از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  فراهم بودن شرایط پذیرش درخواست زلیخا توسط حضرت یوسف (علیه السّلام)
یوسف هیچ مانعى که جلوگیر نفسش شود، و بر این همه عوامل قوى بچربد نداشته مگر اصل توحید، یعنى ایمان به خدا، و یا به تعبیرى دیگر محبت الهیى که وجود او را پر و قلب او را مشغول کرده بود، و در دلش جایى حتى به قدر یک سرانگشت براى غیر خدا خالى نگذاشته بود.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏11، ص: 169- 171 قالب : تفسیری موضوع اصلی : داستان حضرت یوسف (علیه‌السلام) گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نجات حضرت یوسف (علیه السّلام) توسط برهان الهی
برگشت معناى ‏«کَذلِکَ لِنَصْرِفَ» به این میشود که یوسف ‏(علیه السّلام) از آنجایى که از بندگان مخلص ما بود، ما بدى و فحشاء را به وسیله آنچه که از برهان پروردگارش دید از او بگرداندیم. پس معلوم شد سببى که خدا به وسیله آن سوء و فحشاء را از یوسف گردانید تنها دیدن برهان پروردگارش بود.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏11، ص: 172 قالب : تفسیری موضوع اصلی : داستان حضرت یوسف (علیه‌السلام) گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  معنای کلمه «همّ»
کلمه ‏«هم» بطورى که مى‏گویند جز در مواردى که مقرون به مانع است استعمال نمى‏شود.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏11، ص: 172 و 173 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عدم اراده و تمایل حضرت یوسف (علیه السّلام) به پذیرش درخواست زلیخا
منظور از ‏«سوء» تصمیم بر گناه و میل به آن است، و منظور از ‏«فحشاء» ارتکاب فاحشه یعنى عمل زنا است، پس یوسف ‏(علیه السّلام) نه این کار را کرد و نه نزدیکش شد، ولى اگر برهان پروردگار خود را نمى‏دید به انجام آن نزدیک مى‏شد، و این همان معنایى است که مطالب گذشته ما و دقت در اسباب و عوامل دست به هم داده در آن حین آن را تاکید مى‏کند.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏11، ص: 172 و 173 و 175- 190 قالب : تفسیری موضوع اصلی : گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  اعراب بعض آیه
حرف ‏«لام» در ‏«وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ» براى قسم است، و معنایش این است که ‏«قسم مى‏خورم که به تحقیق عزیز قصد یوسف را کرد به آنچه که از او مى‏خواست» و معلوم است که قصد کردن و تصمیم گرفتن وقتى است که اراده توأم با مقدارى از عمل بوده باشد.
جمله ‏«وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى‏ بُرْهانَ رَبِّهِ» عطف است بر مدخول ‏«لام» قسم که در جمله قبلى بود، و معنایش اینست که ‏«و قسم مى‏خورم که اگر دیدن برهان پروردگارش نمى‏بود نزدیک بود که او را در آنچه که مى‏خواست اجابت کند».
‏«لامى» که در جمله ‏«کَذلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ» بر سر ‏«لنصرف» در آمده ‏«لام» غایت و یا تعلیل است، و به هر حال مال هر دو یکى است. و کلمه ‏«کذلک» متعلق است به جمله ‏«لنصرف» و اشاره مزبور اشاره است به رؤیت برهان رب که قبلا گفته بود [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏11، ص: 173 و 174 قالب : قواعد عربی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  معنای کلمه «برهان»
کلمه ‏«برهان» به معناى سلطان است، و هر جا اطلاق شود مقصود از آن سببى است که یقین‏آور باشد، چون در این صورت برهان بر قلب آدمى سلطنت دارد، مثلا اگر معجزه را برهان مى‏نامند و قرآن کریم مى‏فرماید: ‏«فَذانِکَ بُرْهانانِ مِنْ رَبِّکَ إِلى‏ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ» (قصص/32) و یا مى‏فرماید: ‏«یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَکُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّکُمْ» (نساء/174) براى اینست که معجزه یقین‏آور است، و اگر دلیل و حجت را هم برهان نامیده و مى‏فرماید: ‏«أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ» (نمل/64) باز براى این است که دلیل، حجت یقینى است، که حق را روشن ساخته و بر دلها حاکم مى‏شود، و جاى تردیدى باقى نمى‏گذارد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏11، ص: 173 و 174 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  برهان الهی
آن برهانى که یوسف از پروردگار خود دید هر چند کلام مجید خداى تعالى کاملا روشنش نکرده که چه بوده، لیکن به هر حال یکى از وسائل یقین بوده که با آن، دیگر جهل و ضلالتى باقى نمانده، کلام یوسف آنجا که با خداى خود مناجات مى‏کند- و به زودى خواهد آمد- دلالت بر این معنا دارد، چون در آنجا مى‏گوید: ‏«وَ إِلَّا تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَ أَکُنْ مِنَ الْجاهِلِینَ ... » (یوسف/33) و همین خود دلیل بر این نیز هست که سبب مذکور از قبیل علمهاى متعارف یعنى علم به حسن و قبح و مصلحت و مفسده افعال نبوده، زیرا اینگونه علمها گاهى با ضلالت و معصیت جمع مى‏شود، هم چنان که از آیه ‏«أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْمٍ» (جاثیه/23) و آیه ‏«وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ» (نمل/14) به خوبى استفاده مى‏شود.
