● سیماى سوره اخلاص
این سوره خداى تعالى را به احدیت ذات و بازگشت ما سوى اللَّه در تمامى حوائج وجودیش به سوى او و نیز به اینکه احدى نه در ذات و نه در صفات و نه در افعال شریک او نیست مىستاید، و این توحید قرآنى، توحیدى است که مختص به خود قرآن کریم است، و تمامى معارف (اصولى و فروعى و اخلاقى) اسلام بر این اساس پىریزى شده است.
و روایات وارده از طرق شیعه و سنى در فضیلت این سوره بسیار زیاد است، حتى از هر دو طریق رسیده که این سوره معادل با یک ثلث قرآن است، که ان شاء اللَّه روایاتش به زودى از نظر خواننده مىگذرد.
و این سوره هم مىتواند در مکه نازل شده باشد و هم در مدینه، و آنچه از بعضى از روایات وارده در سبب نزول آن ظاهر است این است که در مکه نازل شده.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج:20، ص: 669 و 670 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● بیان نوع کلمه «هو»
کلمه «هو» ضمیر شان و ضمیر قصه است، و معمولا در جایى بکار مىرود که گوینده اهتمام زیادى به مضمون جمله بعد از آن داشته باشد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج:20، ص: 670 |
قالب : قواعد عربی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● «الله» اسم خاص حق تعالى
کلمه «اللَّه» مورد اختلاف واقع شده، حق آن است که «علم به غلبه» براى خداى تعالى است، یعنى قبلا در زبان عرب اسم خاص براى حق تعالى نبود، ولى از آنجایى که استعمالش در این مورد بیش از سایر موارد شد، به خاطر همین غلبه استعمال، تدریجا اسم خاص خدا گردید، هم چنان که اهل هر زبانى دیگر براى خداى تعالى نام خاصى دارند و ما در تفسیر سوره فاتحه (اولین سوره قرآن) در باره این کلمه بحث کردیم.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج:20، ص: 670 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : اسمهای خداوند |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● فرق بین «احد» و «واحد» و معناى احد بودن خداى تعالی
کلمه «احد» صفتى است که از ماده «وحدت» گرفته شده، هم چنان که کلمه «واحد» نیز وصفى از این ماده است، چیزى که هست، بین احد و واحد فرق است، کلمه «احد» در مورد چیزى و کسى بکار مىرود که قابل کثرت و تعدد نباشد، نه در خارج و نه در ذهن، و اصولا داخل اعداد نشود، به خلاف کلمه «واحد» که هر «واحدى» یک ثانى و ثالثى دارد یا در خارج و یا در توهم و یا به فرض عقل، که با انضمام به ثانى و ثالث و رابع کثیر مىشود، و اما «احد» اگر هم برایش دومى فرض شود، باز خود همان است و چیزى بر او اضافه نشده.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : مثالى که بتواند تا اندازهاى این فرق را روشن سازد این است که: وقتى مىگویى «احدى از قوم نزد من نیامده»، در حقیقت، هم آمدن یک نفر را نفى کردهاى و هم دو نفر و سه نفر به بالا را، اما اگر بگویى: «واحدى از قوم نزد من نیامده» تنها و تنها آمدن یک نفر را نفى کردهاى، و منافات ندارد که چند نفرشان نزدت آمده باشند، و به خاطر همین تفاوت که بین دو کلمه هست، و به خاطر همین معنا و خاصیتى که در کلمه «احد» هست، مىبینیم این کلمه در هیچ کلام ایجابى به جز در باره خداى تعالى استعمال نمىشود، (و هیچ وقت گفته نمىشود: جاءنى احد من القوم- احدى از قوم نزد من آمد) بلکه هر جا که استعمال شده است کلامى است منفى، تنها در مورد خداى تعالى است که در کلام ایجابى استعمال مىشود.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج:20، ص: 670 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : صفات خداوند |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معناى احد بودن خداوند در کلام امام على (علیهالسلام)
1-از بیانات لطیف مولانا امیر المؤمنین (علیهالسلام) در همین باب است که در بعضى از خطبههایش که در باره توحید خداى عز و جل ایراد فرموده چنین آمده: «کل مسمى بالوحدة غیره قلیل» یعنى- و خدا داناتر است- هر چیزى غیر خداى تعالى، وقتى به صفت وحدت توصیف شود، همین توصیف بر قلت و کمى آن دلالت دارد، به خلاف خداى تعالى که یکى بودنش از کمى و اندکى نیست.
2-در نهج البلاغه در باره خداى تعالى آمده : «الاحد لا بتاویل عدد - احد است، اما نه به تاویل عدد».
علامه طباطبایى: این روایت را در توحید (توحید صدوق، ج 453) هم از حضرت رضا (علیهالسلام) نقل کرده به این عبارت: «احد لا بتاویل عدد».
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : 1-این روایت را نهج البلاغه فیض الاسلام (ص 155، خطبه 64) روایت کرده است.
2-این روایت در نهج البلاغه صبحى صالح (ص 212، خطبه 152) آمده است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج:20، ص: 671 و 676 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : صفات خداوند |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● حسب و نسب پروردگار (شناسنامه خدا)
1-امام صادق (علیهالسلام) فرمود: یهودیان از رسول خدا (صلىاللهعلیهوآلهوسلم) پرسیدند: مشخصات و حسب و نسب پروردگارت را براى ما بیان کن. آن جناب تا سه روز پاسخ نداد، تا آنکه سوره «قل هو اللَّه احد» نازل شد.
علامه طباطبایى: و در کتاب احتجاج (احتجاج طبرسى، ج 1، ص 48، ط نجف) از امام عسکرى (علیهالسلام) روایت آورده که فرمود: سؤال کننده عبد اللَّه بن صوریاى یهودى بوده، و در بعضى روایات اهل سنت آمده که سائل عبد اللَّه بن سلام بوده، و این سؤال را در مکه کرد، و بعد از شنیدن پاسخ ایمان آورد، ولى ایمان خود را پنهان مىداشت، و در بعضى دیگر آمده جمعیتى از یهود بودند که این سؤال را از آن جناب کردند، و در روایات بسیارى از طرق اهل سنت آمده که اصلا سؤال از ناحیه یهودیان نبوده، بلکه از ناحیه مشرکین مکه بوده، و به هر حال هر چه بوده مراد از حسب و نسب، صفات و مشخصات خداى تعالى است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : این روایت را اصول کافى (ج 1، ص 91، ح 1) به سند خود از محمد بن مسلم از امام صادق (علیهالسلام) روایت کرده است.
2-و در کتاب معانى (معانى الاخبار، ص 140) به سند خود از اصبغ بن نباته از على (علیهالسلام) روایت آورده که در ضمن حدیثى فرمود: نسبت خداى عز و جل همان سوره: «قُلْ هُوَ اللَّهُ ...» است و در کتاب علل (علل الشرائع، ج 2، ص 315) به سند خود از امام صادق (علیهالسلام) روایت کرده که در حدیث معراج فرمود: خداى تعالى به آن جناب- یعنى به رسول خدا (صلىاللهعلیهوآلهوسلم)- فرمود: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ»، را همانطور که نازل شده بخوان، که این سوره نسبت و معرف من است.
علامه طباطبایى: و نیز در علل الشرائع (ج 2، ص 334، ب 32) به سند خود از موسى بن جعفر روایتى در معناى این روایت آورده است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج:20، ص: 674 و 675 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : خداوند |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سوره توحید ثلث قرآن
رسول خدا (صلىاللهعلیهوآلهوسلم) فرمود: سوره «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» ثلث قرآن است.
علامه طباطبایى: روایات از طرق اهل سنت در این معنا بسیار زیاد است، و آن را از عدهاى از صحابه از قبیل ابن عباس (که روایتش گذشت)، و ابى الدرداء، ابن عمر، جابر، ابن مسعود، ابى سعید خدرى، معاذ بن انس، ابى ایوب، ابى امامه، و غیر نامبردگان از رسول خدا (صلىاللهعلیهوآلهوسلم) روایت کردهاند، و نیز در عدهاى از روایات وارده از امامان اهل بیت (علیهمالسلام) آمده، و مفسرین (مجمع البیان، ج 10، ص 567) در توجیه آن وجوهى مختلف ذکر کردهاند، که معتدلترین آن این است که تمامى معارف قرآنى به سه اصل بر مىگردد، توحید و نبوت و معاد، و سوره مورد بحث از این سه اصل یک اصل را متعرض شده، از اول تا به آخرش در باره آن سخن گفته، و آن اصل توحید است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : این روایت را الدر المنثور (ج 6، ص 412) به نقل از ابو عبید در کتاب فضائل خود از ابن عباس از رسول خدا (صلىاللهعلیهوآلهوسلم) روایت کرده است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج:20، ص: 675 و 676 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سوره اخلاص، در بر دارنده اسم اعظم
1-امیر المؤمنین (علیهالسلام) فرمودند: در عالم رؤیا خضر (علیهالسلام) را دیدم، و این رؤیا یک شب قبل از جنگ بدر بود، به آن جناب گفتم: از آنچه دارى چیزى به من تعلیم بده که بر دشمنان پیروز شوم. خضر (علیهالسلام)گفت: بگو: «یا هو یا من لا هو الا هو»، همین که صبح شد، رؤیاى خود را براى رسول خدا (صلىاللهعلیهوآلهوسلم) بازگو کردم، به من فرمود: اى على اسم اعظم را یاد گرفتى، و این کلام در جنگ بدر هم چنان بر زبانم بود.
2-امیر المؤمنین على (علیهالسلام) سوره «قل هو اللَّه احد» را خواند، و وقتى فارغ شد گفت: « یا هو یا من لا هو إلا هو اغفر لی و انصرنی على القوم الکافرین- اى کسى که نیست او مگر او، مرا بیامرز و مرا بر قوم کافر یارى فرما»
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : 1 و 2-این روایت را توحید صدوق (ص 89، ج2) روایت کرده است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج:20، ص: 676 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سوره توحید، شناسنامه خداوند
از موسى بن جعفر (علیهالسلام) روایت آمده است که فرمودند: و بدانکه خداى تعالى «واحد» و «احد»، و «صمد» است، نه فرزنددار مىشود تا فرزندش از او ارث ببرد، و نه خود از کسى متولد شده تا پدرش با او شریک باشد.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : این روایت را نور الثقلین (ج 5، ص 715) به نقل از توحید به سند خود از ابن ابى عمیر از موسى بن جعفر (علیهالسلام) روایت کرده است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج:20، ص: 677 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : خداوند |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سیماى سوره توحید
برخى از اهل کتاب و مشرکان، از پیامبر خواستند که خدایت را براى ما معرفى کن؛ این سوره که به منزله شناسنامه خداوند است، نازل شد و خداوند را از داشتن پدر و مادر یا فرزند و همسر و یا شبیه و شریک، پاک و منزه دانست.
این سوره شامل خالصترین عقاید توحیدى است، از این رو سوره توحید و اخلاص نام گرفته است.
در فضیلت این سوره، روایات بسیارى وارد شده است که به برخى از آنها اشاره مىشود:
در هر شبانه روز، لااقل یکبار این سوره را در نمازهاى خود بخوانید و پس از آن بگویید: «کذلک اللّه ربّى: پروردگار من چنین است.»
به گفته روایات، این سوره در اهمیّت، به منزله یک سوم قرآن است. یک بار تلاوت آن، برابر تلاوت یک سوم قرآن و دوبار تلاوت آن، معادل دو سوم و سه بار تلاوت آن برابر تلاوت کل قرآن است.
رسول خدا (صلىاللهعلیهوآلهوسلم) فرمود: سوره توحید مثل على بن ابىطالب است که هر کس او را قلباً دوست دارد یک سوم ایمان را داراست و هر کس با قلب و زبان دوست بدارد دو سوم ایمان را دارد و هر کس با قلب و زبان و اطاعت در عمل، همراه او باشد ایمانش کامل است.
تلاوت این سوره به عنوان یکى از تعقیبات نماز به شمار آمده و در روایات مىخوانیم: هرکس تلاوت آن را بعد از هر نماز ترک نکند، خداوند خیر دنیا و آخرت را به او مىدهد و او و والدین و فرزندانش را مىآمرزد.
امام سجاد (علیهالسلام) فرمود: چون خداوند مىدانست که در دوره آخر الزمان گروهى دقیق و عمیق خواهند آمد، سوره توحید و شش آیه اول سوره حدید را نازل فرمود.
تلاوت این سوره به شش سمت، سبب حفظ شدن انسان از خطرات و ایمن شدن از حوادث مىگردد.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : مجموع روایات در تفسیر نور الثقلین (ج 5، ص 699 - 715) آمده است.
