● رابطه تقوا و ایمان
متقین عبارتند از مؤمنین، چون تقوى از اوصاف خاصه طبقه معینى از مؤمنین نیست و این طور نیست که تقوى صفت مرتبه اى از مراتب ایمان باشد که دارندگان مرتبه پائین تر، مؤمن بى تقوى باشند، بلکه صفتى است که با تمامى مراتب ایمان جمع می شود مگر آنکه ایمان، ایمان واقعى نباشد.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : دلیل این مدعا این است که خداوند تعالى دنبال این کلمه، یعنى کلمه (متقین)، وقتى اوصاف آنان را بیان مى کند، طبقه معینى را مورد نظر قرار نمی دهد و طورى متقین را توصیف نمی کند که شامل طبقه معینى شود.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 69 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : تقوا- پرهیزگاری- تقوی |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● قرار گرفتن کفار در بین دو ضلالت و منافقین در بین دو کوری
کفار داراى دو ضلالت و منافقین داراى دو کورى هستند:
1- ضلالت و کورى اول که باعث اوصاف خبیثه آنان از کفر و نفاق و غیره شد.
2- ضلالت و کورى اى که ضلالت و کورى اولشان را بیشتر کرد.
خداوند اولى را به خود آنان نسبت داد و دومى را به خودش که به عنوان مجازات آنان را دچار ضلالت و کورى بیشتر کرد.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : در خصوص کفار فرمود: «خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ» (بقره/7) غشاوت را به خود آنان نسبت داد و مهر زدن بر دل هاشان را به خودش. همچنانکه در آیات بعد درباره منافقین مى فرماید: «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً» (بقره/10)، مرض اولى را به خود منافقین نسبت می دهد و مرض دومى ایشان را به خودش، به همان معنایى که از آیه «یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَ یَهْدِی بِهِ کَثِیراً وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِینَ» (بقره/16) خدا با این قرآنش بسیارى را گمراه و بسیارى را هدایت مى کند و با آن گمراه نمی کند مگر فاسقان را، آن هایى را که قبل از برخورد با قرآن فاسق بوده اند و آیه «فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ» (صف/5) استفاده می شود.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 70 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : ضلالت |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● قرار گرفتن متقین میان دو هدایت
متقین داراى دو هدایت اند:
1- هدایت اولى که به خاطر آن متقّى شدند.
2- هدایت دومى که خداى سبحان به پاس تقوایشان به ایشان کرامت فرمود.
اولى را خودشان داشتهاند، و دومى را خداوند بعنوان جزا بر اولیشان اضافه کرده است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : متقین بخاطر اینکه از ناحیه خداى سبحان هدایت شدهاند، داراى این پنج صفت کریمه گشتهاند، ساده تر اینکه ایشان متقى نشده اند، مگر به هدایتى از خداى تعالى، آن گاه خداوند کتاب خود را چنین معرفى مى کند که هدایت همین متقین است (لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ)، پس مى فهمیم که هدایت کتاب، غیر آن هدایتى است که اوصاف نامبرده را در پى داشت و نیز مى فهمیم که متقین به خاطر اینکه از ناحیه خداى سبحان هدایت شده اند، داراى این پنج صفت کریمه گشته اند.
چون هدایت دومى متقین به وسیله قرآن صورت مى گیرد، معلوم می شود هدایت اولى قبل از قرآن بوده است و علت آن سلامت فطرت بوده است. این وجدانى همه ما است که اگر فطرت کسى سالم باشد، ممکن نیست که به این حقیقت اعتراف نکند که من موجود محتاجم و احتیاجم به چیزى است که خارج از ذات خودم است و همچنین غیر من تمامى موجودات و آنچه که به تصور و وهم یا عقل درآید محتاج به امرى هستند خارج از ذاتشان و آن امر و آن چیز امرى است که سلسله همه حوائج به او منتهى می شود. پس شخصى که سلامت فطرت داشته باشد خواه ناخواه ایمان به موجودى غایب از حس خودش دارد؛ موجودى که هستى خودش و هستى همه عالم مستند به آن موجود است. شخص سلیم الفطره بعد از آن که به چنین موجود غیبى ایمان آورد و اعتراف کرد، فکر مى کند که این مبدا که حتى دقیقه اى از دقائق از حوائج موجودات غافل نمی ماند و براى هر موجودى آن چنان سرپرستى دارد که گویى غیر از آن دیگر مخلوقى ندارد، چگونه ممکن است از هدایت بندگانش غافل بماند و راه نجات از اعمال مهلک و اخلاق مهلک را به آنان ننماید؟
همین سؤالى که از خود مى کند و سؤالات دیگرى که از آن زائیده می شود سر از مسئله توحید و نبوت و معاد در مى آورد. و در نتیجه خود را ملزم می داند که در برابر آن مبدا یکتا خضوع کند چون خالق و رب او و رب همه عالم است و نیز خود را ملزم می داند که در جستجوى هدایت او برآید و وقتى به هدایت او رسید، آنچه در وسع او هست از مال و جاه و علم و فضیلت همه را در راه احیای آن هدایت و نشر آن دین بکار بندد و این همان نماز و انفاق است، اما نه نماز و زکاة قرآن، چون گفتار ما درباره شخص سلیم الفطره اى است که این ها را در فطرت خود مى یابد، بلکه نماز و زکاتى که فطرتش به گردنش مى اندازد و او هم از فطرتش مى پذیرد.