پس یقینا آن برهانى که یوسف از پروردگار خود دید، همان برهانى است که خدا به بندگان مخلص خود نشان مى‏دهد و آن نوعى از علم مکشوف و یقین مشهود و دیدنى است، که نفس آدمى با دیدن آن چنان مطیع و تسلیم مى‏شود که دیگر به هیچ وجه میل به معصیت نمى‏کند، و ما- ان شاء اللَّه- مقدارى در باره آن بحث خواهیم کرد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏11، ص: 174 قالب : تفسیری موضوع اصلی : داستان حضرت یوسف (علیه‌السلام) گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  معنای کلمه «سوء»
کلمه سوء به معناى چیزى است که صدورش از عبد از آن جهت که عبد است بد باشد، و این مطلق معصیت و یا قصد معصیت را شامل است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏11، ص: 174 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  معنای کلمه «فحشاء»
کلمه ‏«فحشاء» به معناى ارتکاب عمل زشتى از قبیل زنا و امثال آن است، و ما قبلا گفتیم که از ظاهر سیاق برمى‏آید که سوء و فحشاء با زنا و قصد زنا منطبق است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏11، ص: 174 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مخلص بودن حضرت یوسف (علیه السّلام)
یکى از اشارات لطیف که در این جمله، یعنى در جمله ‏«لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ» به کار رفته این است که سوء و فحشاء را از یوسف برگردانیده، نه اینکه او را از فحشاء و قصد به آن برگردانیده باشد، چون اگر بطور دومى تعبیر شده بود دلالت داشت بر اینکه در یوسف اقتضاى ارتکاب آن دو بود، و او محتاج بود که ما او را از آن دو برگردانیم، و این با شهادت خدا به اینکه یوسف از بندگان مخلص بود منافات دارد. آرى، بندگان مخلص آنهایند که خداوند، خالص براى خود قرارشان داده، بطورى که دیگر غیر خدا هیچ چیز در آنان سهم ندارد، و در نتیجه غیر خدا را اطاعت نمى‏کنند، خواه تسویل شیطان باشد و یا تزیین نفس و یا هر داعى دیگرى غیر خدا.
و اینکه فرمود: ‏«إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصِینَ» در مقام تعلیل جمله ‏«کَذلِکَ لِنَصْرِفَ ... » است، و معنایش این مى‏شود: ما با یوسف این چنین معامله کردیم به خاطر اینکه او از بندگان مخلص ما بود، و ما با بندگان مخلص خود چنین معامله مى‏کنیم. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏11، ص: 175 قالب : تفسیری موضوع اصلی : گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  برهان مخصوص مخلصین
از آیه شریفه ظاهر مى‏شود که دیدن برهان خدا، شان همه بندگان مخلص خداست، و خداوند سبحان هر سوء و فحشایى را از ایشان برمى‏گرداند، و در نتیجه مرتکب هیچ معصیتى نمى‏شوند، و به خاطر آن برهانى که خدایشان به ایشان نشان داده قصد آن را هم نمى‏کنند، و آن عبارت است از عصمت الهى.