مطلب موجود در خط آخر متن برگرفته از مصباح کفعمى (ص 246) مىباشد.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 636 و 637 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای کلمه «اللّه
کلمه «اللّه» از «وَلِهَ» به معناى تحیّر است، یعنى آفریدهها از درک حقیقت او عاجز و در شناخت ذات او واله و متحیّرند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 637 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : اسمهای خداوند |
گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معناى «اللّه»
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 637 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : اسمهای خداوند |
گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تفاوت معنای «اَحد» و «واحد»
میان کلمه «واحد» و «اَحد» تفاوت است. «واحد» در جایى بهکار مىرود که ثانى و ثالث براى آن فرض شود، بر خلاف «احد» که در مورد یکتا و یگانه استعمال مىشود. چنانکه اگر گفتى: یک نفر حریف او نیست، یعنى چند نفر حریف او مىشوند، اما اگر گفتى: اَحدى حریف او نیست، یعنى هیچ حریفى ندارد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 637 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● توحید مرز ایمان و کفر
توحید، مرز میان ایمان و کفر است و ورود به قلعه ایمان بدون اقرار به توحید ممکن نیست. اولین سخن پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلم) کلمه توحید بود: «قولوا لا اله الا اللّه تفلحوا». شعار توحیدى «لا اله الا اللّه» از سه حرف (الف، لام و ها) ترکیب شده و ذکرى است که در گفتنش حتى لب تکان نمىخورد ولى عملش تا اطاعت از رهبرى معصوم و جانشینان آنان ادامه دارد؛ زیرا شرط توحید طبق فرمایش امام رضا (علیهالسلام) ایمان به امام معصوم و اطاعت از اوست.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 638 |
قالب : اعتقادی |
موضوع اصلی : توحید |
گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● توحید بیولایت پذیرفته نیست
در سفرى که امام رضا (علیهالسلام) با اجبار مأمون وادار به هجرت از مدینه به مرو شد، در مسیر راه وقتى به نیشابور رسید، مردم دور آن حضرت جمع شدند و از او هدیه و رهنمود خواستند. امام رضا (علیهالسلام) فرمود: پدرم از پدرش و او از اجدادش و آنان از پیامبر خدا (صلىاللهعلیهوآلهوسلم) نقل کردند که خداوند فرموده است: «کلمة لا اله الا اللّه حصنى فمن دخل حصنى أمن من عذابى: توحید، قلعه من است و هر کس داخل این قلعه شود از قهر من در اَمان است.» آنگاه امام رضا (علیهالسلام) فرمود: البتّه توحید شروطى دارد و من (که امام حاضر هستم) شرط آن هستم، یعنى توحید بىولایت پذیرفته نیست. در زمان غیبت امام معصوم نیز، بنا بر فرمان خودشان باید به سراغ فقهاى عادلى که از هوى و هوس دورند، برویم. بنابراین توحید کامل، ایمان به یکتایى خداوند، دور کردن فکر و عمل از هر نوع شرک و پیروى از رهبران معصوم در زمان حضور و فقهاى عادل در زمان غیبت است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 638 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : توحید |
گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● دلیلی بر توحید
حضرت على (علیهالسلام) در نامهاى به فرزندش امام حسن (علیهالسلام) مىنویسد: «لَوْ کانَ لِرَبِّکَ شَریکٌ لَأَتَتْکَ رُسُلَه» اگر پروردگارت شریکى داشت، او نیز پیامبرانى مىفرستاد تا مردم او را بشناسند و بندگىاش کنند.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 638 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : توحید |
گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● یکپارچگى تدبیر در هستى، دلیلى بر یکتایى خداوند
دلیل یکتایى او، هماهنگى میان آفریدههاست. چنانکه امام صادق (علیهالسلام) «اتّصال التدبیر» را نشانه یکتایى آفریدگار مىشمارد. هماهنگى میان خورشید و ماه و زمین و آب و باد و خاک و کوه و دشت و دریا با یکدیگر و هماهنگى همه آنها با نیاز انسان، نشانه یکپارچگى تدبیر در نظام هستى است. انسان اکسیژن مىگیرد و کربن پس مىدهد ولى گیاهان کربن مىگیرند و اکسیژن پس مىدهند. نیازهاى طفل با محبت والدین و خستگى روز با خواب شب تأمین مىشود. چشم که از پى ساخته شده با آب شور حفظ مىشود و دهان که راه ورودى غذا به معده است، با آب شیرین که در هضم غذا مؤثر است، مرطوب مىشود.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : روایت موجود در متن را تفسیر نورالثقلین (ج 3، ص 418) روایت کرده است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 638 و 639 |
قالب : اعتقادی |
موضوع اصلی : توحید |
گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● اقامه توحید، هدف ائمه اطهار (علیهمالسلام)
در جنگ جمل، یک عرب صحرانشین درباره معناى توحید از حضرت على (علیهالسلام) سؤال کرد. دیگر رزمندگان از او ناراحت شدند که این چه سؤال نابجایى است، امّا آن حضرت فرمود: جنگ ما براى توحید است و آنگاه معناى صحیح توحید را براى او بیان فرمود.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 639 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : توحید |
گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● توحید در صفات
خداوند، نه فقط در ذات، بلکه در صفات نیز یکتاست. او مثل ما نیست که صفاتش از ذاتش جدا باشد. ما علم و قدرت داریم ولى در کودکى نداشتیم و در پیرى نیز از دست مىدهیم. خداوند علم و قدرت دارد ولى این صفات براى او پیدا نشده، بلکه همراه ذات او بوده است، چنانکه صفتِ مخلوق بودن، عاجز بودن و فقیر بودن هیچ گاه از ما جدا نبوده و جدا نخواهد شد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 639 |
قالب : فلسفی |
موضوع اصلی : توحید |
گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● پرتوى از سوره مبارکه-نکته -
حاجيه تقي زاده فانيد
پرتوى از سوره مبارکه
1 - ابعاد چهارگونه توحید
آیات جان بخش سوره توحید که به ظاهر سوره اى کوتاه را شکل مى دهند، معارف عمیق و مفاهیم گسترده و پرمحتوایى را به تابلو مى برد این آیات از سویى ابعاد شرک را نفى و از دگر سو همه ابعاد توحید را در چشم انداز توحیدگرایان قرار مى دهد که عبارتند از:
1 - توحید در ذات،
2 - توحید در بعد صفات،
3 - توحید در افعال،
4 - توحید در پرستش و عبادت.
این آیات روشنگرى مى کند که ذات او یگانه و یکتاست و براى او همتا و نظیر و شریکى نیست. روشنگرى مى کند که صفات او هم چون، علم، قدرت، حکمت، مهر و دیگر صفات او از ذات بى همتاى او جدا نیست، چرا که صفات او چیزى جدا و یا زائد بر ذات او نیست بلکه همه وجود او دانش و قدرت و حکمت و جاودانگى و پایندگى است و پندار ترکیب در او راه ندارد، چرا که ترکیب نیازمند به اجزاء است و ذات بى همتاى او هم پاک و منزه از آن است است.
و نیز روشنگرى مى کند که او سرچشمه همه حرکت ها و افعال، و علت و سبب همه امور است،؛ چرا که پدید آورنده هستى است.
و نیز روشنگرى مى کند که پرستش تنها از آن اوست که هستى بخش و نعمت آفرین است و بس.
بارخدایا، ما را از یکتاشناسان و یکتاپرستان قرار ده و از بلاى شرک نهان و آشکار و تباهى هاى آن به عزت ات سوگند حفظ فرما.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر مجمع البیان |
قالب : اعتقادی |
موضوع اصلی : صفات خداوند |
گوینده : حاجیه تقی زاده فانید |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● آشنایى با این سوره توحید-نکته -
حاجيه تقي زاده فانيد
آشنایى با این سوره
در برابر یک صد و دوازدهمین بوستان زیبا و پرطراوت کتاب خدا هستیم. و به لطف او به نکاتى از شناسنامه اش مى نگریم:
1 - نام این سوره
این سوره نام هاى متعددى دارد و هر کدام به تناسبى بر آن نهاده شده است
الف - نام نخست آن «اخلاص» به معنى «خالص ساختن» است.
چرا که عقیده قلبى و عمل به این سوره انسان را یکتاپرست و پراخلاص ساخته، و به او یارى مى رساند تا باور خویش را از هرگونه شرک و کفر پاک و پاکیزه و خالص سازد.
ب - نام دیگر این سوره «توحید» است، چرا که از آغاز تا انجام به یکتایى خدا وبى همتاى او رهنمون است، و هر کس به این سوره دل بندد و به آن ایمان آورد توحیدگرایى پراخلاص خواهد شد.
ج - نام دیگرش «قل هو الله» است؛ چرا که خدا در آغازین آیه اش به پیامبر دستور مى دهد که با صدایى رسا اعلام کن که: حقیقت این است که خدا، یگانه و بى همتاست.
د - این سوره را «اساس» هم خوانده اند، چرا که بنیاد و پایه دین و آیین و سرلوحه دعوت پیامبر و همه کتاب ها و دعوت هاى آسمانى است.
ه - نام دیگر این سوره «صمد» به معنى بى همتاست؛ چرا که ذات پاک او شریک و همتا ندارد.
و - و نیز این سوره را نسب نامه خداخوانده اند، چراکه در روایت آمده است که براى هر چیزى نسبى است و نسب نامه خدا سوره اخلاص است.
و باز آورده اند که پیامبر این سوره و سوره «کافرون» را شفابخش و پاک سازنده و دور دارنده انسان از بلاى شرک و نفاق نامید.
2 - فرودگاه آن
در مورد فروگاه این سوره دو نظر است:
از دیدگاه بیشتر قرآن پژوهان این سوره در مکّه پس از سوره «ناس» و در آغازین سال هاى بعثت فرود آمده است.
امّا پاره اى نیز آن را از سوره هاى مدنى شمرده اند.
3 - شمار آیه هاى آن
به باور مشهور این سوره داراى 4 آیه است، امّا پاره اى برآنند که 5 آیه دارد و دلیل این دوگانگى آن است که «لم یلد» را یک آیه شمرده اند.
4 - پاداش تلاوت این سوره
در این مورد روایات بسیارى رسیده است، براى نمونه:
1 - از پیامبر گرامى آورده اند که فرمود:
من قرأها فکانما قرأ ثلث القرآن و اعطى من الاجر عشر حسنات بعدد من آمن بالله و ملائکته و الیوم الاخر.(345)
کسى که این سوره را بخواند، بسان کسى است که یک سوم قرآن را خوانده، و به شمار همه کسانى که به خدا، فرشتگان، کتاب هاى آسمانى، و پیامبران او و روز رستاخیز ایمان آورده اند، ده پاداش به او داده مى شود.
2 - و نیز آورده اند که فرمود:
أَیعجز احدکم ان یقرأثلث القرآن فى لیلة؟
آیا کسى از شما هست که از خواندن یک سوم قرآن در یک شب ناتوان باشد؟
یکى از یاران گفت: چه کسى مى تواند هر شب یک سوم قرآن را بخواند؟
فرمود: اقرؤا قل هو اللّه احد...
سوره اخلاص را بخوانید که بسان خواندن یک سوم قرآن است.(346)
3 - و نیز آورده اند که فرمود:
من قرأ قل هوالله احد مرة بورک علیه...(347)
هر کس سوره اخلاص را یک بار بخواند به او برکت داده مى شود. اگر دو بار بخواند، به او و خاندان او برکت داده مى شود. اگر سه بار بخواند به او و خاندان و همسایگانش برکت ارزانى مى گردد. اگر این سوره را دوازده مرتبه بخواند براى او دوازده قصر پرشکوه در بهشت بنا مى کنند و نگهبانان بهشت مى گویند برویم کاخ برادرانمان را تماشا کنیم. و اگر یکصد بار آن را بخواند، گناه بیست و پنج سال او، جز تجاوز به مال و جان مردم، آمرزیده مى شود؛ و اگر چهارصد مرتبه بخواند گناه چهارصد سال او، اگر یکهزار مرتبه بخواند، از دنیا نخواهد رفت تا جایگاه خود را ببیند و یا دیگرى ببیند و براى او وصف کند.
4 - و نیز آورده اند که: مردى به حضور پیامبر رسید و از فقر و تهى دستى شکایت کرد. پیامبر فرمود: هنگامى که وارد منزل شدى، خواه کسى باشد یا نباشد سلام کن و سوره «اخلاص» را یک بار خالصانه و نیایشگرانه بخوان و از خدا خواسته هایت را بخواه. این مرد مدتى به این دستور عمل کرد و خدا روزى او را فراوان ساخت به گونه اى که خود تأمین و به همسایگان نیز کمک کرد.
5 - از امام صادق آورده اند که: پیامبر بر پیکر «سعد بن معاذ» نماز خواند، آن گاه دید هفتاد هزار فرشته به همراه جبرئیل براى نماز آمده اند، پیامبر دلیل این احترام به «سعد» را پرسید، که فرشته وحى گفت: او سوره «اخلاص» را نشسته و ایستاده، پیاده و سواره و در رفت و آمد مى خواند و این کار ما پرتوى از پاداش کار اوست.(348)
6 - و نیز از آن حضرت آورده اند که فرمود: کسى که یک روز از عمر او بگذرد و در نمازهاى شبانه روز خود سوره «اخلاص» را نخواند، به او گفته مى شود: یا عبدالله! لست من المصلین بنده خدا! تو از نمازگزاران واقعى نیستى.(349)
7 - و نیز آورده اند که فرمود: کسى که جمعه اى بر او بگذرد و در آن براى تقرب به خدا سوره «اخلاص» را نخواند، آن گاه بمیرد به دین جاهلى «ابولهب» مرده است.(350)
8 - و نیز فرمود: کسى که بیمار گردد و یا بلا و سختى بر او وارد شود و در بیمارى و سختى سوره «اخلاص» را نخواند و از خدا عافیت و شفاى خود را نخواهد و بمیرد اهل آتش است.(351)
9 - و نیز آورده اند که فرمود: کسى که به خدا و روز رستاخیز ایمان آورد، نباید در نماز واجب خویش سوره «اخلاص» را وانهد. کسى که پس از هر نماز این سوره را بخواند، خدا خیر دنیا و آخرت را براى او گرد مى آورد، و پدر و مادر او را مورد آمرزش قرار مى دهد.(352)
10 - از امیر مؤمنان آورده اند که مى فرمود: کسى که یازده بار پس از نماز بامدادى، سوره «اخلاص» رابخواند در آن روز دست به گناه نخواهد زد و بینى شیطان را به خاک خواهد مالید.(353)
11 - از امام کاظم آورده اند که مى فرمود: کسى که پیش از رو به رو شدن با هر دیکتاتور بیداد پیشه اى سوره «اخلاص» را بخواند، خدا از رو به رو، پشت سر، سمت راست و سمت چپ از او دفاع کرده و مانع رسیدن هر شرّى از سوى آن ظالم، به او شده و خیر او را نصیب وى مى نماید، و نیز فرمود: هرگاه از کارى ترسیدى صد آیه از هر کجاى قرآن خواستى بخوان، آن گاه سه بار بگو: خدایا، این بلا را از من دورساز.(354)
12 - و از پیامبر آورده اند که فرمود: کسى که صد بار سوره «اخلاص» را به هنگام خواب بخواند، خدا گناه پنجاه سال او را مى آمرزد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر مجمع البیان |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : صفات خداوند |
گوینده : حاجیه تقی زاده فانید |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شان نزول-نکته -
حاجيه تقي زاده فانيد
در مورد شأن نزول و داستان فرود این سوره روایاتى رسیده که این گونه است:
1 - در روایتى آورده اند که شرک گرایان نزد پیامبر آمدند و گفتند: اى پیامبر! پروردگارت را براى ما وصف کن، آن گاه بود که این سوره بر آن حضرت فرود آمد.(355)
2 - در روایت دیگر آورده اند که گروهى از سردمداران شرک نزد پیامبر آمدند و «عامر» که یکى از آنان بود، گفت: اى پیامبر! ما را به چه دعوت مى کنى؟
فرمود: به پرستش خداى یکتا و بى همتا.
گفت: او را براى ما وصف نما که از طلا و نقره یا از آهن و چوب است؟
در این هنگام بود که سوره «اخلاص» بر پیامبر گرامى فرود آمد، امّا به خاطر جسارت و حق ستیزى آنان صاعقه اى آمد و پاره اى از آنان را دردم نابود ساخت و پاره اى را زخمى نمود که پس از چندى مردند.