از اینجا معلوم شد که این پنج صفتى که خداى تعالى آن ها را زمینه هدایت قرآنى خود قرار داده است، صفاتى است که فطرت سالم در آدمى ایجاد مى کند و در آیات مورد بحث به دارندگان چنین فطرتى وعده می دهد که به زودى به وسیله قرآنش ایشان را هدایت مى کند، البته هدایتى زائد بر هدایت فطرتشان، پس اعمال پنج گانه نامبرده شده متقین، متوسط میان دو هدایت هستند، هدایتى سابق بر آن اعمال و هدایتى لاحق به آنها و اعتقاد صادق و اعمال صالح میان دو هدایت واسطه اند، به طورى که اگر بعد از هدایت فطرت آن اعتقاد و آن اعمال نباشد هدایت دومى دست نمى دهد.
دلیل بر اینکه هدایت دومى از ناحیه خداى سبحان و فرع هدایت اولى است، آیات بسیارى است که چند آیه از آن ها ذیلا از نظر خواننده مى گذرد: «یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ» (ابراهیم/27) {پس معلوم می شود به قول معروف چشمه باید از خودش آب داشته باشد تا با لایه روبى زیادترش کرد (مترجم)}؛ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ» (حدید/28) {فراموش نشود که فرمود اى کسانى که ایمان آورده اید ایمان بیاورید، معلوم مى شود ایمان اولى فطرى است و ایمان دومى به رسول و به کتاب او است (مترجم)}؛ «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ» (محمد/7) (معلوم مى شود یارى کردن دین خداوند که همان هدایت اولى است، ثبات قدم را که خود هدایت دومى و زائد بر اولى است، سبب مى شود)؛ «وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ» (صف/5) پس معلوم می شود انحراف از هدایت اولى که همان تبه کارى باشد، باعث محرومیت از هدایت خداوند مى گردد و از این قبیل آیاتى دیگر.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 70 تا 72 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : تقوا- پرهیزگاری- تقوی |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● متقی کیست -
فاطمه فيض اصفهاني
از امیر المؤمنین مروی است که : متقی کسی است که اگر عمل او را در طبقی نهند و بر جهانیان عرضه کنند ، از آن حیا و شرم ننماید .
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : منهج |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : متقین |
گوینده : فاطمه فیض اصفهانی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● قرآن از سوى خداست -
ابراهيم چراغي
«لاریب فیه» یعنى در اینکه قرآن از سوى خداست، شکّى نیست. زیرا مطالب آن به گونهاى است که جایى براى این شکّ وتردید باقى نمىگذارد واگر شکّى در کار باشد، بخاطر سوءظن وروحیّه لجاجت افراد است. چنانکه قرآن مىفرماید: «فهم فى رَیبهم یَتردّدون»(102) آنان در شکّى که خود ایجاد مىکنند، سردرگم هستند.
هدف قرآن، هدایت مردم است و اگر به مسائلى از قبیل خلقتِ آسمانها و زمین و گیاهان و حیوانات و... اشاره کرده به خاطر آن است که توجّه مردم به آنها، موجب توجّه به علم و قدرت و حکمت خداوند گردد.(103)
قرآن وسیله هدایت همه مردم است؛ «هدىً للنّاس»(104) همانند خورشید بر همه مىتابد، ولى تنها کسانى از آن بهره مىبرند که فطرتِ پاک داشته و در برابر حقّ خاضع باشند؛ «هدىً للمتّقین» همچنان که نور خورشید، تنها از شیشهى تمیز عبور مىکند، نه از خشت وگِل. لذا فاسقان(105)، ظالمان(106)، کافران(107)، دلمردگان(108)، مسرفان و تکذیب کنندگان(109) از هدایت قرآن بهرهمند نمىشوند.