و نیز برمى‏آید که این برهان یک عامل است که نتیجه‏اش علم و یقین است، اما نه از علم‏هاى معمول و متعارف. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏11، ص: 175 قالب : تفسیری موضوع اصلی : داستان حضرت یوسف (علیه‌السلام) گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  اخلاص به سبب محبت الهی
عبادت الهی به یکی از 3 وجه خوف، رجاء و حبّ انجام می شود. عبادت خدا از ترس عذاب، آدمى را به زهد وادار مى‏کند، یعنى چشم‏پوشى از لذایذ دنیوى براى رسیدن به نجات اخروى. پس زاهد کارش این است که از محرمات و یا کارهایى که در معناى حرام است ‏«یعنى ترک واجبات» اجتناب کند. آن کس هم که طمع ثواب دارد طمعش او را وادار به کارهایى از قبیل عبادت و عمل صالح مى‏کند تا به نعمت اخروى و بهشت برین نائلش سازد پس کار عابد هم این است که واجبات و یا کارهایى را که در معناى واجب است (یعنى ترک حرام) بجا آورد. و خلاصه خوف زاهد او را وادار به ترک، و رجاء عابد او را وادار به فعل مى‏کند و این دو طریق هر یک صاحبش را به اخلاص براى دین وامى‏دارد نه اخلاص براى خدا، صاحب دین.
به خلاف طریقه سوم که طریقه محبت است و قلب را جز از تعلق به خدا از هر تعلقى از قبیل زخارف دنیا و زینت‏هاى آن، اولاد و همسران، مال و جاه و حتى از خود و آرزوهاى خود پاک مى‏سازد، و قلب را منحصرا متعلق به خدا و هر چه که منسوب به خداست- از قبیل دین و آورنده دین و ولى در دین و هر چه که برگشتش به خدا باشد- مى‏سازد. آرى، محبت به هر چیز محبت به آثار آن نیز هست.
این طایفه در حقیقت متوکلین بر خدا و تفویض کنندگان به سوى خدا و راضیان به قضاء او و تسلیم در برابر امر اویند، چون گفتیم که جز خیر نمى‏بینند و جز جمیل به چشمشان نمى‏خورد. و همین معنا باعث مى‏شود که ملکات فاضله و خلق‏هاى کریمه که سازگار با این نظر که نظر توحید است در دلهایشان مستقر گردد، و در نتیجه همانطور که در عمل مخلصند در اخلاق نیز مخلص شوند، و معناى اخلاص دین براى خدا هم همین است: ‏«هُوَ الْحَیُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ» (مومن/64)
در آیات مورد بحث و در آیات بسیارى دیگر، اخلاص عبد را به خدا نسبت داده، با اینکه بنده باید خود را براى خدایش خالص کند بدان جهت است که بنده جز موهبت خداى تعالى چیزى را از ناحیه خود مالک نیست، و هر چه را که خدا به او داده باز در ملک خود اوست. پس اگر بنده، دین خود را و یا به عبارتى خود را براى خدا خالص کند، در حقیقت خداوند او را جهت خود خالص کرده است.
البته در این میان افرادى هستند که خداوند در خلقت ایشان امتیازى قائل شده، و ایشان را با فطرتى مستقیم و خلقتى معتدل ایجاد کرده، و این عده از همان ابتداى امر با اذهانى وقاد و ادراکاتى صحیح و نفوسى طاهر و دلهایى سالم نشو و نما نموده‏اند، و با همان صفاى‏ فطرت و سلامت نفس، و بدون اینکه عمل و مجاهدتى انجام داده باشند به نعمت اخلاص رسیده‏اند، در حالى که دیگران با جد و جهد مى‏بایستى در مقام تحصیلش برآیند، آن هم هر چه مجاهدت کنند به آن مرتبه از اخلاص که آن عده رسیده‏اند نمى‏رسند. آرى، اخلاص ایشان بسیار عالى‏تر و رتبه آن بلندتر از آن اخلاصى است که با اکتساب بدست آید، چون آنها دلهایى پاک از لوث موانع و مزاحمات داشته‏اند. و ظاهرا در عرف قرآن مقصود از کلمه ‏«مخلصین»- به فتح لام- هر جا که آمده باشد هم ایشان باشند.