3 - گروهى آورده اند که: شمارى از دانشمندان یهود به محضر پیامبر آمدند و از آن حضرت خواستند تا پروردگارش را براى آنان وصف نماید، بدان امید که باعث ایمان آنان گردد، چرا که آنان خدا را در تورات شناخته اند. آن گاه بود که این سوره فرود آمد.
4 - از حضرت صادق آورده اند که: گروهى از یهود به حضور پیامبر آمدند و خواستند تا پروردگارش را براى آنان وصف کند.
پیامبر سه روز سکوت کرد و پاسخ آنان را نداد، تا این سوره فرود آمد و در پاسخ آنان خداى هستى را وصف کرد.
5 - در برخى از روایات آمده است، که «عبدالله بن سعد» از علماى یهود، نزد پیامبر آمد و از او خواست تا خدایش را وصف کند. پیامبر به او فرمود: تو را به خدا سوگند مژده آمدن مرا در تورات نیافته و وصف مرا نشنیده اى؟
در این هنگام بود که سوره «اخلاص» فرود آمد. پیامبر این سوره را بر او خواند و «عبد اللّه» اسلام آورد، امّا ایمان خود را نهان داشت تا پس از هجرت پیامبر به مدینه آشکار ساخت.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر مجمع البیان |
قالب : شأن نزول |
موضوع اصلی : صفات خداوند |
گوینده : حاجیه تقی زاده فانید |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● فضیلت سوره -
سيد مصطفي فاطمي کيا
فضیلت سوره :
در مورد فضایل سوره مبارکه اخلاص روایات و احادیث متعددی وجود دارد که به سه مورد از این روایات اشاره می کنیم:
1- عبدالله بن حجر گوید: شنیدم امیرالمؤمنین «علیه السلام » فرمود: کسی که یازده مرتبه بعد از نماز صبح «قل هو الله احد»بخواند در این روز گناهی مرتکب نشود وبینی شیطان به خاک بساید. (1)
2- از امیرالمؤمنین «علیه السلام » روایت شده که: هر کس «قل هو الله احد» را یک باربخواند گویا ثلث قرآن را خوانده و هرکس دوبار آن را بخواند گویا دو سوم قرآن را خوانده و هر کس سه مرتبه تلاوت نماید، گو اینکه کل قرآن را تلاوت نموده است. (2)
3- از انس نقل شده نبی اکرم «صلی الله علیه وآله » درشام بود که جبرئیل بر او نازل شد و گفت: ای محمد، معاویة بن معاویه مرده است آیادوست می داری بر او نماز گزاری؟ فرمود:بلی! پس جبرئیل بر او به نماز ایستاد وصفوفی از ملائکه، در هر صفی 600 هزارملک. پیامبر«صلی الله علیه وآله » پرسیدند: علت این فضل چیست؟ جبرئیل گفت: «قل هو الله احد» رادر هر حالی قائم، قاعد، جالس، رونده و درحالت خوابیده می خواند. (3)
) طبرسی - شیخ ابوعلی: تفسیر مجمع البیان، چاپ سوم، ج 27، ص 357
2) فیض کاشانی - ملا محسن: الصافی فی تفسیر القرآن،چاپ ششم، ج 2، ص 866
3) سیوطی - جلال الدین عبدالرحمن: الدرالمنثور فی التفسیر بالماثور، قم، منشورات مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی، ج 5 و 6، ص 411
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : پایگاه حوزه |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شأن نزول سوره اخلاص -
سيد مصطفي فاطمي کيا
شان نزول این سوره مبارکه در سه وجه به طور خلاصه ذکر می گردد (4):
وجه اول: این سوره مبارک به سبب سؤال مشرکان نازل شده است.ضحاک نقل کرده است که مشرکان عامربن طفیل را نزد رسول گرامی «صلی الله علیه وآله » فرستادند و گفتند: ما بادین تو مخالفت می کنیم اگر فقیرهستی تو را غنی می کنیم و اگرمجنونی تو را مداوا می کنیم و اگرهوای زنی را کرده ای آن را به ازدواج تو در می آوریم پس رسول خدا«صلی الله علیه وآله » فرمودند: من فقیر ومجنون و شیفته هیچ زنی نیستم. من رسول خدا هستم، شما را از عبادت بتها به عبادت معبودم فرا می خوانم.
وجه دوم: این سوره به سبب سؤال یهود نازل شده است. عکرمه از ابن عباس نقل کرده است که همانا یهودنزد رسول خدا آمد در حالی که کعب بن اشرف با آنها بود. پس گفتند: ای محمد، اگر خدای تو خلق را بیافریدپس چه کسی خود او را خلق کرد؟پیامبر به غضب آمد و جبرئیل آمد و اورا آرام نمود و این سوره نازل شد.
وجه سوم : گفته شده این سوره به سبب سؤال نصاری نازل شد. عطاء ازابن عباس نقل کرده است که از نجران نزد رسول الله آمدند و گفتند:پروردگارت را برای ما وصف کن آیا اواز زبرجد، یاقوت، طلا یا نقره است؟ فرمود: او از چیزی نیست زیرا او خودخالق اشیاست. پس این سوره نازل شد. نصاری گفتند: هو واحد و تو نیزواحدی! فرمود: لیس کمثله شی ء.گفتند: صمد چیست؟ فرمود: او کسی است که خلق در حوائجشان به اونیازمندند. گفتند: باز هم بگو! فرمود:لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد،همانند او نظیری نیست.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : پایگاه حوزه |
قالب : شأن نزول |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● وجه تسمیه -
سيد مصطفي فاطمي کيا
این سوره از سور مکی است وبعضی گفته اند که مدنی است. آن رابدین سبب توحید نامیده اند که چیزی جز توحید در آن نیست و کلمه توحیدرا اخلاص هم گفته اند. بعضی گفته اند:توحیدش نامیده اند برای آنکه هر کس از روی اعتقاد و اقرار به آنچه در آن است، متمسک شود، مؤمن و مخلص خواهد بود. بعضی نیز گفته اند برای آنکه هر کس آن را با تعظیم قرائت کندخدا او را از آتش خلاص نماید. و نیزصمد نامیده اند، هم سوره قل هو الله احد و هم سوره نسب اقرب. (1)
اما در تفاسیر بیست نام برای این سوره آمده است: (2)
1- تفرید 2- تجرید 3- توحید4- اخلاص 5- نجات 6- ولایت 7- نسبة 8- معرفة 9- جمال 10- مقشقشة 11- معوذة 12- صمد13- اساس 14- مانعة 15- محضر16- منفرة 17- برائة 18- مذکرة 19- نور 20- امان
1) ر.ک: طبرسی: مجمع البیان، چاپ دوم،ج 27، ص 355
2) فخر رازی : همان منبع ، ج 32، ص 176
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : پایگاه حوزه |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تفسیر آیه -
سيد مصطفي فاطمي کيا
قل هو الله احد: در باره این آیه ابن عباس می گوید: یعنی در صفت ذاتش یکتاست و احدی در وجوب صفاتش شریک نیست زیرا که او واجب است که موجود و عالم و قادر وحی شده واین صفات واجب برای غیر او نیست. (1)
1) طبرسی: همان منبع، ص 366
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : پایگاه حوزه |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تفسیر کلمه -
سيد مصطفي فاطمي کيا
قل: در بیان آوردن «قل »، علمااختلاف دارند. همانطور که می دانیم در قرائت مشهور کلمه قل آورده وخوانده می شود. در این سوره نظردقیقی بیان نشده است; مانند آنچه که در سوره کافرون است که ناچار ازآوردن قل است و یا اینکه در سوره تبت جایز نیست لفظ قل آورده شود،اما گفته شده که پیامبر«صلی الله علیه وآله » آن رابدون قل و بدین صورت ادامی فرموده: «الله احد، الله الصمد».
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : پایگاه حوزه |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تفسیر کلمه -
سيد مصطفي فاطمي کيا
هو: هو اسمی است که اشاره به غایب دارد; «هاء» تنبیه است و معنای ثبوت دارد و «واو» اشاره به غایب است از آنچه که محسوس است; زیراکفار از الهه ها و خدایان خود بدینگونه حرف می زدند که او محسوس است وبا دیدگان درک می شود پس به محمد«صلی الله علیه وآله » گفتند: ای محمد خدای خود را به ما طوری معرفی کن تا او راببینیم و با دیدگانمان درکش کنیم، پس این سوره نازل شد. «واو» در آن اشاره است به کسی که غایب از درک ابصار وغایب از لمس حواس است بلکه اودرک کننده، مدرک الابصار، و مبدع الحواس است.
و نیز در جایی دیگر آمده است:هو کنایه از اسم رب است; زیرا عرب به پیامبر اکرم «صلی الله علیه وآله » گفتند: پروردگارو خدای توکیست؟ گفت:«هوالله احد»
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : پایگاه حوزه |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تفسیر کلمه -
سيد مصطفي فاطمي کيا
الله: به معنای کسی است که همه چیز برای اوست و برای او خلق شده است. امام باقر«علیه السلام » فرموده اند: «الله، معناه المعبود، الذی اله الخلق، وهمه چیز و همه کس از وجود او و ازخلقت زیبای او در تحیر است و علمارا بر آن احاطه نیست و علم هیچ عالمی به آن نمی رسد. (11) » در تفسیر وفضیلت الله آمده که عکرمه چنین نقل کرده است: هنگامی که یهود گفتند: ماعزیز پسر خدا را عبادت می کنیم ومشرکان گفتند: ما مسیح را می پرستیم و او پسر خداست. و مجوس گفتند: ماماه و خورشید را می پرستیم و مشرکان گفتند: ما بتها را عبادت می کنیم، خداوند بر رسول چنین نازل فرمود:«قل هو الله احد» یعنی او واحدی است که هیچ نظیر، وزیر، یاور، شبیه ومعادلی برای او نیست. و این لفظ غیراز برای خداوند عزوجل بر احدی اطلاق نمی گردد زیرا که او کامل درجمیع صفات است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : پایگاه حوزه |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تفسیر کلمه -
سيد مصطفي فاطمي کيا
هو الله: عبارت «هو الله » اشاره دارد به دو مطلب مهم که ذیلا بدانهااشاره می گردد:
1- او خالق و فاطر جمیع اشیاست از جماد و نبات و حیوان و ملک وملکوت و این متضمن اتصاف است به قادریت و عالمیت به جهت آنکه خلق موجودات در غایت احکام و التساق وانتظام است و فعل محکم متقن، جز ازقادر و عالم به وجود نیاید.
2- خالقیت متضمن وصف اوست به حیات و سمع و بصر، یعنی سمیع وبصیر .
الله احد: قول «الله احد» دلیلی است برای رد مذهب مجسمه: زیراجسم احد نیست زیرا که اجزاء بسیاردارد و خداوند با این قولش دلالت بروحدانیت خود کرده است پس این درست است که او جسم نیست.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : پایگاه حوزه |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تفسیر کلمه -
سيد مصطفي فاطمي کيا
احد: امام باقر«علیه السلام » فرمودند:الاحد المفرد المتفرد و احد واحدیعنی خدای واحد و بی نظیر و اوخدایی است که از چیزی گرفته نشده است.
احد وصف خداوند است به وحدانیت و نفی شرکا از او .
اصل «احد» وحد بوده و «واو»قلب به «همزه » شده است.
فرق میان واحد و احد : 1- واحد،در حساب و عدد استعمال شود به خلاف احد 2- احد، متجزا و منقسم نمی شود در ذات و صفات 3- واحدرا ثانی باشد، لکن احد را ثانی نخواهدبود. 4- احد را ممتنع است شریک بودن در ذات و صفات لکن واحد رامحال نیست. 5- واحد اطلاق بر ذوی العقول و غیر آن نماید لکن احد،خاص ذوی العقول است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : پایگاه حوزه |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معرفی سوره -
سيد مصطفي فاطمي کيا
معرفى سوره
نام این سوره "الاخلاص: پیرایش" است، که نه تنها نام است بلکه عنوانى براى مطالب سوره است، شامل 4 آیه و از سوره هاى مکى مىباشد، گرچه عده اى از مفسران آنرا مدنى خوانده اند، در کنار روایات زیادى که برمکى بودن سوره تأکید دارد، متن سوره، موضوع بحث و اسلوب بیان آن، برمکى بودن آن گواهى مىدهد.
در چهارآیه موجز این سوره کوتاه و زیبا، مبانى اساسى توحید و یکتا پرستى به نحوى بیان گردیده که همهء ابعاد گسترده و عمیق آنرا احتوا مىکند، اخلاص در توحید و پیرایش آن از هرنوع شرک و دوگانه پرستى را توضیح مىدهد، اگر کسى خواسته باشد که ایمان به خدا و باور به معبود یکتا را درکوتاه ترین و زیبا ترین کلام افاده کند و همهء ابعاد عمیق و دقیق توحید را در چند جمله کوتاه و سلیس بیان نماید باید همین سوره را تلاوت کند. ثلث قرآن به شرح توحید و یکتا پرستى اختصاص یافته، تمامى مطالبى که در قرآن در باره این بخش آمده، در الفاظ موجز و آیات کوتاه این سوره گنجانیده شده. هرکى این سوره را تلاوت کند چنان است که ثلث قرآن را تلاوت کرده است. اگر بخواهیم مبحث توحید را تحت چهار عنوان به بررسى بگیریم و همهء آیات قرآن را که در این زمینه به بحث پرداخته تحت این عنوان ها تنظیم کنیم، باید چهار آیه این سوره را عنوان قرار داده، آیات توحید را براى شرح و تفصیل آن بکار بریم.
آیات سوره و ترکیب الفاظ آن این انتباه را به انسان میدهدکه این سوره در پاسخ به پرسش هائى درباره خدا نازل شده، روایات متعددى در این رابطه داریم، مشرکین مکه و اهل کتاب در مدینه از پیامبر(ع) پرسیده اند که خداى که ما را بسویش دعوت مىکنى، کیست؟ داراى چه صفاتى است؟ گفتید: فرشته ها ازنور، آدم از گل، ابلیس ازشعله آتش، آسمان از دود و … آفریده شده، بما بگو: پروردگارتو از چه آفریده شده؟! پیامبر(ع) پاسخى نداد، تا آنکه این سوره نازل شد.