سؤال: این آیه درباره قرآن ومطالب آن مىفرماید: «لاریب فیه» هیچ شکّى در آن نیست. در حالى که خود قرآن شکّ وتردید مخالفان را در این باره بیان مىدارد: یک جا مىفرماید: «انّنا لفى شکّ ممّا تَدعونا الیه مُریب»(110) ما درباره آنچه ما را به آن مىخوانى، در شکّ هستیم. و در مورد شکّ در وحى ونبوّت نیز مىخوانیم: «بل هم فى شک من ذکرى»(111) دربارهى قیامت نیز آمده: «لنعلم من یؤمن بالاخرة ممن هو منها فى شک»(112) بنابراین چگونه مىفرماید: «لاریب فیه» هیچ شکّى در قرآن ومحتواى آن نیست؟
پاسخ: مراد از جمله «لاریب فیه» آن نیست که کسى در آن شکّ نکرده و یا شکّ نمىکند، بلکه منظور آن است که حقّانیت قرآن به قدرى محکم است که جاى شکّ ندارد و اگر کسى شکّ کند به خاطر کور دلى خود اوست. چنانکه در آیه 66 سوره نمل مىفرماید: «بل هم فى شک بل هم منها عمون»(113)
--------------------------------------------------------------------------------
102) توبه، 45.
103) در قرآن به موضوعات طبیعى، کیهانى، تاریخى، فلسفى، سیاسى و صنعتى اشاراتى شده، ولى هدف اصلى هدایت است.
104) بقره، 185.
105) لایهدى القوم الفاسقین» توبه،80.
106) لایهدى القوم الظالمین» مائده، 51.
107) لایهدى القوم الکافرین» مائده، 67.
108) لایهدى من هو کاذب کفار» زمر، 3.
109) لایهدى مَن هو مسرف کذّاب» غافر، 28.
110) هود، 62.
111) ص، 8.
112) سبأ، 21.
113) نخبة التفاسیر به نقل از آیةاللَّه جوادى.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره بقره |
گوینده : ابراهیم چراغی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● اشاره -
سميه الف
ذلک الکتاب اشاره ای است به دور
انهم اشاره ای که قران دارد به جای دیگری می تماید .
ان کتاب که در ان شک نیست
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : هدایت |
گوینده : سمیه الف |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شک -
سميه الف
شک می تواند به دو واژه در این ایات بر گردد
1- در ان کتاب شک نیست
2- در هدایت ان کتاب برای متقین شک نیست
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : |
قالب : اعتقادی |
موضوع اصلی : قرآن کریم |
گوینده : سمیه الف |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● هذایت -
سميه الف
فیه = در ان
پس برای هدایت متقین باید در ان کتاب وارد شوند
هدایت داخل ان کتاب است
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : |
قالب : اعتقادی |
موضوع اصلی : هدایت |
گوینده : سمیه الف |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● آثار تقوا در روح و جسم انسان -
مسعود ورزيده
آثار تقوا در روح و جسم انسان
قرآن در آغاز این سوره ، مردم را در ارتباط با برنامه و آئین اسلام به سه گروه متفاوت تقسیم مى کند:
1 ((متقین )) (پرهیزکاران ) که اسلام را در تمام ابعادش پذیرا گشته اند.
2 ((کافران )) که درست در نقطه مقابل گروه اول قرار گرفته و به کفر
خود معترفند و از گفتار و رفتار خصمانه در برابر اسلام ابا ندارند.
3 ((منافقان )) که داراى دو چهره اند، با مسلمانان ظاهرا مسلمان و با گروه مخالف ، مخالف اسلامند، البته چهره اصلى آنها همان چهره کفر است ولى تظاهرات اسلامى نیز دارند.
بدون شک زیان این گروه براى اسلام بیش از گروه دوم است و به همین سبب خواهیم دید که قرآن با آنها برخورد شدیدترى دارد.
البته این موضوع مخصوص اسلام نیست ، تمام مکتبهاى جهان با این سه گروه روبرو هستند، یا مؤ من به آن مکتب ، یا مخالف آشکار، و یا منافق محافظه کار، و نیز این مساءله اختصاص به زمان معینى ندارد، بلکه در همه ادوار جهان بوده است .