و این عده همان انبیاء و امامان معصوم ‏(علیهم السّلام) هستند، و قرآن کریم هم تصریح دارد بر اینکه خداوند ایشان را ‏«اجتباء» نموده، یعنى جهت خود جمع‏آورى و براى حضرت خود خالص ساخته، هم چنان که فرموده: ‏«وَ اجْتَبَیْناهُمْ وَ هَدَیْناهُمْ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» (انعام/87) و نیز فرموده: ‏«هُوَ اجْتَباکُمْ وَ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ» (حج/78).
و به ایشان از علم، آن مرحله‏اى را داده که ملکه عاصمه است، و ایشان را از ارتکاب گناهان و جرائم حفظ مى‏کند، و دیگر با داشتن آن ملکه صدور گناه حتى گناه صغیره از ایشان محال مى‏شود. و فرق ‏«عصمت» و ‏«ملکه عدالت» همین است، با اینکه هر دوى آنها از صدور و ارتکاب گناه مانع مى‏شوند، از این جهت با هم فرق دارند که با ملکه عصمت صدور معصیت ممتنع هم مى‏شود، ولى با ملکه عدالت ممتنع نمى‏شود.
در صفحات گذشته هم گفتیم که این عده از پروردگار خود چیزهایى اطلاع دارند که دیگران ندارند، و خداوند هم این معنا را تصدیق نموده و فرموده: ‏«سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ» (صافات/159 و 160).
و نیز محبت الهى ایشان را وامى‏دارد به اینکه چیزى را جز آنچه که خدا مى‏خواهد نخواهند، و به کلى از نافرمانى او منصرف شوند، هم چنان که این را نیز در قرآن تقریر نموده، و در چند جاى از آن فرموده است: ‏«فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلَّا عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ» (ص/82 و 83).

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏11، ص: 215- 220 قالب : اخلاقی موضوع اصلی : اخلاص گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  رابطه عصمت با علم و اراده
از جمله شواهدى که دلالت مى‏کند بر اینکه عصمت از قبیل علم است، یکى آیه‏اى است که خطاب به پیغمبرش مى‏فرماید: ‏«وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکَ وَ رَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ یُضِلُّوکَ وَ ما یُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَضُرُّونَکَ مِنْ شَیْ‏ءٍ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْکَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ عَلَّمَکَ ما لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ وَ کانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکَ عَظِیماً» (نساء/113) که ما تفصیل معناى آن را در سوره ‏«نساء» آوردیم.
و نیز آیه‏اى است که از قول یوسف مى‏فرماید: ‏«قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ وَ إِلَّا تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَ أَکُنْ مِنَ الْجاهِلِینَ» (یوسف/33) و وجه دلالت آن را در تفسیرش بیان نموده‏ایم.
از این نکته چند مطلب استفاده مى‏شود: اول آنکه علمى که آن را عصمت مى‏نامیم با سایر علوم از این جهت مغایرت دارد که این علم اثرش که همان بازدارى انسان از کار زشت و وادارى به کار نیک است، دائمى و قطعى است، و هرگز از آن تخلف ندارد، به خلاف سایر علوم که تاثیرش در بازدارى انسان اکثرى و غیر دائمى است، هم چنان که در قرآن کریم در باره آن فرموده: ‏«وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ» (نمل/14) و نیز فرموده: ‏«أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْمٍ» (جاثیه/22) و نیز فرموده: ‏«فَمَا اخْتَلَفُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ» (جاثیه/17).
آیه ‏«سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ» (صافات/159 و 160) نیز بر این معنا دلالت مى‏کند، زیرا با اینکه مخلصین یعنى انبیاء و امامان، معارف مربوطه به اسماء و صفات خدا را براى ما بیان کرده‏اند و عقل خود ما هم مؤید این نقل هست، مع ذلک خداوند توصیف ما را صحیح ندانسته و آیه مذکور خدا را از آنچه ما توصیف مى‏کنیم منزه نموده و توصیف مخلصین را صحیح دانسته. پس معلوم مى‏شود که علم ایشان غیر از علم ما است هر چند از جهتى متعلق علم ایشان و ما یکى است، و آن، اسماء و صفات خداست.