این سوره به پنج صفت از صفات الهى ترکیز دارد: خدا یکتا ست، صمد است، نه زاده و نه زائیده، و نه کسىکفو و همتاى اوست. یعنى خدا یکى از معبودان نه، بلکه معبود یکتاست، در کنار او معبود دیگرى نیست، هیچ شریکى ندارد، کسىرا در الوهیت و ربوبیت شریک او مگیرید، خدا صمد بى نیاز و خود کفاست، در هیچ چیزى محتاج و نیازمند دیگرى نیست، هرتصورى که نقص، کمبود، عیب، احتیاج و ضعف را به خدا نسبت دهد، تصوریست نادرست و ناقص، خدا کمال مطلق است، ازهرلحاظى کامل است، خدا خالق است، او را با مخلوق تشبیه مکنید، مخلوق براى بقاى نسل خود محتاج "زادن" است، اگر نزاید نابود مىشود، مخلوق را دیگرى آفریده، از دیگرى زاده شده، در وجود خود نیازمند آفریدگار است، درمورد خدا از دیدگاهىکه "مخلوق" بشما القاکرده، میندیشید، مبادا ارزیابىهاى شما در مورد خدا با معیار هاى باشد که درمورد مخلوق صدق مىکند، "زادن و زائیدن" ازخصوصیات مخلوق است، مخلوق براى بقاى خود به این خصوصیات نیازمند و محتاج است، خداى نیازمند، خدا نه، بلکه تصور ناقص درباره خداست.
یکى از آفت هاى خطرناک خدا پرستى این است که عده اى، خود را و عده اى پیشوایان دینى خود را، خانواده خدا به حساب مىآورند، خود را برتر از دیگران مىشمارند، میان خود و خدا رابطه و نسبت خاصى قائل مىشوند، خود را دوستان خاص خدا و عضو خانواده خدا مىشمارند، خدا را مال خود و مربوط به خانواده خود مىگیرند، پیشواى دینى شان را چون خدایى مىگیرند که از آسمان به زمین آمده، یا یکى ازخدایانى که به زمین فرود آمده، گمان مىکنند که او شریک خداست، صلاحیت تصرف در برخى از امور خدایى به او سپرده شده، قادر اند مثل خدا به نیازمندى هاى ما پاسخ بگویند، دعاى ما را اجابت کنند، مشکلات ما را مرفوع سازند، به بیمارى هاى ما شفا بخشند، او واسطه است میان ما و خدا، بعثت او میان ما به این معناست که خدا با ما رابطه خاصى دارد. همین آفت باعث مىشود که همواره میان "دینداران" و "خداپرستان" گروه اغواگر، و فریبکارى بوجود آید که دین را حرفه خود سازد، خود را واسطه اى میان خدا و مردم بشمارد، بنام خدا، ازمردم بگیرد و در کیسه خود بیندازد، از محصول آبله هاى دست مردم تغذیه شود، ولى خود را برتر از مردم بشمارد. براى آنکه ریشه این درخت خبیثه را قطع کند و بر این ذهنیت خاطئ خط بطلان بکشد، دینداران حرفوى، و پیشوایان مکار و فریبکارى را که خدا پرستى و دین را وسیله تخدعه مردم مىسازند، خلع سلاح کند و توطئه ها و دسایس آنانرا خنثى نماید مىفرماید: خدا آفریدگار همه است، نه ولدى دارد ونه نسبى، همهء مردم عیال او اند، با هیچ یکى پیوند خاصى ندارد.
خدا یکتاى بىهمتاست، هیچ چیزى در این هستى، در ذات خود و درصفات خود، شبیه خدا نیست، هرکى تصورى در باره خدا داشت که مترادف با تشبیه خدا با یکى ازمخلوقات بود، خدا را نشناخته و برداشت ناقصى از خدا دارد. کسیکه مخلوقى را همتاى خدا گرفت، صفتى از صفات خدا و فعلى از افعال مختص براى خدا را به او نسبت داد، خدا را نشناخته و از درک تفاوت ها میان خالق و مخلوق و فرق میان خدا و بنده عاجز است. کسیکه بنده اى را عالم الغیب شمرد، اجابت کننده دعا پنداشت، متصرف امور خواند، در واقع او را کفو خدا گرفته،در حالیکه خدا همتایى ندارد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : جلوه هایی از اسرار قرآن - حکمتیار امیر |
قالب : شأن نزول |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شناخت سوره اخلاص -
سيد مصطفي فاطمي کيا
ارتباط سوره ی کافرون و اخلاص و اینکه چرا پیامبر تاکید داشتند که در دور رکعت اول نماز صبح سوره ی کافرون واخلاص خوانده می شود ، زیرا وقتی که انسان از خواب بیدار می شود اولین کاری که می کند خواندن نماز صبح است و باید از همین ابتدای روز تکلیف خود را هم در رابطه با کفر و هم در رابطه با ایمان ، هم با شرک و هم با توحید ، مشخص کند . در رکعت اول که سوره ی کافرون را می خواند در حقیقت جدایی خود را از صف اهل کفر اعلام می کند ، پس از اهل کفر فاصله می گیرد .و در رکعت دوم با گفتن قل هو الله احد به میدان توحید داخل می شود . و اولین کاری که باید در ابتدای روز انجام دهد این است که اعلام کند من موحدم و کافر نیستم . روز که با این حرکت مبارک شروع شود آخرش هم معلوم است که مبارک خواهد بود . اما باید مفاهیم آیات سوره ی کافرون و اخلاص در ذهنش باشد نه این که فقط مجرد تلاوت باشد . در عین حال سوره ها مختصر هستند به خاطر این ک انسان در آن دو رکعت اول آمادگی روحی پیدا بکند تا بتواند در ادامه ی نماز قرائت بیشتری داشته باشد که : ان قرآن الفجر کان مشهود است نمازی است که در آن قران زیاد خوانده شود . مخصوصا" صبح که در آن فرشتگان حضوردارند . لذا اگر نماز صبح را هم کوتاهتر از قیه ینمازها بخوانیم ، خودش ک کوتاه و دو رکعت است ، دیگر طبیعتا" از لحاظ ایمانی برای ما ضرر دارد در قرآن ، قرآن گذاشته انسان. اقم اصلاة لدلوک الشمس الی غسق اللیل و قرآن الفجر ان قرآن الفجر کان مشودا ( 17/ 78 ) .درحالیکه باید می فرمود : والله اعلم ،ان الصلاة الفجر . در حالی که می فرماید : ان قرآن الفجر کان مشهودا سوال این است که چرا این جا به جای صلاة الفجر ، قرآن فرموده است ؟ پس نماز باید شخصیت قرآنی پیدا کند و آن چنان در آن قرآن خوانده شود اگر کسی بشنود فکر کنند ک شما دارید قرآن می خوانید نه نماز ، تا این که قرآن فجر شود .این است که مفسرین میگویند قرآن فجر یعنی نماز فجر . این هم دلیل پیوند دو سوره . و ما مرتب نیازمند خروج از کفر و دخول به توحید هستیم . لا اله یعنی خروج از کفر و الا الله یعنی دخول به توحید . لا اله یعنی قل یا ایها الکافرون ، الا الله یعنی قل هو الله احد . این همان توحید و موحد شدن است . وقتی که با این وضعیت نماز صبح را شروع می کنیم و بعد نماز ما قرآن الفجر می شود ، این نماز صبح بسیار پر بار تر از نماز های دیگر خواهد شد
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : دکتر محمود ویسی - سایت نوگرا |
قالب : اعتقادی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تفسیر کلمه -
سيد مصطفي فاطمي کيا
احد با واحد تفاوت دارد . خدای واحد یعنی خدا یکی است . اما احد یعنی اثبات یکتایی برای خداوند و در عین حال نفی یکتایی غیر از خدا ، یعنی ، یکی بود و یکی نبود . یکی بود یعنی اثبات یکتایی برای خدا و یکی نبود یعنی نفی یکتایی از غیر خدا پس نتیجه می شود غیر از خدا هیچ کس نبود . به تعبیر هاتف : یکی هست و هیچ نیست جز او . همه این شعر می شود احد . یعنی خدا در وصف احدیتش که بحث توحید و اخلاص است به ما می گوید : کافی نیست فقط اقرار کنیم به یکتایی خداوند بلکه باید یکتایی غیر خدا را نیز انکار کنیم تا توحید ما کامل شود و موحد یعنی چنین کسی . خدا را به احد می شناسند نه فقط به واحد لذا معنای احد بیشتر از معنای واحد است . یک بخش از معنای احد ، واحد است . پس احد دارای معنای سلب و ایجاب است . سلب احدیت و یکتایی از غیر خدا و اثبات احدیت و یکتایی برای خدا . پس لا اله الا الله تفسیر احد است . حال چه زیبا است کلام بلال وقتی شکنجه اش می کردند نمی گفت : واحد ، واحد ، اگر واحد می گفت آزادش می کردند و کاری به کارش نداشتند . بلکه می گفت : احد ، احد ، و مفهوم را خوب فهمیده بود . احد یعنی اینکه من خدا را قبول دارم و شما و بتهایتان را قبول ندارم . و این بود که تحملش نکردند و او را تا حد مرگ شکنجه کردند و لذا اقرار به یکتایی خدا لازم است اما کافی نیست و باید نفی خدا بودن از غیر خدا بشود یعنی لا اله الا الله .بنابر این اگر قرار است که ما به کسی تکیه و اعتماد کنیم آن تنها خدای احد است .
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : دکتر محمود ویسی - سایت نوگرا |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا |
1)
ابراهیمی (داور) : در متن گفته شده است که یک بخش از معنای احد، واحد است.
صحح نمی باشد زیرا واحد یعنی یکی که دو برای آن قابل تصور باشد مانند یک سیب و دو سیب؛ اما احد یعنی یکی که دو ندارد مانند اینکه در یک یک بچه از یک پدر و مادر می یابد و نمی توان گفت که یک بچه از دو پدر زاییده شده است. در نتیجه واحد و احد دو معنای جداگانه دارند.البته احد دارای ابعاد دیگری نیز می باشد که وجه تمایزش را از واحد نشان می دهد.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شناخت آیه -
سيد مصطفي فاطمي کيا
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ
(ای محمد )بیگانگان از تو نسب ما پرسند بگو :خدا است آن یگانه که در ذات و صفات یکتا , در عزت و قدرت یکتا , در الوهیت و ربوبیت یکتا , در ازل و ابد یکتا , خدایی را سزا و بخداوندی دانا , در دل دوستان نور و عنایت او پیدا , از چشمها نهان و به صنع آشکار , کریم است و مهربان , لطیف است و رحیم و نیک خدا , عالم سر و نجوی , دارنده افق اعلی , آفریدگار عرش و ثری نزدیک به هر آشنا و سزاوار هر ثنا است .
ای دور ز چشم , با دلم یک جایی
پیدا به دلی , ز چشم نا پیدایی
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت گفتگوی قرآنی |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شأن نزول سوره اخلاص -
سيد مصطفي فاطمي کيا
این سوره بعد از ناس در اوائل بعثت در مکه نازل شدهاست.
در شان نزول این سوره از جعفر صادق چنین روایت شده:
« «یهود از رسول اللّه تقاضا کردند خداوند را برای آنها توصیف کند، پیغمبر(ص) سه روز سکوت کرد وپاسخی نگفت، تا این سوره نازل شد و پاسخ آنها را بیان کرد».
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ویکیپدیا |
قالب : شأن نزول |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● فضیلت سوره اخلاص -
سيد مصطفي فاطمي کيا
در حدیثی از پیامبر اسلام (ص)آمدهاست که گفت:
« «آیا کسی از شما عاجزاست از این که یک سوم قرآن را در یک شب بخواند»؟! یکی از حاضران عرض کرد: ای رسول خدا(ص)! چه کسی توانائی بر این کار دارد؟ پیغمبر(ص) فرمود: «سوره قل هواللّه را بخوانید». »
و در حدیثی از امام جعفر صادق (ع):
« هنگامی که رسول خدا بر جنازه «سعد بن معاذ» نماز گزارد فرمود: هفتاد هزار ملک که درمیان آنها «جبرئیل» نیز بود بر جنازه او نماز گزاردند! من از جبرئیل پرسیدم او به خاطر کدام عمل مستحق نماز گزاردن شما شد؟ گفت: به خاطر تلاوت «قل هواللّه احد» در حال نشستن، و ایستادن، و سوارشدن، و پیاده روی و رفت و آمد. »
و در حدیثی از امام علی (ع)است که:
« «قل هو الله»، نسب نامه خداست.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ویکیپدیا |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● نام های دیگر سوره -
محمدامين احمدي فقيه
بسم الله الرحمن الرحیم
این سوره، بعد از سورهی مبارک حمد، بیشترین نام را دارد که در منابع مختلف برای آن عنوان شده است. این نام ها عبارتند از:
توحید، اخلاص، قل هوالله، اساس، الصمد، نسبهالرّب، تفرید، تجرید، معرفت، نسبنامهی خدا (شناسنامهی خدا)، نجات، ولایت، جمال، مقشقشه، معوذه، مانعه، محضر، منفره، برائه، مذکره، امان، نور، دومین سوره از سور چهار قل است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : از تحقیقات اینجانب و مراجع مختلف |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : محمدامین احمدی فقیه |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سوره توحید و شناسنامه خداوند متعال -
محمدامين احمدي فقيه
بسم الله الرحمن الرحیم
سورهی توحید شناسنامهی خداوند متعال است و این سوره با (بسم الله الرّحمن الرّحیم) 66 حرف دارد که عدد 66 معادل ارزش ابجدی کلمهی (الله) جلّ جلاله است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : پژوهش های اینجانب |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : اسمهای خداوند |
گوینده : محمدامین احمدی فقیه |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معرفی سوره اخلاص -
مسعود ورزيده
چه سورۀ آسانی! و چه سورۀ سختی! چه سورۀ قابل فهمی! و چه سورۀ عمیقی!
سورۀ مبارکه توحید، از آن سورههایی است، که ظاهر آن ساده است ولی از لحاظ عمق معنا و به لحاظ عمق استدلالیی که دارد، بینظیر است. به بیان امام سجاد (ع) اوج معرفی توحید، در این سوره است.
ما در سورۀ «ناس» و «فلق» بین عبارات و کلمات نسبت سنجی کردیم، و به یک نقطه کانونی رسیدیم که «اعوذ» بود.
اینجا «قل» و مقول قولش به قوت خود باقی است، مثل سورۀ «ناس» و «فلق» است. یک «قل» با مقولی که دارد، ولی به مقول که مراجعه میکنیم، میبینیم که مقول در چهار ردیف مطرح شده، بیآنکه بتوان به لحاظ بیانی، کلمه یا عبارتی را از نظر بیانی، نه معنایی، ثقل، قرار بدهید.
بیان یعنی، «اعوذ برب»، جارومجرور متعلق به «اعوذ» است. عطف خاص بر عام ، اینها بحثهای بیانی است. ولی در اینجا می گوییم: «قل»: یعنی بگو، شأن چنین است که:
۱- «هو اللّه احد».
