نعم العبد انه اواب
خوب بنده ای بود; چرا که همواره به ما رجوع می کرد . اواب صیغه مبالغه است یعنی بسیار رجوع کننده، بسیار بازگشت کننده.
سوال، بسیار رجوع کننده به چه چیزی یا چه کسی؟
با آمدن کلمهی عبد در (نعم العبد انه اواب) میتوان گفت بازگشت کننده به مولا و خداوند مدنظر بوده است.
از نشانههای بندهی خوب خدا بودن همواره به خدا مراجعه کردن است.
در هرکاری، در مشکلات، در راحتی و آسانی به خدا توجه کردن، کمک گرفتن از او با دعا با بهرهگیری از ایات الهی و دستورات دین آن هم در پرتوی توجه به سرچشمهی آن است.
این که فردی موحد برای مشکلات خود به دستورات دین خدا توجه کند رجوع به خداوند محسوب میشود. گاهی فرد به جای رجوع به خدا به هوا و هوس رجوع میکند یا میگوید ببینم دوستم چه میگوید مادرم یا خانوادهام یا اطرافیانم یا جامعه چه میگویند این دیگر رجوع به خداوند نیست مگر نظر مادر هم نظر خداوند باشد که در غیر اینصورت رجوع به خداوند نیست.
ممکن است فردی غیر موحد برای حل بعضی از مشکلات به دستورات دین مراجعه کند آیا این شخص اواب است؟
او رجوع کننده به خدا نیست چراکه رجوع به دستورات هم باید به خداوند برگردد حتی رجوع وی اگر بسیار صورت گرفته باشد البته این کلمهی بسیار هم نسبی است گاهی این بسیار گفته شده، ناچیز است در ضمن باید رجوع در همه چیز صورت گیرد.
[ نظرات / امتیازها ]