دوم اینکه علم مزبور، یعنى ملکه عصمت در عین اینکه از اثرش تخلف ندارد و اثرش قطعى و دائمى است، در عین حال طبیعت انسانى را- که همان مختار بودن در افعال ارادى خویش است- تغییر نداده، او را مجبور و مضطر به عصمت نمى‏کند؟ و چگونه مى‏تواند بکند با اینکه علم، خود یکى از مبادى اختیار است، و مجرد قوى بودن علم باعث نمى‏شود مگر قوى شدن اراده را. مثلا کسى که طالب سلامت است وقتى یقین کند که فلان چیز سم کشنده آنى است، هر قدر هم که یقینش قوى باشد او را مجبور به اجتناب از سم نمى‏کند، بلکه وادارش مى‏کند به اینکه با اختیار خود از شرب آن مایع سمى خوددارى کند. آرى، وقتى عاملى انسان را مجبور به عمل و یا ترک عملى مى‏کند که انسان را از یکى از دو طرف فعل و ترک بیرون نموده و امکان فعل و ترک را مبدل به امتناع یکى از آن دو بسازد.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏11، ص: 221- 224 قالب : اعتقادی موضوع اصلی : عصمت گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عصمت حضرت یوسف (علیه السّلام)
در عیون اخبار الرضا (ج 1، باب 15، ح 1) به سند خود از حمدان از على بن محمد بن جهم روایت کرده که گفت: من در مجلس مامون بودم در حالى که حضرت رضا، على بن موسى ‏(علیه السّلام) هم در نزد وى بود. مامون به او گفت: یا بن رسول اللَّه! آیا نظر شما این نیست که انبیاء معصومند؟ حضرت در پاسخش فرمود: چرا محمد بن جهم حدیث را هم چنان ادامه مى‏دهد تا آنجا که مى‏گوید: مامون پرسید پس آیه ‏«وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى‏ بُرْهانَ رَبِّهِ» چه معنا دارد؟ حضرت فرمود: زلیخا قصد یوسف را کرد، و اگر این نبود که یوسف برهان پروردگار خود را دید او هم قصد زلیخا را مى‏کرد، و لیکن از آنجایى که معصوم بود، و معصوم قصد گناه نمى‏کند و مرتکب آن نمى‏شود لذا یوسف قصد زلیخا را نکرد.
پدرم از پدرش امام صادق ‏(علیه السّلام) نقل کرد که فرمود: معناى آیه این است که: زلیخا قصد یوسف را کرد که با وى عمل نامشروع را مرتکب شود و یوسف قصد او را کرد که چنین عملى با وى نکند. مامون گفت: خدا خیرت دهد اى ابا الحسن.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏11، ص: 226- 228 قالب : روایی موضوع اصلی : داستان حضرت یوسف (علیه‌السلام) گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  توجه به خدا - ياسين محمدي
در آیه میفرماید آن زن به ایشان (حضرت یوسف ) حریص شد و اگر او هم برهان الهی را نمی دید به آن زن حریص می شد . اما برهان الهی را به او نمایاندیم تا بدی و گناه را از او برطرف کنیم . براستی که او از بندگان خالص شده ما بود .

نکات : اولا بر اساس ایه انبیاء هم در معرض لغزش هستند و اگر از خدا غافل شوند گرفتار گناه و خطا می شوند .
ثانیا : آنچه مانع لغزش یوسف شد دیدن برهان الهی ( توجه به خدا ) بود . بنابر این توجه به خدا می تواند انسان را از مهلکه نجات دهد .
ثالثا : نکته بسیار ظریف در آیه این است که نفرموده است : کذلک لیصرف عنه السوء و الفحشاء ، بلکه به صیغه متکلم مع الغیر آمده است یعنی ما بدی و فحشاء را از او دور کردیم . ظرافت ایه در این است که اشاره به امداد غیبی الهی دارد که اگر انسان خود قدمی بردارد ، خداوند متعال به یاری و مدد او می آید . پس خداوند حضرت یوسف را از مهلکه نجات داد چون خودش اراده کرد که بنده خدا باشد ( برهان ربه ) .
رابعا : برای اینکه این ماجرا در مورد عصمت حضرت یوسف شبهه ای ایجاد نکند و کسی در مورد عصمت او تردید نکند خداوند متعال ایشان را تبرئه نموده و میفرماید : براستی که او بنده مخلَص ماست . قابل ذکر است مخلص ( به فتح لام ) اسم مفعول بوده و بمعنای ( خالص شده ) می باشد که مقام آن از مخلص ( به کسر لام ) « بمعنی کسی که خود را خالص میکند » بالاتر است .