۲- «اللّه الصمد».
۳- «لم یلد و لم یولد».
۴- «ولم یکن له کفواً احد».
این چهار آیه هیچ کدام در بیان، تابع هم نیستند. چهار اصلند در عرض یکدیگر. ما در تدبّر مانند تجزیه و ترکیب نسبت عبارات را باهم میسنجیم. و در این سوره هم نسبت عبارات را باهم میسنجیم.
در چنین مواردی که اصلها در عرض همند، عبارات را باهم، جمع میکنیم. یعنی جایی که نقطهای کانون است و خود بیان و الفاظ ما را به یک نکته هدایت میکند، ما در کشف جهت هدایتی سوره همان نکته را مورد توجه ویژه قرار میدهیم. اما جایی که جهت یک نکته نیست، در این موارد جمع میکنیم.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معرفی سوره اخلاص -
مسعود ورزيده
چه سورۀ آسانی! و چه سورۀ سختی! چه سورۀ قابل فهمی! و چه سورۀ عمیقی!
سورۀ مبارکه توحید، از آن سورههایی است، که ظاهر آن ساده است ولی از لحاظ عمق معنا و به لحاظ عمق استدلالیی که دارد، بینظیر است. به بیان امام سجاد (ع) اوج معرفی توحید، در این سوره است.
ما در سورۀ «ناس» و «فلق» بین عبارات و کلمات نسبت سنجی کردیم، و به یک نقطه کانونی رسیدیم که «اعوذ» بود.
اینجا «قل» و مقول قولش به قوت خود باقی است، مثل سورۀ «ناس» و «فلق» است. یک «قل» با مقولی که دارد، ولی به مقول که مراجعه میکنیم، میبینیم که مقول در چهار ردیف مطرح شده، بیآنکه بتوان به لحاظ بیانی، کلمه یا عبارتی را از نظر بیانی، نه معنایی، ثقل، قرار بدهید.
بیان یعنی، «اعوذ برب»، جارومجرور متعلق به «اعوذ» است. عطف خاص بر عام ، اینها بحثهای بیانی است. ولی در اینجا می گوییم: «قل»: یعنی بگو، شأن چنین است که:
۱- «هو اللّه احد».
۲- «اللّه الصمد».
۳- «لم یلد و لم یولد».
۴- «ولم یکن له کفواً احد».
این چهار آیه هیچ کدام در بیان، تابع هم نیستند. چهار اصلند در عرض یکدیگر. ما در تدبّر مانند تجزیه و ترکیب نسبت عبارات را باهم میسنجیم. و در این سوره هم نسبت عبارات را باهم میسنجیم.
در چنین مواردی که اصلها در عرض همند، عبارات را باهم، جمع میکنیم. یعنی جایی که نقطهای کانون است و خود بیان و الفاظ ما را به یک نکته هدایت میکند، ما در کشف جهت هدایتی سوره همان نکته را مورد توجه ویژه قرار میدهیم. اما جایی که جهت یک نکته نیست، در این موارد جمع میکنیم.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● جنبۀ اثباتی جنبۀ سلبی.توحید -
مسعود ورزيده
آیۀ محوری، عبارت محوری، کلمۀ محوری، سیاق محوری و… . وگاهی هم جامع طراحی میشود. و آن وقتی است که بین اجزا هیچ جزئی محوریت ندارد. چون که در عرض همند. و باید جمع شوند.
گاهی هم، طراحی محوری و جامع، ترکیب میشود.
میخواهیم قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (١)اللَّهُ الصَّمَدُ (٢) را جمع کنم میبینم که این دو، بیان اثباتی دارند؛ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ (٣)وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ (۴) هر دو بیان سلبی دارند.
دو آیۀ اول که بیان اثباتی دارند، یعنی اثبات توحید؛ و دو آیه بعد که بیان سلبی دارند، یعنی سلب شرک. بیان دیگر سلب شرک، یعنی اثبات توحید، پس هر دو میشوند: توحید.
پس توحید یک جنبۀ اثباتی دارد و یک جنبۀ سلبی.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر قران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ضلع نفی شرک: -
مسعود ورزيده
لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ (٣)نفی شرک در طول است، وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ (۴)نفی شرک در عرض است. در لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ (٣) میگوییم که خدا نه بچّهای زاییده که بگوییم، در طول این خدا بچّهای است، و نه زاییده شده که بگوییم که او بچّه خدایی بوده در طول خدای دیگر.
وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ (۴)هم یعنی هیچ همراه و همتا و همکاری هم، در عرض خودش ندارد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر قران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : شرک |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● توجیه «لم یلد» با احدیت و صمدیت -
مسعود ورزيده
یعنی این نزاییدن، هم با احدیت قابل توجیه است هم با صمدیت.
با احدیت از آن جهت که زاییدن تبعّض و تجزیه است، و لازمۀ آن حد و مرز است که حد و مرز در او راه ندارد، دوم اینکه زاییدن مستلزم مرکب بودن است، و موجود مرکب به اجزای خودش نیازمند است، در حالی که او صمد است، و نیازمند به اجزاء نیست. در زاییده شدن روشن است، اولین خصوصیتی که دارد، احتیاج داشتن است و محتاج کسی است که بزاید، یعنی این دو نفیی که اینجاست، تابع احدیت و صمدیت است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر قران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : صفات خداوند |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● توضیح همتا نداشتن -
مسعود ورزيده
توضیح همتا نداشتن
همتا نداشتن: همتا یعنی کسی که در تمام خصوصیات مثل او باشد. همتای خدا اولین ویژگیش باید این باشد که «احد» باشد، ولی «احد» یکی است که دو ندارد! دومین ویژگی همتای خدا این است که «صمد» باشد درحالی که «صمد» بودن او مطلق است و دومی ندارد! پس همتا داشتن برای خدا تصور ندارد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر قران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : اسمهای خداوند |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سوره توحید اثبات و استدلال هست -
مسعود ورزيده
سوره توحید اثبات و استدلال هست
نکتهای اینجاست که آیا سورۀ توحید فقط نماد و شعار توحیدی ماست؟ ادعای قرآن است؟ یا استدلال و اثبات است؟ آیا فقط ما عَلَم میکنیم که، این نگاه ما به توحید است، ولی اگر بخواهید احدیّت را اثبات بکنید، قصهها دارد، صمدیّت را بخواهید اثبات بکنید، بحثها دارد، لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ (٣)خودش حرف دارد و….!؟ نه، میگوییم که دوّمی درست است، سورۀ توحید، از اول تا آخر آن اثبات است. یعنی هر چیزی را میگوید، اثبات هم می کند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر قران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● وجود خدا -
مسعود ورزيده
اصل وجود خدا نیاز به اثبات ندارد، و امر بدیهی است. «الله» به این معنی که این عالم منشأیی داشته باشد، خالقی داشته باشد، یک امر بدیهی است.
حال به بحث منشأ برای عالم، دو جور میشود نگاه کرد: عالم موجودات یا منشأ دارد، یا ندارد. اگر منشأ دارد، یعنی از جایی بوجود آمده؛ بوجود آورندهای دارد؛ هستی بخشی دارد؛ و آن هستی بخش، خداست.
اگر کسی بگوید که هستی مشهود ما، هستی بخشی ندارد، معنایش این است که خودش، هستی بخش خودش است. اینکه نه هستی بخش دارد، و نه خودش هستی بخش خود است، منتهی به نفی وجود میشود.
ولی بالاخره وجود هست، یا او را بوجود آوردهاند یا خودش به وجود آمده و اگر او را به وجود آوردهاند و کسی وجود را به او داده است، کسی که به او وجود داده اسمش خداست، و اگر کسی وجودش از خودش هست، پس خودش خداست. معنای اینکه میگوییم، اصل «الله» بدیهی است، یعنی این. «الله» بدیهی است، چون وجود بدیهی است.
و اگر کسی بگوید که من اصل وجود را هم قبول ندارم، در آن صورت او نفی حرف خودش را میکند که سفسطه است و سفسطه هم پاسخ استدلالی ندارد. یکی از ویژگیهای بدیهی این است که نمیشود آن را اثبات کرد، چون از اثبات آن نفی در میآید. بدیهی بالوجدان یافت میشود، و وجود وجدانی است. کسی که میگوید وجود نیست اولین مصداق وجود همان حرفی است که میگوید. چون خود این حرف اولین چیزی است که وجود دارد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر قران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : توحید |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● هدف سوره -
مسعود ورزيده
هدف سوره معرفی الله است
پس اصل «الله» بدیهی است و چیزی که نیاز به بررسی دارد، معرفی «الله» است، سوره مستقیم وارد معرفی «الله» میشود:
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر قران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سوره توحید اثبات و استدلال هست -
مسعود ورزيده
سوره توحید اثبات و استدلال هست
نکتهای اینجاست که آیا سورۀ توحید فقط نماد و شعار توحیدی ماست؟ ادعای قرآن است؟ یا استدلال و اثبات است؟ آیا فقط ما عَلَم میکنیم که، این نگاه ما به توحید است، ولی اگر بخواهید احدیّت را اثبات بکنید، قصهها دارد، صمدیّت را بخواهید اثبات بکنید، بحثها دارد، لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ (٣)خودش حرف دارد و….!؟ نه، میگوییم که دوّمی درست است، سورۀ توحید، از اول تا آخر آن اثبات است. یعنی هر چیزی را میگوید، اثبات هم می کند.
بیان:
اصل وجود خدا نیاز به اثبات ندارد، و امر بدیهی است. «الله» به این معنی که این عالم منشأیی داشته باشد، خالقی داشته باشد، یک امر بدیهی است.
حال به بحث منشأ برای عالم، دو جور میشود نگاه کرد: عالم موجودات یا منشأ دارد، یا ندارد. اگر منشأ دارد، یعنی از جایی بوجود آمده؛ بوجود آورندهای دارد؛ هستی بخشی دارد؛ و آن هستی بخش، خداست.
اگر کسی بگوید که هستی مشهود ما، هستی بخشی ندارد، معنایش این است که خودش، هستی بخش خودش است. اینکه نه هستی بخش دارد، و نه خودش هستی بخش خود است، منتهی به نفی وجود میشود.
ولی بالاخره وجود هست، یا او را بوجود آوردهاند یا خودش به وجود آمده و اگر او را به وجود آوردهاند و کسی وجود را به او داده است، کسی که به او وجود داده اسمش خداست، و اگر کسی وجودش از خودش هست، پس خودش خداست. معنای اینکه میگوییم، اصل «الله» بدیهی است، یعنی این. «الله» بدیهی است، چون وجود بدیهی است.
و اگر کسی بگوید که من اصل وجود را هم قبول ندارم، در آن صورت او نفی حرف خودش را میکند که سفسطه است و سفسطه هم پاسخ استدلالی ندارد. یکی از ویژگیهای بدیهی این است که نمیشود آن را اثبات کرد، چون از اثبات آن نفی در میآید. بدیهی بالوجدان یافت میشود، و وجود وجدانی است. کسی که میگوید وجود نیست اولین مصداق وجود همان حرفی است که میگوید. چون خود این حرف اولین چیزی است که وجود دارد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرفران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● هدف سوره معرفی الله است -
مسعود ورزيده
پس اصل «الله» بدیهی است و چیزی که نیاز به بررسی دارد، معرفی «الله» است، سوره مستقیم وارد معرفی «الله» میشود:
معنای احد
«الله»، «احد» است، «احد» یعنی چه؟ از واژه «احد» استدلالش هم درمیآید.
«احد» به معنای «یک» است ولی با واحد متفاوت است، واحد «یکی» است که «دو» دارد، یعنی در ردیف اعداد میگنجد، واحد «یکی» است که حد و مرز دارد. و به خاطر همین برای آن «دو» قابل تصور است، یا در عالم واقع «دو» دارد، یا اگر هم نداشته باشد، حداقل برایش قابل تصور است.
اما «احد»، «یکی» است که حد و مرز ندارد، و چون حد و مرز ندارد، هیچ وقت برای آن هم «دو» قابل تصور نیست. نه در عالم واقع «دو» دارد و نه برای آن «دو» قابل تصور است. چون تصور «دو» برای «احد» مستلزم تصور حد و مرز برای «احد» است. که آن میشود واحد. «احد» یعنی «لا حد له»، «احد» یعنی نامحدود است.
میگوید که خدا نامحدود است، و اگر بخواهد نامحدود نباشد، باید حادّی و محدود کنندهای داشته باشد، یعنی او تا یک جایی وجود دارد، یعنی بعد از او وجود هست ولی او نیست، و مرز یعنی این.
مرز، بین دو وجود قابل تصور است. اگر خدا نامحدود است، ثَبَت المطلوب، اگر محدود است، چرا از خدای محدود حرف بزنیم؟ سراغ حادّی برویم که او را محدود کرده است، یعنی سخن از خدای مفروض محدود، منتقل به حادّ میشود. این حادّ یا نامحدود است که ثَبَت المطلوب، یا محدود است و باز سخن به حادّ منتقل میشود، و تا زمانی که این جریان به حادّ نامحدود منتهی نشود، ادامه دارد. که تسلسل پیش میآید.
پس گریزی نیست جز اینکه«الله»، نامحدود باشد.
معنای صمد
وقتی هم که اللَّهُ الصَّمَدُ (٢) میگوید، «صمد» بودن در مقابل اجوف بودن است و اجوف بودن به معنای توخالی کردن است و «صمد» به معنای تو پر بودن است، اجوف یعنی توخالی است و اگر پر دیده میشود، درونش را پرکردهاند. و اگر «صمد» میگویند، به بیان مطلق، یعنی خدا تنها وجودی است که وجودش از خودش است، و غیر او هر کسی را که شما میبینید، وجودش از خودش نیست، و وجود را خدا به او داده است.
و اگر بخواهیم این را به زبان عرفی بیان کنیم، یعنی خدا آن سید و سروری است که به هیچ کس احتیاج ندارد ولی همه به او احتیاج دارند.
وقتی یک موجودی برای وجود داشتن محتاج خداست، به طریق اولی برای تحقق آثار و افعالش محتاج به خداست. و وقتی گفته میشود «صمد» عبارت اخرای توحید افعالی است، یعنی همین. یعنی در این عالم هیچ موجودی که خدا به او وجود نداده باشد نیست، و هیچ کاری هم به غیر این که خدا به آن کار تحقق ببخشد، نیست «لامؤثر فی الوجود الّا الله».