در آیات مورد بحث سخن از گروه اول است ، ویژگیهاى آنها را از نظر ایمان و عمل در پنج عنوان مطرح مى کند (ایمان به غیب اقامه نماز انفاق از همه مواهب ایمان به دعوت همه انبیاء و ایمان به رستاخیز).
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : قرآن در آغاز این سوره ، مردم را در ارتباط با برنامه و آئین اسلام به سه گروه متفاوت تقسیم مى کند:
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : تقوا- پرهیزگاری- تقوی |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● نکته تفسیری -
عبد بائس
"ذلک الکتاب" یعنی آن کتاب که اشاره به دور است. انتظار می رفت گفته شود "هذا الکتاب" یعنی این کتاب. ولی از آنجا که مقام و رتبه قرآن رتبه بالایی است، با کلمه "ذلک" که اشاره به دور است به آن اشاره گردیده است. کتاب های موجود در دنیا که ناشی از اندیشه بشری است، افقی در حد خود دارد؛ ولی قرآن از افق الهی و مرتبه علم بی کران او نازل شده است. در بعضی دیگر از آیات قرآن تعبیر به "تلک" شده که آن هم اشاره بعید است مانند"تلک آیات الکتاب الحکیم(لقمان/2)"
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : آموزش ترجمه قرآن- تفسیر نمونه |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : کلمه |
گوینده : آیت الله مکارم |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● دو هدایت و دو ضلالت -
سيده منصوره خادم
[متقین داراى دو هدایتند هم چنان که کفار و منافقین در دو ضلالت مىباشند]
(هُدىً لِلْمُتَّقِینَ، الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ) الخ، متقین عبارتند از مؤمنین، چون تقوى از اوصاف خاصه طبقه معینى از مؤمنین نیست، و اینطور نیست که تقوى صفت مرتبهاى از مراتب ایمان باشد، که دارندگان مرتبه پائینتر، مؤمن بى تقوى باشند، و در نتیجه تقوى مانند احسان و اخبات و خلوص، یکى از مقامات ایمان باشد، بلکه صفتى است که با تمامى مراتب ایمان جمع میشود، مگر آنکه ایمان، ایمان واقعى نباشد.
دلیل این مدعا این است: خداى تعالى دنبال این کلمه، یعنى کلمه (متقین)، وقتى اوصاف آن را بیان مىکند، از میانه طبقات مؤمنین، با آن همه اختلاف که در طبقات آنان است، طبقه معینى را مورد نظر قرار نمیدهد، و طورى متقین را توصیف نمیکند که شامل طبقه معینى شود.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر المیزان |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره بقره |
گوینده : سیده منصوره خادم |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● فرق ریب با شک چیست؟ -
فرامرز ميرشکار
شک راهی است که برای وصول به یقین پیموده می شودکه ممکن است به حقیقت منجربشود وممکن است نشود .اما ریب ، میل به خللی است که دریقین پدید می آید...لذاخداونددروصف قران می فرماید:لاریبَ فیه ، یعنی به قدری محکم است که درآن نمی توان خللی واردکرد.درحدیثی ازاامیرمومنان علیه السلام می خوانیم: «لا ترتابوا فتشکوا ولا تشکوا فتکفروا » یعنی: ریب نکنید تا به شک نیفتید وبه شک نیفتید تا کافر نشوید ,. یعنی درعقایدمحکم خود،که شهوداًوعقلاًبرای شماقبلاًاثبات شده وجزء یقینیات شماشده خلل واردنکنید تابه شک گرفتارنشویدچرادیگرمعلوم نیست که مجددا دیگربتوانیدمسیرشک رابه سمت یقین هدایت کنید.به همین خاطراست که خداوندمتعال از قول مومنان می فرماید: ﴿رَبَّنَا إِنَّکَ جَامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لاَ رَیْبَ فِیهِ﴾ چرا که مومنان به قیامت یقین دارند ولذا به هیچ عنوان درآن شک نمی کنند. یادرخصوص قران می فرماید:﴿إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَی عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِن مِثْلِهِ﴾ یعنی اگردراین قرانی که هیچ جای شک نداردبازهم خللی داریدیک سوره مثل آن بیاوریدکه البته نمی توانیدبیاورید لذل قران لاریب فیه است.
برای امورحق یقین شده هیچ جای "ریب " نیست اما درحالت بی علمی ، شک پدیدمی آید وراه حل رفع آن ، تلاش برای یافتن حقیقت است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : پژوهشهای فرامرزمیرشکار |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : شیوه ی برداشت از قرآن |
گوینده : فرامرز میرشکار |
1)
ابراهیمی (داور) : مطلب خوبی است.
