[ همه تفسیر ها ]
تفسیر های عبدالله عبداللهي (8423 مورد)
● سوره اسراء آیه 23 - اثنی عشری
وَ قَضى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَرِیماً «23»
وَ قَضى رَبُّکَ: و حکم فرمود پروردگار تو اى پیغمبر بر جمیع مکلفان حکمى ثابت و محکم. أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ: به آنکه مىپرستید یعنى تو و امت تو پرستش منمائید مگر ذات الهى را که خداوند به حق است، زیرا عبادت غایت تعظیم، و آن سزاوار نیست مگر براى ذاتى که در غایت عظمت باشد. وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً: و حکم فرمود خدا به اینکه نیکوئى کنید به پدر و مادر نیکوئى کردنى.
تبصره: وجه مناسب بین امر به عبادت خدا و برّ به والدین:
1- چون سبب وجود حقیقى انسانى، ایجاد سبحانى، و سبب تربیت ظاهرى، والدین باشند؛ لذا ابتدا امر به تعظیم موجد حقیقى، و بعد امر به تکریم موجب ظاهرى شد.
2- موجود، یا قدیم یا محدث، و واجب است معامله انسان با خداوند قدیم به تهلیل و عبادت، و با محدث به تجلیل و شفقت، و لذا فرمود پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم: التّعظیم لامر اللّه و الشّفقة على خلق اللّه، و سزاوارترین خلق به محبت، والدین باشند به سبب زیادتى انعام ایشان.
3- اشتغال به شکر منعم واجب باشد عقلا، و منعم حقیقى ذات احدیت الهى و سپاسدارى او به عبادت است، و منعم مجازى والدین و شکر آنها به محبت باشد، و لذا فرمود پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم من لم یشکر النّاس لمیشکر اللّه «1» و هیچکس از خلایق ذیحقتر بر انسان در عالم طبیعت نباشد غیر از والدین، و سیر تربیت و نشو و نماى انسانى شاهد بزرگى است بر این مطلب.
إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ: اگر البته برسد نزد تو بزرگسالى و زیادتى سن و پیرى. أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما: یکى از پدر و مادر یا هر دو، یعنى به حدى پیر شوند که محتاج خدمت تو شوند. فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍ: پس نگوئید مر ایشان را کلمه «اف» که آن را مىگوید کسى که از چیزى به تنگ آید یا بر او گران گردد.
حاصل آیه آنکه: هرگاه رسیدند والدین نزد تو به حالت ضعف و عجز در آخر عمر، چنانچه تو بودى نزد آنها به اول عمر، در این هنگام مکلف فرموده خداى تعالى در حق ایشان به پنج چیز:
1- آنکه «اف» نگوئید، تخصیص نهى از «اف» به کبر سن با آنکه در جمیع اوقات منهى است، به جهت آنست که احتیاج والدین به تعهد و تفقد در این وقت بیشتر است، و هرگاه گفتن کلمه «اف» موجب عقوق باشد، پس دشنام دادن و زدن به طریق اولى حرام و منهى باشد به دلیل مفهوم موافقت.
نوع دوم: وَ لا تَنْهَرْهُما: و زجر مکن و بانگ مزن بر ایشان، و سخن آنها را جواب درشت باز مده و مخالفت قولشان مکن بر وجه رد و تکذیب.
نوع سوم: وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا کَرِیماً: و بگو مر ایشان را سخن نیکو از روى ادب و حرمت، یعنى ایشان را به اسم و نام مخوان، بلکه بگو پدر جان و مادر جان.
● سوره اسراء آیه 23 - تفسیر نور
وَ قَضى رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا کَرِیماً «23»
پروردگارت مقرّر داشت که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکى کنید. اگر یکى از آن دو یا هر دو نزد تو به پیرى رسیدند، به آنان «اف» مگو و آنان را از خود مران و با آنان سنجیده و بزرگوارانه سخن بگو.
نکته ها
در احادیث، در مورد احسان به والدین بسیار سفارش شده و از آزردن آنان نکوهش به عمل آمده است:
پاداش نگاه رحمت به والدین، حج مقبول است. رضایت آن دو رضاى الهى و خشم آنان خشم خداست. احسان به پدر و مادر عمر را طولانى مىکند و سبب مىشود که فرزندان نیز به ما احسان کنند. در احادیث آمده است: حتّى اگر تو را زدند، تو «افّ» نگو، خیره نگاه مکن، دست بلند مکن، جلوتر از آنان راه نرو، آنان را به نام صدا نزن، کارى مکن که مردم به آنان دشنام دهند، پیش از آنان منشین و پیش از آنکه از تو چیزى بخواهند به آنان کمک کن. «1»
مردى مادرش را به دوش گرفته طواف مىداد، پیامبر را در همان حالت دید، پرسید: آیا حقّ مادرم را ادا کردم؟ فرمود: حتّى حقّ یکى از نالههاى زمان زایمان را ادا نکردى. «2»
از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله سؤال شد: آیا پس از مرگ هم احسانى براى والدین هست؟ فرمود: آرى، از راه نماز خواندن براى آنان و استغفار برایشان و وفا به تعهّداتشان و پرداخت بدهىهایشان و احترام دوستانشان. «3»
مردى از پدرش نزد پیامبر شکایت کرد. حضرت پدر را خواست و پرسش نمود، پدر پیر گفت: روزى من قوى و پولدار بودم و به فرزندم کمک مىکردم، امّا امروز او پولدار شده و به من کمک نمىکند. رسول خدا صلى الله علیه و آله گریست و فرمود: هیچ سنگ و شنى نیست که این قصه را بشنود و نگرید! سپس به آن فرزند فرمود: «انت و ما لک لا بیک» تو و دارایىات از آنِ پدرت هستید.