اثبات اینکه در عالم همه وجودشان را از خدا دارند
صمدیت از نظر اثبات، فرع احدیّت است، یعنی اثبات صمدیت تابع اثبات احدیت است. احدیت یعنی نامحدود بودن، یعنی هیچ وجودی را در عرض او نمیشود تصور کرد. در عالم هر چیزی که غیر خداست، وجودش از خداست. چون اگر وجودش از خودش باشد میشود یک حد و مرزی برای احد. یعنی اینجا دیگر خدا نیست و این وجود مال او نیست، و وجود نامحدود، محدود میشود. یعنی «صمد» بودن که بی نیاز بودن است و اینکه دیگران همه نیازمند او باشند، همه لوازم «احد» بودن است. و چیزی در عرض «احد» بودن از نظر اثبات نیست.
اثبات لم یلد و لم یولد
وقتی بحث «احد بودن» و «صمد بودن» خدا اثبات شد، بحث نزاییدن و زاییده نشدنش هم اثبات میشود که باز هم از لوازم احدیت و صمدیت است. میگوید خدا نمیزاید، چرا؟ چون زاییدن به معنی تبعّض وجودی است، زاییدن، یعنی بخشی از وجود را جدا کردن، تولید مثل کردن.
اگر بگوییم که خدا افاضۀ وجود میکند، که میکند، خالق اوست. ولی زاییدن یعنی یک بچّهخدایی بوجود بیاید. این خدایی که بوجود آمده، اولاً از وجود او منشعب شده، تجزیه شده که این مستلزم تصور حد و مرز برای اوست که خدا حد و مرز برنمیدارد.
دوما، از وجود او منشعب شدن مستلزم مرکب بودن اوست خدا باید مرکب باشد، تا تجزیۀ او امکان داشته باشد، و مرکب، به اجزای خودش نیازمند است. در حالی که خدا صمد است و به چیزی نیازمند نیست.
توجیه «لم یلد» با احدیت و صمدیت
یعنی این نزاییدن، هم با احدیت قابل توجیه است هم با صمدیت.
با احدیت از آن جهت که زاییدن تبعّض و تجزیه است، و لازمۀ آن حد و مرز است که حد و مرز در او راه ندارد، دوم اینکه زاییدن مستلزم مرکب بودن است، و موجود مرکب به اجزای خودش نیازمند است، در حالی که او صمد است، و نیازمند به اجزاء نیست. در زاییده شدن روشن است، اولین خصوصیتی که دارد، احتیاج داشتن است و محتاج کسی است که بزاید، یعنی این دو نفیی که اینجاست، تابع احدیت و صمدیت است.
توضیح همتا نداشتن
همتا نداشتن: همتا یعنی کسی که در تمام خصوصیات مثل او باشد. همتای خدا اولین ویژگیش باید این باشد که «احد» باشد، ولی «احد» یکی است که دو ندارد! دومین ویژگی همتای خدا این است که «صمد» باشد درحالی که «صمد» بودن او مطلق است و دومی ندارد! پس همتا داشتن برای خدا تصور ندارد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● روح استدلالی این سوره احدیت است -
مسعود ورزيده
روح استدلالی این سوره احدیت است
در واقع روح استدلالی تمام فَقَرات این سوره، در بحث احدیتش است. احدیت -لاحدّ له بودن-، که ثابت شد، تمام فقرههای بعدی پیرو آن ثابت میشوند که یکی پس از دیگری لوازم احدیتاند.
لزوم بیان بقیه صفات در این سوره
ممکن است کسی بپرسد که اگر همه فقرههای سوره تابع احدیتند، چه ضرورتی دارد که همه سوره را بیاورد؟ فقط میفرمود: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (١)» و بقیه سوره استفاده میشد و سوره را تمام میکرد.
برای اینکه بحث احدیت تکمیل شود، به «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (۱)» اکتفا نکرده و موارد دیگر را هم بیان کرده و خواسته بحث احدیت را به انتها برساند، یعنی اوصاف را نگذارد به این معنا که بشر گرفتار توجیه و راههای انحرافی در بحث توحید شود، از آن نکته شروع تا پایان، همۀ جوانب توحید را بیان کرده، سر و ته توحید را بیان کرده، و یک جایی از آن را هم بر عهدۀ شما نگذاشته که اجتهادهای مختلف در زمینه توحید بوجود بیاید.
توحید چهار شاخۀ اصلی دارد که به هر چهار شاخه آن هم، باید مستقلاً مؤمن باشید. یعنی اگر مؤمن به احدیت هستی، باید مؤمن به صمدیت هم باشی. و مؤمن به «لم یلد و یولد»، و مؤمن به «لم یکن له کفواً احد» هم، باشی.
اگر این چهار معنا در وجودت حاکم شد، این همان توحیدی است که قرآن بیان میکند. و همان توحیدی است که اگر در وجود کسی حاکم شد، راه را برای ورود همۀ شرکها میبندد. و نیز راه را برای تلبّس به انواع رذائل اخلاقی میبندد و راه را برای انواع گناه میبندد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شرک ریشه همه گناهان -
مسعود ورزيده
هر گناهی را که ریشهیابی کنیم ریشۀ آن در شرک است. کسی که دست به دامن غیر خدا برای به دست آوردن هوسهای خودش میشود، دروغ میگوید، رشوه میدهد، تهمت میزند، و به خودش اجازه میدهد که خارج از محدودهای که خدا برایش مشخص کرده غضبش را خالی کند، و… همه ریشه در شرک دارد.
و از شکل نگرفتن باور توحیدی در وجود اوست، ممکن است که این باور توحیدی در ذهن او خوب شکل گرفته باشد ولی بین ذهن و دل فاصله باشد. این فاصلۀ بین ذهن و دل چگونه پر میشود؟
یکی از راههای پرکردن این فاصله قرائت مکرر متدبّرانه و از روی اخلاص قرآن است.
سورۀ توحید را مکرر بخوانید و با توجه به معنا بخوانید، و به دلتان القا کنید. چون انسان موجودی است که اگر به حال خودش رها بشود به سادگی این باور مستحکم توحیدی آسیب میبیند. و بی آنکه متوجه باشد، برای خدا همتا قائل میشود و خدا را نیازمند و خود را از خدا بینیاز میپندارد و بیآنکه خودش متوجه باشد، کسی را چون خدا میپندارد.
با «لم یولد» مثلاً مواردی مانند عیسی (ع) از دایرۀ خدا بودن خارج میشود، چون او زاییده شده است ولی خدا زاییده نشده است. نه این که ما خیال میکنیم که آن خدای خالق را کسی زاییده ولی خیلیهایی را که زاییده شدهاند، خدا میپنداریم.
زمانی عیسی (ع)، زمانی عزیر، و زمانی اولیاءاللّههایی بودند که در طول زمان به آنها قداست داده شد، که آنقدر به اینها قداست داده شده که از حد و مرز انسان «انا بشر مثلکم» گذشتند و خدا شدند، آن تماثیلی از آنها ساخته شد و مورد پرستش قرار گرفت. و این برای ما هشدار است.
شرک و قداست بخشی بیجا در جامعه امروزی
امروزه ما یک سری رفتارهایی در دین خودمان داریم که اگر اینها آسیب شناسی و آفت زدایی نشوند، و توسط روحانیون و آگاهان برای مردم تبیین درست نشوند، خطر اعتقاد به ذوات مقدس معصومین هیچ بعید نیست.
این به این معنا نیست که کسی بگوید که من اعتقاد دارم که علی علیه السلام خدای من است، -که متأسفانه گروهی به این عقیده هستند- ولی این توجیهی در کنار آن میگذارند و با توجیهات به آن هم معتقد میشوند. که اگر من میگویم «لا اله الّا زهرا» یعنی تجلیّات ذات اقدس اله در وجود حضرت زهرا تجلی پیدا میکند و هزار حرفی از این قبیل که نه خودش میفهمد نه مردم.
یا به قول آقای انصاریان گروهی در این کشور ذوالجناحاللّهی داریم! از اینکه امام حسین را خدای خود بداند قانع نمیشود وکارش به ذوالجناح اللهی میکشد و آن را خدای خود میداندکه ناشی از قداست بخشیهای افسار گسیخته است. که البته این کار قداست بخشی هم نیست که قداست شکنی است، ظاهر آن قداست بخشی است، ولی روحش قداست شکنی است!
امروز هم باید مواظب باشیم که جریان وهابیگری در حوزههای شیعی دارد شکل میگیرد که قداست معصومین را کنار میگذارند، ولی این به این معنا نیست که ما نباید خودمان را آسیب شناسی کنیم.
به عنوان مثال وقتی به مسجد جمکران میرویم میبینیم که یک عدهای خودشان را به این طرف و آن طرف محراب میمالند! محراب که جای مالیدن نیست! جای نماز خواندن است، یا یک سیم برق که از آنجا آویزان شده چندین نخ و تکه پارچه به آن بسته شده!
یا هارونیه که هیچ ربطی به آن هارون ندارد، ولی مردم به خیال اینکه آنجا همان سیاه چالی است که حضرت امام موسی کاظم (ع) در آنجا زندانی بودهاند، کلّی پول و طلا در آنجا میریزند که ما پرسیدیم گفتند که اینجا کنتور برق است و مردم اشتباه میکنند! اینها مستقیماً شرک نیست ولی آسیب است.
تا جایی که این جُک در میآید که طرف دعا میکند، و وقتی میبیند که دعایش مستجاب نشد، به خدا میگوید که تو را سپردم به چشمان قرمز حضرت ابوالفضل!!! یا وقتی وارد حرم امام رضا (ع) میشوید میبینید که رو به ضریح و پشت به قبله سجده کردهاند، درست است که نیتشان عبادت نیست، ولی توحید خیلی مسألۀ ظریفی است.
ما که دین مردم را تبیین میکنیم، باید به آنها معنای توسل را هم تفهیم کنیم، و اگر میگوییم که شفاعت، باید تبیین کنیم که معنای آن چیست؟ و اگر تقدس ذوات پاک معصومین(ع) را میگوییم، باید تبیین کنیم که معنای آن چیست؟ و یک اعتقادات غلط در عرض خدایی، درست نکنیم. ولو طرف نگوید که این خدای من است، ولی به نوعی معتقد است که او خداست یا چاه جمکران، که یک عبادتگاه شده!
اینها انحرافات است، که در جامعۀ امروز مثالهای آن را در مداحیها میبینیم که خاک زیر پای غلام امام را خدای خود میدانند!! و به یک حدی از عشق در مورد خدای خود رسیدهاند که وقتی با آنها حرف میزنید میگویند شما نمیفمید.
و یا کتابهایی که نوشته میشود در مورد امام زمان غایبمان. بعضی از کتابها بسیار عالیند، ولی بعضی از امام زمان چهرهای به مردم معرفی میکنند که هر کسی مشکلی پیدا میکند سراغ امام زمان میرود.
امام زمان کلی شؤن دارد، که اولین شأن او هدایت مردم است، حکم حکومت از طرف خدا بر مردم است. بعد در ارتباط با امت التفاتهایی هم دارد، ولی اصالتها جابجا میشود و این میشود که مردم در مواقعی که به مشکل میافتند، یاد اهل بیت میکنند، و در مواقع دیگر نه!
خود اهل بیت (ع) از اول تا آخر شکنجه شدند و شهید شدند. خود امام حسین دخترشان مریض بود آمد به کربلا و شهید شد، هدف اصلی اینها شفاعت ما نیست! و وقتی این چیزها را در ذهن مردم القا میکنید و طرف شفا نمیگیرد، اعتقادش کم میشود.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سوره توحید معیار است -
مسعود ورزيده
سورۀ مبارکۀ توحید چهار چوب را تعیین میکند و میگوید نه جلو بروید، نه عقب بمانید. کسی که «احد» است، ذات پاک «الله» است، اویی که «صمد» است «الله» است. «لم یلد ولم یولد» «اللّه» است، و کسی که زاییده شده، هر چند دارای صفات عالی انسانی باشد «الله» نیست …
نکته
این عرایض نه به شفاعت نه به کرامت و نه به معجزات ائمه میخورد، و آنها را رد نمیکند، بلکه احساس خطری است که اگر ما روحانیت شیعه مواظبت نکنیم، راهها را به مردم درست نشان ندهیم، مردم عادی به انحراف کشیده میشوند.
شرک در صدر اسلام
شرک مشرکان در صدر اسلام هم اگر بررسی شود روشن میشود که تفاوت دینی که اینها به خیال خود آن را همان دین ابراهیمی میدانستند، با خود آن دین آسمانی چقدر ظریف است؟ اصلا آنها میگفتند «لیقربون الی الله زلفی» ما اگر بتها را میپرستیم، برای این است که به خدا بیشتر نزدیک بشویم. و اصلا بت بودن را برای سنگ و چوبهای خود قائل نبودند، سنگ و چوب نماد بود، فقط عوام الناس میگفتند «بت» و خیال میکردند که خدا همین است و آن را میپرستیدند و به آنها قضیه تفهیم نمیشد.
آگاهان، آنها را نماد آن موجود متعالی میدانستند که یا فرشته بود، یا جن بود یا یکی از اولیاء الله بود، خود این سنگ و چوبها مستقلا در فلسفه بتپرستی، هیچ جایگاهی نداشت. و بت پرستان آنها را به عنوان رب، و خدا را به عنوان رب الارباب میشناختند؛ آنها در بحث خالقیت خدا بحثی نداشتند و وقتی میپرسیدی که خالق کیست؟ میگفتند اللّه! وخود را کمتر از آن میدانستند که خدا را بپرستند و با هزار جور توجیه این چنینی، آن توحید ابراهیمی به شرک کشیده شده بود.
شدت عملی که معصومین در طول تاریخ بر غلات بکار میگرفتند که آنها را تکفیر میکردند و از غلات تبری میکردند همه به خاطر این بود که کار به شرک کشیده نشود.
نکته:
ما نباید برای سورهها جعل فضیلت بکنیم، که اگر این سوره را سه بار بخوانی این طور میشود، این درست نیست. این در حیطۀ اختیارات معصوم است، و تمام روایاتی که در مورد فضیلت سورهها به ما رسیده است باید از لحاظ سندی مورد بررسی قرار گیرد و به قطعیت برسد.
ولی خود سورهها ما را راهنمایی میکنند، مثلاً با زیاد خواندن و تدبر در سورۀ توحید میتوان ریشههای شجره توحیدی را در دل تقویت کرد.
هر سورهای خواندنش ثواب دارد، ولی وقتی من میخوانم و نمیفهمم که چه چیزی در آن هست آن خاصیت هدایتی را ندارد و طبیعتاً خیر هدایتی در تدبر در آن است، یعنی بخوان و بفهم. حال اگر نمیفهمید بروید دنبال فهمش.