دلیل شما بر اینکه «شک راهی است که برای وصول به یقین پیموده می شود» چیست؟
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شک در قرآن -
حسين صادقي
سؤال: این آیه"ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِین" درباره قرآن و مطالب آن مىفرماید: «لا رَیْبَ فِیهِ»
شکّى در آن نیست.
در حالى که خود قرآن شکّ و تردید مخالفان را در این باره بیان مىدارد: یک جا مىفرماید: «إِنَّنا لَفِی شَکٍّ مِمَّا تَدْعُونا إِلَیْهِ مُرِیبٍ» «5»
ما درباره آنچه ما را به آن مىخوانى، در
شکّ هستیم.
و در مورد شکّ در وحى و نبوّت نیز مىخوانیم: «بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِنْ ذِ
کْرِی» «6» دربارهى قیامت نیز آمده: «لِنَعْلَمَ مَنْ یُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْها فِی شَکٍّ» «7» بنا بر این چگونه مىفرماید: «لا رَیْبَ فِیهِ» هیچ شکّى در قرآن و محتواى آن نیست؟
پاسخ: مراد از جمله «لا رَیْبَ فِیهِ» آن نیست که کسى در آن شکّ نکرده و یا شکّ نمىکند، بلکه منظور آن است که حقّانیت قرآن به قدرى محکم است که جاى شکّ ندارد و اگر کسى شکّ کند به خاطر کور دلى خود اوست. چنان که در آیه 66 سوره نمل مىفرماید: «بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِنْها بَلْ هُمْ مِنْها عَمُونَ»»
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور، ج1، ص: 44 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : ویژگی های قرآن |
گوینده : حسین صادقی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● در بیان فضیلت قرآن و ثواب تلاوت آن -
داريوش بيضايي
در تفسیر امام است که رسول اکرم ﷺ فرموده است: "این قرآن نور روشن و ریسمان محکم و فضیلت بزرگ و مرتبۀ بلندیست و مایه شفا و سعادت است هر کس از قرآن روشنائی طلب نماید خداوند او را منور فرماید و اگر آمورش را به آن واگذارد خداوند او را حفظ کند و هر که به قرآن توسل جوید خداوند نجاتش بخشد و هرکس ملازم قرآن شود بلند مرتبه گردد، و هر که از غیر قرآن هدایت طلبد خداوند او را بحالت گمراهی واگذارد".
در کتاب امالی بسند خود از پیغمبر اکرم ﷺ روایت نموده که فرمود: "خداوند عذاب نکند هر دلی که حافظ قرآن باشد" و نیز روایت نموده از رسول اکرم ﷺ که فرموده: "بهترین مردم کسانی هستند که قرآن را یاد گرفته و به مردم یاد میدهند" و عیاشی در تفسیرش از حضرت صادق ع روایت کرده که فرمود: رسول اکرم صلى الله علیه و سلم فرموده: "هرگاه فتنۀ روزگار شما مردم را فرا گرفت و روزتان چون شب تار شد برشما باد توسل به قرآن که شفیعی است که شفاعتش پذیرفته میشود و اگر آنرا پیشوای خود کنید شما را به بهشت برساند و چنانچه از آن اعراض و دوری نمائید به جهنم رانده خواهید شد و نیز از حارث اعور روایت کرده که گفت حضور امیرالمؤمنین ع شرفیاب شده و عرض نمودم هرگاه در محضر مبارک حاضر میشوم دینم محکم میشود و زمانیکه خارج میشوم سخنان بیهوده ای میشنوم فرمود: به آن چیزهایی که منافقین میگویند و عمل میکنند؟ عرض کردم بلی فدایت شوم فرمود: شنیدم پیغمبر اکرم ﷺ فرمود: "جبرئیل نازل شد و گفت ای محمد صلى الله علیه و سلم به این زودی فتنه ای میان امتت پدید آید." (مراد غصب خلافت و امامت بود) "گفتم ای جبرئیل چاره و راه خلاص امت چیست؟ گفت قرآن خدا یگانه راه علاج و خلاص است و در آن بیان حوادث گذشته است که وسیلۀ عبرت دیگران بوده و نیز اخبار آینده و وسیلهٔ حکم میان خلایق است و قرآن حق و حقیقت است نه مزاح و افسانه و هر ستمکار که به قرآن پشت نموده و به آن عمل نکند خداوند سرنگونش گرداند و قرآن ریسمان محکم خداست و ذکر و راه راست اوست به هوای نفس مردمان باطل نشود و زبان آنها او را نپوشاند و کهنه نگرداند و عجایب آن به آخر نرساند و دانشمندان از آن سیراب نشوند و هر که گفتارش بر طبق آنست راستگو باشد و مورد تأیید مردم واقع گردد و به آنکه به قرآن عمل کند اجر داده خواهد شد چنگ زدگان به قرآن راهنمائی میشوند و قرآن کتاب با عظمت خداست و هرگز از بین نرود و باطل نگردد و از مصدر عز ربوبی و از جانب خداوند ستوده دانا و توانا نازل شده است". و نیز از پیغمبر اکرم ﷺ روایت نموده که فرمود: "غفلت نکنید از قرائت قرآن در صبح و شبانگاه که زنده کننده دلهای مرده است و انسان را از عمل زشت و منکر باز میدارد.