در حدیث آمده است: حتّى اگر والدین فرزند خود را زدند، فرزند بگوید: «خدا شما را ببخشد» که این کلمه همان «قول کریم» است. «1»
احسان به والدین، از صفات انبیاست. چنانکه در مورد حضرت عیسى علیه السلام، توصیفِ «بَرًّا بِوالِدَتِی» «2» ودر مورد حضرت یحیى علیه السلام «بَرًّا بِوالِدَیْهِ» «3» آمده است.
والدین، تنها پدر و مادر طبیعى نیستند. در برخى احادیث، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام پدر امّت به حساب آمدهاند. «4» همچنان که حضرت ابراهیم، پدر عرب به حساب آمده است. «5» «مِلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْراهِیمَ» «6»
اگر والدین توجّه کنند که پس از توحید مطرحند، انگیزهى دعوت فرزندان به توحید در آنان زنده مىشود. «قَضى رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»
پیام ها
1- توحید، در رأس همهى سفارشهاى الهى است. «قَضى رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ»
2- خدمتگزارى و احسان به پدر و مادر، از اوصاف موحّد واقعى است. «أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»
3- فرمانِ نیکىبه والدین مانند فرمانِ توحید، قطعى ونسخنشدنى است. «قَضى»
4- احسان به والدین در کنار توحید و اطاعت از خداوند آمده است تا نشان دهد این کار، هم واجب عقلى و وظیفهى انسانى است، هم واجب شرعى. «قَضى رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»
5- نسل نو باید در سایهى ایمان، با نسل گذشته، پیوند محکم داشته باشند.
«أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»
6- در احسان به والدین، مسلمان بودن آنها شرط نیست. «بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»
7- در احسان به پدر و مادر، فرقى میان آن دو نیست. «بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»
8- نیکى به پدر ومادر را بىواسطه وبه دست خود انجام دهیم. «بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»
9- احسان، بالاتر از انفاق است و شامل محبّت، ادب، آموزش، مشورت، اطاعت، تشکّر، مراقبت و امثال اینها مىشود. «بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»
10- احسان به والدین، حدّ و مرز ندارد. «بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» (نه مثل فقیر، که تا سیر شود، وجهاد که تا رفع فتنه باشد و روزه که تا افطار باشد.)
11- سفارش قرآن به احسان، متوجّه فرزندان است، نه والدین. «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» زیرا والدین نیازى بهسفارش ندارند و به طور طبیعى به فرزندان خود احسان مىکنند.
12- هرچه نیاز جسمى وروحىِ والدین بیشتر باشد، احسان به آنان ضرورىتر است. «یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ»
13- پدر و مادر سالمند را به آسایشگاه نبریم، بلکه نزد خود نگهداریم. «عِنْدَکَ»
14- وقتى قرآن از رنجاندن سائل بیگانهاى نهى مىکند، «أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ» تکلیف پدر و مادر روشن است. «وَ لا تَنْهَرْهُما»
15- هم احسان لازم است، هم سخن زیبا و خوب. إِحْساناً ... قُلْ لَهُما قَوْلًا کَرِیماً (بعد از احسان، گفتار کریمانه مهمترین شیوهى برخورد با والدین است.)
16- در احسان به والدین و قول کریمانه، شرط مقابله نیامده است. یعنى اگر آنان هم با تو کریمانه برخورد نکردند، تو کریمانه سخن بگو. «وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا کَرِیماً»
● سوره اسراء آیه 22 - تفسیر کاشف
لاٰ تَجْعَلْ مَعَ اَللّٰهِ إِلٰهاً آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُوماً مَخْذُولاً خطاب در اینجا به انسان است، آن هم به هر انسانى و نه به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله؛ به دلیل اینکه خدا مى گوید: «إِمّٰا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ اَلْکِبَرَ أَحَدُهُمٰا أَوْ کِلاٰهُمٰا ؛ تا تو زنده هستى هر دو یا یکى از آن دو سالخورده شوند» درحالى که روشن است که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بدون پدر و مادرش به زندگى اش ادامه داد