با اینکه همه صفات به احدیت برمیگردد، چرا سوره ادامه دارد.
در بحث جمع بندی سوره گفتیم که چهار اصل، که این چهار اصل را باید باهم جمع کنیم، و وقتی خواستیم بحث استدلالی کنیم عملاً دیدیم که همه به احدیت وصل میشوند، پس چرا نگفتیم که کانون احدیت است و آمدیم جمع کردیم؟ و چرا نگفتیم که سورۀ توحید اثبات احدیت است؟ این به خاطر اعتنای به الفاظ قرآن است.
اگر خدای متعالی میخواست که خودش این عبارات را در لفظ به احدیت برگرداند؛ این اتفاق میافتاد، ولی ما خدا را محدود در این زمینه نمیبینیم، و وقتی که آنها را در بیان مستقل آورده نتیجه میگیریم که مورد به مورد منظور سوره است، هر چند در اثبات باهم متفرعند، ولی زمانی که من میخواهم معتقد شوم، هدف سورۀ توحید این نیست من فقط به احدیت معتقد شوم! چون در هر کدام از اجزای سوره در بحث انتقال جای انحراف هست و تا به ته سوره نرسیم، کار تمام نیست.
ما یک بحث لفظی داریم، یک بحث واقعی داریم. از نظر عقلی احدیت ریشۀ تمام استدلالهای سوره است. و در مقام لفظ، این چهار فقره در عرض همند، و هر کدام یک اصل مستقل توحیدی هستند که باید به آن معتقد بود. و در بحث تدبّر سور این بحث لفظی را بیشتر مورد عنایت قرار میدهیم.
آیا«لم یلد و لم یولد» تفسیر صمدیت است؟
اینکه اعتقاد به «لم یلد و لم یولد» خودش مطلوب سوره نیست، بلکه تفسیر صمدیت است، درست نیست. اینکه من محتاج خدا هستم و به این احتیاجی که به خدا دارم، توجه ندارم، اینجا صمدیتم لنگ میزند، در حالی که هیچ اعتقادی به زاییده شدن یا زایید نشدن خدا و یا اینکه همتا دارد یا ندارد هم ندارم، این خودش استقلال بیانی نیست. در مورد آیات (۳و۴) بگویید که اینها با واو عطف به هم عطف شدهاند که عطفش قابل پذیرش است، هر چند که وجود این عطف، اینها را یکی نمیکند. به لحاظ مفهومی «لم یلد و لم یولد» نفی شرک در طول، «ولم یکن له کفوا ًاحد» نفی شرک در عرض است. ولی اینها را نمیتوانیم تفسیر احدیّت و صمدیّت بگیریم.
در بیان سوره این چهار تا اصل توحیدی است و به همه آنها باید معتقد بود.
اقوام ژرف اندیش آخر الزمان :
امام سجاد (ع) فرمودند که سوره توحید و شش آیه اول سوره حدید برای متعمقان آخر الزمان نازل شده است. از نظر توحید چنین عمقی دارد. به نظر میرسد که معنای این حرف این است که ثقل معرفتی این سوره به حدی است که تا آخر الزمان هم این سوره حرف تازه و نو دارد. و هر مقولهای که در مورد توحید به میان بیاید این سوره پاسخگو است. و دوم اینکه شاید معارفی از این سوره قابل استفاده است که هنوز ما به آن دست نیافتهایم. و کسانی این معارف را از این سوره در میآورند که ژرف اندیشان آخرالزمان باشند. و سوم اینکه شاید ما خودمان ژرف اندیشان آخر الزمان باشیم.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● اثبات لم یلد و لم یولد -
مسعود ورزيده
وقتی بحث «احد بودن» و «صمد بودن» خدا اثبات شد، بحث نزاییدن و زاییده نشدنش هم اثبات میشود که باز هم از لوازم احدیت و صمدیت است. میگوید خدا نمیزاید، چرا؟ چون زاییدن به معنی تبعّض وجودی است، زاییدن، یعنی بخشی از وجود را جدا کردن، تولید مثل کردن.
اگر بگوییم که خدا افاضۀ وجود میکند، که میکند، خالق اوست. ولی زاییدن یعنی یک بچّهخدایی بوجود بیاید. این خدایی که بوجود آمده، اولاً از وجود او منشعب شده، تجزیه شده که این مستلزم تصور حد و مرز برای اوست که خدا حد و مرز برنمیدارد.
دوما، از وجود او منشعب شدن مستلزم مرکب بودن اوست خدا باید مرکب باشد، تا تجزیۀ او امکان داشته باشد، و مرکب، به اجزای خودش نیازمند است. در حالی که خدا صمد است و به چیزی نیازمند نیست
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : صفات خداوند |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● روح استدلالی این سوره احدیت است -
مسعود ورزيده
روح استدلالی این سوره احدیت است
در واقع روح استدلالی تمام فَقَرات این سوره، در بحث احدیتش است. احدیت -لاحدّ له بودن-، که ثابت شد، تمام فقرههای بعدی پیرو آن ثابت میشوند که یکی پس از دیگری لوازم احدیتاند.
لزوم بیان بقیه صفات در این سوره
ممکن است کسی بپرسد که اگر همه فقرههای سوره تابع احدیتند، چه ضرورتی دارد که همه سوره را بیاورد؟ فقط میفرمود: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (١)» و بقیه سوره استفاده میشد و سوره را تمام میکرد.
برای اینکه بحث احدیت تکمیل شود، به «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (۱)» اکتفا نکرده و موارد دیگر را هم بیان کرده و خواسته بحث احدیت را به انتها برساند، یعنی اوصاف را نگذارد به این معنا که بشر گرفتار توجیه و راههای انحرافی در بحث توحید شود، از آن نکته شروع تا پایان، همۀ جوانب توحید را بیان کرده، سر و ته توحید را بیان کرده، و یک جایی از آن را هم بر عهدۀ شما نگذاشته که اجتهادهای مختلف در زمینه توحید بوجود بیاید.
توحید چهار شاخۀ اصلی دارد که به هر چهار شاخه آن هم، باید مستقلاً مؤمن باشید. یعنی اگر مؤمن به احدیت هستی، باید مؤمن به صمدیت هم باشی. و مؤمن به «لم یلد و یولد»، و مؤمن به «لم یکن له کفواً احد» هم، باشی.
اگر این چهار معنا در وجودت حاکم شد، این همان توحیدی است که قرآن بیان میکند. و همان توحیدی است که اگر در وجود کسی حاکم شد، راه را برای ورود همۀ شرکها میبندد. و نیز راه را برای تلبّس به انواع رذائل اخلاقی میبندد و راه را برای انواع گناه میبندد
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شرک ریشه همه گناهان -
مسعود ورزيده
هر گناهی را که ریشهیابی کنیم ریشۀ آن در شرک است. کسی که دست به دامن غیر خدا برای به دست آوردن هوسهای خودش میشود، دروغ میگوید، رشوه میدهد، تهمت میزند، و به خودش اجازه میدهد که خارج از محدودهای که خدا برایش مشخص کرده غضبش را خالی کند، و… همه ریشه در شرک دارد.
و از شکل نگرفتن باور توحیدی در وجود اوست، ممکن است که این باور توحیدی در ذهن او خوب شکل گرفته باشد ولی بین ذهن و دل فاصله باشد. این فاصلۀ بین ذهن و دل چگونه پر میشود؟
یکی از راههای پرکردن این فاصله قرائت مکرر متدبّرانه و از روی اخلاص قرآن است.
سورۀ توحید را مکرر بخوانید و با توجه به معنا بخوانید، و به دلتان القا کنید. چون انسان موجودی است که اگر به حال خودش رها بشود به سادگی این باور مستحکم توحیدی آسیب میبیند. و بی آنکه متوجه باشد، برای خدا همتا قائل میشود و خدا را نیازمند و خود را از خدا بینیاز میپندارد و بیآنکه خودش متوجه باشد، کسی را چون خدا میپندارد.
با «لم یولد» مثلاً مواردی مانند عیسی (ع) از دایرۀ خدا بودن خارج میشود، چون او زاییده شده است ولی خدا زاییده نشده است. نه این که ما خیال میکنیم که آن خدای خالق را کسی زاییده ولی خیلیهایی را که زاییده شدهاند، خدا میپنداریم.
زمانی عیسی (ع)، زمانی عزیر، و زمانی اولیاءاللّههایی بودند که در طول زمان به آنها قداست داده شد، که آنقدر به اینها قداست داده شده که از حد و مرز انسان «انا بشر مثلکم» گذشتند و خدا شدند، آن تماثیلی از آنها ساخته شد و مورد پرستش قرار گرفت. و این برای ما هشدار است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : شرک |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شرک و قداست بخشی بیجا در جامعه امروزی -
مسعود ورزيده
.
شرک و قداست بخشی بیجا در جامعه امروزی
امروزه ما یک سری رفتارهایی در دین خودمان داریم که اگر اینها آسیب شناسی و آفت زدایی نشوند، و توسط روحانیون و آگاهان برای مردم تبیین درست نشوند، خطر اعتقاد به ذوات مقدس معصومین هیچ بعید نیست.
این به این معنا نیست که کسی بگوید که من اعتقاد دارم که علی علیه السلام خدای من است، -که متأسفانه گروهی به این عقیده هستند- ولی این توجیهی در کنار آن میگذارند و با توجیهات به آن هم معتقد میشوند. که اگر من میگویم «لا اله الّا زهرا» یعنی تجلیّات ذات اقدس اله در وجود حضرت زهرا تجلی پیدا میکند و هزار حرفی از این قبیل که نه خودش میفهمد نه مردم.
یا به قول آقای انصاریان گروهی در این کشور ذوالجناحاللّهی داریم! از اینکه امام حسین را خدای خود بداند قانع نمیشود وکارش به ذوالجناح اللهی میکشد و آن را خدای خود میداندکه ناشی از قداست بخشیهای افسار گسیخته است. که البته این کار قداست بخشی هم نیست که قداست شکنی است، ظاهر آن قداست بخشی است، ولی روحش قداست شکنی است!
امروز هم باید مواظب باشیم که جریان وهابیگری در حوزههای شیعی دارد شکل میگیرد که قداست معصومین را کنار میگذارند، ولی این به این معنا نیست که ما نباید خودمان را آسیب شناسی کنیم.
به عنوان مثال وقتی به مسجد جمکران میرویم میبینیم که یک عدهای خودشان را به این طرف و آن طرف محراب میمالند! محراب که جای مالیدن نیست! جای نماز خواندن است، یا یک سیم برق که از آنجا آویزان شده چندین نخ و تکه پارچه به آن بسته شده!
یا هارونیه که هیچ ربطی به آن هارون ندارد، ولی مردم به خیال اینکه آنجا همان سیاه چالی است که حضرت امام موسی کاظم (ع) در آنجا زندانی بودهاند، کلّی پول و طلا در آنجا میریزند که ما پرسیدیم گفتند که اینجا کنتور برق است و مردم اشتباه میکنند! اینها مستقیماً شرک نیست ولی آسیب است.
تا جایی که این جُک در میآید که طرف دعا میکند، و وقتی میبیند که دعایش مستجاب نشد، به خدا میگوید که تو را سپردم به چشمان قرمز حضرت ابوالفضل!!! یا وقتی وارد حرم امام رضا (ع) میشوید میبینید که رو به ضریح و پشت به قبله سجده کردهاند، درست است که نیتشان عبادت نیست، ولی توحید خیلی مسألۀ ظریفی است.
ما که دین مردم را تبیین میکنیم، باید به آنها معنای توسل را هم تفهیم کنیم، و اگر میگوییم که شفاعت، باید تبیین کنیم که معنای آن چیست؟ و اگر تقدس ذوات پاک معصومین(ع) را میگوییم، باید تبیین کنیم که معنای آن چیست؟ و یک اعتقادات غلط در عرض خدایی، درست نکنیم. ولو طرف نگوید که این خدای من است، ولی به نوعی معتقد است که او خداست یا چاه جمکران، که یک عبادتگاه شده!
اینها انحرافات است، که در جامعۀ امروز مثالهای آن را در مداحیها میبینیم که خاک زیر پای غلام امام را خدای خود میدانند!! و به یک حدی از عشق در مورد خدای خود رسیدهاند که وقتی با آنها حرف میزنید میگویند شما نمیفمید.
و یا کتابهایی که نوشته میشود در مورد امام زمان غایبمان. بعضی از کتابها بسیار عالیند، ولی بعضی از امام زمان چهرهای به مردم معرفی میکنند که هر کسی مشکلی پیدا میکند سراغ امام زمان میرود.
امام زمان کلی شؤن دارد، که اولین شأن او هدایت مردم است، حکم حکومت از طرف خدا بر مردم است. بعد در ارتباط با امت التفاتهایی هم دارد، ولی اصالتها جابجا میشود و این میشود که مردم در مواقعی که به مشکل میافتند، یاد اهل بیت میکنند، و در مواقع دیگر نه!
خود اهل بیت (ع) از اول تا آخر شکنجه شدند و شهید شدند. خود امام حسین دخترشان مریض بود آمد به کربلا و شهید شد، هدف اصلی اینها شفاعت ما نیست! و وقتی این چیزها را در ذهن مردم القا میکنید و طرف شفا نمیگیرد، اعتقادش کم میشود.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : شرک |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سوره توحید معیار است -
مسعود ورزيده
سورۀ مبارکۀ توحید چهار چوب را تعیین میکند و میگوید نه جلو بروید، نه عقب بمانید. کسی که «احد» است، ذات پاک «الله» است، اویی که «صمد» است «الله» است. «لم یلد ولم یولد» «اللّه» است، و کسی که زاییده شده، هر چند دارای صفات عالی انسانی باشد «الله» نیست …
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شرک در صدر اسلام -
مسعود ورزيده
سنگ و چوب نماد بود، فقط عوام الناس میگفتند «بت» و خیال میکردند که خدا همین است و آن را میپرستیدند و به آنها قضیه تفهیم نمیشد.
آگاهان، آنها را نماد آن موجود متعالی میدانستند که یا فرشته بود، یا جن بود یا یکی از اولیاء الله بود، خود این سنگ و چوبها مستقلا در فلسفه بتپرستی، هیچ جایگاهی نداشت. و بت پرستان آنها را به عنوان رب، و خدا را به عنوان رب الارباب میشناختند؛ آنها در بحث خالقیت خدا بحثی نداشتند و وقتی میپرسیدی که خالق کیست؟ میگفتند اللّه! وخود را کمتر از آن میدانستند که خدا را بپرستند و با هزار جور توجیه این چنینی، آن توحید ابراهیمی به شرک کشیده شده بود.