در تهذیب بسند خود از حضرت صادق ع روایت کرده که فرمود: "سه چیز است که بلغم را برطرف کند و حافظه را زیاد گرداند : مسواک کردن, روزه گرفتن و تلاوت نمودن قرآن."
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : و در کافی از آنحضرت روایت کرده که نیست چیزی که فیما بین دو نفر مورد اختلاف باشد مگر آنکه برای رسیدگی و رفع آن در قرآن اصل و قانونی وجود دارد لکن عقول مردم آنرا درک نمی نماید.
ابن عباس روایت کرده هر که قرآن بخواند و تفسیر آن را نداند نادانی باشد که نمیداند چه میگوید.
و نهایتاً اخبار در فضیلت تلاوت قرآن بسیار است به این مقدار در ابتدا قرآن در سوره بقره اکتفا شد.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : قرآن کریم |
گوینده : بیضائی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● قرآن أزلی -
محمد عطار
چون قرآن أزلی هست واز أزل (قدیم) بود (بی انتهاء دوراست وبی انتهاء ژرف(عمیق) است ...
از خیلی خیلی دور وبعید امداست) ؛
الله "العلّام العلیم المُعلم" قرآن را به این صورت وصفش کرد:
"ذَالِک الکِتاب" مانند " "تِلْکَ آیاتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَیْکَ بِالْحَقِّ": نفرمود: "هذه آیات الله"!.
" أَمْ لَمْ یُنَبَّأْ بِمافی صُحُفِ مُوسی وَإِبْراهیمَ الَّذی وَفَّی؛ أَلاَّ تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری"
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : فراموش نکنید ذلک ؛ الف دارد = ذالک.
کتاب؛ کلمة کاملا عربی هست وبا توهم وازخود دراوردنی اینتوری ریشه کردند:
کتاب= کِت - آب
کِت = خِت< خَط< خِرت< خَراط
کَتبیدن/ خَتبیدن / خراشیدن
خَراب : خَر - آب ( چیزی که خراشیده شده )
کِت ، کَت ، خَط، خَت، خَراشیدن ، خَراط ، سدای خِرت هنگام تراشیدن
کِتبیدن و کِتباندن را مانند چَسبیدن ، چَسباندن را برساخت و از آن واژه های دیگری درست کرد: کِتبَنده ، کِتبیده ، کِتبش، کِتبشگاه. . . .
خیال پردازی وهوش بیش ازحد!
ژرف: کلمه اصلش فرانسوی هست.
حرف "ژ" در فارسی قدیم(پهلوی، اوستائی،پارثی ...) وجود ندارد ومُستحدث هست.
تاریخ زبان را با عمق کامل بررسی کنید.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : قرآن - زبان عربی فصیح |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : صفات قرآن |
گوینده : محمد عطار |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تفاوت آن کتاب و این کتاب -
مهدي رضايي
باید به کلمه ذالک و هذا بیشتر دقت شود. آن کتاب در قرآن همان ام الکتاب است که در قرآن بارها درباره آن توضیح داده شده و نزد پروردگار است و قرآن در آن قرار دارد. (سوره واقعه آیات 77 تا 80)
خداوند در آیات 4 و 5 سوره زخرف خیلی صریح می فرماید که این کتاب یعنی قرآن در ام الکتاب محفوظ است و قرآن را از گناه کاران دریغ نمی کند در حالیکه آن کتاب ( ام الکتاب) مخصوص متقیان است.
آیات بسیاری دیگری هم هستند که درباره ام الکتاب ذکر شده از جمله تسلط کامل جبریل امین به آن کتاب و ...
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : قرآن |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره بقره |
گوینده : مهدی رضایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.