِلّا أَن تَقُولُوا قَولًا مَعرُوفاً : مگر این که گفتار پسندیده موافق حیاء و مطابق شرع گفته شود که همان تعریض و تلویح به خواستگاری باشد.
وَ لا تَعزِمُوا عُقدَةَ النِّکاحِ حَتّی یَبلُغَ الکِتابُ أَجَلَهُ : منع از اجراء عقد نکاح است در ایام عده که مسلما عقد باطل است بلکه اگر دخول نماید بر زوج ثانی آن زن حرام مؤبد است و اگر دخول واقع نشده باشد عقد در عده به منزله خواستگاری است چنانچه مفاد اخبار است، و در فقه در کتاب نکاح و طلاق فروع زیادی برای آن متعرض شدهاند و اجمال آن این است که اگر دخول ننموده عده اول تا زمان انقضاء آن باقی است و اگر دخول واقع شده، با علم به تحریم، دومی عده ندارد چون زناست و اگر از روی جهل به موضوع یا جهل به حکم باشد وطی شبهه است و در این صورت احوط و اقوی این است که دو عده نگاه دارد . یعنی پس از انقضاء عده اول یک عده تمام برای ثانی نگاه دارد و تفصیل آن مربوط به فقه است.
و تعبیر از عده به کتاب یا از جهت تشبیه آن به دین مؤجل است که مکتوب میگردد و یا به معنی فرض قرآن است؛ یعنی آن مدتی که در قرآن برای عده فرض شده به پایان برسد.
وَ اعلَمُوا أَنَّ اللّهَ یَعلَمُ ما فِی أَنفُسِکُم فَاحذَرُوهُ : تهدید از مخالفت حدود الهی و تجاوز از مرز شریعت است یعنی بدانید که خداوند آنچه در بواطن و ضمائر شماست می داند بنا بر این از نافرمانی او حذر کنید.
وَ اعلَمُوا أَنَّ اللّهَ غَفُورٌ حَلِیمٌ : و نیز بدانید که اگر توبه کنید و به خدا بازگشت نمایید او آمرزنده است و در عقوبت تعجیل نمینماید.(اطیب البیان، ج٢ص ٤٧٩-٤٨٠)