شدت عملی که معصومین در طول تاریخ بر غلات بکار میگرفتند که آنها را تکفیر میکردند و از غلات تبری میکردند همه به خاطر این بود که کار به شرک کشیده نشود.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : شرک |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● جعل فضیلت -
مسعود ورزيده
ما نباید برای سورهها جعل فضیلت بکنیم، که اگر این سوره را سه بار بخوانی این طور میشود، این درست نیست. این در حیطۀ اختیارات معصوم است، و تمام روایاتی که در مورد فضیلت سورهها به ما رسیده است باید از لحاظ سندی مورد بررسی قرار گیرد و به قطعیت برسد.
ولی خود سورهها ما را راهنمایی میکنند، مثلاً با زیاد خواندن و تدبر در سورۀ توحید میتوان ریشههای شجره توحیدی را در دل تقویت کرد.
هر سورهای خواندنش ثواب دارد، ولی وقتی من میخوانم و نمیفهمم که چه چیزی در آن هست آن خاصیت هدایتی را ندارد و طبیعتاً خیر هدایتی در تدبر در آن است، یعنی بخوان و بفهم. حال اگر نمیفهمید بروید دنبال فهمش.
با اینکه همه صفات به احدیت برمیگردد، چرا سوره ادامه دارد.
در بحث جمع بندی سوره گفتیم که چهار اصل، که این چهار اصل را باید باهم جمع کنیم، و وقتی خواستیم بحث استدلالی کنیم عملاً دیدیم که همه به احدیت وصل میشوند، پس چرا نگفتیم که کانون احدیت است و آمدیم جمع کردیم؟ و چرا نگفتیم که سورۀ توحید اثبات احدیت است؟ این به خاطر اعتنای به الفاظ قرآن است.
اگر خدای متعالی میخواست که خودش این عبارات را در لفظ به احدیت برگرداند؛ این اتفاق میافتاد، ولی ما خدا را محدود در این زمینه نمیبینیم، و وقتی که آنها را در بیان مستقل آورده نتیجه میگیریم که مورد به مورد منظور سوره است، هر چند در اثبات باهم متفرعند، ولی زمانی که من میخواهم معتقد شوم، هدف سورۀ توحید این نیست من فقط به احدیت معتقد شوم! چون در هر کدام از اجزای سوره در بحث انتقال جای انحراف هست و تا به ته سوره نرسیم، کار تمام نیست.
ما یک بحث لفظی داریم، یک بحث واقعی داریم. از نظر عقلی احدیت ریشۀ تمام استدلالهای سوره است. و در مقام لفظ، این چهار فقره در عرض همند، و هر کدام یک اصل مستقل توحیدی هستند که باید به آن معتقد بود. و در بحث تدبّر سور این بحث لفظی را بیشتر مورد عنایت قرار میدهیم.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● آیا«لم یلد و لم یولد» تفسیر صمدیت است؟ -
مسعود ورزيده
اینکه اعتقاد به «لم یلد و لم یولد» خودش مطلوب سوره نیست، بلکه تفسیر صمدیت است، درست نیست. اینکه من محتاج خدا هستم و به این احتیاجی که به خدا دارم، توجه ندارم، اینجا صمدیتم لنگ میزند، در حالی که هیچ اعتقادی به زاییده شدن یا زایید نشدن خدا و یا اینکه همتا دارد یا ندارد هم ندارم، این خودش استقلال بیانی نیست. در مورد آیات (۳و۴) بگویید که اینها با واو عطف به هم عطف شدهاند که عطفش قابل پذیرش است، هر چند که وجود این عطف، اینها را یکی نمیکند. به لحاظ مفهومی «لم یلد و لم یولد» نفی شرک در طول، «ولم یکن له کفوا ًاحد» نفی شرک در عرض است. ولی اینها را نمیتوانیم تفسیر احدیّت و صمدیّت بگیریم.
در بیان سوره این چهار تا اصل توحیدی است و به همه آنها باید معتقد بود.
اقوام ژرف اندیش آخر الزمان :
امام سجاد (ع) فرمودند که سوره توحید و شش آیه اول سوره حدید برای متعمقان آخر الزمان نازل شده است. از نظر توحید چنین عمقی دارد. به نظر میرسد که معنای این حرف این است که ثقل معرفتی این سوره به حدی است که تا آخر الزمان هم این سوره حرف تازه و نو دارد. و هر مقولهای که در مورد توحید به میان بیاید این سوره پاسخگو است. و دوم اینکه شاید معارفی از این سوره قابل استفاده است که هنوز ما به آن دست نیافتهایم. و کسانی این معارف را از این سوره در میآورند که ژرف اندیشان آخرالزمان باشند. و سوم اینکه شاید ما خودمان ژرف اندیشان آخر الزمان باشیم.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● جهت هدایتی سوره -
مسعود ورزيده
اثبات توحید و نفی شرک.
اثبات توحید: اثبات احدیت و صمدیت برای خدا.
نفی شرک هم، نفی زاییدن و زاییده شدن و همتا داشتن از ذات پاک او.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● وجود خدا -
مسعود ورزيده
وجود خدا امری بدیهی است و نیازمند اثبات نیست. بداهت وجود او با این بیان روشن می شود که عالم هستی از دو فرض خارج نیست: یا آفریننده ای دارد یا ندارد. در صورت اول، آن هستی بخش، خداست و در صورت دوم (العیاذ بالله) خود عالم هستی، خداست. چنان که هویداست، در هر دو فرض، خدا ثابت است و فرض سوم که نه خدای هستی بخش باشد و نه عالم هستی، خدا باشد، جز با سفسطه و انکار وجود سازگار نیست.
براین اساس باید به جای اثبات خدا در شناخت او کوشید. باید دید چه وجودی را می توان (الله) دانست؟ آیا می توان مانند مادی گرایان و ملحدان، عالم طبیعت را خدا پنداشت؟ آیا می توان همانند بت پرستان و طاغوت پرستان، فرشتگان، جنیان، آدمیان، طواغیت یا نمادهای چوبین، آهنین و سنگین آنان را خدا انگاشت؟ یا باید در جرگه یکتاپرستان درآمد و توحید را سرلوحه شئون هستی خویش قرار داد؟
آری، فطرت خداجوی آدمیان در پی شناخت صفات خدای حقیقی است تا اعتقاد به خدایان وهمی، رهزن نگردد و جز در برابر خداوند یکتا پیشانی عبودیت بر خاک نساید:
ای رسول ما! بگو حقیقت این است که خدا احد است. خدا یکی است که نه در واقعیت و نه در ذهن، «دوم» ندارد و در شمار اعداد نمی گنجد. «۱» خدا صمد است. اوست آن سروری که همه چیز در همه شئونش به او نیازمند است و او در هیچ شأنی نیازمند کسی نیست. «۲» نه زاییده است و نه زاده کسی است«۳» و هیچ کس همتا و همانند او نبوده است. «۴»
بدین ترتیب، این سوره مبارکه با ساده ترین و در عین حال، عمیق ترین بیان ممکن، ویژگیهای خدا را در جامع ترین بیان کوتاه به اثبات رسانده است تا انسان حقیقت جو در تکاپوی فطری خداجویی، دچار خطا نگردد و مصداق حقیقی خدا را از مصادیق وهمی آن تشخیص دهد و جز در برابر خدای حقیقی سر تسلیم و اخلاص فرو نیاورد.
اثبات توحید و نفی شرک
اثبات احدیت و صمدیت برای خدا و نفی زاییدن و زاییده شدن و همتا داشتن از ذات پاک او.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : خداوند |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● جهت هدایتی -
مسعود ورزيده
أ. آیات این سوره تنها یک جمله است: امر (قل) و مقول آن که از (هو) آغاز می شود و تا انتهای سوره ادامه دارد و معمولاً جهت سخن، در مقول قول جست و جو می شود.
ب. دو آیه نخست سوره، بیان اوصاف ثبوتی خداست و می توان آنها را مبیّن توحید ذاتی (أحد) و افعالی (الصمد) دانست. با توجه به اینکه برگشت توحید صفاتی به توحید ذاتی است، این دو آیه بیانگر تمام شاخههای ثبوتی توحید است. دو آیه انتهایی سوره نیز بیان اوصاف سلبی خداست که نفی شرک در همه اقسام آن است؛ چه شرک در قالب قول به زاییدن و زاییده شدن و چه شرک در قالب قول به همتا و همانند داشتن. به این ترتیب، محتوای این سوره جامع اثبات توحید و نفی شرک است.
برایناساس، جهت هدایتی سوره چنین خواهد بود: «اثبات توحید و نفی شرک. اثبات احدیت و صمدیت برای خدا و نفی زاییدن و زاییده شدن و همتا داشتن از ذات پاک او».
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تشخیص فضای سخن و جهت هدایتی سوره -
مسعود ورزيده
فضای سخن: بجا بودن امر (قل) در ابتدای این سوره نشان میدهد که در فضای نیاز افکار عمومی به تبیین اوصاف خدای حقیقی و بازشناسی او از خدایان وهمی نازل شده است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● محتوای سوره -
مسعود ورزيده
چه سورۀ آسانی! و چه سورۀ سختی! چه سورۀ قابل فهمی! و چه سورۀ عمیقی!
سورۀ مبارکه توحید، از آن سورههایی است، که ظاهر آن ساده است ولی از لحاظ عمق معنا و به لحاظ عمق استدلالیی که دارد، بینظیر است. به بیان امام سجاد (ع) اوج معرفی توحید، در این سوره است.
ما در سورۀ «ناس» و «فلق» بین عبارات و کلمات نسبت سنجی کردیم، و به یک نقطه کانونی رسیدیم که «اعوذ» بود.
اینجا «قل» و مقول قولش به قوت خود باقی است، مثل سورۀ «ناس» و «فلق» است. یک «قل» با مقولی که دارد، ولی به مقول که مراجعه میکنیم، میبینیم که مقول در چهار ردیف مطرح شده، بیآنکه بتوان به لحاظ بیانی، کلمه یا عبارتی را از نظر بیانی، نه معنایی، ثقل، قرار بدهید.
بیان یعنی، «اعوذ برب»، جارومجرور متعلق به «اعوذ» است. عطف خاص بر عام ، اینها بحثهای بیانی است. ولی در اینجا می گوییم: «قل»: یعنی بگو، شأن چنین است که:
۱- «هو اللّه احد».
۲- «اللّه الصمد».
۳- «لم یلد و لم یولد».
۴- «ولم یکن له کفواً احد».
این چهار آیه هیچ کدام در بیان، تابع هم نیستند. چهار اصلند در عرض یکدیگر. ما در تدبّر مانند تجزیه و ترکیب نسبت عبارات را باهم میسنجیم. و در این سوره هم نسبت عبارات را باهم میسنجیم.
در چنین مواردی که اصلها در عرض همند، عبارات را باهم، جمع میکنیم. یعنی جایی که نقطهای کانون است و خود بیان و الفاظ ما را به یک نکته هدایت میکند، ما در کشف جهت هدایتی سوره همان نکته را مورد توجه ویژه قرار میدهیم. اما جایی که جهت یک نکته نیست، در این موارد جمع میکنیم.
یعنی جهت هدایتی سور، گاهی محوری طراحی می شود:
آیۀ محوری، عبارت محوری، کلمۀ محوری، سیاق محوری و… . وگاهی هم جامع طراحی میشود. و آن وقتی است که بین اجزا هیچ جزئی محوریت ندارد. چون که در عرض همند. و باید جمع شوند.
گاهی هم، طراحی محوری و جامع، ترکیب میشود.
میخواهیم قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (١)اللَّهُ الصَّمَدُ (٢) را جمع کنم میبینم که این دو، بیان اثباتی دارند؛ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ (٣)وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ (۴) هر دو بیان سلبی دارند.
دو آیۀ اول که بیان اثباتی دارند، یعنی اثبات توحید؛ و دو آیه بعد که بیان سلبی دارند، یعنی سلب شرک. بیان دیگر سلب شرک، یعنی اثبات توحید، پس هر دو میشوند: توحید.
پس توحید یک جنبۀ اثباتی دارد و یک جنبۀ سلبی.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ضلع اثبات توحید -
مسعود ورزيده
ضلع اثبات توحید
در اثبات توحید سوره نگاه میکنیم، احدیّت، توحید ذاتی است. و باز برگشت توحید صفاتی هم، به توحید ذاتی است؛ توحید صفاتی یعنی عینیّت صفات با ذات.
پس احدیّت میشود توحید ذاتی، و توحید صفاتی را هم میتواند در خودش داشته باشد. وقتی به صمدیت نگاه میکنیم، توحید افعالی به دست میآید.
ضلع نفی شرک:
لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ (٣)نفی شرک در طول است، وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ (۴)نفی شرک در عرض است. در لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ (٣) میگوییم که خدا نه بچّهای زاییده که بگوییم، در طول این خدا بچّهای است، و نه زاییده شده که بگوییم که او بچّه خدایی بوده در طول خدای دیگر.
وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ (۴)هم یعنی هیچ همراه و همتا و همکاری هم، در عرض خودش ندارد.
سوره توحید جامع تمام اضلاع توحید است:
در ضلع اثباتی، توحید ذاتی و صفاتی و افعالی را دارد؛ و در ضلع سلبی، سلب شرک در طول و نیز سلب شرک در عرض را دارد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سوره توحید جامع تمام اضلاع توحید است: -
مسعود ورزيده
سوره توحید جامع تمام اضلاع توحید است:
در ضلع اثباتی، توحید ذاتی و صفاتی و افعالی را دارد؛ و در ضلع سلبی، سلب شرک در طول و نیز سلب شرک در عرض را دارد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : توحید |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● جهت هدایتی سوره -
مسعود ورزيده
اثبات توحید و نفی شرک.
اثبات توحید: اثبات احدیت و صمدیت برای خدا.
نفی شرک هم، نفی زاییدن و زاییده شدن و همتا داشتن از ذات پاک او.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ضلع اثبات توحید: -
مسعود ورزيده
در اثبات توحید سوره نگاه میکنیم، احدیّت، توحید ذاتی است. و باز برگشت توحید صفاتی هم، به توحید ذاتی است؛ توحید صفاتی یعنی عینیّت صفات با ذات.
پس احدیّت میشود توحید ذاتی، و توحید صفاتی را هم میتواند در خودش داشته باشد. وقتی به صمدیت نگاه میکنیم، توحید افعالی به دست میآید.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : توحید |
گوینده : مسعود ورزیده |
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خود |