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر شخصی قالب : تفسیری موضوع اصلی : اراده گوینده : یاسین محمدی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  معصومین - علي باقري
المخلَصین چه کسانی هستند ؟
وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَآ أَنْ رَأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ کَذَٰلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوٓءَ وَالْفَحْشَآءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ ( 24 سوره یوسف )
‌[آن زن] واقعاً قصد [کام بردن از] او را نمود، او [نیز ] قصد دفع آن زن را مى‌کرد، اگر نبود جز این که [هدایت و] برهان پروردگارش را [از قبل] دیده بود [شاید در این امر کوتاهی می‌کرد]، [و] چنین [نمودیم] تا بدى و زشتکارى را از او بازداریم؛ زیرا او از بندگان نابِ برگزیدة ما بود.
عبارت الْمُخْلَصِینَ در این آیه به دو آیه زیر بر می گردد . در دو آیه ی زیر شیطان دشمنی آشکار خود را با انسان ها اعلام می دارد به همین دلیل خداوند از او با عنوان "عدواً مبین " یاد می کند . یعنی دشمنی که دشمنی خود را با زبان و آشکارا اعلام می کند و دیگر شکی در دشمنی او نیست و به عبارت امروزی کسی که در دشمنی تابلو می باشد .
قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ * إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ ( ص 82و 83 ) [در این هنگام شیطان] گفت: پس سوگند به عزّت تو که بدون شک آنها (آدمیان) را همگى گمراه خواهم ساخت.* ‌مگر بندگان نابِ برگزیدة تو [که تسلطّی بر آنان ندارم].
قَالَ رَبِّ بِمَآ أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَلَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ * إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ ( 39و 40 حجر )
‌[ابلیس ] گفت: پروردگارا، به خاطر آن که مرا [به دلیل سجده نکردن براى آدم] محروم نمودى، [من نیز] قطعاً در زمین [بدى‌ها را] براى آنها (آدمیان) مى‌آرایم و تمامى آنها را گمراه خواهم کرد. ‌مگر [آن دسته] بندگانت که نابِ برگزیده اند.
نکته های مورد نظر ما در این آیات در دل الْمُخْلَصِینَ نهفته است .
نکته ی یک : الْمُخْلَصِینَ " ال " تعریف دارد وبر این دلالت دارد که اولاً الْمُخْلَصِینَ افراد خاص هستند و دوما آنها را شیطان می شناسد.
نکته ی دو : شیطان افرادی را که استثنا می کند الْمُخْلَصِینَ هستند نه الْمُخْلِصِینَ
الْمُخْلَصِینَ : صفت مفعولی هست مفرد ان می شود " خالص شدگان " معنی آن می شود : کسانی که تو خودت در مخلص بودن آنها دست داری و به عبارت امروزی یعنی کسانی که در مخلص بودن هوای آنها را داری و آنها را از گناه محفوظ می داری و از گفتار شیطان و فرموده ی خداوند مشخص می شود شیطان جرأت نزدیک شدن را به آنها ندارد و خداوند هم حافظ آنهاست به عبارت بهتر آنها معصوم هستند
الْمُخْلِصِینَ : یعنی خالصان و جمع خالص می باشد . و اگر در ترجمه ها دقت شود مترجم فرق بین الْمُخْلَصِینَ و الْمُخْلِصِینَ را متوجه نبوده است و ترجمه درست از آب در نیامده است .
نکته ی سه : عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ : از منهم در این عبارتی که از قول شیطان گفته شده فهمیده می شود که این افراد از خود مردم هستند و عین آنها هستند و می توانند مثل افراد دیگر مرتکب گناه شوند ولی به دلیل ایمان و صبری که دارند از ارتکاب گناه دوری می کنند زیرا یوسف به دلیل اینکه برهان و نشانه های خداوند را می بیند و بدان ایمان و یقین دارد از ارتکاب گناه دوری می کند زیرا آن معجرات را( باز شدن قفل ها به روی یوسف و شهادت کودک شیر خوار ) زلیخا هم دید ولی چون یقین و ایمانش مثل یوسف نبود کمتر تحت تاثیر قرار گرفت .
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر در قران قالب : تفسیری موضوع اصلی : اولیاءالله گوینده : علی باقری
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.